مجله میدان آزادی: دکتر رفعت العرعیر متولد 1979 در غزه است. در غزهای که هنوز تحت اشغال اسرائیل بود و بنابراین او از ابتدای زندگی سختی زیستن تحت اشغال و استعمار را چشید. شاید همین باعث شد رفعت العرعیر بعد از گذراندن کارشناسی ارشد در کالج لندن و دکترای ادبیات انگلیسی در دانشگاه پوترای مالزی دوباره به غزه برگردد تا آموختههایش را برای سرزمینش به کار گیرد. رفعت العرعیر از بنیانگذاران جنبش «ما عدد نیستیم» است. جنبش ما اعداد نیستیم (WANN) پروژهای است که در سال 2015 برای ارائهی کارگاههای نویسندگی به زبان انگلیسی برای جوانان غزه تاسیس شد. این پروژه که ابتدا با آموزش به چیزی حدود 40 نفر کار خود را آغاز کرد تا سال 2023 به بیش از 300 نفر آموزش نویسندگی داد. تمرکز این پروژه بر باز کردن افقهای تازه برای نسلی بود که در اخبار تنها با آمار و ارقام از آنها یاد میشود و از زندگی آمیخته با مقاومت و جنگ آنها روایت دقیقی در میان نیست. دکتر رفعت العرعیر با آموزش نوشتن به جوانان غزه در برابر این موضوع ایستاد. شاید به همین خاطر است که جنس روایتهای او که در روزهای آخر عمر خود و روزهای ابتدایی نسلکشی اسرائیل در غزه از 7 اکتبر نیز از همین جنس ایستادگی با ادبیات است. العرعیر در این یادداشتها سعی دارد کلیشههای مرسوم دربارهی مردم غزه در ذهن مخاطب را به هم بریزد و نشان دهد چطور در یک زندگی که تاروپودش با جنگ آمیخته شده، همه چیز تغییر میکند؛ حتی ادبیات! پیش از این تکنگاری رفعت العرعیر را منتشر کرده بودیم و قصد داریم در ادامه چند روایت ناب العرعیر از غزه را با شما درمیان بگذاریم. روایت اول را در ادامه با ترجمه خانم عطیه توسلی بخوانید:
۱۹ اکتبر ۲۰۲۳: در غزه ما به جنگ خو گرفتهایم
تجربههای وحشتناک مرگ و ویرانی پیوسته بر فرهنگ، زبان و حافظهی جمعی فلسطین اثر گذاشته است. املِ کوچک هفتسالهام میپرسد: «دوباره جنگ شده؟» خاطرات حملات قبلی اسرائیل هنوز در ذهنش تازه است. شکل قرار گفتن کلمات سؤال نشان میدهد چطور مجبورش کردهاند به بلوغ برسد. سال گذشته از مادرش پرسید که این «جنگ دیگری» است؟
بله، دوباره در غزه جنگ شده است. در غزه ما به جنگ خو گرفتهایم. جنگ یک واقعیت مکرر است، کابوسی که هرگز از بین نمیرود، یک وضعیت عادی بیرحم. جنگ شبیه یک فامیل پیر بدخُلق است، همانی که نمیتوانیم تحملش کنیم اما خودمان را هم نمیتوانیم از دستش خلاص کنیم.
کودکان بیشترین هزینه را میپردازند. هزینهی ترس و ترومای بیوقفهای که در رفتارها و بازخوردهایشان بازتاب پیدا میکند. تخمین زده شده که بیش از نود درصد کودکان فلسطینی در غزه علامتهایی از تروما را نشان میدهند. همچنین متخصصان باور دارند هیچ ترومای پساجنگی در غزه وجود ندارد، چون جنگ همچنان در جریان است.
مادربزرگم به من میگفت یک ژاکت ضخیم بپوشم چون ممکن است باران ببارد. و باران میبارید! او مانند تمام فلسطینیهای سن و سالدار، احساس و فهم خاصی از زمین، دریا، درخت و باران داشت. سن و سالدارها میدانستند کی زیتونها را برای ترشی بچینند و کی برای روغن. من همیشه به این مسئله غبطه میخوردم. متأسفم مادربزرگ. متأسفانه ما بهجای چنین چیزی، با تغییرهای ناگهانی جنگ هماهنگ شدهایم. این مهمان سنگین بیدعوت، ناخواسته و برخلاف میل ما به ما سر میزند، روی سینهمان مینشیند و نفس میکشد و صدها و هزاران زندگی را طلب میکند.
