مجله میدان آزادی: امروز 13 آبان در تقویم رسمی کشور ما، روز دانشآموز نامگذاری شده است. دورهای از زندگی هر انسانی که پر از اشکها و لبخندهاست؛ قهرها و رفاقتها؛ حاضرها و غایبها؛ پر از خرابکاریهای خندهدار و گافهای غیر قابل گفتن؛ شاید شادترین و در عین حال غمگینترین دورهی زندگی انسان. به همین مناسبت «مریم رحیمیپور» -معلم و مدرس کتابخوانی- فهرستی از به یاد ماندنیترین دانشآموزان سینمای ایران برای شما تدارک دیده است که در ادامه بخوانید:
از مجید تا امیرمحمد گلکار، چهل سال با دانشآموز ایرانی
با دوستی در مورد اینکه چرا «هری پاتر» را از «ارباب حلقهها» بیشتر دوست داریم صحبت میکنیم. از هر طرف که نگاه میکنیم، «هری پاتر» وامدار «ارباب حلقهها»ست. بعد از بالا و پایین کردن فراوان به این نقطه میرسیم: «شاید بهخاطر روح مدرسهایِ داستان هری پاتر است. تالکین همه چیز دارد ولی مدرسه ندارد.» شاید علتش همین باشد. «مدرسه» و «دانشآموز بودن»، تجربهی مشترک همهی انسانهای عصر حاضر است و در هر اثری بیاید باعث همذاتپنداری میشود. اگر خوب دقت کنیم خیلی از آثار محبوب و بهیادماندنی دانشآموزمحورند؛ از «نیکولا کوچولو» گرفته تا «انجمن شاعران مرده». در این یادداشت به مناسبت روز دانشآموز در مورد دانشآموزهای بهیادماندنی تلویزیون ایران نوشتهایم که هر یک از ما به نوعی با آنها همذاتپنداری کردهایم.
یونس غزالی در نقش امیر در سریال «وضعیت سفید» در کنار لیندا کیانی در نقش خواهر امیر
1. امیرمحمد و باقی دانشآموزهای خاندان گلکار در وضعیت سفید
«وضعیت سفید» یک سریال مدرسهای نیست، اما شخصیتهای دانشآموز زیادی دارد. امیرمحمد گلکار، شخصیت اصلی قصه، دانشآموز دبیرستان است و در قسمتهای زیادی از قصه یا امتحان دارد یا بهدنبال کسی است که مسائل هندسه را خوب و اصولی برایش توضیح بدهد (تا بهانهای هم برای صحبت با خانم شیرین پیدا کند). اگر فرصت کند هم از خاطرات مردودیاش میگوید. «فقط و فقط برای اینکه ترسیدم از امتحانات نهایی رفوزه شدم. برای امتحانهای نهایی آدم رو میبرن یه مدرسهی دیگه، یه دانشآموزای عجیبغریب، یه ساختمون دیگه. آدم میترسه دیگه، منم ترسیدم.» علاوهبر امیر، شیرین، شهناز دخترعموی بیژن، مینا دخترعمهی محترم و شهاب دوست امیر، همه دانشآموزهای دبیرستانی هستند. ساناز دخترعموی بهزاد و شهرام پ��ر کوچک عموبیژن هم به دبستان ��یروند. صحنههای زیادی از سریال در مدرسه میگذرد؛ چه مدرسه بهعنوان محلی برای درس خواندن، چه مدرسه بهعنوان محلی برای زندگی جنگزدهها. «وضعیت سفید» حاصل همکاری حمید نعمتالله بهعنوان کارگردان و هادی مقدمدوست بهعنوان نویسنده در پاییز ۱۳۹۰ از تلویزیون پخش شد تا خاطرات دانشآموزان دههی نود را با دانشآموزان دههی شصت پیوند بزند.
پوستر سریال «بوعلی سینا»
2. ابن سینا در بوعلی سینا
سریال «بوعلی سینا» در سال ۱۳۶۴ به کارگردانی کیهان رهگذر، به روایت زندگی دانشمند ایرانی بوعلی سینا میپردازد و بخشی از دوران کودکی و تحصیل او را هم به نمایش میگذارد. گرچه ابن سینا در این سریال به معنای رایج و جدید دانشآموز نیست و به شیوهی گذشته نزد استادی آموزش میبیند، اما یکی از درخشانترین صحنههای دانشآموزانهی تلویزیون ایران احتمالاً متعلق به این سریال است. صحنهای که ابن سینای جوان و باهوش از استاد خود کتک میخورد چون بیشتر از او میداند و همیشه بیشتر از علم استاد از او سؤال میپرسد.
