مجله میدان آزادی: در آستانهی آغاز سال 1402، در قالب یک گزارش، مهمترین رویدادهای دنیای هنر را بررسی و مرور خواهیم کرد. این گزارش را به قلم خانم «حنانه شکیبا» بخوانید:
به نظر شما مهمترین اتفاقات جهان چه هستند؟ و چرا باید دنبال شوند؟ اگر به اخبار نگاهی بیندازید و نتایجی که مرورگرها پیش چشمتان میآورند را مرور کنید، دستتان میآید که از نگاه بسیاری، رویدادهای مهم جهان، فرهنگی و هنری نیستند. مهمترین رویدادهای جهان سیاسی، نظامی و اقتصادی هستند آن هم در صورتی که عموما یک حال بد جمعی را منتقل کنند؛ مثل جنگ، رکود اقتصادی، همهگیری بیماری، درگیریهای خیابانی، حوادثی با شمار کشتار زیاد و... .
اما چرا نباید مهمترین اتفاق جهان، خواندن کتابی باشد که مسیر زندگی بسیاری از آدمها را عوض کرد؟ چرا نباید مهمترین اتفاق جهان، دیدن انیمیشنی باشد که رابطهی شما با فرزندتان یا دوستتان را سامان بخشید؟ چرا نباید مهمترین اتفاق جهان قدم گذاشتن در ساختمانی باشد که اتمسفرش ضربان قلب ساکنینش را منظم میکند؟
هنر، راهنمای جهان به سمت تعادل است و ما در میدان آزادی، معتقدیم فرهنگ و هنر، اگر مهمتر از سیاست و اقتصاد و رسانه نباشند، اهمیتی کمتر هم ندارند.
به بهانهی رفتن سال 1401 و آمدن سال 1402، در این گزارش سری میزنیم به مهمترین رویدادهای هنری ایران و جهان در چند بخش مهم از جهان هنر در:
1.سینما: خیز قدرتمند انیمیشن در ایران و جهان
سینما، به عنوان جامع همهی هنرها و پرمخاطبترین آنها برای شروع پرداختن به مهمترین رخدادهای فرهنگ و هنر در سال 1401، انتخاب مناسبیست:
با چرخی در اخبار سینمای جهان دستتان میآید که خبرسازی «آواتار» تمامی ندارد و شکستن رکورد «تایتانیک»، جدیدترین خبر دربارهی شاهکار جدید «جیمز کمرون» است و حالا او، 3 فیلم از 4 فیلم برتر جهان را –از نظر فروش و اقتصاد- ساخته است و با ساخت «آواتار 2» در رقابت با خودش، رکورد «تایتانیک» را در فروش رد کرده است.
و قطعا خبر بعدی دربارهی سینما باید از جایزهی اسکار، مهمترین جایزهی سینمایی جهان باشد. اسکار 2023 را فیلم «همهجا همهچیز به یکباره» با 7 جایزه درو کرد و «در جبهه غرب خبری نیست» با 5 اسکار، در رتبه بعدی قرار گرفت و اگر از خودتان سوال میکنید پس آواتار 2 چه؟ باید بدانید که آواتار 2 که حالا جزو چهار فیلم برتر جهان است تنها یک اسکار برد و این از فاصلهی نگاه و سلیقهی مردم جهان با داوران اسکار حکایت میکند.
اما سینما در ایران، حال دیگری داشت. قطار کند سینما در دوران کرونا، در سال 1401، در حال سرعتگیری روی ریل گیشه بود که با شروع شلوغیها در شهرهای ایران، برای چند هفتهای به همان سرعت کند سابق بازگشت و دوباره در ماههای پایانی سال، با جشنوارهی فجر و اکرانهای نوروزی، تا حدی اوضاعش بهتر شد. اما مهمترین نکته دربارهی سینمای ایران در سال 1401 را باید قطعا و بدون شک، ورود جدی پویانمایی به سینما دانست. با استقبال تماشاگران ایرانی از اکران «پسر دلفینی»، «لوپتو» و اکران جشنوارهای «بچه زرنگ» میتوان به جرئت گفت، پدیدهای که سینمای ایران را در گیشه نجات داد چیزی نبود جز انیمیشن و این نوید نزدیک شدن پویانمایی به جایگاه شایستهاش در میان تماشاگران و سینمای ایرانی است.
