مجله میدان آزادی: «جانسخت» مجموعهی نمایش خانگی فیلمنت به کارگردانی و نویسندگی «مصطفی تقیزاده» و تهیهکنندگی «سعید خانی» در سال 1403 منتشر شد. در چهل و هشتمین صفحه از پرونده «هزار و یک سریال» ریویوی نقد، تحیل و بررسی این سریال را بخوانید که به قلم سید حسام فروزان نوشته شده است:
جانسخت؛ همچنان در حوالی کلیشهها
«جانسخت» دومین سریال مصطفی تقیزاده برای شبکهی نمایش خانگی است. تقیزاده که در سالهای اخیر به یکی از کارگردانهای پرکار سینمای ایران تبدیل شده، نخستین قدم جدی خود در عرصهی تصویرسازی را با ساخت سریال «حرفهای» برداشت. او همچنین امسال فیلم سینمایی «سال گربه» را با بازی بهرام افشاری و سارا بهرامی ارائه کرد؛ فیلمی که با فروش مطلوب، تعداد زیادی تماشاگر را به سالنهای سینما کشید. به نظر میرسد پلتفرم فیلمنت پس از ناکامیهای متوالی در سال گذشته و عرضهی سریالهای کممخاطبی مانند «داریوش»، «گردنزنی» و «قهوهی پدری»، درصدد است با سریال جوانپسند «جانسخت» بار دیگر در مقابل رقبای سرسخت خود موفقیتی بزرگ کسب کند. «جانسخت» که در روزهای جمعه پخش میشود پانزده قسمت خواهد داشت.

سریال «جانسخت»، ساختهی «مصطفی تقیزاه»
ترکیب بازیگران
این سریال از همان ابتدا با معرفی تعداد زیادی شخصیت آغاز میشود و بهسرعت از تماشاگر دعوت میکند تا با آنها همراه شود، اما بهدلیل فقدان شناخت کافی از شخصیتها، این دعوت هرگز به نتیجه نمیرسد. مهرداد صدیقیان که در سالهای اخیر بهعنوان چهرهی اصلی و جوان اول سریالهای شبکهی نمایش خانگی شناخته شده و در آثار مهمی چون «پوست شیر» و «داریوش» نقشهای تأثیرگذاری ارائه داده، بازیگر اصلی سریال جدید تقیزاده به حساب میآید. همچنین، مجتبی پیرزاده که پس از حضور در نمایشهای متعدد و بازی در فیلم سینمایی «تومان» به بازیگری شناختهشده تبدیل شد، بهعنوان یکی دیگر از بازیگران سریال «جانسخت» معرفی میشود.
بازیگر زن اصلی سریال، الناز حبیبی است؛ چهرهای که تماشاگران او را بیشتر با سریال محبوب «دردسرهای عظیم» به خاطر میآورند. حبیبی امسال با فیلم موفق «تمساح خونی» در سینما حضور داشت و با بازی در سریال «حیثیت گمشده» تواناییهای خود را بیش از پیش به نمایش گذاشت. علاوهبر او، این سریال از حضور بازیگران باتجربهای همچون فرهاد اصلانی، مسعود کرامتی، نسرین مقانلو، علی عمرانی، بهناز جعفری و شهرام قائدی بهره برده است که هر یک، نقشی متفاوت و تأثیرگذار را ایفا کردهاند.
این سریال پربازیگر که با حضور چندین چهرهی شناختهشدهی سینمایی همراه است و در کنار آنها از بازیگران جوان نیز بهره برده، فضایی را خلق کرده که یادآور سریال محبوب «خط قرمز» در اوایل دههی هشتاد است. اگرچه قصهی این دو سریال بسیار متفاوت است، اما هر دو بر مسائل و چالشهای جوانان در روابط روزگار خود تمرکز دارند. فضا و قصهی سریال همچنین یادآور اولین فیلم سینمایی مصطفی تقیزاده یعنی «زرد» است که در سال ۱۳۹۵ ساخته شد و آن هم فضایی جوان و سرحال داشت.
داستان از چه قرار است؟
سریال «جانسخت» داستان گروهی از جوانان را روایت میکند که با هم بچهمحل و رفیق صمیمی هستند و هر کدام با چالشها و مشکلات خود دست و پنجه نرم میکنند. حضور آنها در یک تور کویری زخمهای دیرین اختلافاتشان را زنده میکند و هر برخوردشان، همانند نمک پاشیدن بر زخمهای کهنه، واکنشهای تلخی به همراه دارد.
داستان از طریق معرفی مختصری که در قالب دیالوگهای رد و بدلشده بین شش دوست آغاز میشود، پیش میرود. حضور همزمان نامزد سابق و نامزد فعلی نگار (با بازی الناز حبیبی) در تور کویری به تنشهایی میان شخصیتهای وحید و فرزاد منجر میشود. رویدادهای قسمت اول، بهویژه پایان تکاندهندهی آن، تماشاگران را مشتاق پیگیری ادامهی ماجرا میسازد. در ادامه، فرزاد به قتل وحید متهم میشود و خانواده و دوستانش سعی میکنند هر طور شده او را از این مخمصه برهانند.
به نظر میرسد یکی از تاکتیکهای متداول در سریالهای خانگی، شروعی تند و طوفانی در افتتاحیه بهمنظور جذب سریع مخاطب باشد. این درام اجتماعی با روایت یک موقعیت ساده، بهتدریج با وقوع حادثهای بحرانی، عمق روابط پیچیده میان شخصیتها و چالشهای متقابل آنها را آشکار میکند.
با توجه به سبک روایت، این انتظار در بیننده شکل میگیرد که در قسمتهای بعدی با فلشبکهایی، از گذشتهی هر شخصیت و روابط میان آنها مطلع شود. این رویکرد میتواند به درک عمیقتر مخاطب از پیشینهی کاراکترها کمک کند، بهویژه که تمرکز اصلی داستان بر تعاملات انسانی، چالشهای خانوادگی و تأثیر تصمیمات کوچک بر سرنوشت افراد است.