عروسکهای سریال عروسکی «مدرسه موشها» در کنار عروسکگردانها و عوامل این سریال
3. کپل، سرمایی و دوستان در مدرسهی موشها
وقتی به دانشآموز بودن فکر میکنیم کم پیش میآید که یاد «مدرسهی موشها» بیفتیم. شاید چون دانشآموزهای این قصه «موش» هستند. اما بالاخره که دانشآموزند. «مدرسهی موشها» ساختهی مرضیه برومند یک کلاس درس واقعی را به ما نشان میدهد. شبیه کلاسهای واقعی که یک شخصیت شکمو دارد، یک نفر همیشه سردش است، آن یکی همیشه میترسد و یکی دیگر درسخوان است. شاید برای همین است که «مدرسهی موشها» برای هر نسلی دیدنی است، چون کلاسهای درس هیچ وقت تغییر نمیکنند. «مدرسهی موشها» در سال ۱۳۶۰ از تلویزیون پخش شد تا بچهها را تشویق کند به مدرسه بروند و محبوبیتش باعث شد دو نسخهی سینمایی با عنوان «شهر موشها»ی یک و دو نیز براساس آن ساخته شود.
مهدی باقربیگی در نقش مجید در سریال «قصههای مجید»
4. مجید در قصههای مجید
شاید بتوانیم نماد دانشآموزترین شخصیتِ تلویزیون ایران را «مجید» بدانیم. مجید که عاشق کلاس انشا است. مجید که از درس پرسیدن معلم ریاضی میترسد. مجید که همیشه با ناظم مدرسه درگیر است. میخواهد ملخ بخورد که ذهنش خوب کار کند و امتحانهایش را خوب بدهد. مجید که سربههوا و بازیگوش است و در آسمانها سیر میکند و سقف مدرسه برایش کوتاه است و هر بار ما را یاد خودمان میاندازد که ترسیدهایم، شعر گفتهایم و ازمان تعریف کردند یا توی ذوقمان زدند، امتحان داشتهایم ودنبال بهانههای جورواجور بودیم که درس نخواندنمان را توجیه کنیم و هر بار مجید را دیدهایم با او همراهی کردهایم و خندیدهایم. قصههای مجید سریالی پانزدهقسمتی است که براساس کتابی از هوشنگ مرادی کرمانی با کارگردانی کیومرث پوراحمد ساخته و اولین بار سال ۱۳۶۹ از تلویزیون پخش شد.
اکبر عبدی در نقش محسن در سریال «باز مدرسهام دیر شد...»
5. محسن در بازم مدرسهام دیر شد
«بازم مدرسهام دیر شد» اصطلاحی است که خیلی از دانشآموزها، اول صبح پیش از رفتن به مدرسه شنیدهاند، حتی اگر سن و سالشان آنقدر نباشد که مجموعهی «بازم مدرسهام دیر شد» را دیده باشند. این اثر که در سال ۱۳۶۲ به کارگردانی حسین افصحی ساخته شده، ماجرای پسرکی به نام «محسن» با بازی «اکبر عبدی» است که هر بار دیر به مدرسه میرسد. مرشد و بچهمرشد که راوی قصه هستند تلاش میکنند تا بفهمند چرا محسن همیشه دیر به مدرسه میرسد و در خلال بازیگوشیهای او به دانشآموزهای دههی شصت نظم و ترتیب در کارها را یاد بدهند.
بهروز شعیبی در نقش «آقای ربیعی» در تلهفیلم «کلاس سوم ب»
6. فرشاد و همکلاسیها در کلاس سوم ب
«کلاس سوم ب» تلهفیلمی به کارگردانی غلامرضا رمضانی محصول سال ۱۳۹۰ است؛ کلاسی که معلم ادبیات محبوب خود «آقای گلچین» را از دست داده و حالا «آقای ربیعی» با بازی بهروز شعیبی بهجای او آمده است. فرشاد که آقای گلچین را خیلی دوست داشت، تحمل اینکه معلم دیگری بهجای او بیاید ندارد و کلاس را با خود همراه میکند که هر طور شده آقای ربیعی را آزار بدهند تا برود و آقای گلچین به کلاس برگردد. ماجرای این کلاس و درگیریهایشان با معلم جدید بخشی از خاطرات همهی دانشآموزان را روایت میکند و شاید به همین خاطر است که تلویزیون در هر مناسبت مربوط به معلم، دانشآموز و مدرسه بازپخش این اثر را در برنامهی خود قرار میدهد.
پوستر سریال «پشت کنکوریها»
7. سیاوش، محسن، رامین و دوستان در پشت کنکوریها
کنکور مهمترین و جنجالبرانگیزترین بخش روزگار دانشآموزی است و شاید «پشت کنکوریها» تنها اثری باشد که بهطور اختصاصی به دانشآموزان کنکوری یا پشت کنکوریها میپردازد. «پشت کنکوریها» به کارگردانی پریسا بختآور و براساس فیلمنامهای از اصغر فرهادی در رمضان سال ۱۳۸۱ از تلویزیون پخش شد. یعنی درست زمانی که جمعیت عظیم دهه شصتیها پشت درهای دانشگاههایی که هنوز ظرفیتشان بهاندازهی امروز افزایش نیافته بود، ایستاده بودند و دانشگاه هنوز تقریباً دستنیافتنی به نظر میرسید. همهی ویژگیهای این سریال حتی تیتراژ آغازین یادآوری فضای کنکور و کنکوریهاست و شاید همهی ما عبارت «من شب و روز درس میخونم، تا پشت کنکور نمونم» را با ریتم موسیقی ابتدایی این اثر میخوانیم.