یک فلسطینی که سال ۲۰۰۸ در غزه به دنیا آمده باشد، هشت جنگ از سر گذرانده است: ۲۰۰۸-۲۰۰۹، ۲۰۱۲، ۲۰۱۴، ۲۰۲۱، ۲۰۲۲، ۲۰۲۳ الف و ۲۰۲۳ ب. و طبق عادتی که در غزه جاری است مردم ممکن است بهاندازهی هفت جنگ یا چهار جنگ عمر کنند. املِ کوچک من در ۲۰۱۶ به دنیا آمد و الان لیسانسِ جنگ دارد، یعنی از چهار عملیات نظامی مخرب جان سالم به در برده است. در غزه ما معمولاً با واژههای دانشگاهی دربارهی جنگها صحبت میکنیم: لیسانسِ جنگ، فوق لیسانسِ عملیاتهای نظامی و برخی ممکن است به شوخی خود را دانشجوی دکترای جنگ معرفی کنند.
گفتمان ما بهطور قابل توجهی تغییر کرده. شب وقتی اسرائیل بمباران را شدت میبخشد، «مهمانی» است: «مهمانی آغاز شده است.» «امشب مهمانی وحشتناکی خواهد بود.» و بعد یک کیفِ مشخص وجود دارد، کیفی که باعجله آماده شده تا پول نقد، شناسنامه، گواهی تولد و مدرک دیپلم را در خود جای دهد. وقتی خطر تخلیه وجود دارد هدف برداشتن بچهها و یک وسیله است.
خاطرهی جمعی و فرهنگ فلسطینیها بهشکل قابل توجهی از این تجربههای وحشتناک جنگ و مرگ تأثیر پذیرفته است. اکثر اهالی غزه اعضای خانواده یا کسانی را که دوست میداشتند از دست دادهاند یا خانههایشان آسیب دیده یا بهکلی نابود شده. تخمین میزنند که این جنگها و تنشهای میان آنها زندگی بیش از نه هزار (وقتی هفتهی گذشته پیشنویس این متن را مینوشتم عدد هفت هزار و پانصد بود!) فلسطینی را گرفته و شصت هزار واحد مسکونی را خراب کرده است.
مرگ و جنگ. جنگ و مرگ. این دو ناخوانده هستند، اما نمیتوانیم آنها را وادار به رفتن کنیم. نمیتوانیم آنها را وادار کنیم که ما را به حال خود بگذارند.
جنگ به رابطهای میان مرگ و فلسطینیها شکل میدهد که تمیم البرغوثی، شاعر فلسطینی آن را اینطور خلاصه کرده:
عاقلانه نبود، ای مرگ، که اینطور نزدیک شوی.
عاقلانه نبود که تمام این سالها ما را محاصره کنی.
عاقلانه نبود که اینقدر نزدیک ما باشی،
آنقدر نزدیک که چهرهات را به خاطر سپردهایم،
عادات غذاییات را،
زمان استراحتت را،
نوسانهای احساست را،
امیال قلبیات را،
و حتی ضعفهایت را.
ای مرگ، آگاه باش!
آرام نگیر به این خیال که ما را شمردهای.
ما بیشماریم.
و هنوز اینجاییم
هفتاد سال پس از تهاجم
مشعلهای ما هنوز روشن است
دو قرن
پس از اینکه عیسی در سرزمین ما به کلاس سوم رفت
ما تو را خیلی خوب شناختهایم، ای مرگ.
ای مرگ، قصد ما روشن است:
ما تو را شکست خواهیم داد،
حتی اگر همهی ما را بکشند.
مرگ، از ما بترس،
چراکه ما اینجاییم، بدون ترس.
مطالب مرتبط:
نگاهی به زندگی و آثار «رفعت العرعیر»
«سهم هر خانواده از زندگی، در غزه» به روایت رفعت العرعیر
«تنشهایی که تابآوری امروز غزه را ساخت»؛ به روایت رفعت العرعیر