دوشنبه 28 مهر 1404 / خواندن: 4 دقیقه
پرونده جشنواره فیلم کوتاه تهران | صفحه هفتم

ریویو: نقد و نظری به فیلم کوتاه «بیست‌ویک» ساخته «فرزاد رنجبر»

فیلم کوتاه «بیست‌ویک» به کارگردانی «فرزاد رنجبر» و تهیه‌کنندگی «سید محمدهادی آقاجانی» با عبور پسربچه‌ای به نام «علی» از کنار زمین بازی پسربچه‌ها در حالیکه از خرید یخ برمی‌گردد شروع می‌شود. همین گذر ساده و در عین حال معنادار ما را سریع وارد جهان فیلم می‌کند. خلأ مادر و خواهر فوراً زمینه تنش خانوادگی و تنهایی را ایجاد کرده و پسر با درخواست بزرگی از پدر موجهه می‌شود.

5
ریویو: نقد و نظری به فیلم کوتاه «بیست‌ویک» ساخته «فرزاد رنجبر»

مجله میدان آزادی: در هفتمین صفحه از پرونده «جشنواره فیلم کوتاه تهران» به سراغ فیلم کوتاه «بیست‌ویک» اثر «فرزاد رنجبر» رفته‌ایم. در ادامه ریویوی نقد و بررسی این فیلم را به قلم سمیه کشوری بخوانید:

فیلم کوتاه «بیست‌ویک» به کارگردانی «فرزاد رنجبر» و تهیه‌کنندگی «سید محمدهادی آقاجانی» با عبور پسربچه‌ای به نام «علی» از کنار زمین بازی پسربچه‌ها در حالیکه از خرید یخ برمی‌گردد شروع می‌شود. همین گذر ساده و در عین حال معنادار ما را سریع وارد جهان فیلم می‌کند. خلأ مادر و خواهر فوراً زمینه تنش خانوادگی و تنهایی را ایجاد کرده و پسر با درخواست بزرگی از پدر موجهه می‌شود. 

پدر، در لحظه‌ای از درماندگی، از پسرش علی می‌خواهد او را «ترک دهد». از همان لحظه، نقش‌ها جابه‌جا می‌شوند: پدر کودک می‌شود و پسر پدر. این جابه‌جایی قدرت و مسئولیت یکی از نقاط قوت فیلمنامه است؛ چرا که ما از طریق علی، سنگینی باری را تجربه می‌کنیم که معمولاً بر دوش والدین است.

درخواستی که مأموریت دراماتیک را مشخص می‌کند: «بیست‌ویک روز» حصرِ پدر توسط پسر برای ترکِ اعتیاد. این شرط و چارچوب داستان می‌شود.


پوستر فیلم کوتاه «بیست‌ویک» اثر «فرزاد رنجبر»

در این فیلم، رابطه‌ی پدر و پسر نه‌تنها محور روایت بلکه استعاره‌ی اصلی فیلم است؛ استعاره‌ای از زنجیر وابستگی، مسئولیت و چرخه‌ی تکرار در خانواده‌ای گرفتار اعتیاد. اتاقی که هم پدر در آن حبس می‌شود، استعاره‌ای از زندان اعتیاد و هم‌زمان آزمایش علی برای بلوغ است. در تمام مدت، دیواری بین آن‌ها وجود دارد؛ در، همچون مرز میان کمک و کنترل، عشق و ترس کارکردی درماتیک پیدا می‌کند. شاید علی پشتِ در می‌ماند، اما در حقیقت او هم درون همان زندان است؛ زندان انتظار و امید.

علی در این آزمون بزرگ برنده می‌شود همان طور که سرِ جداشده‌ی عروسک خواهرش را به بدن متصل می‌کند. صحنه‌ی وصل کردن سر عروسک خواهر یکی از زیباترین نمادهای فیلم است: علی همان‌طور که تکه‌های عروسک را به هم وصل می‌کند، در واقع تلاش دارد پیوند ازهم‌گسیخته‌ی خانواده را ترمیم کند. این عمل کوچک، نسخه‌ی فشرده‌ای از کل داستان است. اما سوالی که ما مدام در سراسر فیلم از خود می‌پرسیم این است که پدر نیز این زنجیر وابستگی را به طور کامل از خود جدا می‌کند؟ یا علی باید مدام سر جدا افتاده از بدن عروسک را برای خواهرش وصل کند؟

اگرچه پایان فیلم با بازگشت به نقطه‌ی آغاز به ما نشان می‌دهد که تلاش علی بی‌ثمر می‌ماند و این چرخه‌ی معیوب تکرار می‌شود اما این پایان بیشتر از تلخی، هشداردهنده است. چرا که می‌گوید در نظامی که کودک جای والد را می‌گیرد، چرخه‌ی رهایی هیچ‌گاه کامل نمی‌شود.


