شنبه 31 خرداد 1404 / خواندن: 1 دقیقه
پرونده ای ایران | صفحه دهم

یک صفحه داستان: روایت ایستادگی در کتاب «همسایه‌ها»، نوشته «احمد محمود»

احمد محمود در رمان «همسایه ها» که بیشتر صبغه ضداستبدادی دارد، تصاویر ضداستعماری فراوانی هم از مقاومت مردمی برای ملی‌شدن صنعت نفت خلق کرده. زیباترین بخش این تصاویر روزی است که خبر ملی‌شدن صنعت نفت از رادیو پخش می‌شود و مردم به خاطر شکست‌دادن استعمار انگلیس سر از پا نمی‌شناسند.

5
یک صفحه داستان: روایت ایستادگی در کتاب «همسایه‌ها»، نوشته «احمد محمود»

مجله میدان آزادی: مرور صفحات به‌یادماندنی هنر و ادبیات ایران که از ایستادگی، تاب‌آوری و مقاومت ایرانیان در برابر هجوم بیگانگان و متجاوزان به خاک و سرزمین ایران روایت می‌کنند، در این روزها رنگ و بوی دیگری برایمان دارد. به همین بهانه، به سراغ  كتاب همسایه‌ها» نوشته‌ی «احمد محمود» -نويسنده معاصر ايراني- رفته‌ایم. مجید اسطیری -نویسنده و منتقد ادبی- در این مطلب قسمتی قابل توجه و کمتر دیده شده از این کتاب را انتخاب کرده است. این صفحه از داستان را در پرونده «ای ایران» بخوانید:

«احمد محمود» در رمان «همسایه‌ها» که بیشتر صبغه ضداستبدادی دارد، تصاویر ضداستعماری فراوانی هم از مقاومت مردمی برای ملی‌شدن صنعت نفت خلق کرده. زیباترین بخش این تصاویر روزی است که خبر ملی‌شدن صنعت نفت از رادیو پخش می‌شود و مردم به خاطر شکست‌دادن استعمار انگلیس سر از پا نمی‌شناسند.

شهر، یکپارچه شده است شور و شادی. راننده‌ها چراغ‌های اتومبیل‌ها را روشن کرده‌اند. دست‌ها را گذاشته‌اند رو بوق‌ها و شهر را رو سر گرفته‌اند. صدای رادیوها درهم شده است. گوینده رادیو با التهاب و پر توپ حرف می‌زند.
مجلس به خواست توده مردم لایحه ملی‌شدن صنعت نفت را تصویب کرده است. مردم، با چهره‌های برافروخته و لب‌های به خنده نشسته، جابه‌جا دور دسته‌های نوازنده جمع شده‌اند به پایکوبی و دست‌افشانی. چند تا از شیرینی فروش‌ها، مجمعه‌های بزرگی را پر کرده‌اند. نقل و نبات و بین مردم دور گردانند. آشنا و ناآشنا همدیگر را در بغل می‌گیرند و به همدیگر تبریک می‌گویند.
 همراه با شور و شادی مردم، جسته و گریخته خبرهایی می‌رسد که دهان به دهان می‌گردد و در مدتی کوتاه تمام شهر را پر می‌کند.

- شنیدی؟
- از چی داری حرف می‌زنی؟
- کشتی موریشس آمده تو شط‌العرب لنگر انداخته و توپ‌هاش و به تصفیه‌خونه قراول رفته
- میگن چتربازا انگلیسی‌هام تو قبرس پیاده‌شدن.
 چهره‌ها افروخته می‌شود
 - باید از رو جسدمون بگذرن
 رگ‌های گردن مردم تند می‌شود
 - با چنگ و دندون که شده می‌جنگیم
 




  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
شهر، یکپارچه شده است شور و شادی. راننده‌ها چراغ‌های اتومبیل‌ها را روشن کرده‌اند. دست‌ها را گذاشته‌اند رو بوق‌ها و شهر را رو سر گرفته‌اند. صدای رادیوها درهم شده است. گوینده رادیو با التهاب و پر توپ حرف می‌زند.
مجلس به خواست توده مردم لایحه ملی‌شدن صنعت نفت را تصویب کرده است. مردم، با چهره‌های برافروخته و لب‌های به خنده نشسته، جابه‌جا دور دسته‌های نوازنده جمع شده‌اند به پایکوبی و دست‌افشانی.


مطالب مرتبط