مجله میدان آزادی: شانزده مهرماه هرسال به نام «روز ملی کودک» نامگذاری شده است. به همین بهانه، سری زدهایم به موزه کودکی «ایرانک» که به همت موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان ایجاد شده است، گوشههایی از فرهنگ کودکی در ایران را در طول تاریخ سه هزارسالهاش به تصویر میکشد. در این مطلب میتوانید گزارش اختصاصی مجله میدان آزادی از این موزه را به قلم نیلوفر بختیاری بخوانید و در مطلبی دیگر، یک گزارش تصویری تماشایی از این موزه برای شما آماده شده است:
رد پای اسرارآمیز کودکی در موزه ایرانک
حضور در موزه کودکی ایرانک، برای من، درست مثل خواندن سفرنامهای بود که مخاطبش را به تپشهای تاریخ و فرهنگ کودکی در ایران دعوت میکند. هر گوشه از موزه، رمز و رازی از گذشته را برایم برملا میکرد که گرچه با کودکی معاصر تفاوت داشت، اما هرچه بود، زلال و گرامی بود. در این سفر کوتاه با راهنمای مهربان موزه، خانم «مریم عظیمی»، همراه شدم و با هم از گنجینهای از اشیا، عکسها، مولاژها و اسناد تاریخی کودکی در ایران بازدید کردیم؛ آثاری که با بهترین طراحیها در غرفههای رنگارنگ موزه جا خوش کرده بودند. میتوانم بگویم دیدار با موزه برایم سفری به کودکیهای زیستنکرده بود؛ از روزگار قاجار تا کودکیهای پدربزرگ و مادربزرگها و پدر و مادرهایمان. اگر شما هم به هر طریق، دل در گروی کودکی دارید، بیایید در روز ملی کودکی دقایقی در راهروهای خاطرهانگیز موزه با هم قدم بزنیم:

ایستگاه اول: آموزش کهن و لوحهای گلی
اولین نشان کودکی در موزه از لوحهای گلی با خط میخی آغاز میشود، سپس مولاژهایی از تصاویر کودکان در نقوش دوران ماد و آشور به چشم میخورد. از اسباببازیهای گلی تا شیرمکهای قدیمی و بازیهای باستانی. اینجاست که انگار از دل ماشین زمان به هزارههای قبل پرتاب میشوی. در ویترینها، مولاژهایی از لوحهای گلی موزه ایران باستان خودنمایی میکند. بر روی این لوحهای شکوهمند، کودکان باستانی با خط میخی مفاهیم ساده اما عمیقی مانند «مرد دانا» و «مرد دانای کوچک» را آموزش میدیدهاند. ابزارهای بازی از گل و خاک ساخته شده، چرا که در آن ایام فلز هنوز در دسترس نبوده است. همچنین شیرهای شیشهای قدیمی بیانگر تغذیه کودکان با وسایلی ابتدایی است. اما یکی از هیجانانگیزترین بخشهای این ایستگاه، یک بازی باستانی مشابه شطرنج است که با سه تاس تخت انجام میشده و موزه ایران باستان یک نسخه شبیهسازیشده آنلاین آن را فراهم کرده است. خوبیاش این است که در موزه ایرانک با کیوآرکد به راحتی میشود جستوجویش کرد. در این بخش ردپای بازیهای محلی مانند «قاپ» که هنوز در برخی شهرستانها اجرا میشود، نشان از تداوم جذاب فرهنگ بازی دارد.

ایستگاه دوم: ادبیات افسانهای و شاهکارهای مکتوب
اینجا کودکی برخی شخصیتهای شاهنامه مانند فریدون، زال، رستم و سهراب را میبینیم و با کتاب قدیمی «مفتاح الفضلا» و تصاویر بازیهای کودکانه در متون کهن آشنا میشویم. درحقیقت، این بخش، گنجینه مکتوب کودکی است که دیوارهایش با تصویر چشمنواز داستانهای شاهنامه فردوسی زنده شدهاند: از داستان فریدون که با شیر گاو برمایه بزرگ میشود تا زال که سیمرغ پرورشش میدهد و البته چگونگی تولد رستم و سهراب با تمام اشارههایش به دوران کودکی این پهلوانان اساطیری. در کنار این شاهکارها، کتابهای نفیسی مانند «مفتاح الفضلا» تصاویری از بازیهای کودکان را در خود جای دادهاند؛ بازیهایی با نامهای عجیب و غریب اما با اصولی مشترک در سرگرمی و یادگیری. همچنین در اسناد دورههایی مانند صفویه که کودکی مفهومی متفاوت با امروز دارد، پوشش بزرگسالانه، اسباببازیها و بازیهای کودکان، قابل تأمل است.