پویانماییهای اکرانی در سال 1401، نه تنها گیشه را تکان داد، بلکه جانی تازه در کالبد خستهی سینمای کودک و نوجوان ایران دمید و از نظر منتقدین، پویانمایی «بچه زرنگ» در سال 1402، مرزهای فروش انیمیشن در سینمای ایران را جابهجا خواهد کرد.
مدیرعاملی «مرضیه برومند» -کارگردان محبوب و موفق آثار کودک و نوجوان- در خانهی سینما هم، شاید نویدی برای سینمای کودک ایران باشد.
از داغها هم اگر یادی کنیم، سینما و تلوزیون در سال 1401، چهرههای معروفی را از دست داد که نامآشناترین آنها، «امین تارخ» بازیگر محبوب و مدرس ارزشمند سینما بود که نقشهای «ابن سینا» و «شیخ حسن جوری»اش بیشتر در یادها مانده است و بازیاش در سینماییِ «دلشدگان» و سریال «معصومیت از دست رفته» ستایشبرانگیز بود و «جلال مقامی» و «منوچهر اسماعیلی» که دو دوبلور بیتکرار در سینمای ایران بودند. «نادر طالبزاده»، «محسن قاضیمرادی»، «شهرام عبدلی»، «اسماعیل شنگله» و «شهلا ناظریان»، دیگر چهرههای سینما و تلویزیون بودند که بهار 1402 را ندیدند. همچنین خوب است در همین بخش یادی کنیم از یکی از برترینهای هنر تعزیهخوانی یعنی استاد «علاءالدین قاسمی» که جزو معرفیکنندگان این هنر دیرین ایرانی به جهان بود و او نیز در همین سال پردهی آخر را اجرا کرد.
در سینمای جهان، هری پاتربازها هم در سال 1401 به جمع عزاداران پیوستند و با مرگ «رابی کالترین» بازیگر نقش «روبیوس هاگرید» نگهبان موجودات جنگل ممنوعه مدرسه جادوگری «هاگوارتز»، هری پاتر در سوگ حامی خود سیاه پوشید!
2. موسیقی: کنسرتها خاموش شد، اما سرودها جان گرفت
موسیقی اما حال خوشی در سالی که گذشت در ایران نداشت؛ اگرچه اتفاقات خوبی بعد از فروکش کردن کرونا، در حال رقم خوردن بود اما با بالا گرفتن شلوغیهای خیابانی در پاییز 1401، ظاهرا موسیقی در میان دیگر هنرها بیشترین آسیب را دید.
کسب و کارهای موسیقی به ورشکستگی نزدیک شد و حتی «محمد معتمدی» در پستی در صفحه اینستاگرامش، از هنرمندانی گفت که پس از کرونا و در بحبوحهی شلوغیها، برای گذران زندگی، مجبور به فروش سازهایشان شدند؛ ولی با همهی حاشیهها، برگزاری جشنوارهی موسیقی فجر، چرخ موسیقی را چرخاند و در روزهای اولیهی آخرین ماه سال، شاهد برگزاری کنسرتها و البته دریافت جایزهی موسیقی «باربد» بودیم. جایزهای که امسال با ابهامات بسیاری در داوری همراه بود، از جمله پنهانکاری عجیب هیئت داوران درمورد اسامی نامزدها و بعد نیز زیادی همفکر و رفیق بودن بعضی از اعضای هیئت داوری ترانه با بعضی از برندگان این بخش!
با این حال اگر از دوربینی عمومیتر به موسیقی نگاه کنیم در کنار رکود کنسرتها، اما سرودخوانی رونقی چشمگیر داشت؛ از خواندن سرودهایی در کمیت استادیوم آزادی تا گروههای تازهنفسی که در قالب جشنوارهها و کلیپها خودشان را به جامعه شناساندند، همگی آیندهی جدیدی را برای این گونه از موسیقی که میرفت تا فراموش شود، نشان میدهد.
دنیای موسیقی هم همچون دیگر اعضای خانوادهی هنر، بزرگانی را از دست داد. جای «عثمان محمدپرست» در موسیقی نواحی ایران، خالی شد که از نوازندگان ارزشمند دوتار در موسیقی خراسان بود و همینطور «محمدعلی کریمخانی» مداح پیشکسوت و خوانندهی قطعهی «آمدم ای شاه پناهم بده» با صدای جادوییاش به جاودانهها پیوست. از دیگر استادان درگذشتهی سال 1401 باید به «حسن ناهید» نینواز بینظیر، «اسفندیار قرهباغی» خوانندهی ترانههای ملی و انقلابی، «حاجی گلدی برزین» کمانچهنواز موسیقی نواحی ترکمن ، «محمدعلی دلپذیر» دهلنواز سرشناس موسیقی نواحی تربت جام و «علی اکبرپور اسطلخی» معروف به بتهوون ایران و خالق قطعه میرزا کوچکخان و تصنیفهای «شهید وطن» و «بلند آسمان» اشاره کرد.