سکانسی از فیلم کوتاه «بیست‌و‌یک» با ایفای نقش «حسین شهبازی» 

به عبارت دیگر در بطنِ «بیست‌ویک» رابطه پدر و پسر تبدیل به یک آزمون اخلاقی و نمادین می‌شود؛ علی، نوجوانی که پشت درِ اتاق زندانیِ پدر می‌ایستد، سعی دارد پیوندهای ازهم‌گسیخته خانواده را دوباره برقرار کند. اما فیلم بی‌رحمانه این امید را به چالش می‌کشد. عدد ۲۱ و تکرارِ دوری پایان نشان می‌دهد مسئولیت فردی وقتی با ساختارهای بزرگ‌تر اجتماعی و روانی روبه‌رو می‌شود، به‌تنهایی کافی نیست. بنابراین رابطه‌ی پدر و پسر در بیست‌ویک رابطه‌ای است میان عشق و شکست، مسئولیت و ناتوانی، امید و تکرار. پسر می‌خواهد نجات دهد، اما ساختار خانواده و جهان پیرامونش طوری چیده شده که گویی رستگاری از آن ممکن نیست. از این جهت، فیلم کوتاه «بیست‌ویک» بسیار به فیلم سینمایی «بیست‌ویک‌روز بعد» ساخته «محمدرضا خردمندان» شبیه است. 

«علی نفیسی» در نقش پدر، شکنندگی و تلاطم درونی یک مرد درگیر اعتیاد را به خوبی نشان می‌دهد و «حسین شهبازی» در نقش پسر، با سکوت‌ها و نگاه‌های دقیقش، وزنه‌ی احساسی فیلم را متعادل می‌کند. از طرفی هماهنگی بازی این پدر و پسر، از نقاط قوت فیلم است؛ بازی‌ها به‌اندازه، صادقانه و خالی از نمایش‌گری‌اند، درست به اندازه‌ای که تماشاگر به واقعیت این رابطه ایمان بیاورد.

اگرچه فیلم نقطه‌ضعف‌هایی هم دارد. مثلاً ضرورتی نداشت فیلم با عنوان «تابستان، قلعه حسن‌خان» آغاز شود؛ مکان، نقش دراماتیکی در پیشبرد روایت ندارد و حذف آن می‌توانست به ایجاز و تمرکز بیشتر اثر کمک کند. چرا که در جهان این فیلم، فضا، هویت جغرافیایی ندارد بلکه حال‌و‌هوای درونی شخصیت‌هاست که اهمیت دارد. البته استفاده از لوکیشن قله حسن‌خان، باز هم یادآور بیست‌ویک‌روز بعد خردمندان است! از طرفی به نظر موقعیت دراماتیک فیلم به‌‎خصوص ترک اعتیاد پدر تخیلی می‌آید، اما فرزاد رنجبر، کارگردان فیلم در مصاحبه‌ای گفته که فرآیند ترک اعتیاد در فیلم کاملاً واقع‌گرایانه نمایش داده شده است. 

دربارۀ فرزاد رنجبر

گویا فرزاد رنجبر، خود تجربه‌ی سال‌ها درگیری با اعتیاد را پشت سر گذاشته و همین امر به گفته‌ی او، دلیل اصلی پرداختن به این موضوع در سینما بوده است. او پس از ترک، مدتی به‌عنوان درمانگر در کنگره ۶۰ فعالیت کرده و از نزدیک با درد و رنج افرادی که در مسیر بهبودی‌اند، آشنا شده است.


«فرزاد رنجبر»، عکس از سارا عبداللهی

فرزاد رنجبر از فیلم‌سازان جوان و مستقل سینمای کوتاه ایران است که طی سال‌های اخیر با نگاهی انسانی و دغدغه‌مند به مضامین اجتماعی، روان‌شناختی و خانوادگی شناخته شده است. رنجبر تاکنون چند فیلم کوتاه ساخته است، از جمله: «گودال» فیلمی با مضمون فروپاشی اخلاقی و اجتماعی، «روز خداحافظی» اثری تأمل‌برانگیز درباره‌ی مواجهه انسان با مرگ و فقدان، «رقص آب» یکی از آثار تحسین‌شده‌ی او که با روایتی شاعرانه و استفاده از عناصر طبیعت، دغدغه‌ی هویت و رهایی را دنبال می‌کرد. و «آپولو» فیلمی دیگر از او با نگاهی تجربی‌تر است.




تصاویر پیوست

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
در این فیلم، رابطه‌ی پدر و پسر نه‌تنها محور روایت بلکه استعاره‌ی اصلی فیلم است؛ استعاره‌ای از زنجیر وابستگی، مسئولیت و چرخه‌ی تکرار در خانواده‌ای گرفتار اعتیاد. اتاقی که هم پدر در آن حبس می‌شود، استعاره‌ای از زندان اعتیاد و هم‌زمان آزمایش علی برای بلوغ است.

اگرچه فیلم نقطه‌ضعف‌هایی هم دارد. مثلاً ضرورتی نداشت فیلم با عنوان «تابستان، قلعه حسن‌خان» آغاز شود؛ مکان، نقش دراماتیکی در پیشبرد روایت ندارد و حذف آن می‌توانست به ایجاز و تمرکز بیشتر اثر کمک کند.

مطالب مرتبط
cover
هیچ قطعه ای انتخاب نشده پادکست
0:00 0:00