مجله میدان آزادی: جذابترین بخش جشنواره فیلم کوتاه پرداختن به فیلمهایی است که در آن به نمایش گذاشته شدهاند. به همین منظور در سومین صفحه از پرونده «جشنواره فیلم کوتاه تهران» بخوانید نقد و بررسی فیلم «پسر» را به قلم علی قاسمی منفرد:
به کارگیری استراتژی سکوت برای شخصیتهایی که گرفتار یک بحران یا دستکم موقعیتی تازه شدهاند، همزمان فرصتها و تهدیدهایی در پی دارد. از طرفی معمولا فرصت تمرکز و تأمل بیشتری برای مخاطب فراهم میکند و ارجحیتی به تصویر میدهد. اما از سوی دیگر، کار را برای شخصیتپردازی و متقاعدکننده کردن موقعیتها سخت و پچیده میکند. به همین دلیل است که عمدتا راهکاری میانه در پیش گرفته میشود. فیلم کوتاه «پسر» یا به زبان کردی «کور» (محصول مشترک ایران و سوئیس) با کارگیری همین استراتژی روایتگر مادری روستایی با بازی «مریم بوبانی» است که پس از ماهها سراغ پادگانی میرود که پسرش برای سربازی به آنجا رفته. مقدمات سفر حکایت از امید و اشتیاق مادر برای دیدار فرزندش دارد. برای او آیندهٔ پسر روشن است، ازدواج با دختر زیبای همسایه که مشخص است او هم انتظار بازگشت پسر را میکشد. در ورودی پادگان به او اطلاع میدهند که پسرش ده ماه است که معاف شده و رفته است. هرچند مأموری که از تلفن این خبر را به سرباز نگهبانی میدهد آشکارا چیزی را از مادر پنهان کرده است. مادر نگران بازمیگردد و بالاخره پس از مدتی سروکلهٔ فرزند پیدا میشود. بازگشت او مادر را با یک موقعیت نامنتظره و تحملناشدنی روبهرو میکند.

پوستر فیلم «پسر» ساخته «سامان حسینپور»
با وجود آنکه شروع فیلم «سامان حسینپور» به قدرکافی درگیر کننده است و ما را نسبت به ادامه آن کنجکاو میکند، پرداخت موقعیت از سطح حیرت و نوعی کشمکش فرضی دربارهٔ شخصیت مادر و فرزندش فراتر نمیرود. کشمکش فرضی به این معنا که بازی کنترل شدهٔ شخصیتها به همراه اطلاعاتی که از داستان دریافت کردهایم، این فرض را به وجود میآورد که کشمکشی درونی در آنها جریان دارد. اما پیداست که در درام نیاز به بیرونی شدن این کشمکش داریم، چه از طریق ساخت موقعیتهایی تازهتر در متن و چه به شکلی پنهانتر در کارگردانی و اجرا. در فیلم شاهدیم که این موضوع صرفا در یک کنش بسیار شدید در میانه نزدیک به پایان خلاصه شده که به تنهایی کافی نیست. در وضعیتی کاملا واقعگرا، انتظار ما این است که ببینیم و باور کنیم که ابتدا مادر چالش پیش رو را حلاجی و درک میکند و بعد هم به شکلهای گوناگون کشمکشهایش با این مسئله بیرونی میشود. با در نظر داشتن این نکته اساسی که در اینجا ما با ساختاری کوتاه طرفیم که فرصت چندانی در اختیار ما نمیگذارد. اینجاست که مسئله دیگری پیش میآید.

سکانسی از فیلم «پسر» با ایفای نقش «مهوش شیخی»
طراحی سیر مواجهه مادری سنتی با موقعیت جدیدی که درآن قرار گرفته به نقطه تحول پایانی هم آسیب رسانده است. اگرچه لحظه پایانی یک لحظه ویژه است که کنش همدلانه مادر با آن بیتناسب نیست، اما این پذیرش نهایی را زنجیرهای از کنشها حمایت نمیکنند و اینچنین صرفا میتوان آنرا واکنشی آنی در نظر گرفت. در مجموع میتوان گفت قوت اصلی فیلم از همان ایده اولیه میآید و از آن مرحله به بعد هم به لحاظ داستان و هم به لحاظ کارگردانی فیلم کمجان عمل میکند. در چنین فیلمی، تکاندهندگی پذیرش مادر چه بسا میتوانست کارسازتر از تکاندهندگی ایده محرک آن باشد. در اینصورت، پنجره نهایی معنای بیشتری پیدا میکرد؛ منظری تازه و نگاهی نو که در فرم و سیر درام شکل گرفته است.