شاید سالی که پشت در ایستاده است، در انبانش تقدیری بهتر برای موسیقی ایران، در روزهای آینده داشته باشد.
موسیقی جهانی هم یکی از مهمترین چهرههای موسیقی فیلم را در سال 1401 از دست داد؛ «اوانگلوس اودیسئاس پاپاتاناسیو» که همه او را با نام هنریاش، «ونجلیس» میشناسند. برای ما ایرانیها و آنها که دههی 60 را در ایران زیستهاند، موسیقی پیش از اخبار تلویزیون، آشناترین اثر ونجلیس است که «دختر کوچک دریا» (La Petite Fille De La Mer) نام دارد اما برای آنها که اهل موسیقی و بهخصوص موسیقی فیلم هستند، قطعهای از موسیقی متن فیلم «فتح بهشت» به اسم «پایان دنیا» قطعا شاهکار فراموش نشدنی اوست. ونجلیس که برای کارگردانهای معروف هالیوود مثل «ریدلی اسکات»، «الیور استون» و «رومن پولانسکی» موسیقی ساخته بود، آموزش رسمی موسیقی ندیده و به گفتهی خودش همین اتفاق به حفظ حس خلاقیت او کمک کرده بود. به هر حال این نابغهی منزوی موسیقی را کرونا از موسیقی جهان دزدید و فقط برای همین یک نفر هم که شده، نباید بخشیدش!
3. معماری: پیشتازان آینده
خب کمی از سینما و موسیقی فاصله بگیریم و برویم سراغ معماری، معماری هم در سالی که گذشت اشکها و لبخندهای خودش را داشت. از موفقیت معماران جوان ایرانی در جوایز بینالمللی تا درگذشت «ایرج کلانتری» معمار بزرگترین فرودگاه بینالمللی ایران.
«مسیر رویایی» با طراحی «استدیو معماری کات» به عنوان برندهی بخش پروژهی آیندهی «جشنواره جهانی معماری» سال ۲۰۲۲ معرفی شد که یک مسیر پیادهروی و دوچرخهسواری شهری را در مجموعهی اراضی عباسآباد به خیابان ولیعصر تهران متصل میکند و احتمالا بعد از ساخت، به یکی از قطبهای گردشگری تهران بدل خواهد شد. ببینیم تا قبل از نوشتن گزارش پایان سال 1402 میتوانیم در مسیر رویایی رکاب بزنیم؟
«روناک روشن گیلوائی» هم برای پروژه طراحی داخلی مطب دندانپزشکی که باتوجه به تأثیر نور مناسب در بهبود روند درمان، از منابع نور مختلف استفاده کرده بود، برندهی مدال طلای جایزهی «طراحی آیندهی» سال ۲۰۲۲ در طراحی داخلی شد.
4. عکاسی: قاب خالی دوربین
دنیای عکاسی هم که در دوران کرونا همچنان رسالتش را بر دوش میکشید و حتی پر رونقتر شده بود در سال 1401، در ایران چندان رونقی نداشت و تنها «سید محمد تبریزی»، عکاس شهرستان فساء موفق شد با عکس «مرگ آبی»، مدال نقره در بخش فوتوژورنالسیم (عکسهای خبری ) هجدهمین دوره جشنواره بینالمللی عکاسی رومانی را دریافت کند.
شاید مهمترین خبر هنر عکاسی در ایران، فقدان دو عکاس معروف ایرانی باشد؛ یکی «مریم کاظمزاده» که به عنوان اولین خبرنگار و عکاس زن جنگ ایران و عراق شناخته میشود و دیگری «بابک برزویه»، عکاس با سابقهی سینمای ایران که گهگاه، بازیگری هم میکرد.
