مجله میدان آزادی: امروز بیستم اکتبر، روز ادبیات مقاومت است. ادبیات مقاومت شاخهای از ادبیات است که دغدغهی روایتگری مقاومت در برابر جنگ و استبداد و... را دارد. فلسطین به دلیل سابقهی طولانی تنفس در هوای جنگی، در دامان زیتونهای سبز خود، شاعران و نویسندگان زیادی را پرورش داده است که صدای مردمانشان را از دریچهی هنر به گوش جهانیان برسانند. در این صفحه از مجله میدان آزادی به سراغ شاعر و نویسنده و استاد دانشگاه فلسطینی، «رفعت العرعیر (العریر)» رفتهایم تا با نگارش و ترجمهی خانم عطیه توسلی، مترجم و دانشآموخته رشتهی انسانشناسی به پای حرفهایش بنشینیم:
ادبیات مقاومت به مثابهی سلاح
اصطلاح «ادبیات مقاومت» را نخستین بار غسان کنفانی، نویسنده و منتقد ادبی فلسطینی، برای توصیف ادبیات فلسطین به کار برد. کنفانی در سال ۱۹۶۶ در پژوهش خود تحت عنوان «ادبیات مقاومت در فلسطین اشغالی: ۱۹۴۸-۱۹۶۶» روایتهای فلسطینیانِ تحت اشغال را جمعآوری کرد و در جایگاه منتقد ادبی به بررسی چیستی ادبیات مقاومت پرداخت. این نکته شایان توجه است که مقاومت در جهان عرب معنایی فراتر از چیزی دارد که در رسانههای ایرانی میشنویم. مقاومت در هر منطقه و هر گروه شکلی متفاوت به خود میگیرد و لزوماً در آنچه که تحت عنوان «محور مقاومت» تکرار میشود منحصر نیست و چهرهای بسیار متکثر دارد. وقتی کنفانی از ادبیات مقاومت میگوید، میان ادبیات اشغال و ادبیات تبعید تمایز میگذارد و دومی را تحت تأثیر اولی میداند، نه اینکه آنها را دو چیز متفاوت از هم بداند. جدا از ظرافتهای این تمایز که اینجا محل پرداختن به آن نیست، نقطهی مشترک در هر دوی آنها قدرت و ستم اشغالگر است؛ قدرتی که به واسطهی آن جمعیتی را تبعید کرده یا تحت سلطه درآورده و در ادامه بهطور قابل توجهی در توسعهی ادبی و فرهنگی مردمی که زمینشان را اشغال کرده مداخله میکند. در این تصویر ادبیات عرصهی مبارزه است.
زمانی که کنفانی پژوهش خود را منتشر کرد ادبیات فلسطین بهخاطر سانسور شدید اسرائیل و بیتوجهی جهان عرب چندان شناختهشده نبود؛ شرایطی که کنفانی آن را حصار فرهنگی مینامید. به این معنا که نویسندگان فلسطینی با فرایندهایی نظامیافته برای منزوی شدن و سرکوب تولیدات فرهنگیشان مواجه بودند؛ شرایطی که حتی به تولیدات فلسطینیهایی که در تبعید به سر میبردند نیز شکل میداد. به نظر کنفانی مسئلهی مهم در مطالعهی ادبیات مقاومت و بهطور خاص ادبیات مقاومت فلسطین این است که معمولاً تاریخ پس از اینکه مردمی به آزادی میرسند نوشته میشود، حال آنکه دربارهی مسئلهی فلسطین ماجرا متفاوت است و اتفاقاً اهمیت آن در این است که ادبیات فلسطین زمانی موضوع مطالعه و پژوهش قرار گرفته که مقاومت در جریان است. چراکه به نظر کنفانی این ادبیات بهشکلی عمیق ریشه در زبان و گفتار فلسطینیهای ساکن در مناطق اشغالی دارد. او یک قدم فراتر میرود و میگوید فهم واقعی از این ادبیات به دست نخواهد آمد مگر با مشارکت مستقیم در مقاومت. بهدنبال همین رویکرد، او ایدهی بیطرفی روشی و نظریِ علمی را در این موضوع مشخص به چالش میکشد و آن را بینسبت با تحلیل ادبیات مقاومت فلسطین میداند؛ چراکه این چهارچوب نظریتحلیلی بیرون از مقاومت شکل گرفته است. به نظر میرسد رفعت العرعیر دقیقاً آن نمونهی مطلوبی است که کنفانی سالها پیش از آن سخن میگفت.
