چهارشنبه 27 تیر 1403 / خواندن: 5 دقیقه
پرونده پرواز بر فراز آشیانه‌ی سیمرغ | صفحه شصت و نهم

ریویو: نگاهی به فیلم سینمایی «عطرآلود» ساخته «هادی مقدم‌دوست»

«عطرآلود» از آن دسته فیلم‌هایی است که هرکس بهره‌ی خود را از آن می‌گیرد. عطرآلود می‌تواند هم جوابگوی مخاطبی باشد که دنبال قصه‌ی عاشقانه است، هم مخاطبی که در جستجوی محتوای دینی است و هم پاسخگوی مخاطبی که علاقه‌مند به مسائل اجتماعی روز است.

4
ریویو: نگاهی به فیلم سینمایی «عطرآلود» ساخته «هادی مقدم‌دوست»

مجله میدان آزادی: آخرین ساخته‌ی هادی مقدم‌دوست در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر در سال 1401 رونمایی شد و شانزدهم خرداد ماه سال جاری روی پرده‌ی سینماها رفت و همچنان مخاطبان سینمای مقدم‌دوست را رو‌به‌روی پرده‌ی نقره‌ای می‌نشاند. یادداشتی بخوانید به قلم خانم «مینو رضایی» که به تماشای این اثر سینمایی نشسته است: 

«عطرآلود» از آن دسته فیلم‌هایی است که هرکس بهره‌ی خود را از آن می‌گیرد. عطرآلود می‌تواند هم جوابگوی مخاطبی باشد که دنبال قصه‌ی عاشقانه است، هم مخاطبی که در جستجوی محتوای دینی است و هم پاسخگوی مخاطبی که علاقه‌مند به مسائل اجتماعی روز است. 

قصه‌ی عاشقانه‌ی عطرآلود سرراست و پاکیزه است. عشقی متعهد، پایدار و کیمیا در این زمانه؛ عشقی که برخلاف بسیاری از فیلم‌های سینمایی دیگر با خیانت، خشونت، ناسازگاری، خودخواهی و پوچ‌گرایی آلوده نمی‌شود. 

اما آنچه در عطرآلود بیشتر از مسائل دیگر توجهم را به خود جلب کرد، پرداختن به مسئله‌ی تقدیر و مرگ و به اصطلاح «هیچ‌کاره» بودن انسان در این قضیه بود. علی به علت بیماری صعب‌العلاجش تمایلی برای به دنیا آمدن فرزندش ندارد. اعتقاد او این است که به دنیا آمدن یک بچه‌ی بی‌پدر هم برای آن بچه و هم برای همسرش عاطفه، بسیار سخت است ولی اگر این جنین به دنیا نیامده بمیرد، زندگی بهتر می‌شود. علی به بهانه‌ی نزدیک بودن مرگ خودش، برای قطع حیات جنین اقدام می‌کند اما دست خداوند اینجا چند تجربه‌ی بسیار نزدیک به مرگ را جلوی چشم علی رقم می‌زند تا او درک کند اختیاری در تعیین حق حیات و مرگ کسی ندارد. نه تنها خودش، بلکه ماهرترین پزشکان هم در تعیین زمان و نوع مرگ هیچ انسانی اختیار ندارند.

تجربه‌ی نزدیک به مرگ اول برای علی درست زمانی رقم می‌خورد که کنترل ماشین هنگام بحث کردن او و عاطفه درباره‌ی نگهداشتن جنین، از دست می‌رود و عاطفه ضربه می‌خورد و جنین با خطر مرگ مواجه می‌شود؛ درست قبل از مرگ علی.

تجربه‌‌ی نزدیک به مرگ دوم هنگامی است که علی با موتور به دنبال آمبولانس می‌رود و در تونل با ضربه‌ی شدید سر به زمین می‌خورد و تا لبه‌ی مرگ می‌رود اما نه مرگی که دکترها برایش پیش‌بینی‌ و نه در زمانی که برایش تعیین کرده‌اند.

تجربه‌ی نزدیک به مرگ سوم درست زمانی است که علی همچنان مرگ خودش را نزدیک‌ترین مرگ می‌بیند و به همین خاطر خودش را در همه چیز محق می‌داند اما ناگهان فروزنده مقابل چشم او سکته می‌کند. 

تجربه‌ی نزدیک به مرگ چهارم هم زمانی است که علی با حالی بد در جاده گم شده، برف و بوران مانع دید اوست و آخرین تلاش‌هایش برای تزریق دارو بی‌نتیجه می‌ماند. 

این چهار تجربه‌ی نزدیک به مرگ، هرکدام به مرور و به نوعی علی را که خشمگین، درمانده، آزرده و تا حدی بی‌انصاف شده به خود می‌آورند. علی دست تسلیم را در برابر مرگی که هرگز معلوم نیست کی و چگونه از راه می‌رسد بالا می‌برد و به زندگی کردن می‌پردازد؛ به درست زندگی کردن. سیر تحول اخلاقی علیِ عطرآلود تنها با در نظر گرفتن این چهار تجربه نزدیک به مرگ می‌تواند منطقی باشد.
 




  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
علی به علت بیماری صعب‌العلاجش تمایلی برای به دنیا آمدن فرزندش ندارد. اعتقاد او این است که به دنیا آمدن یک بچه‌ی بی‌پدر هم برای آن بچه و هم برای همسرش عاطفه، بسیار سخت است ولی اگر این جنین به دنیا نیامده بمیرد، زندگی بهتر می‌شود. علی به بهانه‌ی نزدیک بودن مرگ خودش، برای قطع حیات جنین اقدام می‌کند اما دست خداوند اینجا چند تجربه‌ی بسیار نزدیک به مرگ را جلوی چشم علی رقم می‌زند تا او درک کند اختیاری در تعیین حق حیات و مرگ کسی ندارد.


مطالب مرتبط