چهارشنبه 02 آبان 1403 / خواندن: 7 دقیقه
روایت یک شاعر از آنچه بر فلسطین و مردمانش می‌گذرد | قسمت سوم

«تنش‌هایی که تاب‌‎آوری امروز غزه را ساخت»؛ به روایت رفعت العرعیر

آشنایی با جنگ در غزه ما را به‌سمت گسترش نگاهی منحصر‌به‌فرد و رویه‌های سازش‌گرایانه‌ی بی‌همتا کشاند. ما می‌توانیم پنج مرحله‌ی احساسی اصلی را شناسایی کنیم که اهالی غزه در این تنش‌های ناخوشایند تجربه می‌کنند. این مراحل انکار، ترس، سکوت و بی‌حسی، امید و ناامیدی و تسلیم هستند.

4.5
«تنش‌هایی که تاب‌‎آوری امروز غزه را ساخت»؛ به روایت  رفعت العرعیر

مجله میدان آزادی: پیش از این در سلسله روایت‌های ادبیات مقاومت، تاکنون دو مطلب «تاثیر جنگ بر ادبیات زندگی، در غزه» و «سهم هر خانواده از زندگی، در غزه»  را خواندید. در مطلب حاضر و سومین قسمت، شهید رفعت العریر -شاعر، نویسنده و استاد دانشگاه فلسطینی- روایتِ تازه و دست اولی ارائه می‌دهد از اینکه او و سایر فلسطینیان چگونه آنچه را که ما از پشت پرده‌ی اخبار مشاهده می‌کنیم، زندگی می‌کنند. این روایت را که توسط عطیه توسلی - مترجم و دانش‌آموخته رشته‌ی انسان‌شناسی - ترجمه شده است در ادامه خواهید خواند: 

۲۳ اکتبر ۲۰۲۳: پنج مرحله‌ی کنار آمدن با جنگ در غزه

آشنایی با جنگ در غزه ما را به‌سمت گسترش نگاهی منحصر‌به‌فرد و رویه‌های سازش‌گرایانه‌ی بی‌همتا کشاند. ما می‌توانیم پنج مرحله‌ی احساسی اصلی را شناسایی کنیم که اهالی غزه در این تنش‌های ناخوشایند تجربه می‌کنند. این مراحل انکار، ترس، سکوت و بی‌حسی، امید و ناامیدی و تسلیم هستند. امروز روز شانزدهم است و مقامات غزه به ما می‌گویند اسرائیل بیش از پنج هزار فلسطینی را (بسیاری هنوز زیر آوار هستند و به شمار نیامده‌اند) کشته  که شامل بیش از دو ‌هزار کودک فلسطینی است. بیش از پانزده ‌هزار نفر مجروح شده‌اند و بیش از بیست‌ و پنج‌ هزار خانه‌ی فلسطینی نابود شده و اسرائیل می‌گوید برای تهاجم زمینی آماده است.


مرحله‌ی اول: انکار

در مراحل ابتداییِ بحران معمولاً حسی از انکار وجود دارد. ما خودمان را قانع می‌کنیم که این بار به جنگ منجر نمی‌شود. مردم خسته‌اند از درگیری‌های مکرر و به نظر می‌رسد هر دو طرف برای درگیر شدن در جنگ بیش از حد مشغول هستند. همان‌طور که موشک‌ها سقوط می‌کنند و صعود، ما از انکار، ولو انکاری جزئی دست نمی‌کشیم. به این امید که این بار به‌اندازه‌ی جنگ‌های گذشته طولانی یا مخرب نشود. نه، این بار قرار نیست جنگی در کار باشد. همه از جنگ خسته‌اند. اسرائیل آن‌قدر مشغله دارد که نخواهد وارد جنگ شود. فلسطینی‌ها بیش از حد خسته و صدمه‌دیده‌اند که بخواهند درگیر جنگ شوند. ما امیدواریم که این بار جنگ فقط پنج روز، نهایتاً یک روز کمتر یا بیشتر، طول بکشد.


مرحله‌ی دوم: ترس

به‌زودی و آن وقت که واقعیت یک جنگ پدیدار ‌شود، انکار به ترس تبدیل می‌شود. غزه فلج شده، چراکه به غیرنظامیان ازجمله کودکان با بمب‌های اسرائیلی حمله کرده‌اند. تصاویر و فیلم‌های قتل عام‌ها، خانه‌های نابودشده با خانواده‌هایی درون آن، ساختمان‌های بلند که مانند دومینو نقش زمین ‌شدند، انکار را به وحشتی تمام‌عیار تبدیل می‌کند. هر حمله‌ای، خصوصاً در شب، به این معنی است که تمام کودکان با گریه از خواب بیدار می‌شوند. ما والدین برای کودکان‌مان می‌ترسیم؛ و از این می‌ترسیم که نمی‌توانیم از کسانی که دوست‌شان داریم محافظت کنیم.