رفعت العرعیر یا العریر (متولد ۲۳ سپتامبر ۱۹۷۹ غزه) مسیر دانشگاهی خود را از دانشگاه اسلامی غزه آغاز کرد و آنجا ادبیات انگلیسی خواند. سپس برای کارشناسی ارشد به دانشگاه کالج لندن رفت و در همان رشته تحصیل کرد. او برای دکتری هم به دانشگاه پوترای مالزی رفت. در آخر اما به غزه بازگشت و همان جایی که مسیر خود را آغاز کرده بود استاد شد. حملهی اسرائیل در سال ۲۰۰۸ برای او نقطهعطفی جدی در مسیر دانشگاهی و سیاسیاش بود. همان دوران بود که پروژهی ما عدد نیستیم را آغاز کرد؛ پروژهای که در نهایت به تلاشهای او برای آموزش داستاننویسی به جوانان فلسطینی منتهی شد. او طی مصاحبهای به تجربهاش از حملهی نظامی اسرائیل در سال ۲۰۰۸-۲۰۰۹ اشاره کرد: «فهمیدم کارهای بیشتری هست که میتوانم برای مقاومت در برابر اسرائیل و نژادپرستی آن انجام دهم.» برای العرعیر این به معنای نوشتن در وبلاگش و منتشر کردن مقاله در موندویس و انتفاضهی الکترونیک بود. او در ادامه اضافه کرد: «بعد از جنگ همه مینوشتند اما نوشتهها غالباً ایدهها و تجربههای شخصی بود.»
العرعیر به قدرت داستان و توانایی آن برای مقابله با استعمار باور داشت. به همین دلیل بود که عمر خود را وقف آموزش داستاننویسی کرد تا جوانان بهشکلی قدرتمند و بهمثابهی کنشی سیاسی روایتگر داستانهای خود باشند. رفعت دانشجویانش را آموزش میداد تا با داستان گفتن، خصوصاً به زبان انگلیسی، محاصرهی غزه توسط اسرائیل را بشکنند. با کمک او حالا سایت انتفاضهی الکترونیک بستری شده برای منتشر کردن روایتهایی از تجربهی زیستهی اهالی غزه از جنگ و نسلکشی روزانه. الجمال به نقل از یادداشتی گفته است: «بهخاطر رفعت است که ما حالا ارتشی از نویسندگان داریم... کسانی که ماهیت استعمار مهاجرنشین اسرائیل را میفهمند. او یک نسل را سیاسی کرد و همین است که اسرائیل او را تهدیدی برای روایتش و هدفی برای کشتن میدید.»
در سال ۲۰۱۴ انتشارات آمریکایی Just World Books کتابی منتشر کرد با عنوان «غزه پاسخ میدهد». مجموعه داستان کوتاه انقلابی که جوانان فلسطینی در غزه به زبان انگلیسی نوشته بودند و رفعت ویراستار آن بود: «غزه پاسخ میدهد از این باور میآید که نوشتن اهمیت دارد، چون نوعی پاسخ دادن است، تا صدای فلسطینیها و روایت آنها را به بیرون منتقل کند.» العرعیر در ادامهی مصاحبه دربارهی یکی از داستانهای این کتاب میگوید: «ز مثل زندگی، نوشتهی حنان حبشی، اولین داستان از مجموعه داستان غزه پاسخ میدهد است که به نظر من بهترین داستان آن است. در ابتدای ترم وقتی حنان حبشی به دیدار من آمد گفت تا به حال هیچ چیز ننوشته و نوشتن برای او راحت نیست. من در پاسخ گفتم که تو باید به خودت باور داشته باشی. تو بهعنوان یک فلسطینی استعداد و تجربهاش را داری و درد را زندگی کردهای. تمام چیزی که نیاز داری این است که مدادت را روی کاغذ بگذاری. سپس کلمات و ایدهها بهطور طبیعی جاری میشوند.»
از یک جایی به بعد العرعیر دیگر یک استاد دانشگاه ساده نبود. او رنجِ زیستهاش را به بیان درآورد و شاگردان بسیاری را در این مسیر تعلیم داد. او توانست در ادبیات که به نظر کنفانی عرصهی مبارزه است، روایت را به سلاحی کارآمد برای مقابله با استعمار تبدیل کند. حالا او دیگر یک استاد دانشگاه، ادیب یا شاعر ساده نبود، او فعال سیاسی بود که در جامعهی مدنی نحیف غزه ایستاده بود، به کارهای جمعی شکل میداد و سنگر ادبیات را بالا نگه میداشت.
