مجله میدان آزادی: در روز ملی کودک، شما را به خواندن تکنگاری محمد میرکیایی به قلم خانم مینو رضایی -نویسنده و منتقد- دعوت میکنیم:
برنامهی رادیویی «قصههای ظهر جمعه»، سالهای سال، به دورهمیهای خانوادگی روزهای جمعه، حالوهوایی دوستداشتنی میداد و رخوت و کسالت ظهر جمعه را از بین میبرد. قصههایی که با صدای «رضا رهگذر» (محمدرضا سرشار) اجرا میشد. اما کمتر کسی میداند بخش بزرگی از قصههای رنگارنگ ظهر جمعه آقای سرشار، از قلم «محمد میرکیانی» زاده میشد. بخشی که برای دوازده سال ادامه داشت! و محمد میرکیانی در این سالها هر هفته یک قصه ظهر جمعه مینوشت و بهشدت هم تعصب داشت که قصه تکراری نباشد و تنها منابعش برای این هدف، ادبیات عامیانه و ادبیات کهن بود؛ بوستان، گلستان، تاریخ وزرا، جامعالتمثیل و ... .

محمد میرکیانی در سال ۱۳۳۷ به دنیا آمد. در تهران قدیم که فضای قصهگویی بخشی از زندگی مردم بود؛ پردهخوانی و نقالی و معرکههای خیابانی و کتابهای کهن تاریخی قصهگو. مثلا «منتهیالآمال» که صبحها پدرش میخواند. کتابی که «شیخ عباس قمی»، داستان زندگی چهارده معصوم را در آن به شکل قصههایی تاریخی و ساده نوشته است. مهارت مادرش در قصهگویی نیز بر ذهن محمد اثر داشت. به جز اینها، میرکیانی کودک، این شانس را آورد که مجله و کتابهایی هم به دستش برسد؛ مثل «کیهان بچهها». بازیهای دستهجمعی در کوچه و خیابان، خانههای حیاطدار بزرگ و خانوادههای پرجمعیت باعث میشد دور و اطراف محمد مدام قصه شکل بگیرد. محمد میرکیانی به قصه دلبسته و کمکم فضای زندگی آیندۀ او به قصه نزدیک و نزدیکتر شد. البته به این قصهها، اثر رزق حلال، تربیت درست و بااخلاق را هم اضافه کنید.
محمد میرکیانی از نوجوانی کار کردن در شغلهای مختلف را امتحان کرد اما آنچه بر رویش تأثیر بیشتری گذاشت، کار در چاپخانههای مختلف بود. چاپخانههای لالهزار تهران. میرکیانی در چاپخانه، حروفچینی را به عهده گرفت. کاری که برای انجامش باید آثار نویسندگان ایران و جهان را که زیر چاپ بودند میخواند. خواندن این آثار، او را بیشتر به سمت ادبیات دلبسته کرد. اولین قصهاش را در نوجوانی نوشت و بسیار مورد تشویق معلم ادبیاتش قرار گرفت اما آن کار به چاپ نرسید.
میرکیانی از اواخر دهۀ پنجاه تا سال 1361 دورههای بازیگری و کارگردانی را گذراند. زیر نظر اساتیدی چون «تاجبخش فناییان»، «فرید کشن فلاح»، «محمدرضا هنرمند» و ... از سال 61 وارد گروه کودک رادیو شد و زیر نظر «محمدرضا سرشار »کارش را آغاز کرد.

در نهایت فضای پر از قصه در کودکی، خواندن آثار ادبی بزرگان در نوجوانی، تجربۀ زیستۀ او در شغلهای مختلف از جمله؛ کار در چاپخانه و به خصوص گروه کودک رادیو کمک کرد تا میرکیانی اینبار اولین کتابش به نام «قلعه شاه، مال منه» را در سال 1363 منتشر کند. کتابی که شاخصههای برگزیدهشدن به عنوان کتاب سال را داشت اما داوران در نهایت به این نتیجه رسیدند که جایزۀ کتاب سال برای یک جوان کتاب اولی زود است و میرکیانی حالا میگوید که این تصمیم داوران، درست و از روی پختگی بوده است. در عوض چهارمین کتاب محمد میرکیانی با عنوان «روز تنهایی من» برگزیدۀ سومین دورۀ کتاب سال 1366 شد. کتابی که دربارۀ زندگی یک کارگر چاپخانه است.
میرکیانی در تمام اینسالها مدام نوشت و نوشت. آنقدر که تعداد کتابهای تألیفی او میتواند قفسههای یک کتابخانۀ نه چندان کوچک را کاملا پر کند. اگر بخواهیم آثار او را دستهبندی دقیقی کنیم تقریبا ناممکن است؛ با اینحال میتوان گفت او در این سالها به داستانهای ادبیات کهن و داستانهای عامیانه علاقۀ بیشتری نشان داده است. او به تنوع بهخصوص در آثار کودک علاقه دارد و اعتقادش این است آثار نویسندۀ کودک و نوجوان باید مثل آلبوم عکس، متنوع باشد! همینطور اعتقاد دارد داستانهایش یک ویژگی مهم و مشترک دارند؛ رعایت جانب اخلاق و ادب. در ادامه به چند اثر شاخص محمد میرکیانی خصوصا در دسته ادبیات عامیانه که از آنها برای ساخت انیمیشن و سریال نیز استفاده شده اشاره میکنیم.

قصه ما مثل شد
«قصه ما مثل شد» یک ده جلدی دربارۀ ضربالمثلهای ایرانیست. ضربالمثلهایی که سعی دارند با قصه در ذهن کودکان ماندگار شوند. قصۀ ما مثل شد، سال 1385 برگزیدۀ کتاب سال شد و بعدا چند فصل انیمیشن بر پایۀ آن ساخته شد. قصۀ ما مثل شد را میتوان در دستۀ ادبیات عامیانه به حساب آورد. این کتاب در ترکیه نیز ترجمه و منتشر شد.

