مجله میدان آزادی: چهارمین صفحه از پرونده «پروندهپرتره افسانه شعباننژاد» به یادداشتی از حامد محقق -شاعر سرشناس و فعال ادبیات کودک و نوجوان- اختصاص دارد که با نگاهی صمیمانه و در عین حال تخصصی، به ویژگیهای برجستهی شعر افسانه شعباننژاد و جایگاه او در ادبیات کودک و نوجوان پرداخته است. این یادداشت را در ادامه بخوانید:
«افسانه شعباننژاد» از نسل اولینهاست. از همانهایی که بعد از انقلاب سعی کردند زندگی کودکان و نوجوانان ایران را رنگی تازه بخشند. همانها که ساعتها جمع میشدند و بی چشمداشتی چنان و چنین، پی شعر میگرفتند.
شعر برای آنها بهانه بود؛ بهانهای برای قدمگذاشتن در مسیری نه چندان روشن؛ در مسیری نه چندان هموار؛ بهانهای برای تجربه، تجربههایی نو و تازه.
چه دوست داشته باشیم چه نه، باید قبول کنیم آنچه ما امروز به عنوان ادبیات کودک و نوجوان میشناسیم بعد از انقلاب شکل گرفت. پیش از آن، بودند افرادی که برای کودکان کار میکردند که جدیترین و واقعیترینشان «محمود کیانوش» بود. برای اینکه قبول کنیم ادبیات کودکان در ایران بعد از انقلاب پا گرفت به عرض تنها یک نکته کفایت میکنم و آن اینکه از نخستین شماره مجله «کیهانبچهها» (1335) تا اولین شماره آن پس از پیروزی انقلاب، تعداد شعرهای کودک یا نوجوان چاپشده در مجله به تعداد انگشتان یک دست نمیرسد.
اما قرار است از خانم شعباننژاد بنویسیم و در مورد شعرش.
اول این که نگارنده از سال اولی که خواندن و نوشتن یاد گرفت -و حتی یکی دو سال قبلترش- مخاطب شعرها و داستانهای ایشان بوده و از علاقهمندانش. از روزهایی که خانم شعباننژاد در طبقه دوم ساختمان مجلات رشد مینشست و کارش علاوه بر نوشتن و سرودن، سردبیری رشد نوآموز آن سالها بود. همان سالها بود که اولین شعرم را در بخش «رنگارنگ» مجله چاپ کرد. از این رو علاقهمندیم به شعرهای ایشان و حسن خلقشان قابل کتمان نیست.
اما شعباننژاد چند ویژگی دارد:
اول حسن خلق و مردمداریشان که شاید ریشه در کرمانیبودنشان هم دارد. یادم است زمانی که برنامهای برای مرحوم «احمدرضا احمدی» گرفته بودند، ایشان همه را به «کلمپه» مهمان کرده بودند، همه مهمانان چند صد نفری را. همینطور زمانی که سراغ پسرشان میآمدند تا او را از مهدکودکی حوالی میرزای شیرازی بردارند و ببرند به دفتر مجله، مرا هم میآوردند و میسپردند به مادرم.
دوم ترانههای کودکانه ایشان است که در حافظه تاریخی نسل ما باقی مانده است. «گل گل گل گل اومد / کدوم گل....» این کار از جمله کارهای معروف ایشان است، در دورهای که هنوز پای شاعران حرفهای کودک و نوجوان به صدا و سیما باز نشده بود.
سوم رعایت اصول شکستهنویسی و تاکید بر سلامت زبان. شعباننژاد تقریبا از اوایل پا گذاشتن در این عرصه با «زبان» و ادبیات فارسی آشنایی خوبی داشت و به همین خاطر میتوان گفت در بین همنسلان خودش زبانی سالمتر دارد. شکستهنویسی در کارهای او چندان خودش را نشان نمیدهد. این وجه تمایز شعر شعبان نژاد با دیگر شاعران کودک و نوجوان است. آسیبی که در شعر اغلب شاعران خودش را به رخ میکشد.
چهارم و شاید مهمترین ویژگی شعرهای شعباننژاد وجه تغزلی شعرهای او باشد. او روحیه زنانه خود را در شعرهایش نیز تکثیر کرده است. نگاه تغزلی او چیزیست که در شعر شاعران دیگر کمتر دیده میشود. «تغزل» شاید گمشده شاعران و نویسندگان نوجوان باشد. به این خاطر از لفظ گمشده استفاده میکنم که برخی از شاعران و نویسندگان نوجوان برای یافتن آن به بیراهه رفتند و پای «عشق بزرگسالانه» را به ادبیات نوجوان باز کردند.
علاوه بر این، ما ایشان را بیشتر به عنوان شاعر کودک و خردسال میشناسیم و خوب میدانیم که کسی که در یکی از این عرصهها-خردسال، کودک و نوجوان- شناخته شده میشود سخت است تا بتواند مجموعهای در خور برای مخاطبی دیگر داشته باشد و شاید همین تغزل شعباننژاد باعث شده که کارهای نوجوان او-از همان سالهای دور هم- بین مخاطبان جا باز کند.
این چند سطر تلاش برای ادای دین وعرض ارادت بود به یکی از آنهایی که کودکیمان را رنگ ادبیات بخشیدند.