سرانجام رفعت العرعیر همراه با برادرش، پسر برادرش، خواهرش، سه فرزند خواهرش و همسایگانشان در ششم دسامبر ۲۰۲۳ در حملهی هوایی اسرائیل کشته شد. در بیست و ششم آوریل ۲۰۲۴ اولین فرزند العرعیر، شیما، در حملهی اسرائیل همراه با همسرش محمد عبدالعزیز و پسر سهماههشان عبدالرحمن کشته شدند. نوزاد پس از کشته شدن رفعت به دنیا آمده بود و اولین نوهی او میشد. کشته شدن العرعیر تصادفی نبود. بسیاری از شاگردان او معتقدند که اسرائیل مدتها بهدنبال او میگشت و هدف از حمله به آن ساختمان هم کشتن او بود. کمااینکه روایتهای بسیاری وجود دارد از تهدید دکتر رفعت العرعیر توسط ارتش اسرائیل و ترور هدفمند او.
از العرعیر تا به حال دو کتاب منتشر شده، یکی «غزه پاسخ میدهد: داستان کوتاه از نویسندگان جوان در غزه، فلسطین» که به آن اشاره شد و یکی هم «غزه ساکت نمیشود». علاوهبر این دو کتاب، یادداشتها، مقالات و اشعار او را در سایتهای مختلف میتوان یافت.
همچنین قرار است یوسف الجمال، شاگرد قدیمی رفعت و دوست نزدیکش، یادداشتهای او از روزهای نسلکشی نبرد 7 اکتبر را در مجموعهآثار العرعیر با عنوان «اگر باید بمیرم: شعر و نثر» در انتشارات مستقل آمریکایی OR Books منتشر کند.
نابود شدن خانهها، ویرانی مناطق و از بین رفتن محیطزیستِ غزه، منطقه را بهشکل هولناکی غیرقابل سکونت کرده است. اما ماجرا فقط وضعیت جغرافیایی و زیرساختهای غزه نیست. کمیتهی محافظت از خبرنگاران اعلام کرده است تا ۱۴ اکتبر ۲۰۲۴ حداقل صد و بیست و هشت خبرنگار در غزه کشته شدهاند. نابودی آثار باستانی و تاریخی، هدف قرار دادن دانشگاهها و کشته شدن اهالی فرهنگ، بهتدریج غزه را نه از نظر جغرافیایی، بلکه از نظر فکری به محلی غیرقابل سکونت تبدیل میکند، چون دیگر کسی نیست که روایتگر باشد، کسی نیست که قصههای غزه را و رنجی که بر مردم و آن سرزمین رفته و میرود روایت کند. رفعت العرعیر همانند غسان کنفانی، همانند شیرین ابوعاقله و همانند بسیاری دیگر صدایش را نه برای خودش و رنج شخصیاش، بلکه برای اهالی فلسطین بلند کرده بود؛ صداهایی که برای نیروی استعمارگر آنقدر گران است و سنگین که به هر طریق، با ترور یا حملهی هوایی خاموششان میکند. اگرچه همانطور که العرعیر در آخرین شعر خود پیش از شهادتش که بعدا به نوعی اعلامیه خبر شهادت او شد نوشت، این صداها خاموششدنی نیستند:
اگر من باید بمیرم،
تو باید زنده بمانی
تا داستانم را تعریف کنی
تا وسایلم را بفروشی
پارچهای بخری
و چند نخ،
(آن را سفید بدوز با دنبالهای بلند)
طوریکه کودکی، جایی در غزه
در حالیکه به آسمان چشم دوخته
منتظر پدرش است که در شعلههای آتش رفت-
و با هیچ کس خداحافظی نکرد
نه حتی با گوشت تنش
نه حتی با خودش-
بادبادک را ببیند،
بادبادک من که تو ساختی،
آن بالا اوج میگیرد
و شده برای لحظهای کودک فکر میکند فرشتهای آنجاست
که عشق را بازمیگرداند
اگر من باید بمیرم
بگذار این مرگ امید با خود بیاورد
بگذار داستان باشد.
مطالب مرتبط:
«تاثیر جنگ بر ادبیاتِ زندگی، در غزه» ؛ به روایت رفعت العرعیر
«سهم هر خانواده از زندگی، در غزه» به روایت رفعت العرعیر
«تنشهایی که تابآوری امروز غزه را ساخت»؛ به روایت رفعت العرعیر