مرحله‌ی سوم: سکوت و بی‌حسی

این زمانی است که اسرائیل با شدت بیشتری خانه‌های غیرنظامیان را بمباران می‌کند. داستان‌ها از هم گسیخته می‌شوند، نمازها کوتاه، وعده‌های غذایی دست‌نخورده رها و حمام‌ها ترک می‌شوند. بنابراین حین هرج‌ و مرج و خطری که اسرائیل آورده است، بسیاری در غزه، خصوصاً کودکان، به سکوت پناه می‌برند. آن‌ها تسلی ‌خاطر را در انزوا پیدا می‌کنند؛ به‌عنوان راهی برای سازگاری با احساسات طاقت‌فرسا و عدم قطعیتی که آن‌ها را احاطه کرده است. و سکوت غلبه می‌کند. سپس بی‌حسی فرا می‌رسد. وقتی مردم تلاش می‌کنند از خودشان در برابر حمله‌ی بی‌وقفه‌ی اخبار ناراحت‌کننده محافظت کنند، بی‌تفاوت می‌شوند. چون به هر حال ممکن است ما بمیریم، مهم نیست به کجا می‌رویم. بی‌حسی جاگیر می‌شود و هر کس تلاش می‌کند از احساساتش فاصله بگیرد تا زنده بماند.


مرحله‌ی چهارم: امید

در میانه‌ی ناامیدی شاید کورسویی از امید پدیدار شود. حتی در تاریک‌ترین لحظات، اهالی غزه ممکن است به این باور چنگ بزنند که شاید حداقل اسرائیل مردم کمتری را بکشد، جا‌های کمتری را بمباران کند و کمتر آسیب بزند. امیدوارترینِ ما آتش‌بسی طولانی یا پایانی برای محاصره یا حتی اشغال را آرزو می‌کند، اما این صرفاً امید است و امید خطرناک.

ما امیدواریم که سیاستمداران کم نیاورند. ما امید می‌بندیم به جمعیتی که به خیابان‌ها می‌آیند تا به سیاستمداران‌شان اطمینان خاطر دهند و هشدار دهند که اگر از تجاوز اسرائیل به فلسطین در غزه حمایت کنند در انتخابات‌های بعدی مجازات خواهند شد.


مرحله‌ی پنجم: ناامیدی و تسلیم

متأسفانه امید می‌تواند اغلب زودگذر باشد و بسیاری از اهالی غزه چرخه‌های تکرارِ ناامیدی را تجربه کرده‌اند. تکرار از دست دادن زندگی، خانه‌ها و امنیت که به احساس عمیق درماندگی منتهی می‌شود. در مرحله‌ی آخر، حسی از تسلیم وجود دارد، چراکه که اهالی غزه این واقعیت را می‌پذیرند که آن‌ها در تغییر دادن شرایط ناتوان هستند. اینکه تنها رها شده‌اند. اینکه جهان ما را رها کرده است. اینکه اسرائیل می‌تواند در مقیاس وسیعی بکشد و خراب کند و مصون بماند. این مرحله‌ای است که با استقامت نشانه‌گذاری شده، زیرا فلسطینی‌ها در مقابل چالش‌های پیش ‌رو در تقلا برای سازگاری و استقامت هستند.

این مراحل جنگ به بخش ناگوار زندگی در غزه تبدیل شده که به تاب‌آوری و استقامت مردم فلسطین در برابر دشواری‌های غیرقابل تصوری که اشغال اسرائیل تحمیل کرده، شکل داده است.


مطالب مرتبط: 

نگاهی به زندگی و آثار «رفعت العرعیر»

«تاثیر جنگ بر ادبیاتِ زندگی، در غزه» ؛ به روایت رفعت العرعیر

«سهم هر خانواده از زندگی، در غزه» به روایت رفعت العرعیر




  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
حین هرج‌ و مرج و خطری که اسرائیل آورده است، بسیاری در غزه، خصوصاً کودکان، به سکوت پناه می‌برند. آن‌ها تسلی ‌خاطر را در انزوا پیدا می‌کنند؛ به‌عنوان راهی برای سازگاری با احساسات طاقت‌فرسا و عدم قطعیتی که آن‌ها را احاطه کرده است. و سکوت غلبه می‌کند. سپس بی‌حسی فرا می‌رسد. وقتی مردم تلاش می‌کنند از خودشان در برابر حمله‌ی بی‌وقفه‌ی اخبار ناراحت‌کننده محافظت کنند، بی‌تفاوت می‌شوند. چون به هر حال ممکن است ما بمیریم، مهم نیست به کجا می‌رویم. بی‌حسی جاگیر می‌شود و هر کس تلاش می‌کند از احساساتش فاصله بگیرد تا زنده بماند.

ما امیدواریم که سیاستمداران کم نیاورند. ما امید می‌بندیم به جمعیتی که به خیابان‌ها می‌آیند تا به سیاستمداران‌شان اطمینان خاطر دهند و هشدار دهند که اگر از تجاوز اسرائیل به فلسطین در غزه حمایت کنند در انتخابات‌های بعدی مجازات خواهند شد.

مطالب مرتبط