ایستگاه سوم: ادبیات کودک یا کودکانه؟
ایستگاه سوم، در قلمرو کلمات و تصاویری است که ویژه کودکان خلق شدهاند. در حقیقت، آثار موزه به دو شاخه اصلی تقسیم میشود: «ادبیات کودکان» که مستقیماً برای خردسالان نوشته شده و «ادبیات کودکانه» که با لحنی ساده برای عموم مخاطبان پیش چشم قرار دارد. نمونههای شگفتانگیزی از شعرهای سیاسی یا تربیتی با زبان کودکانه در اینجا به نمایش درآمدهاند. این آثار با جذابیت بصری و زبانی خود، دریچههایی را به روی فرهنگ، معماری و ادبیات کلاسیک ایران میگشایند.

ایستگاه چهارم: کارگاههای تعاملی و بازآفرینی خلاق
این بخش، پارک بازی و خلاقیت موزه است! در کارگاههای معماری و ماکتسازی موزه، کودکان میتوانند بازار ایران را به صورت ماکت ببینند و حتی با دستان خودشان ماکت بسازند. در بخش بازآفرینی ادبیات، کتابهای دشوار و طولانی قدیمی، به شکلهای جذابی درآمدهاند. اثر برجسته این بخش، سفالینه «مناظره بین درخت خرما و بز» (درخت آسوریک) است که نخستین انیمیشن جهان هم به شما میرود و از شهر سوخته در سیستان و بلوچستان به جا مانده است. با چرخش ظرف سفالی در شاخه درخت و پرش بز نوعی تداوم حرکت ایجاد میشود. درخت آسوریک مضمون تاریخی و تربیتی ویژه کودکان هم دارد و پیشرفت جامعه کشاورزی و توسعه صنعت دامداری را با عناصر تعاملی به نمایش میگذارد. در کنار همۀ اینها، کودکان میتوانند از اسباببازیهای سنتی مانند انگشتر، اسبهای کوچک و اشیای ساختهشده از برگ خرما که از عناصر داستان درخت آسوریک برگرفته شدهاند، بازدید کنند.

ایستگاه پنجم: از مکتبخانه تا نوآوریهای حسن رشدیه
در این ایستگاه، محیط شبیهسازیشده یک مکتبخانه را همراه با ملا یا ملاباجی، کتابهای درسی و نوشتافزارهای قدیمی میبینیم و با نوآوریهای «حسن رشدیه» در آموزش و پرورش نوین آشنا میشویم.
درحقیقت، این بخش، روایتگر داستان تحول آموزش و پرورش در ایران است. راهنمای موزه توضیح میدهد در فضای مکتبخانهها آموزش عمدتاً محدود به سواد قرآنی بوده و شکل حروف با روشهای ساده یادگرفته میشده است. سپس داستان شاگردان زرنگی را میشنویم که به دیگر شاگردان مکتبخانهها کمک میکردند تا از تنبیه در امان بمانند و حسن رشدیه یکی از این دانشآموزان است.
سپس به تاریخچه تصویری انقلاب آموزشی میرزا «حسن تبریزی» مشهور به حسن رشدیه میرسیم؛ کسی که میز و نیمکت را به مدارس آورد، زنگ تفریح را ابداع کرد، بهداشت و پیشاهنگی را به کودکان آموزش داد و آموزش حرفه و فن را برای تجربه عملی کودکان پایهگذاری کرد. به گفته خانم عظیمی (راهنمای موزه)، رشدیه وصیت کرده بود در حیاط مدرسه دفن شود تا کودکان از روی سنگ قبرش رد شوند. سرانجام، بازدید از این بخش، با دیدن کتابهای درسی و نوشتافزارهای قدیمی به پایان میرسد.