بازیگران سریال «مدرسهی ما»
8. بهروز و همکلاسیها در مدرسهی ما
«مدرسهی ما»، سریالی در مورد کلاس سوم ج مدرسهی راهنمایی چمران است. بچههای این کلاس دردسرهایی درست کردهاند و آقای کیهان، معلمِ جدید کلاس تلاش میکند که تغییراتی در شرایط مدرسه ایجاد کند. «مدرسهی ما» که در سال ۱۳۸۸ به کارگردانی داریوش یاری ساخته شد، در زمان خود بینندگان قابل توجهی داشت و احتمالاً مخاطبان جدید، پخش مجدد آن از شبکهی آیفیلم را تماشا کردهاند.
سید محمد پرتو در کنار همکلاسیهایش در سریال «بچههای مدرسه همت»
9. سید محمد پرتو و دوستان در بچههای مدرسهی همت
تفاوت سریال «بچههای مدرسهی همت» با دیگر سریالهای مشابه در این است که این بار قصه در یک مدرسهی شبانهروزی اتفاق میافتد و دانشآموزان بهدلیل نبودنِ مدرسهی راهنمایی در روستای خود به این مدرسه آمدهاند. آنطور که تهیهکنندهی اثر میگوید آنها تلاش داشتند که امیدها و آرزوهای دانشآموز ایرانی را در این سریال به تصویر بکشند و براساس نظر کاربران موفق شدهاند و لحظات خوشی را برای مخاطب خود رقم زدهاند. بچههای مدرسهی همت بهعنوان اولین کار رضا میرکریمی در سال ۱۳۷۵ از تلویزیون پخش شده اما با چند بار بازپخش در خاطرهی نسل جدید دانشآموزان هم جا گرفته است.
الهام پاوهنژاد در نقش خانم معلم سریال «مدرسه مادربزرگها»
10. کافیه نمکی و باقی مادربزرگها در مدرسهی مادربزرگها
اصطلاح «دانشآموز» همیشه ما را یاد کودکان و نوجوانان میاندازد، اما «مدرسهی مادربزرگها» این کلیشهی ذهنی را میشکند و داستان مادربزرگهایی را روایت میکند که در قامت دانشآموز جا گرفتهاند. قرار گرفتن مادربزرگها در محیطی غیرمتعارف و برخوردهای آنها با معلم جوان مدرسه، صحنههایی جالب و بهیادماندنی را رقم میزند. در کنار اینکه شخصیت هر یک از مادربزرگها منحصربهفرد و جذاب است و باعث نشستن لبخند بر لب مخاطب میشود. «مدرسهی مادربزرگها» به کارگردانی غلامرضا رمضانی در سال ۱۳۷۵ از تلویزیون پخش شده است.
در بیشتر آثار دنیا، ژانر مدرسهای (بهعنوان یکی از ژانرهای فرعی واقعگرا) در لیست پرمخاطبترین آثار قرار میگیرد. این ژانر در کنار جذب کردن مخاطب دانشآموز برای مخاطبان بزرگسال نیز شیرین و بهیادماندنی است و بهواسطهی فضای جوانانهاش قابلیت زیادی برای نمایش مفاهیمی مانند تلاش، امید و خلوص احساسات انسانی دارد. گرچه در سالهای اخیر فیلمهای سینمایی و آثار ایرانی کمتری در این ژانر دیده میشود، یا میتوان اینطور گفت که هنوز اثری وجود ندارد که دانشآموزان و کلاسهای نظام جدید آموزش و پرورش را نمایش دهد و کلاس هفتم و هشتم جای کلاس دوم و سوم راهنمایی را نگرفتهاند، اما آثاری با حضور دانشآموز و مدرسه بخش مهمی از تولیدات روز دنیا را دربرمیگیرد. مخاطب دانشآموز که بیشترین فراغت را دارد، موجب افزایش بازدید و فروش یک اثر میشود و به همین ترتیب حتی آثاری که بهطور مستقیم ارتباطی با مدرسه ندارند شخصیت دانشآموزی را در خود جای دادهاند تا توجه مخاطب نوجوان را جلب کنند. از طرفی ابعاد مختلف دانشآموزی از درس گرفته تا ورزش یا امید برای ساختن آینده مورد توجه سازندگان این آثار قرار میگیرد و امروز جای دانشآموزان ایرانی در میان این قصهها خالی است.