ﺳﻪشنبه 01 آبان 1403
روایت یک شاعر از آنچه بر فلسطین و مردمانش می‌گذرد | قسمت دوم

«سهم هر خانواده از زندگی، در غزه» به روایت رفعت العرعیر

همان‌طور که بمب‌ها فرو می‌ریزند و اسرائیل فلسطینی‌ها را حتی وقتی در خانه‌ی خود خوابیده‌اند، هدف قرار می‌دهد، والدین درباره‌ی مسائل بسیاری مردد هستند. آیا باید برویم؟ ما هرگز نمی‌توانیم مطمئن باشیم. بیش از هفتاد و پنج سال از اشغال ظالمانه گذشته است و در پانزده سال گذشته بیش از شش حمله‌ی نظامی سنگین انجام شده و ما هنوز هم نتوانسته‌ایم بی‌رحمیِ اسرائیل و ذهنیت او درباره‌ی مرگ و ویرانی را درک کنیم.

4.67
«سهم هر خانواده از زندگی، در غزه» به روایت رفعت العرعیر

مجله میدان آزادی: به بهانه‌ی روز ادبیات مقاومت و رنج مداوم مردم فلسطین، روایتی از زندگی خانواده‌های فلسطینی را از رفعت العرعیر را ترجمه کرده‌ایم تا برگی دیگر از روایت این شاعر و نویسنده‌ی فلسطینی را به گوش جان بشنویم. پیش از این تک‌نگاری رفعت العرعیر و یادداشت تاثیر جنگ بر ادبیات زندگی، در غزه را منتشر کرده بودیم و قصد داریم در ادامه روایت ناب دیگری از العرعیر را با شما درمیان بگذاریم. روایت دوم را در ادامه با ترجمه خانم عطیه توسلی بخوانید:

 

27 اکتبر 2023: چه حسی دارد وقتی اسرائیل خانه‌ی تو را بمباران می‌کند؟

من شش فرزند دارم و تا الان ما از هفت حمله‌ی بزرگ اسرائیل بی‌که صدمه ببینیم‌ جان به در برده‌ایم. ما یک خانواده‌ی معمولی هستیم. همسرم، نسیبه خانه‌دار است، دو فرزند دارم که به کالج می‌روند و کوچک‌ترین فرزندم، امل، هفت‌ساله است. در غزه امل همین حالا هم چهار جنگ سن دارد.

ما یک خانواده‌ی معمولی در غزه هستیم اما سهم خود را از مرگ و ویرانی اسرائیل گرفته‌ایم. از ابتدای دهه‌ی هفتاد میلادی تا الان من بیست نفر (و تا هفته‌ی گذشته پانزده نفر) از اعضای خانواده‌ی درجه ‌دوم خود را در حملات اسرائیل از دست داده‌ام. در سال ۲۰۱۴ اسرائیل خانه‌ی هفت طبقه‌ی خانوادگی‌مان را خراب کرد و برادرم محمد را کشت. در سال ۲۰۱۴ اسرائیل حدود بیست نفر از اعضای خانواده‌ی همسرم را کشت. برادرش، خواهرش و سه ‌تا از بچه‌های خواهرش، پدربزرگش و پسرعمویش را کشت و چندین خانه‌ از بستگان همسرم را ویران کرد. روی‌ هم ‌رفته من و همسرم بیش از پنجاه نفر از اعضای خانواده‌مان را در جنگ و ترور اسرائیل از دست داده‌ایم.


۲۰۲۳، جنگ در غزه

همان‌طور که بمب‌ها فرو می‌ریزند و اسرائیل فلسطینی‌ها را حتی وقتی در خانه‌ی خود خوابیده‌اند، هدف قرار می‌دهد، والدین درباره‌ی مسائل بسیاری مردد هستند. آیا باید برویم؟ اما کجا برویم در حالی‌که اسرائیل جنگ‌زدگان را در راه و در مناطقی که به آن پناه می‌برند هدف قرار می‌دهد؟ آیا باید با بستگان‌مان بمانیم؟ یا بستگان‌مان باید با ما بمانند، مایی که خانه‌مان تا حدی «امن» است؟ ما هرگز نمی‌توانیم مطمئن باشیم. بیش از هفتاد و پنج سال از اشغال ظالمانه گذشته است و در پانزده سال گذشته بیش از شش حمله‌ی نظامی سنگین انجام شده و ما هنوز هم نتوانسته‌ایم بی‌رحمیِ اسرائیل و ذهنیت او درباره‌ی مرگ و ویرانی را درک کنیم.

ترسِ حالا این است که چه کنیم اگر بمباران شدیم. تلاش می‌کنیم [از جواب دادن به این سؤال] طفره برویم. اما چگونه می‌توانی از بمب‌ها طفره بروی وقتی اسرائیل سه یا چهار یا پنج بمب پیاپی روی یک خانه می‌ریزد. سؤال بحث‌برانگیز خانواده‌های فلسطینی این است که آیا باید در یک اتاق بخوابیم تا اگر مردیم همه با هم بمیریم یا باید در اتاق‌های متفاوتی بخوابیم تا شاید برخی از ما زنده بمانند. پاسخ همیشه این است که همه با هم در اتاق نشیمن می‌خوابیم. اگر بمیریم، همه با هم می‌میریم. [این‌طوری] هیچ کس مجبور نیست با دل‌شکستگی دست‌ و پنجه نرم کند.


