میدان آزادی: سومین صفحه پروندهپرترهی محمد نوری اختصاص دارد به یادداشتی کوتاه از خانم مینو رضایی:
«جان مریم» را با هر اجرایی که بشنوی نمیشود مجذوب هارمونی جادویی آن نشوی. هماهنگیای که شاید علتش یکی بودن سراینده، آهنگساز و تنظیم کنندۀ نت این قطعه است؛ استاد «محمد نوری». محمد نوری که بارها با شنیدن «ایران ایران» او وجودمان از عشق به وطن لبریز شده است. هیچکس منکر این نیست که تأسیس رادیو در دهۀ 20 اثر شگرفی بر تغییر سلیقۀ مردم ایران در سبک شعر و آواز گذاشت. نوری که متولد 1308 بود نیز در همین دهه فعالیت موسیقاییاش را آغاز کرد. او که با توجه به تحصیلاتش در رشتۀ زبان انگلیسی، به راحتی به نغمههای روز و قطعههای کلاسیک موسیقی غرب دسترسی داشت، در آواز راه «پاپ» را برگزید. با اینهمه هرگز مقهور موسیقی غربی نشد و در عوض آن را به خوبی با موسیقی ایرانی همنشین کرد. شاید به همین علت است که برای همهی ما ایرانیان تا به حال پیش آمده که با «بیا بار سفر بندیم از این شهر» او در شبهای سرد زمستان، دلگرم شویم و البته این کمترین هنر محمد نوری است! زیرا که او طیّ پنجاه سال فعالیت، موسیقی ایران را از چند جهت به خود مدیون کرد:
نخست؛ رعایت اخلاق حرفهای در تمام دوره¬ها. نوری در تمام فراز و فرودهای کاری و اجتماعیاش، از جمله هرج و مرج در رادیو در سال 1348، از هرگونه ابتذال دوری کرد و از مسیر حرفهای خود دور نشد. در جریان انقلاب و جنگ هم که بسیاری از خوانندگان راه مهاجرت را در پیش گرفتند، نوری نیز با توجه به سابقهی کار و تحصیلاتش امکان مهاجرت به هرجای دنیا را داشت. اما او که از تمام دنیا فقط به قطعهی کوچکی به نام ایران دلبسته بود ماند و هنرش را نیز برای اعتلای همین نام به خدمت گرفت.
دوم؛ وفاداری محمد نوری به نغمههای بومی ایرانی. نوری را میتوان آغازگر تلفیق موسیقی آوازی ایران با کلاسیک غربی دانست. تلفیقی درست و دقیق که هم موسیقی سنتی و هم موسیقی بومی ایران را دربرمیگیرد. تلفیقی که صدای قدرتمند نوری آنها را بیش از پیش تأثیرگذار میکند.
سوم؛ صاحب سبک بودن او با توجه به پیوند همیشگیاش با علم موسیقی. «محمد نوری» به دلیل تحصیلاتش در رشتۀ زبان انگلیسی، به راحتی به نغمههای روز، قطعههای کلاسیک موسیقی جهان و مقالات مرتبط با موسیقی دسترسی داشت. اطرافیان نوری نیز همیشه از او به عنوان فردی علاقمند به مطالعه و همیشه در حال یادگیری یاد میکنند. استاد نوری حتی در سالهای سکوت و کمکاری خود دست از پژوهش و تمرین برنداشت و هربار با قدرت بیشتری به سن بازگشت.
چهارم؛ همراه کردن موسیقی و آواز فاخر با شعر فاخر، ریشهدار و غنی. بد نیست بدانیم نوری که نشان چهرۀ ماندگار در موسیقی را دارد، در ایام جوانی علاوه بر فعالیت در تئاتر، چندین داستان کوتاه و رمان را از زبان انگلیسی به فارسی برگردانده است. نتیجۀ این پیوند او با ادبیات، در سلیقۀ بالایش در انتخاب شعر(هایش) نمود بسیار دارد. «فروغ فرخزاد»، «حسین منزوی»، «فریدون مشیری»، «نیما یوشیج»، «نادر ابراهیمی»، «حمید مصدق»، «شیون فومنی»، «یدالله رویایی» و «عبدالله فاطمی»(الفت) از جمله شاعرانی هستند که محمد نوری از شعر آنها برای اجرای قطعاتش استفاده کرده است. این اسامی به جز شاعرانی هستند که نوری برای قطعات بومی خود از شعر آنها بهرهبردهاست مانند «جهانگیر اکبرپور» ترانهسرا، نویسنده، هنرمند و سیاستمدار گیلانی. نکتهی قابل توجه دیگر که مؤید پیوند نوری با ادبیات است اینکه نوری خود شعر بسیاری از کارهایش را سرودهاست. «شالیزار»، «گل مریم»، «صدای ساز مرد چوپان» و «ای وطن»(آه ای وطن! نام تو، همیشه بر لبم) نمونه سرودههای محمد نوری هستند که خود آنها را خوانده است.
جمع شدن تمام این خصائص باهم در محمد نوری، نام او را نه تنها به عنوان یک خواننده، بلکه به عنوان یک چهرهی به واقع فرهنگی، متفکر و ایراندوست در تاریخ این کشور ماندگار کردهاست.