مجله میدان آزادی: امروز روز جهانی خوشنویسی است. خوشنویسی یکی از هنرهای تجسمی است که در ایران سابقهای طولانی دارد و همواره مورد توجه بسیاری از هنرمندان و هنردوستان ایرانی بوده است. به طوری که بسیاری از اشعار شاعرانی مانند فردوسی، حافظ، سعدی و... از قدیم با حوصلهای تماموکمال به خط خوش، بازنویسی شدهاند. این بار ما در مجله میدان آزادی به سراغ هنر خوشنویسی رفتهایم و کار خود را با یادداشت «سرگذشت خط فارسی و خوشنویسی ایران»، پیرامون تاریخچهی شکلگیری این هنر در ایران آغاز میکنیم. این یادداشت خواندنی را به قلم زینب تقیزاده بخوانید:

شمایل حضرت مریم و حضرت عیسی در کلیسا
سرگذشت خط فارسی و خوشنویسی ایرانی
نمیتوان از هنر ایرانی سخن گفت و به تاریخ شکوهمند خط فارسی اشاره نکرد؛ هنگامی که در قرون وسطی مسیحی به واسطهی آموزهی تثلیث و فرزند خدا خواندن عیسی علیه السلام، باور عموم آن شد که لوگوس، کلمه یا خدا در عیسی علیه السلام متجلی شده است، تقدیس شمایل عیسی علیه السلام جانگرفت و تصویر حضرت مریم و حضرت عیسی بر پیکرهی کلیسا نقش بست. این عقیدهی کلیسا و حمایتهای مادی و معنویاش، رونق هنرهای تجسمی و نقاشی را در اروپا به دنبال داشت؛ از سوی دیگر پس از ظهور اسلام، در سرزمینهای اسلامی به سبب اعجاز قرآن به عنوان تنها کتاب وحی الهی، آنچه مقدس شمرده شد، آیات و کلمات این کتاب آسمانی و همچنین خط آن به عنوان واسطۀ خالق و مخلوق بود. این باور نیز درگذر ایام، به ویژه با اثرگذاری فرهنگی ایرانیان بر ممالک اسلامی، توجه به شمایل خط و خوشنویسی را به ارمغان آورد.

استفاده از شمایل خط کوفی برای تزئیین محراب مسجد جامع ارومیه
خط، علاوه بر اینکه وسیله ثبت و بیان سخن است، به خودی خود هنری تزئینی محسوب شده و بعدی زیباشناسانه دارد. کاربرد خط علاوه بر آنچه مرسوم و متداول است، در آثار هنری همچون شعر، معماری، نقاشی، مینیاتور و انواع دیگر هنر نیز قابل ملاحظه است. در باب نقش تزئینی خط، خوب است از باب مثال به توضیحی که در کتاب تصویر و کلمه، ذیل اقسام شمایل آمده اشاره کنیم:
«نمونه دیگر شمایلنگاری را در ادیان ابراهیمی میتوان یافت؛ مثلا با وجود اینکه در ادوار تاریخی گوناگون در اسلام منع شمایلنگاری وجود داشته است؛ خوشنویسی اسلامی به منزله شمایلنگاری اسلامی محسوب میشود که از زیبائی غیرفیگوراتیو و نیمهفیگوراتیو بهره گرفته است. در هنر اسلامی از خط همچون موتیفی هنری بهره میگرفتند. یعنی خوشنویسی اسلامی کارکرد شمایلی داشته است. همچنین استفاده از کتیبهها در معماری نیز از این حیث درخور بررسی است. باید توجه داشت که این کتیبهها در بسیاری موارد جنبه خوانایی نداشتند و مخاطب در بسیاری از موارد به راحتی نمیتوانسته از طریق آنها اطلاعاتی در باب آموزههای مذهبی کسب کند. اما آنها در موارد بسیاری بیان شمایلنگارانهی آموزههای اسلامی بودند. درنتیجه بیان شمایلنگارانه فقط مختص نقاشی نیست.» (کلمه و تصویر، ص17)2
تاریخ خط سرگذشت دور و درازی را از سرگذرانده است؛ اینکه دقیقا چه کسی خط را اختراع کرد مشخص نیست، آنچه مسلم است این است که اختراع خط مرهون تلاش ملتها و فرهنگهای کهن است. از یافتههایی که هماکنون دردسترس است چنین برمیآید که در حدود سال۳۵۰۰ پیش از میلاد، نخستین نشانههای نوشتار به صورت خطوط تصویری در تمدنهای سومر، مصر، چین و ایلام پدیدار شد. بعد از آن به تدریج خط میخی در سومر شکلگرفت که به عنوان آغاز خطنویسی شناخته می شود و در طی آن خط تصویری به نمادهای هجایی و واژهنگار دگرگون شد. سپس خط هیروگلیف در مصر به وجودآمد که گونهای نوشتار تصویری با ارزشهای صوتی و معنایی خاص بود. در ادامه فنیقیها در حدود سال۱۰۰۰ پیش از میلاد، نقش موثری در توسعۀ الفبا داشتند؛ آنها الفبایی را ابداع کردند که مادر بیشتر خطهای امروزی جهان به شمار میرود. یونانیان حروف مصوّتی را به خط فنیقی افزودند و بعدها الفبای لاتین از دل خط یونانی بیرون آمد؛ الفبایی که امروزه پرکاربردترین خط جهان است.