«مهرداد صدیقیان» در سریال «جانسخت»
نقد و نظر
سریال «جانسخت» تقریباً به نیمهی راه خود رسیده و میتوان گفت نظرات متفاوتی را برانگیخته است. برخی از منتقدان و بینندگان سریال را واجد جذابیتهای اولیهای دانستهاند که مخاطب را تا پایان کار نگه میدارد. اما در جبههی مقابل، کفهی نقدهای منفی سنگینتر است و میتوان اینطور نتیجه گرفت که سریال آنطور که باید و شاید انتظارها را برآورده نساخته است. سریال البته سر و شکلی حرفهای و استاندارد دارد و از تصویربرداری خلاقانه و نورپردازی و طراحی صحنه و البته موسیقی تأثیرگذار بابک افشار بهره میبرد. اما همهی اینها برای مخاطب باتجربهی امروز کافی نیست. برای اینکه مخاطب گریزپای امروزی پای نمایش خانگی بماند چیزهای اساسی دیگری نیاز است؛ ازجمله تعلیق و قصهگویی و شخصیتپردازی درست و مؤثر.
مهمترین انتقاد تا اینجای کار بر «جانسخت» این است که آن اتفاق ویژه را رقم نمیزند و بهطور کلی بر مدار فرمولهای شناختهشده و کلیشههای همیشگی ژانر حرکت میکند. از سریال «زیر تیغ» گرفته تا «گناه فرشته»، در تمام این سالها قصهی قتل و انتقام و جور کردن مبلغ دیه و رضایت گرفتن از خانوادهی مقتول بارها روایت شده است. آنچه از مجموعهای مانند «جانسخت» در سال ۱۴۰۳ انتظار داریم رویکردی تازه یا زاویهدیدی متفاوت به این قصهی مکرر است. چیزی که دیده نمیشود و به پاشنه آشیل سریال تبدیل شده است. شخصیتها شبیه تیپ هستند و اعمالشان قابل پیشبینی است. تکراری بودن تیپ شخصیتها و شباهت بیش از حد دیالوگها به آثار مشابه، بهشدت توی ذوق میزند و باعث میشود که سریال نتواند تازگی و جذابیت لازم را برای مخاطب ایجاد کند.
همچنین قصه نامتوازن و ناموزون است و گاه به منطق داستانی نیز توجهی ندارد. برای بیننده مشخص نمیشود که چطور این جوانهای شیک و پیک که دستهی موسیقی هم تشکیل دادهاند و به نظر مرفه میآیند هممحلی آن جوانان لات و اراذل و خلافکار هستند! حامد، برادر مقتول چگونه میتواند هر کاری دلش بخواهد بکند و هر خشونتی به خرج دهد و عواقبی هم برایش نداشته باشد؟ حرکت بر روی کلیشهها و تکرار فرمولهای جوابداده جهت رسیدن به موفقیت یکی از آفتهای شبکهی نمایش خانگی ماست که در این سریال نیز نمود یافته است. حتی انتخاب نام سریال نیز خالی از خلاقیت است و سازندگان بهراحتی نام یکی از فیلمهای معروف هالیوودی را بر این سریال ایرانی گذاشتهاند!

«مصطفی تقیزاده»، کارگردان سریال «جانسخت»
یکی دیگر از ایرادات سریال خشونت بیش از حد و صحنههای داد و بیداد و شلوغکاری بیهوده است. نشانهها حاکی از آن است که خشونت در «جانسخت» ادامهدار خواهد بود. اگر این عنصر در راستای نقدی جدی بر این معضل رو به رشد اجتماعی به کار گرفته شود و در کنار جنبههای سرگرمکننده، مفاهیمی برای تأمل و عبرت نیز ارائه دهد، میتوان آن را اثری ارزشمند دانست. اما در غیر این صورت، این سریال در کنار آثاری قرار میگیرد که تنها از نمایش خشونت عریان برای ایجاد هیجان آنی و جذب مخاطب استفاده میکنند و از کارکرد اصلی خود غافل میمانند.
روی هم رفته میتوان گفت اگر «جانسخت» بخواهد بیشتر از این اثرگذار باشد و مثل سریال «پوست شیر» نقل محافل شود باید در قسمتهای پایانی مخاطب را شگفتزده کند و نشان دهد چیزی فراتر از یک سریال معمولی و قابل پیشبینی است.