مجله میدان آزادی: حسین محجوبی نقاش برجسته و گرانقدر معاصر کسی است که در این تکنگاری به سراغ او و دنیایش رفتهایم. در نوشتهی پیش رو که به قلم خانم معصومه سلامی -طراح و پژوهشگر حوزه طراحی و نقاشی- نوشته شده است، درباره زندگی و آثار این هنرمند خواهید خواند:
حسین محجوبی؛ نقاشی که بهشت را میسراید
حسین محجوبی متولد سال ۱۳۰۹ در لاهیجان، بیش از هفتاد سال حضوری پررنگ در عرصهی هنر نقاشی ایران داشته است. محجوبی بهجز نقاشی، در عرصهی خوشنویسی و معماری نیز فعالیت دارد. او در نوجوانی به نقاشی روی آورد و در سال ۱۳۲۹ به دبیرستان البرز و سپس به دانشگاه هنرهای زیبای تهران رفت و بهعلت روش تدریس فرانسوی رشتههای هنری در این دانشگاه و دروس مشترک هنرها، همزمان در دو رشتهی نقاشی و معماری تحصیل کرد. این هنرمند در سال ۱۳۳۸ از دانشگاه فارغالتحصیل شد. او بیش از دوازده سال رئیس دفتر فنی سازمان پارکهای تهران بود و در فهرست آثار ماندگارش در معماری، طراحی و ساخت پارک ساعی در سال ۱۳۴۲، پارک نیاوران، لاله، ملت، شفق و جمشیدیه وجود دارد.
حسین محجوبی در نقاشی شاگرد بزرگانی چون استاد حیدریان، ضیاءپور، آشتیانی و استاد حسین کاظمی بوده و همچنین با بسیاری از تأثیرگذاران عرصهی تجسمی معاصر ازجمله مسعود عربشاهی، بهمن محصص، صادق بریرانی، شیبانی، صادق تبریزی و دیگران همدوره بوده است. او علاوهبر مشارکت در نمایشگاههای گروهی با دیگر هنرمندان در دهههای چهل و پنجاه شمسی، تا به امروز، تجربهی شرکت در نمایشگاههای بسیاری در چهار قارهی آسیا، اروپا، آمریکا و حتی آفریقا را دارد که در همگی این نمایشگاهها از آثار او استقبال خوبی شده است. این پیشکسوت هنرمند در سال ۱۳۵۳ خانهموزهای به نام «خانهی محجوبی» را برای ارائهی آثارخود تأسیس کرد.
نقاشی «ایرانویچ» اثر استاد حسین محجوبی
سبک شخصی نقاشی؛ «اسبدرخت»
محجوبی از لحاظ سبک کاری از هنرمندان نوسنتگرا محسوب میشود که در ادامهی جنبش سقاخانه قرار دارند و سعیشان بازنمایی فرهنگ و هنر ایرانی در قالب هنر مدرن است. در راستای تلاش او برای بازنمایی هویتی نقاشیهایش میتوان به طراحی، حرکت نرم قلم، رنگگذاری و نمایش جزئیات همانند نگارگری سنتی ایرانی اشاره کرد. برای مثال دربارهی پرداختن به جزئیات باید گفت که هر تابلوی او حداقل از پنج مرحله (از آستر تا کار نهایی) تشکیل شده، طرح پرده به پرده کامل میشود و بهشکل نهایی درمیآید.
او ابتدا و در شروع کار حرفهای، حدود پانزده سال به آزمودن سبکهای مختلف هنری اروپایی پرداخت ولی در نهایت همچون بسیاری از نقاشان دنیا بهدنبال سبکی شخصی رفت و این تصمیم، او را به بازگشت به هویتهای خویشتن سوق داد. بنابراین این هنرمند که متولد خطهی سرسبز شمال ایران و مزارع خوشعطر چای لاهیجان است، گرایش اصلی نقاشیهایش را بازگشت به طبیعت و دغدغهی حفظ و نگهداری از آن قرار داد، بهطوری که در همهی تابلوهایش رد پایی از طبیعت دیده میشود. محجوبی هدف خود از طراحی طبیعت را یادآوری شکوه و آرامش آن به مخاطب میداند و با به کارگیری عنصر خیال و شکستن رنگهای متداول و جایگزینی آنها با رنگهای خاموش و درخشندگی ناگهانی آنها، سعی در نمایاندن سکر و ملکوت عناصر طبیعی دارد. او بهدلیل این عمقنمایی انتزاعی و ملکوتی به «نقاش بهشت» معروف شد. نقاشیهای محجوبی تفاوت عمدهای با منظرهسازی دارد که آن انتزاعگرایی و فضاسازی ذهنی خود اوست.