اما در یک تقسیمبندی قراردادی، تاریخ خط در ایران را میتوان به سه دوره بخش کرد:
1. خط فارسی باستان: این خط در روزگار هخامنشی (۵۵۰ تا ۳۳۰ پیش از میلاد) پدید آمد و تکاملیافته خط میخیِ بابلی و ایلامی بود، الفبایی که ۳۶ حرف داشت، از چپ به راست نوشته میشد و جزو سادهترین و درعین حال پیشرفتهترین خطوط زمانۀ خود به حساب میآمد.
2. خط فارسی میانه و پهلوی: این خط در دوران اشکانی و ساسانی رواج یافت و تا سدۀ پنجم هجری در نواحی شمالی ایران ادامه داشت. این خط با خط اوستایی خویشاوند است؛ خطی که به دلیل نبودِ ابهام آوایی، به عنوان آواییترین و دقیقترین خط جهان شناخته میشود. امیراحمد فلسفی، پژوهشگر و خوشنویس معاصر میگوید:
«خوشنویسی اوستایی و پهلوی و در دل آن خوشنویسی مانوی، قرنها در امپراتوری ساسانی و پس از آن رواج داشت و خط و خوشنویسی کوفی پس از فتح ایران به دست اعراب، با الگوبرداری مستقیم از خوشنویسی ساسانی شکل گرفت» (ص ۷۴)1

3. خط فارسی نو از میان خطوط اسلامی تا دوران معاصر: پس از پذیرش اسلام، منشیان ایرانی فنون موجود را برای پدیدآوردن هنری خط تازۀ کوفی به کار بستند. با گسترش اسلام در سرزمینهای مختلف، خط کوفی نیز از شیوههای گوناگونی برخوردار شد. اما آنچه در همه انواع خط کوفی از ابتدا تا کنون تغییر نیافته، محور عمودی و سطح زیاد کلمات در آن است. نمونههای اندکی که از خط کوفی قرن اول هجری به جا مانده محور حرکت این خط را از بالا به پایین به سمت چپ نشان می دهد. این نوع خط به نام حجازی یا مایل موسوم بود و تقریبا همه حروف آن زاویهدار، خشک و بدون قوس بودند. در کوفیهای تزئینی هم که پیوستگی بین اجزا دیده میشود از دور و نرمی و قوس چندان خبری نیست. در این شیوه معمولا از قلم خطاطی استفاده نمیشد بلکه اثر ابتدا طراحی شده سپس روی آن کار مورد نظر انجام می گرفت. در قرن سوم هجری، از یک سو نیاز فراوان به کتابت قرآن و از سوی دیگر ارزش سوادآموزی در تعالیم اسلامی، موجب آن شد که خط کوفی که برای تندنویسی طراحی نشده بود، به تدریج کنار گذاشته شود و پس از آن شیوههایی برای سادهنویسی پدید آید. در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری، بنا به قول مشهور «ابن مُقله بیضاوی شیرازی»، ادیب و خوشنویسی ایرانی از دیوانسالاران و وزاری عباسیان، مبتکر شیوۀ جدید خط شد؛ او شش خط ریحان، محقَّق، نسخ، ثلث، توقیع و رقاع را برای کاربردهای مختلف برگزید و هویت مستقلی به آنها داد. این خطوط بعدها «خطوط ششگانه» نام گرفتند. در قرن پنجم، با ظهور ابن بوّاب، این خطها با معیار نقطه قانونمند شد و همزمان کاربرد آن به هنرتزئینی در کتیبه و ابتدای قرآنها محدود شد.

