مجله میدان آزادی: سیزدهم فوریه هرسال توسط یونسکو به نام روز جهانی رادیو نامگذاری شده است، چرا که در ۱۳ فوریه ۱۹۴۶، رادیوی سازمان ملل متحد تأسیس شد. در مجله میدان آزادی فرصت را مناسب دیدیم تا سری بزنیم به بعضی از خاطرهانگیزترین برنامههای رادیویی که چندین نسل با شنیدنشان بزرگ شدهاند. این مطلب را در ادامه به قلم مهشاد حمزهلو خواهید خواند:
رادیو با شیپور جنگ وارد میشود!
رادیو با شیپور جنگ و بهشکل حماسی پا به ایران گذاشت! بعد از وارد شدن بیسیم به ایران در فاصلهی میان جنگ جهانی اول و دوم مقدمات ورود رادیو فراهم شد تا اینکه در ۲ مهر سال ۱۳۱۳، هیئت وزیران استفاده از رادیو را رسماً تصویب کرد. سه سال گذشت تا وزارت پست، تلگراف و تلفن مرکز رادیو را تأسیس کرد و سازمانی به نام سازمان پرورش افکار که شامل کمیسیونهای مطبوعات، نمایشهای رادیویی و موسیقی بود، بر سر کار آمد. سرانجام در ۴ اردیبهشت ۱۳۱۹ اولین فرستندهی رادیویی در ایران در جادهی قدیم شمیران که حالا ساختمان وزارت ارتباطات در آن قرار دارد افتتاح شد و شروع رادیو رسماً کلید خورد. از آن زمان بود که رادیوتهران، روزی هشت ساعت برنامه پخش میکرد؛ از اخبار و موسیقی ایرانی گرفته تا سخنرانی مذهبی، فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی.
و خانهی رادیو میزبان اولین ساکنانش شد و صدایشان را در میان دیوارهایش انعکاس داد؛ از محمد حجازی (مطیعالدوله)، احمد نیکطلب و حسینقلی مستعان گرفته تا ابوالقاسم پاینده و مشفق همدانی که همگی زیر نظر خط مشی شورای عالی انتشارات گویندگی میکردند و صدای رادیوایران را به گوش مردم میرساندند. شورایی که شامل اعضایی همچون علامه محمد قزوینی، محمدعلی فروغی (ذُکاءالملک)، دکتر علیاکبر سیاسی (رئیس دانشگاه تهران)، دکتر صادق رضازاده شفق، دکتر محمود افشار یزدی و استاد علینقی وزیری میشد.

