جمعه 14 بهمن 1401 / خواندن: 6 دقیقه
پرونده پیراپدری | صفحه سیزدهم

یادداشت: ترانه ترکی احمد کایا -خواننده اعتراضی- برای پدرش

پدرش بضاعت چندانی نداشت. کارگر ساده نساجی بود در محله فقیرنشینی در شهر ملطیه ترکیه. آب باریکه‌ای که در می‌آورد کفاف سیر کردن شش فرزند قد و نیم قد را نمی‌داد. با آن شکم تله‌ی‌ ناچیز، نهایتاً می‌توانست زندگی دونفره‌ای را سامان بدهد و گاهی هم سیگار ارزان قیمتی دود کند. مثلاً سیگار مارک «بافرا» که معادلش در ایران حدوداً چیزی ست شبیه "بهمن کوتاه".

5
یادداشت: ترانه ترکی احمد کایا -خواننده اعتراضی- برای پدرش

مجله میدان آزادی: در سیزدهمین صفحه از پرونده پیراپدری، دکتر محسن رضوانی به ترجمه‌ی ترانه‌ای از خواننده‌ی مشهور ترکیه، «احمد کایا»، به فارسی پرداخته؛ ترانه‌ای که کایا آن را به پدرش تقدیم کرد. ابتدا وصفی کوتاه از زندگی احمد کایا در کودکی و سپس شعر ترانه به همراه ترجمه‌ی آن را در ادامه می‌خوانیم.

این مرد، بابای من است

 پدرش بضاعت چندانی نداشت. کارگر ساده نساجی بود در محله‌ی فقیرنشینی در شهر ملطیه ترکیه. آب باریکه‌ای که در می‌آورد کفاف سیر کردن شش فرزند قد و نیم قد را نمی‌داد. با آن شکم‌تله‌ی‌ ناچیز، نهایتاً می‌توانست زندگی دونفره‌ای را سامان بدهد و گاهی هم سیگار ارزان قیمتی دود کند. مثلاً سیگار مارک «بافرا» که معادلش در ایران حدوداً چیزی ست شبیه "بهمن کوتاه". اداره کردن یک زندگی هشت نفره با آن مواجب بخور نمیر، امکان نداشت. با خیال معاش بهتر، خانه و زندگی را جمع کرد و راهی استانبول شد. با خیال خام و هوس پخته. در استانبول اما خبری نبود. روزها کلاه هشت گوشه‌اش را سر می‌کرد و اُورکت کهنه‌اش را به دوش می‌کشید و می‌رفت دنبال پیداکردن کار. نهایتاً توانست در یک نمایشگاه اتومبیل مشغول شود. ماشین می‌شست؛ برق می‌انداخت، دستمال می‌کشید. درآوردن یک لقمه نان بخش زیادی از شبانه روز پدر احمد را به خود اختصاص می‌داد. همزمان اما شش دانگ حواسش به آن شش سرعائله هم بود. به روح‌شان، به تُردی عواطف‌شان. با حقوق یک ماه اضافه کاری، برای تولد احمد «باغلاما» خرید. ساز محبوب ترکی.‌ سازی که معمولاً آن را با نرمی و لطافت می‌نوازند و معلم احمد نیز همیشه همین توصیه را به او می‌کرد.

احمد در همان کودکی تصمیم گرفت رنجهای پدرش را جبران کند. تصمیم گرفت آنقدر توانگر شود که روزی همان نمایشگاه اتومبیلی را که پدرش در آن کارگری می‌کرد برایش بخرد. احمد بالاخره توانگر شد اما پدرش دیگر در این دنیا نبود.

موسیقی احمد کایا را نه می‌توان پاپ نامید و نه فولکلور ترکیه و نه آرابیسک. موسیقی احمد کایا از میان خاکستر سالها رنج و حسرت و محرومیت بر آمده بود و گونه ی‌ منحصر به خودش بود:"موسیقی اعتراضی کایا". گونه ای که در آن می شد باغلاما را با عصبانیت و شدت می نواخت. چنانکه روزی در یکی از کنسرت‌ها خطاب به دوست و استادش گفت:«دیدی که باغلاما را این طور هم می‌نوازند».
 

آنچه پیش روی شماست ترجمه ترانه‌ای ست از آلبوم «کوه‌ها چه بادهایی را دیده‌اند». قطعه‌ای به نام «این مرد (آدم)، بابای من است». قطعه‌ای با صدای احمد کایا و آهنگسازی و احتمالا ترانه ی‌فاتح کیسپارماک.