حکایتهای کمال
«حکایتهای کمال» از آن کتابهاییست که سریالش معروفتر است. مجموعهداستان حکایتهای کمال یک مجموعۀ پنج جلدی و دربارۀ داستانهای زندگی نوجوانی به نام «کمال» در دهۀ 40 است. این کتاب به سبک زندگی مردم در این دهه میپردازد و تا حدود زیادی برگرفته از زندگی و خاطرات خود محمد میرکیانی است. میرکیانی حکایتهای کمال را در فضایی آرام، طنز و نوستالژیک خلق کرده است. فضایی که در ساخت سریال نیز به همان شکل از کار درآمده است.

تنتن و سندباد
«تنتن و سندباد» حاصل قلم زدن محمد میرکیانی در ژانر فانتزی و خیالانگیز است و حاصل نگاه او برای مقابله با شخصیت استعماری تنتن. سندباد این کتاب، سندباد قصههای هزار و یکشب است، نه سندباد کوچولوی کارتون ژاپنی! سندبادی که همراه علی بابا و علاءالدین و دیگر قهرمانان مشرق زمین، به مصاف قهرمانان پوشالی مغرب زمین میرود. آن هم در سال 1370 خورشیدی.

قصههای پهلوانی
«قصههای پهلوانی» شامل سه جلد کتاب با عنوان «آخرین کشتی»، «پهلوان در میدان» و «ماه پهلوان» است. میرکیانی در این سه جلد به قصههایی از فرهنگ پهلوانی و پهلوانان افسانهای ایران پرداخته است.

قصه ما همین بود
مجموعۀ پنج جلدی «قصه ما همین بود» که بازخوانی ادبیات کهن برای کودکان و نوجوانان است. این کتاب به زبان اردو در پاکستان هم منتشر شد.
«افسانه خوشبختی»، «پنج سنگ پند و قند»، «روزی بود و روزگاری»، «دایی سهراب»، «شاید فردا نباشد»، مجموعۀ «داستانهای بیدانه» و همینطور «پاپر» و «روزی بود و روزی نبود» که در فهرست کتابهای مناسب مرکز بینالمللی مونیخ آلمان قرار دارند برخی دیگر از کتابهای تألیفی میرکیانی هستند که پایشان به کشورهای خارجی نیز باز شده است.
میرکیانی در یکی از گفتوگوهایش دربارۀ ترجمۀ آثارش چنین گفته:
«کتابهای من به 7 کشور رفته است. از جمله چین، ترکیه، جمهوری آذربایجان، پاکستان، ترکمنستان. استقبال هم خوب بوده است، ولی زمان میگذرد تا کتاب شناخته شود. اخیراً در نمایشگاه باکو بودم. 13 تا از کتابهای من به زبان ترکی منتشر شده است، آنجا گفتم من فارسم اما کتابهایم به ترکی منتشر شده است. خیلی برایشان جالب بود خانم دکتر «عصمت ابا اوغلو»، کتاب قصههای شب چلۀ من را به ترکی ترجمه و منتشر کرده و در دانشگاه باکو کتاب درسی شده است. این خانم دربارۀ قصههای شب چله به من و مسئولانی که از ایران آمده بودند، گفت: این قصهها همه از قرآن است، وقتی آن را میخوانیم انگار داریم قرآن میخوانیم. ولی هیچکس آن را نمیداند. من هم تعمد دارم آن را نگویم.»
همچنین محمد میرکیانی در مصاحبهای دربارۀ اهمیت آموزش از طریق قصهگویی گفته است:
«قصهخوانی با قصهگویی تفاوت دارد. امروز پدر و مادرها، حوصلۀ قصهگفتن ندارند. اگر هم حوصلهای باشد راه و روش این کار را نمیدانند. بههمینخاطر خوب است در قالب فیلم و کتاب و حتی کلاسهای آموزشی شیوههای قصهگفتن به آنها آموزش داده شود. از اینرو شهرداریها با وجود این همه فرهنگسرا و خانۀ فرهنگ، کتابخانههای عمومی و کانون پرورش فکری میتوانند دورههایی برگزار کنند و قصهگویی را آموزش دهند؛ چون هیچ شیوهای جذابتر از ارتباط چهرهبهچهره با بچهها نیست.»
همانطور که در ابتدای متن نیز گفته شد، آثار میرکیانی از لحاظ قالب، ردۀ سنی و تعداد، بسیار تنوع دارند و در این تکنگاری نمیتوان به معرفی و بررسی انواع و اقسام فیلمنامهها، نمایشنامهها، کتابهای پژوهشی، رمان و مجموعهداستانهایی که او برای کودک و نوجوان و بزرگسال نگارش کرده پرداخت. نگارشی که سادگی، گسترۀ مناسب دایرۀ واژگان، لایههای دینی، صمیمیت و اخلاقمداری از ویژگیهای آنها است. این رویکرد آموزشی، علاوه بر تأثیر مثبت بر تربیت کودکان، موجب شده است که آثار محمد میرکیانی در جشنوارههای مختلف داخلی و بینالمللی مورد تقدیر قرار گیرد.
محمد میرکیانی از نویسندگان، پژوهشگران و مدیران فرهنگی پیشرو و پرکار ادبیات کودک و نوجوان ایران است. او اکنون دکترای هنر وزارت ارشاد را دارد. این تکنگاری تقدیر بسیار کوچکیست از محمد میرکیانی به پاس بیش از چهار دهه زحمات مستمر و تأثیرگذارش در ادبیات پارسی.