5: ادبیات: بدون توقف
و برویم سراغ ادبیات که شاید آبرومندترین هنر ایران در جهان است. کرونا اگرچه در رونق سینما و موسیقی اثر گذاشت اما تاثیری عکس در ادبیات داشت و نه تنها جوایز و جشنوارهها را تعطیل نکرد که رونقی به کتاب و کتابخوانی هم داد. در این میانه، جایزهی «کتاب سال» و جایزهی ادبی «جلال» در ایران برگزار شد و در کمال تعجب کتابهایی که در جایزهی ادبی جلال شایسته تقدیر شدند، عینا همان کتابها در کتاب سال ادبیات برگزیده شدند و این سوال برای همه پیش آمد که آیا میشود اثری، کتاب سال شود اما در جایزهی ادبی جلال، تنها شایسته تقدیر به شمار آید؟ و آیا این وحدت نامزدها و این دوگانگی در اهدای جوایز به اعتبار هر دو جایزه لطمه نمیزند؟ و آیا به خاطر گرانی جایزهی جلال نبود که برگزیدهی نهایی را به شایستهی تقدیر، تغییر دادند؟ و یا آیا در داوریهای این جوایز نوعی اعمال سلیقه و مهندسی مشهود است؟!
در کنار کتاب سال و جایزهی ادبی جلال، جایزههای جهانی ادبیات، همچون «نوبل» ادبیات و «من بوکر» هم منتخبین خود را شناختند و البته که آنها هم با سوالات و حواشیایی همراه بودند!
شاید جالبترین نکته دربارهی این جوایز این باشد که زنان در ادبیات بر مردان پیشی گرفتهاند و نوبل 2022 به «آنی ارنو» نویسنده ۸۲ سالهی فرانسوی رسید. او هفدهمین زنی است که نوبل ادبیات را به خانه میبرد.
از خبرهای خوش که بگذریم، کاروان ادبیات هم در سال 1401 از داغها و دوریها در امان نبود و حتی تا آخرین روزهای اسفند نیز یک به یک از شمار مسافرانش کم شد. آخرین مسافر ادبی قطار سال 1401، «محمدجواد محبت»، همان شاعرِ شعرِ معروف «دو کاج» بود؛ شعری که شاید به جرئت اولین خاطرهی یک نسل است در شناخت مرد و نامردی.
اما معروفترین و خبرسازترین مسافر این قطار، کسی نبود جز امیرهوشنگ ابتهاج که حتی سوگش هم از خبرسازترینها شد و شاید درگذشت هیچکس در عالم ادبیات در سال 1401، به اندازهی امیرهوشنگ ابتهاج ناباورانه نبود. ابتهاج که اهالی ادبیات او را با نام «سایه» میشناسند از چهرههای خبرساز ادب فارسی معاصر بود و بیش از اینکه چهرهای علمی در ادبیات فارسی باشد، ادیبی تاریخی سیاسی بود که هنرش هم متأثر از همین ویژگیاش بود.
سایه به موسیقی علاقمند بود، از موفقترین مدیران موسیقی تاریخ معاصر ایران بود و در رشد و پرورش موسیقی هنری معاصر ایران تاثیر مهمی داشت و متقابلا بسیاری از اهالی موسیقی شعرهای او را تصنیف کردهاند. آنچه از اشعار سایه بیش از همه در حافظهی عمومی مردم ایران ثبت شده است، همین تصنیفهاست که مشهورترین آنها «تو ای پری کجایی» و «ایران ای سرای امید» است.
اما کاروان ادبیات تنها سایه را از دست نداد! «عباس معروفی» رماننویس، «رضا براهنی» داستاننویس و منتقد سرشناس، «محمدرضا اسلامی ندوشن» ادیب و پژوهشگر، «یدالله رویایی» شاعر و « میرزاحسین کریمی مراغهای» شاعر و طنزپرداز نیز با این کاروان وداع کردند.
یکی از قدیمیترین و گمنامترین مسافران این قطار هم دکتر «عبدالله انوار» بود که هم دستی در فلسفه داشت و هم در ریاضی؛ هم تهرانشناسی عالم بود و هم نسخهشناسی ماهر؛ هم متخصص متون کهن بود و هم ادیبی چیرهدست که فقط عالِمِ عالَمِ ادبیات نبود بلکه جامعی از فرهنگ، علوم و ادبیات ایران بود.
آثار هنری خلق میشوند، جشنوارهها برگزار میشوند، جایزهها داده میشوند، آدمها میروند، یادها و نامها میمانند و از پس هر روزی، روزی دیگر میآید که آبستن خبری است تلخ یا شیرین. سال 1401 با همهی خبرها و حوادث تلخ یا شیرینش به پایان رسید و حالا باید انتظار کشید برای رویدادهای مهم سالی که پیش روست.