از قرن هشتم هجری، در ایران خط تازهای برای نگارش فرمانها و اسناد شکل گرفت؛ این خط نخست «تَرسُل» و سپس «شکسته تَعلیق» نامیده شد. ظاهرا کهنترین نمونۀ خط تعلیق سندی به زبان فارسی از دورۀ ایلخانی، به تاریخ ۷۲۶ هجری است (ص ۷۸). فلسفی در این باره می نویسد:
«ویژگی بارز این خط، دورهای بسیار و سطحِ کمترِ حروف است؛ گویی کلمات بر خطی شیبدار قرار گرفتهاند و همچون نیلوفر بهسوی آسمان پیچ میخورند.»1
تقریباً در این زمان، مهمترین رخداد خوشنویسی ایران یعنی پیدایش خط «نَسْتَعلیق» روی داد. گرچه کهنترین آثارِ بازمانده به دهههای پایانی قرن هشتم تعلق دارد، پیدایش نستعلیق ناگهانی نبود و مقدماتی چند ده ساله داشت. به عقیدۀ برخی محققین، تکامل شعر فارسی پس از رودکی، فردوسی، سنایی، مولوی و سعدی، نیاز به خطی نرم و لطیف را دوچندان کرد؛ بدینسان نستعلیق، پاسخ زیباشناسانۀ این نیاز شد. خطی که نگارندۀ شعر فارسی و لحن و زبان شیرین ایرانی بود. از این روی «میرعلی تبریزی»، خوشنویس ایرانیِ عصر تیموری، در تاریخ به عنوان فردی شناخته شده که نسخ و تعلیق را درهم آمیخت و نستعلیق را آفرید. پس از او، خوشنویسان زیادی طی دو سده به توسعه و تکامل این خط پرداختند تا آنکه «میرعماد حسنی» آن را به اوج رساند و «علیرضا عباسی» نیز در این شیوه شاهکارهایی پدید آورد.
از اوایل قرن یازدهم و سپس در دوران قاجار، با همان نگاهِ محوری، سومین خط ایرانی یعنی «شکستۀ نستعلیق» به همت خوشنویسانی چون «میرزا محمدشفیع اصفهانی» پدیدار شد. با خط شکستۀ نستعلیق، محور خط تغییر کرد و خط شیب و دورخاصی پیداکرد که مطابق سلیقۀ هنری ایرانیان بود. خط شکستۀ تحریری از دورۀ صفویه به تدریج وارد مکاتبات عامۀ مردم شد و تا به امروز به عنوان نشان و امضای هویت ملی و تمدن باشکوه ایران در نگارش متداول ایرانیان جاری است.
امروزه نستعلیق فارسی، به سبب دور، ظرافت، انعطاف و زیبایی خاصی که نسبت به خطوط خشک عربی دارد، نهتنها در ایران، بلکه در سراسر جهان فارسیزبان و حتی کشورهای عربی و ترکیه محبوبیت داشته و به عروس خطوط اسلامی مشهور است. این خط همچنین در کانون توجه هنرمندان و خوشنویسان قرار گرفته است. در نهایت ذکر این نکته خالی از لطف نیست که هرچند به سبب کم اطلاعی عموم نسبت به ریشه و تاریخ خط اصیل فارسی، متاسفانه این خط نیز همچون خلیج فارس بازیچۀ اغیار برای دزدی از نام و نشان این مرز و بوم قرارگرفته اما میتوان و به عبارت بهتر ضروری مینماید، با نقل داستان سرگذشت این خط ملی برای کودکان و عزیزانمان و همچنین افتخار بیش از پیش به زبان و خط شیرین فارسی، صدای خط فارسی را همچون نام ایران در جهان بلندآوازه سازیم.
منابع:
1. طلایهداران هنر خوشنویسی، آثاری از دوره ایلخانی تا اواخر عهد قاجار (مجموعه آثار خوشنویسی و نگارگری موزه و خط و کتابت میرعماد)، مترجم: سیمیندخت سیدفتاح، انتشارات یساولی
2. کلمه و تصویر، امیر نصری