او در اکثر نقاشیهایش از دو سوژهی اصلی اسب و درخت استفاده میکند که به آن سبک «اسبدرخت» میگویند. محجوبی در این باره از خاطرات خود در نمایشگاهی یاد میکند که سال ۱۳۴۹ برگزار کرده و جلال آل احمد (که بهواسطهی جلسات میزگرد نقاشی از دوستان چندسالهی او بود) از علت و نوع درختان سر به فلک کشیده در نقاشیها میپرسد و محجوبی در پاسخ، به درختان تبریزی بلند و راستقامتی اشاره میکند که رشد بسیار خوبی داشتند و در کنارهی مزارع چای لاهیجان میروییدند. این به کارگیری درخت در نقاشیها که یادی از سرزمین مادری است، مورد توجه جلال قرار میگیرد.
اما این همهی ماجرا نیست. محجوبی از ترکیب خطوط موازی و سر به فلک کشیده و اسبان یله و خانههایی با سقفهای سفالی بهجز بازگشت به لاهیجان، هدفی برای ترکیببندی منحصربهفرد خود دارد. آیدین اغداشلو دربارهی سبک کاری او در نقاشیها مینویسد:
«هر بار که آن درختان موازی باریک و ظریفی که آسمان ابری را هاشور زدهاند و هاشورهای اریب سفالهای سرخ پشتبامها و اسبان رها را میبینیم، یاد محجوبی در ذهنمان تازه میشود. جهان تصویری او از راهی سهل و ممتنع ساخته میشود؛ او با انتخاب رنگهای رقیق و قلمگذاری ماهرانهی خود، فضایی را بازسازی میکند که مطبوع و ملایم بوده و در عین حال توانای القای غم غربت و اشتیاق ارجاع به خاطرههای بلافاصله، مکانهای دوردست و شریف و زیباست.»
نمادگرایی
حسین محجوبی «درخت» را سمبل حیات و «اسب» را نمادی از انرژی میداند و به نظرش بشر مدیون این دو موجود زنده است. درختی که با همهی وجود خود ازجمله سایه، میوه، ریشه و چوب در خدمت انسانهاست و امروز توجه به آن جزو آخرین اولویتهای بشر شده و اسبی که در کمال نجابت نمادی اسطورهای در تاریخ است و ازجمله حیواناتی است که به رشد زندگی بشر کمک فراوانی کرده. این هنرمند اسب را در نقاشیهای خود به دو رنگ سفید و سیاه نقش میزند. اسب سفید با دم و یال طلایی را، نمایندهی عقل و اسب سیاه با یال و دم بریده را نمایندهی جهل میداند که در برخی از آثار او مشخصاً اینگونه به کار رفتهاند.
ازجمله نمادهای او در تابلوهایش گردش فصول و چرخهی حیات است که با اسبهایی در حرکت دورانی رسم شده.
محجوبی علاوهبر کار نقاشی، در کالیگرافی هم آثاری خلق کرده و گاهی آن را با نقاشی در هم آمیخته است. او در آثار نقاشیخط همواره از اشعار و سخنان بزرگان تاریخ این سرزمین استفاده میکند.
دستهبندی آثار
بهطور کلی آثار محجوبی را به چند بخش میتوان تقسیم کرد:
(که نشاندهندهی رویکرد اعتراضی این هنرمند است.)
(که در همهی این آثار باز هم دستخط و فضای ذهنی محجوبی با حالت رؤیاگونهای که به شهرهای مختلف جهان بخشیده قابل مشاهده است.)
- پرترهها و جستوجو در سبکهای گوناگون
این هنرمند پیشکوست تاکنون نمایشگاههای انفرادی و گروهی بسیار زیادی داشته که آخرین آنها با نام «غوغای رنگها» در اردیبهشتماه سال جاری در گالری کاما برگزار شد. در چند سال اخیر سیزده اثر از استاد محجوبی وقف دانشگاه تهران شده و یک سالن در باغموزهی نگارستان دانشگاه به نمایش دائمی نقاشیهای این استاد پیشکسوت اختصاص پیدا کرده است. ذوق هنری این هنرمند بااخلاق و پیشکوست همچنان در جامعهی هنری ایران جاری است و علاقهمندان به بازدید از دیگر آثار هنری ایشان میتوانند به نگارخانهی «آشیان نقش و مهر» واقع در میدان آرژانتین مراجعه کنند.
مجلهی میدان آزادی با کمال احترام برای این هنرمند پیشرو معاصر، آرزوی سلامتی و تندرستی دارد.