 

‏Bu adam benim babam
این مرد بابای من است
‏Sekiz köşe kasketiyle
با کلاه هشت گوشه‌ای بر سر
‏Omuzunda sekosuyla hey
و اُورکتی بر روی دوش… آه

‏Cebinde yok parası
پول و پله‌ای در جیب ندارد
‏Bafra’dır cigarası
سیگارش «بافرا» ست(مارک ارزان قیمت)
‏Yüreğindedir yarası
و زخم هایش در قلبش

‏Altı çocuk büyütmüş
شش تا بچه را بزرگ کرده
‏Bir işçi maaşıyla
با حقوق کارگری
‏Bu adam benim babam hey
این مرد بابای من است

‏Ağlama benim babam
گریه نکن پدرم!
‏Ağlama naçar babam
گریه نکن پدر بینوای من!
‏Kara gün geçer babam hey
روزهای سیاه، می‌گذرند پدر… آه

‏Bir kapıyı kapayan
همان کسی که درها را بسته
‏Gene açar babam
همو دوباره باز می‌کند پدر!
‏Ağlama benim babam hey
گریه نکن بابای من!

‏Ağlama mazlum babam
گریه نکن پدر ستمدیده‌ی من!
‏Ağlama naçar babam
گریه نکن پدر بینوای من!
‏Kara gün geçer babam hey
روزهای سیاه می‌گذرند پدر… آه

‏Bir kapıyı kapayan
همان کسی که درها را بسته
‏Gene açar babam
همو دوباره باز می‌کند پدر!
‏Allah büyük babam hey
خدا بزرگ است پدر!

‏Bu adam benim babam
این مرد، پدر من است
‏Derdi dağlardan büyük
با دردهایی بزرگتر از کوه
‏Çaresiz، beli bükük hey
بیچاره و خمیده… آه

‏Bir gün olsun gülmemiş
حتی یک روز هم نخندیده
‏Rahat nedir bilmemiş
مفهوم آسایش را نمی‌داند
‏Gözyaşını silmemiş
اندوهش پایان ندارد


‏Bir lokma ekmek için
برای یک لقمه نان
‏Kimseye eğilmemiş
پیش هر کس و ناکسی خم نشده
‏Bu adam benim babam hey
این مرد پدر من است

‏Ağlama aslan babam
گریه نکن پدرِ شیرمردِ من!
‏Dert etme naçar babam
درد نکش پدر بینوای من!
‏Kara gün geçer babam he
روزهای سیاه میگذرند… آه

‏Bir kapıyı kapayan
همان کسی که درها را بسته
‏Gene açar babam
همو دوباره باز می‌کند
‏Allah büyüktür babam hey
خدا بزرگ است پدر… آه

Dert etme naçar babam
درد نکش پدر بینوای من!
aldırma naçar babam
فکرش را نکن پدر من!
Kara gün geçer babam he
روزهای سیاه میگذرند… آه

 

‏Bir kapıyı kapayan
همان کسی که درها را بسته
‏Gene açar babam
همو دوباره باز می‌کند
Aldırma benim babam hey
نگران من نباش پدرم ... آه

 

‏Benim babam mert adamdı
پدر من یک مرد واقعی بود
‏Mangal gibi yüreği
دلی سوزان مثل منقل آتش داشت
‏Yufka gibi kalbi vardı
و قلبی نرم مثل خمیر یوفکا
‏Hayatım boyunca o’na özendim
در تمام زندگی‌ام، به او غبطه خوردم
‏Fedakardı
فداکار بود

‏Bir dikili ağacı olmadı belki
شاید در زندگی‌اش یک درخت کاشته هم نداشت
‏Ama kendisi
اما خودش
‏Onuruyla yaşayan koskoca bir çınardı
چنار کهنسال و باشکوهی بود
‏Üstümdeki kol kanat
که به شاخ و برگهای انبوهش
‏Sırtımı yasladığım dağ gibiydi
مثل کوهی تکیه می‌دادم

‏Ben babamın oğluyum
من پسر همان پدرم


مطالب مرتبط:

ویدئوی این قطعه را می‌توانید از اینجا ببینید.




  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
احمد در همان کودکی تصمیم گرفت رنجهای پدرش را جبران کند. تصمیم گرفت آنقدر توانگر شود که روزی همان نمایشگاه اتومبیلی را که پدرش در آن کارگری می‌کرد برایش بخرد. احمد بالاخره توانگر شد اما پدرش دیگر در این دنیا نبود.

موسیقی احمد کایا را نه می‌توان پاپ نامید و نه فولکلور ترکیه و نه آرابیسک. موسیقی احمد کایا از میان خاکستر سالها رنج و حسرت و محرومیت بر آمده بود و گونه ی‌ منحصر به خودش بود:"موسیقی اعتراضی کایا". گونه ای که در آن می شد باغلاما را با عصبانیت و شدت می نواخت. چنانکه روزی در یکی از کنسرت ها خطاب به دوست و استادش گفت:«دیدی که باغلاما را این طور هم می‌نوازند».

مطالب مرتبط