ایستگاه ششم: آموزش تعاملی و باستانشناسی کودکانه
اینجا موزه تبدیل به یک زمین بازی بزرگ میشود! کودکان در این بخش در فعالیتهایی مانند رمزگشایی نقشهها و خطوط میخی شرکت میکنند. مثلاً به تشتهای شنی و ابزار کوچک باستانشناسی مجهز میشوند و به جستجوی اشیا میپردازند. همچنین کودکان پس از یادگیری، توضیحات را به گروههای بعدی ارائه میدهند تا به این روش یادگیریشان را تثبیت کنند. این راهکارهای خلاقانه، هیجان بازی را بیشتر میکند و فرایند یادگیری فعال کودک را آسان خواهد کرد.

ایستگاه هفتم: عروسکها، فرهنگ و نمایشهای خیالانگیز
موزه پر است از عروسکها و اشیای بومی. از عروسک سنتی «سنگ صبور» و عروسکهای «خاله نخودی» تا «عروسکهای دمبخت»، گهوارههای سنتی و روروکهای قدیمی. عروسک «خاله نخودی» را اغلب کنار سفره هفتسین هدیه میدادهاند و عروسکهای دختران دمبخت از گندم ساخته میشدهاند. گهوارهها و وسایل قدیمی از سیستان و بلوچستان هم تجربه ملموسی از تربیت و مراقبت از کودکان در گذشته را پیش چشم بازدیدکنندگان قرار میدهند. اگر بخواهم بیشتر برایتان بگویم اینجا دنیای فرهنگ و خیال است. میتوانیم به سرزمین عروسکهای محلی سفر کنیم که هر کدامشان لباس و فرهنگ منطقه خود را معرفی میکنند.

کمی آنسوتر غرفهای به عروسکهای کودکی نویسنده معاصر، «زویا پیرزاد» اختصاص دارد که دیدنش برای طرفداران این نویسنده جذاب خواهد بود؛ خصوصاً که نام برخی از این عروسکها در رمانهای خانم نویسنده به چشم میخورد. فلسفه اصلی این بخش، اهمیت لمس و تجربه مستقیم است. بازدیدکنندگان، از کوچک و بزرگ، میتوانند پارچهها و اسباببازیهای بخش «دست بزنید» موزه را لمس کنند تا ارتباطی عمیقتر با فرهنگ و تاریخ کودکی در ایران برقرار کنند.
چند قدم بعد به سالن نمایشهای سنتی میرسیم؛ سالنی با امکان سایهبازی و خیمهشببازی داستانهایی مثل «سیمرغ و زال» و «مهمانهای ناخوانده».

ایستگاه هشتم: کتابهای خاطرهانگیز و موزهگردی تعاملی
آخرین ایستگاه، یادوارهای از خاطرات با چاشنی گذشتههای نزدیکتر است. در اینجا با آثار داستانی مانند «ننه سرما و بنفشههای نوروزی» آشنا میشویم. جالب اینکه این آثار به مناسبتهای گوناگون در موزه به نمایش درمیآیند. همچنین چاپهای قدیمی مجموعههای محبوبی مانند «تنتن» و «داستانهای طلایی» که بخشی از فرهنگ چندین نسل هستند، در ویترینها خودنمایی میکنند. در ویترین تاریخ ادبیات کودک و نوجوان هم از تلاشهای پژوهشگرانی مانند «زهره قایینی» و «محمدهادی محمدی» یاد میشود که دهها سال از عمر خود را صرف جمعآوری این گنجینه بینظیر کردهاند. بهعلاوه، برخی بازیهای گروهی سنتی و بازیهای کارتی برای خرید در دسترس هستند که در کنار برخی عروسکها و اشیای ساخت موزه میتوانیم در «دکانک» یا همان فروشگاه موزه تهیهشان کنیم.

خلاصه که سفر شگفتانگیز من به موزه کودکی، پر از حس زیستن کودکانگیهایی بود که با وجود گذر زمان هنوز هم میتوانند در حافظه تاریخی نسلهای مختلف تداوم داشته باشند. شاید این بزرگترین ارمغان موزه کودکی ایرانک برای مخاطبانش باشد.
مطالب مرتبط:
گزارش تصویری: موزه کودکی «ایرانک»، تاریخ فرهنگ کودکی