چهارشنبه 20 تیر 1403 / خواندن: 8 دقیقه
به بهانه‌ی زادروز نویسنده‌ مشهور کانادایی «آلیس مونرو»؛

یادداشت: آلیس مونرو سه بار مرد

مونرو اولین کانادایی و سیزدهمین زنی بود که نوبل ادبیات گرفت با یک تفاوت بزرگ، او داستان کوتاه می‌نوشت. گونه‌ای از داستان که در نظر منتقدان برای سال‌های اولیه‌ی نویسندگی مناسب است و نشان از نویسنده‌ای دارد که هنوز دستخط خود را نیافته است که بتواند رمان بنویسد. اما مونرو در داستان کوتاه توقف کرد و داستان کوتاه دستخط او شد و با همین داستان‌ها جایزه‌ی نوبل ادبیات، بوکر و صدها جایزه‌ی دیگر گرفت.

5
یادداشت: آلیس مونرو سه بار مرد

مجله میدان آزادی: امروز، دهم جولای، زادروز آلیس مونرو، نویسنده‌ی کانادایی است. به همین بهانه یادداشتی بخوانید از حواشی رسانه‌ای این روزهای زندگی آلیس مونرو به قلم خانم «رقیه کیه»:

 

چه بخواهید چه نخواهید قضاوت می‌کنید

زنی 16 سال بعد از وقوع خیانت، از زبان دخترش به خیانت همسر دومش پی می‌برد. زن به زندگی با مرد ادامه می‌دهد و سکوت می‌کند. مرد به دادگاه احضار می‌شود اما پیش از قضایای دادگاه همه چیز را برای همسرش اعتراف می‌کند و حالا این زن است که با شنیدن روایت، از هر دو سوی این رابطه (دخترش و همسر دومش) باید تصمیم بگیرد.

مرد در دادگاه محکوم می‌شود. زن به زندگی با مرد ادامه می‌دهد و تا دم مرگ با دخترش که سوی دیگر این خیانت بود، قطع رابطه می‌کند و تنها پاسخش به دختری که از 9 سالگی مورد تعرض ناپدری‌اش قرار می‌گرفته این است که خیلی از آن سال‌ها گذشته و باید زودتر این موضوع را با او مطرح می‌کرد.

شما بودید چه می‌کردید؟ من نمی‌خواهم قضاوت کنید، قصدم از نوشتن سطور بالا قضاوت درباره‌ی آن زن، مرد و دختر نیست؛ اما شما ناگزیر از قضاوتید! حتی در زمانه‌ای که قضاوت نکردن جلوه‌ای از روشنفکری است. درک این قضیه از جایی بغرنج‌تر می‌شود که مادر این قصه، که از دو سو مورد خیانت قرار گرفته است، نویسنده‌ی جهانی معروفی است که سال‌ها مردم را با داستان‌هایش درباره‌ی زنان، دختران و زندگی این دو قشر و البته عشق، سرگرم کرده است.

امروز، دهم جولای، روز تولد آلیس مونرو است. بزرگترین نویسنده‌ی زنده‌‌ی داستان کوتاه جهان در روزگار ما که دو ماه پیش مرد. حالا با نزدیک شدن به سالروز تولدش، نامش دوباره سرتیتر رسانه‌های ادبی جهان شده است اما نه برای نویسنده‌ی ویژه بودنش و نه برای اولین سالگرد تولدش بعد از مرگش؛ تنها برای داستانی که توسط دختر مونرو، آندره‌آ اسکینر در مقاله‌ای در «تورنتو استار» گفته شد و توسط همان روزنامه گزارش شد، و بسیاری از تحسین‌کنندگان مونرو را متحیر کرد و در تعجب فرو برد که چگونه نویسنده‌ای در قد و قامت او توانست چنین رازی را برای چندین دهه مخفی نگه دارد و چگونه این افشاگری‌ها ممکن است بر میراث عظیم او تأثیر بگذارد.

درست زمانی که دو طرف این رابطه در تابوت چوبی‌شان، زیر خروارها خاک آرمیده‌اند، دختری میراث ادبی مادرش را با افشاگری خود مورد قضاوت همگان  قرار داده است.

 

تکه‌هایی از زندگی

مونرو اولین کانادایی و سیزدهمین زنی بود که نوبل ادبیات گرفت با یک تفاوت بزرگ، او داستان کوتاه می‌نوشت. گونه‌ای از داستان که در نظر منتقدان برای سال‌های اولیه‌ی نویسندگی مناسب است و نشان از نویسنده‌ای دارد که هنوز دستخط خود را نیافته است که بتواند رمان بنویسد. اما مونرو در داستان کوتاه توقف کرد و داستان کوتاه دستخط او شد و با همین داستان‌ها جایزه‌ی نوبل ادبیات، بوکر و صدها جایزه‌ی دیگر گرفت.