ایستگاه رادیو تهران در میدان ۱۵ خرداد، سال ۱۳۱۹
رادیو برای کودکان
سالها گذشت و کمکم با گذر زمان، استودیوهای رادیویی بیشتری در سراسر ایران راهاندازی شد و امکان اختصاص بخشی از این برنامهها به گروه سنی کودک و نوجوان هم میسر شد و روزبهروز ترقی پیدا کرد. در آغاز دههی چهل پخش برنامههای رادیو شبانهروزی شد. امواج رادیو از طلوع تا نیمهشب در جادهها سفر میکردند و صدای گویندگان را از شهری به شهری دیگر میرساندند. چراکه حالا دیگر شمار فرستندههای رادیویی شهرستانها بیشتر شده بود و بسیاری از شهرهای بزرگ ایران را پوشش میداد.
و درست در سالهای آغازین دههی پنجاه بود که بالاخره رادیوی کودک و نوجوان به نقطهی اوج رسید و حتی شهرهایی غیر از تهران هم برنامههای رادیویی خاص خود را داشتند. از اصفهان گرفته که هفتهای دو برنامهی کودک تولید محلی پخش میکرد تا رادیو رضائیه (ارومیه) که هر بامداد با نمایشهای رادیویی کوتاه و داستانهای آموزندهاش، آموزگار صوتی کودکان میشد و شبها بهعنوان زنگ تفریح برایشان کارگاه موسیقی پخش میکرد تا با سازهای ایرانی آشنا شوند.
دههی پنجاه دورهی شکوفایی نشر کتاب کودک و نوجوان و شکلگیری نهادهای ادبیات کودکان هم بود و به همین دلیل رادیو تریبونی شد برای تشویق کودکان و نوجوانان به آشنایی با هنر و ادبیات. حضور «مولود عاطفی» و «هما احسان» هم در این ماجرا کمتأثیر نبود. با تلاش این دو نفر کودکان میتوانستند هر روز از ساعت هفت بامداد تا آغاز شب برنامهی کودک قصه بشنوند. «هما احسان» در گفتوگویی با هفتهنامهی «تماشا» گفته بود: «کار مهمی که من شروع کردهام ایجاد تحول در کار قصهی کودکان است. این تحول باید با استفاده از متون قدیمی مثل کلیله و دمنه و شاهنامه صورت گیرد. به این ترتیب که داستانهای قدیمی به زبان ساده برگردانده شود تا برای آنها قابل فهم باشد.» «هما احسان» با همکاری نویسندگانی همچون «احمد میرعلایی»، «احمد شاملو»، «فخری حمیدزاده» و… بر این هدف جامهی عمل پوشاند. علاوهبر این یک باشگاه کتابخوانی رادیویی را هم در سراسر ایران راهاندازی کرد! او بهعنوان سردبیر، کتابها را گردآوری میکرد و از سوی رادیو به روستاها میفرستاد. حتی مخاطبان کودک هم در این کار مشارکت میکردند و بههمراه نامههایشان برای این برنامه کتاب میفرستادند تا دستاندرکاران برنامه، کتابها را برای راهاندازی کتابخانه به روستاها برسانند!
در این میان شورای کتاب کودک هم در ترویج کتابخوانی از طریق رادیو گامهای مهمی برداشت تا کودکان را به داشتن کتابخانهی شخصی و کتابخوانی ترغیب کند. از این رو در مناسبتهایی مثل هفتهی کتاب کودک و روز جهانی کتاب کودک برنامههایی را در رادیو به دست میگرفت و حتی در تابستان ۱۳۴۵ یک اردوی تابستانی رادیویی برای بچهها ترتیب داد تا هر روز نیم ساعت از کتابهای ناب بشنوند.
سوار بر امواج نوستالژیک
وقتی سفر به تاریخ رادیوی کودک و نوجوان را آغاز میکنیم، امواج رادیو ما را به بخشهایی از این دریای خوشآوا میبرند که خاطراتی نوستالژیک را در ذهنمان زنده میکنند. اینجا میخواهیم به پنج مورد از این برنامههای نوستالژیک گوش بدهیم و با آنها خاطرهبازی کنیم.

فضلالله مهتدی (صبحی مهتدی) در کنار فروغ فرخزاد
۱. قصهی ظهر جمعه
«قصهی ظهر جمعه» از قدیمیترین و نوستالژیکترین برنامههای رادیو است که از سال ۱۳۱۹ به کوشش «فضلالله مهتدی (صبحی)» یک ماه پس از تأسیس رادیوایران آغاز شد. صبحی مهتدی اولین داستانش برای کودکان را که «افسانهی خر ملاماندگار» نام داشت، از رادیو برای کودکان نقل کرد. او اولین کسی بود که افسانهها و قصههای ملی و محلی را برای کودکان گردآوری کرد. صبحی از شنوندگان خردسال سراسر ایران میخواست تا قصههایی را که از بزرگترها شنیده بودند، برای برنامهی او بفرستند. او هم این قصهها را گردآوری میکرد و شایستهترین روایت از هر قصه را برمیگزید و با زبانی روان و ساده، بازنویسی میکرد.
برنامهی قصهگویی ظهر جمعهها بیست و دو سال با صبحی ادامه یافت تا اینکه در سال ۱۳۴۱ با درگذشت صبحی برای مدتی متوقف شد. تا ده سال برنامهریزان رادیو جانشین مناسبی برای صبحی نیافتند. عاقبت در سال ۱۳۵۲ برای زمان كوتاهی «على جواهرکلام» و «ایرج گلسرخی» قصهگویی ظهر جمعه را به عهده گرفتند. البته این برنامه هم دیری نپایید. از سال ۱۳۵۳ تا آستانهی انقلاب و مدتی پس از آن «حمید عاملی» برنامهی قصهگویی ظهر جمعه را به شیوهی صبحی اجرا کرد. پس از او «مصطفی موسوی گرمارودی» راوی برنامه شد و نهایتاً قرعهی آخرین قصهگوی این برنامه به نام «محمدرضا سرشار» افتاد که بیست و چهار سال راوی قصههای ظهر جمعه شد.
۲. آشنایی با افسانههای ملل به روایت مولود ایزدی
«آشنایی با افسانههای ملل»، برنامهای بود که بهموازات برنامهی «قصهی ظهر جمعه» پخش میشد. «مولود ایزدی» که عهدهدار این برنامه بود، چند سالی را با هدف پژوهش دربارهی برنامههای رادیویی و تلویزیونی در آمریکا گذراند و بعد از آن کار در حوزهی رسانهی ایران را آغاز کرد. او پس از بازگشتش به ایران به رادیو راه پیدا کرد و در مسیر «صبحی مهتدی»، روایت افسانههای ملل برای کودکان را ادامه داد.