نه غذا، نه آب، نه برق

جنگ ۲۰۲۳ متفاوت است. اسرائیل با شدت بیشتری از گرسنگی به‌عنوان سلاح استفاده می‌کند. با محاصره‌ی کامل غزه و قطع کردن برق و منابع آب و جلوگیری از کمک یا واردات، اسرائیل نه‌تنها فلسطینی‌ها را به یک رژیم غذایی وادار کرده، بلکه آن‌ها را گرسنه نگه می‌دارد.
در خانه‌ی مایی که مرفه هستیم، من و همسرم کنار کودکان نشستیم و شرایط را برای‌شان توضیح دادیم، خصوصاً برای کوچک‌ترها: «ما باید جیره‌بندی کنیم. باید یک‌چهارم از مقداری را که معمولاً مصرف می‌کنیم بخوریم و بیاشامیم. نه به این دلیل که ما پول نداریم، بلکه به این دلیل که غذا دارد تمام می‌شود و آب هم تقریباً نداریم.» و موفق باشید با توضیح این مسئله به کودک هفت‌ساله‌تان که نمی‌تواند صبح‌ها دو تخم مرغ بخورد و به‌جای آن سهمش یک‌چهارمِ بمب است! (اسرائیل بعداً تخم‌مرغ‌ها را بمباران کرد.)
به‌عنوان پدر احساس درماندگی و بیچارگی می‌کنم. نمی‌توانم عشق و مراقبتی را که قرار بود به کودکانم بدهم برای‌شان فراهم کنم.

به‌جای اینکه به فرزندانم بگویم «دوست‌تان دارم»، در تمام این دو هفته‌ی اخیر تکرار می‌کردم که: «بچه‌ها کمتر بخورید، کمتر بنوشید.» و به این فکر می‌کردم که این آخرین چیزی است که به آن‌ها می‌گویم؛ و این ویرانگر است.


اسرائیل خانه‌های‌مان را بمباران می‌کند 

اگر هفته‌ی گذشته کمی غذا داشتیم، حالا تقریباً چیزی نداریم؛ چون زمانی که داخل خانه‌های‌مان بودیم اسرائیل با دو موشک به خانه‌ها حمله کرد. آن هم بدون هیچ اخطار قبلی! همسرم نسیبه همان موقع هم به بچه‌ها یاد داده بود که چطور وقتی بمبارانی در نزدیکی‌مان اتفاق افتاد فرار کنند. ما هیچ وقت توقع نداشتیم خانه‌مان را بزنند. و این نصیحت طلایی بود. من در آپارتمانم میزبان چهار خانواده از اقوامم بودم که اکثرشان زن و بچه بودند. 

ما دویدیم و دویدیم. بچه‌های کوچک را بغل کردیم و کیف‌های کوچک را به‌همراه پول نقد و مدارک مهم برداشتیم، همان کیف‌هایی که اهالی غزه هر بار که اسرائیل جنگی را آغاز می‌کند، دم در نگه می‌دارند. ما با معجزه فرار کردیم، تنها با کبودی و خراش‌های کوچک. بررسی کردیم و همه خوب بودند. سپس به‌سمت پناهگاه مدرسه‌ی سازمان ملل رفتیم که همان نزدیکی بود و شرایطی غیرانسانی داشت و با خانواده‌های دیگر در کلاس‌های کوچک جمع شدیم.

پس از آن ما آخرین حس امنیت‌مان را هم از دست دادیم؛ آب، غذا و باقی تخم‌مرغ‌هایی که امل عاشق‌شان بود از دست دادیم.

ما یک خانواده‌ی معمولی فلسطینی هستیم. اما سهم خود را از مرگ و ویرانی اسرائیل گرفته‌ایم. در غزه هیچ کس در امان نیست و هیچ جایی امن نیست. اسرائیل می‌تواند ۲٫۳ میلیون نفر از ما را بکشد و دنیا پلک هم نزند.


مطالب مرتبط: 

نگاهی به زندگی و آثار «رفعت العرعیر»

«تاثیر جنگ بر ادبیاتِ زندگی، در غزه» ؛ به روایت رفعت العرعیر

«تنش‌هایی که تاب‌‎آوری امروز غزه را ساخت»؛ به روایت رفعت العرعیر

 




  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
در خانه‌ی مایی که مرفه هستیم، من و همسرم کنار کودکان نشستیم و شرایط را برای‌شان توضیح دادیم، خصوصاً برای کوچک‌ترها: «ما باید جیره‌بندی کنیم. باید یک‌چهارم از مقداری را که معمولاً مصرف می‌کنیم بخوریم و بیاشامیم. نه به این دلیل که ما پول نداریم، بلکه به این دلیل که غذا دارد تمام می‌شود و آب هم تقریباً نداریم.»

به‌جای اینکه به فرزندانم بگویم «دوست‌تان دارم»، در تمام این دو هفته‌ی اخیر تکرار می‌کردم که: «بچه‌ها کمتر بخورید، کمتر بنوشید.» و به این فکر می‌کردم که این آخرین چیزی است که به آن‌ها می‌گویم؛ و این ویرانگر است. ما یک خانواده‌ی معمولی فلسطینی هستیم. اما سهم خود را از مرگ و ویرانی اسرائیل گرفته‌ایم. در غزه هیچ کس در امان نیست و هیچ جایی امن نیست. اسرائیل می‌تواند ۲٫۳ میلیون نفر از ما را بکشد و دنیا پلک هم نزند.

مطالب مرتبط