داستان‌هایی که جزئیات تجربیات زندگی‌اش را در عین زیرکی، وفادارانه روایت می‌کنند، آنگونه که خود گفت: «من همیشه از تکه‌های زندگی خودم استفاده کرده‌ام.»

و شما می‌توانید در داستان‌های او  چشم‌انداز روستایی جنوب غربی انتاریو را ببینید، جایی در کانادا که مونرو در آنجا بزرگ شده است؛ مزرعه روباه پدرش؛ مادرش که به دلیل پارکینسون زودرس ناتوان شد؛ سینماها، کلیساها؛ ایستگاه‌های قطار. 

جزئیات در داستان‌های او کاملاً مشخص است در عین آنکه پیچیدگی‌های عاطفی و روان‌شناختی می‌تواند در هر جایی از این جزئیات آشکار شود و شما با یک احساس دوگانه از آشنایی و غربت در داستان‌های ساده‌ی او غرق می‌شوید.

 

مونرو چه زمانی مرد؟

اما مونرو سال 2013 اعلام کرد دیگر نخواهد نوشت و این دومین مرگ او به عنوان یک نویسنده بود. بله! مونرو اولین‌بار زمانی مرد که دخترش در نامه‌ا‌یی این رازِ 16 ساله را برای او فاش کرد و به گفته‌ی رابرت تاکر، محقق ادبی و نویسنده‌ی کتاب «آلیس مونرو: نوشتن زندگی‌هایش»، «این واقعه یکی از غم‌انگیزترین چیزهای زندگی او بود. در حوالی سال 2008، دوباره با مونرو گفت و گو کردم تا نسخه‌ی به‌روز شده‌ی زندگی‌نامه‌ی او را بنویسم. مونرو از  من خواست ضبط صوت خود را خاموش کنم تا بتواند در مورد داستان اسکینر صحبت کند.» 

زنی که سال‌ها با مشغله‌های خانه‌داری و بزرگ کردن سه دختر مبارزه کرد تا بنویسد و هیچ‌گاه به خاطر این مشغله‌ها فرصت نکرد به سمت نوشتن رمان برود و در داستان کوتاه، غول زمانه‌ی خود شد. 

زندگی مونرو همچون داستان‌هایش روندی آرام داشت اما همانگونه که در داستان‌هایش حادثه‌یی در زیر این سطح آرام جریان دارد که مونرو در طول داستان با ظرافت از آن رازگشایی می‌کند و در پایان خواننده را شگفت‌زده برجا می‌گذارد، ظاهرا زندگی او نیز چنین بود.

او از سال 2013 سکوت کرد و دیگر چیزی ننوشت تا سال 2024 یعنی 11 سال و حالا پس از مرگش آن حادثه‌ی زیرین زندگی و داستان‌های آرام او که خوانندگانش را شگفت‌زده می‌کرد اتفاق افتاده است. 

سینتیا اوزیک، نویسنده‌ی لهستانی تبار  آمریکایی درباره‌ی مونرو گفته است: «او چخوف زمانه‌ی ماست و قرار است بیشتر از اکثر معاصرینش دوام بیاورد.»  اما حالا زمزمه‌هایی وجود دارد درباره‌ی بررسی صلاحیت ادبی او که برنده‌ی نوبل ادبیات و بوکر است!

گوییا مونرو حتی بعد از مرگ سومش، زمانی که جسمش در خاک آرمیده هم، قرار است با یک پایان غیرمنتظره، مخاطبانش را غافلگیر کند.




تصاویر پیوست

سیاووش مهدوی
2 مهر 1403

میدونید؟1 من فکر میکنم یک جای کار این ماجرا میلنگه! طرف صبر کرده دو نفر از سه نفر یک رابطه بمیرن و بعد شروع به افشاگری کرده! این اسمش افشاگری نیست! این اسمش دو دوزه بازیه... مونرو حتی فرصت دفاع هم نداشت...

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
مونرو اولین کانادایی و سیزدهمین زنی بود که نوبل ادبیات گرفت با یک تفاوت بزرگ، او داستان کوتاه می‌نوشت. گونه‌ای از داستان که در نظر منتقدان برای سال‌های اولیه‌ی نویسندگی مناسب است و نشان از نویسنده‌ای دارد که هنوز دستخط خود را نیافته است که بتواند رمان بنویسد. اما مونرو در داستان کوتاه توقف کرد و داستان کوتاه دستخط او شد و با همین داستان‌ها جایزه‌ی نوبل ادبیات، بوکر و صدها جایزه‌ی دیگر گرفت.

سینتیا اوزیک، نویسنده‌ی لهستانی تبار  آمریکایی درباره‌ی مونرو گفته است: «او چخوف زمانه‌ی ماست و قرار است بیشتر از اکثر معاصرینش دوام بیاورد.» 

مطالب مرتبط