مولود ایزدی (عاطفی)
۳. نمایشنامههای رادیویی بر پایهی داستانهای هوشنگ مرادی کرمانی
از سال ۱۳۵۳ نمایشنامههای رادیویی بر صحنهی رادیو حاضر شدند. نمایشنامههایی که بر پایهی داستانهای «هوشنگ مرادی کرمانی» بودند. این برنامهها که با نامهای عاشق، کتاب، گربه و طبل معروف شدند، برگرفته از مجموعهی «قصههای مجید» بودند. داستان پسربچهای بازیگوش و عشق هنر به اسم مجید که با بیبیاش در کرمان زندگی میکرد و هر روز ماجرا و دردسر تازهای برای خودش درست میکرد. این برنامه که روزهای پنجشنبه از ساعت ۱۰:۳۰ تا ۱۱ صبح پخش میشد با صدای «پرویز بهادر» و بعدها «علی تابش» از رادیوایران به گوش نسل کودک و نوجوان دههی پنجاه رسید.

عذرا وکیلی
۴. سلام کوچولو
«سلام کوچولو» نام برنامهای رادیویی، مخصوص کودکان و خردسالان است که طی چهار دهه به کوشش «عذرا وکیلی» روی آنتن رادیوایران میرود. عذرا وکیلی، زمانی به این برنامه پیوست که «سلام کوچولو» یکساله بود. آن زمان بچههای بزرگتر با صدای کودکانه در این برنامه حرف میزدند و ادای بچهها را درمیآوردند. پس از آنکه عذرا وکیلی کار را تحویل گرفت از بچههای خردسال استفاده کرد. برای اولین بار در رادیو بچههای چهارساله همراه یک مجری برنامه اجرا میکردند! او بچهها را آزاد میگذاشت تا با همراهی هم برنامه را به نتیجه برسانند و همین راز موفقیت برنامهی «سلام کوچولو» شد.

مریم نشیبا، مادر رادیو
۵. شب بهخیر کوچولو
«شب بهخیر کوچولو»، برنامهای خاطرهانگیز و قدیمی با گویندگی مریم نشیباست. این برنامه طی سالیان درازی که بر روی آنتن رادیو پخش شده لالایی بسیاری از بچههای دیروز و امروز بوده و آنها را به دنیای خواب و رؤیا رسانده. «مریم نشیبا» که نزدیک به سی سال است هر شب ساعت ۹:۳۰ برنامهی «شب بهخیر کوچولو» را اجرا میکند، حالا با لقب «مادر رادیو» شناخته میشود. کسی که با نوای آرامش بچههای رادیو را هر شب مهمان قصههایش میکند.
عمری به بلندای یک قرن
به عمر دراز رادیو که نگاه کنیم پیری فرزانه میبینیم که دلش پر از قصههای شنیدهنشده است. پیری که حالا آنقدر کهنسال شده که قدرش را نمیدانند و حرفهای حکیمانهاش را نشنیده میگیرند. در طول عمر دراز رادیو افراد بسیاری تلاش کردند تا قاصد پیامهای این رسانهی صوتی باشند. از «صبحی مهتدی»، «لیلی گلستان» و «مولود ایزدی» در سالهای جوانی رادیو گرفته تا افرادی همچون «عذرا وکیلی»، «محمدرضا سرشار»، «مریم نشیبا» و دیگران که در میانسالی و کهنسالی رادیو کمک کردند به حیات خود ادامه دهد و جای آن بر طاقچهی قلب ایرانیان حفظ شود. باشد که با کلید مشکلگشایی راهی برای حفظ و توسعهی این رسانهی قدیمی و نوستالژیک در قلب نسل جدیدی که بر خاک ایران قدم مینهند نیز باز شود.