دوشنبه 12 آذر 1403 / خواندن: 16 دقیقه
به بهانه‌ی سالروز درگشت خیام نیشابوری

تک‌نگاری: نگاهی به زندگی و آثار خیام نیشابوری

شاید خودش گفته باشد که «ز‌آوردن من نبود گردون را سود»، اما ما که می‌دانیم اگر نبود، شاید صدها سال طول می‌کشید که دانشمندی جامع‌الاطراف چون او متولد شود و زندگی بسیاری از مردم را دگرگون کند. شاید خودش گفته باشد «وز بُردن من جاه و جلالش نفزود»، اما می‌دانیم که پس از مرگ او، بسیاری در ستایشش سخن گفتند؛ از هم‌عصرانش گرفته که همه به علم و دانش سرشار او شهادت می‌دادند تا امروز که همگان، حتی غیرفارسی‌زبانان، از او با عنوان «حکیم» یاد می‌کنند.

5
تک‌نگاری: نگاهی به زندگی و آثار خیام نیشابوری

مجله میدان آزادی: امروز 12 آذر، به روایتی سالروز درگذشت شاعر بلندآوازه‌ی فارسی، غیاث‌الدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خَیّام نیشابوری است. تک‌نگاری این شاعر بزرگ را با مقدمه‌ی خانم محدثه‌سادات محمدی بخوانید:

 

شاید خودش گفته باشد که «ز‌آوردن من نبود گردون را سود»، اما ما که می‌دانیم اگر نبود، شاید صدها سال طول می‌کشید که دانشمندی جامع‌الاطراف چون او متولد شود و زندگی بسیاری از مردم را دگرگون کند. شاید خودش گفته باشد «وز بُردن من جاه و جلالش نفزود»، اما می‌دانیم که پس از مرگ او، بسیاری در ستایشش سخن گفتند؛ از هم‌عصرانش گرفته که همه به علم و دانش سرشار او شهادت می‌دادند تا امروز که همگان، حتی غیرفارسی‌زبانان، از او با عنوان «حکیم» یاد می‌کنند. شاید خودش گفته باشد «وز هیچ‌کسی نیز دو گوشم نشنود / کآوردن و بردن من از بهر چه بود»، اما همه‌‌ی ما می‌دانیم که زندگی‌اش هیچ‌ وقت بیهوده نبوده و با نظریه‌ها، اشعار و آثار خود تأثیری شگرف در تاریخ تفکر ایران‌زمین داشته است. او دنیای ریاضی را متحول کرده، در علم نجوم سرآمد هم‌عصرانش بوده، در بحث‌های فلسفی و فقهی و کلامی حافظه‌ای قوی و ذهنی نقاد داشته و رباعیات لطیف و فیلسوفانه‌اش به بسیاری از زبان‌های زنده‌ی دنیا ترجمه شده است و طرفداران فراوانی دارد. شاید خودش اعتقاد داشته باشد به بیهودگی زندگی‌اش، ولی ما در این نوشته بر آنیم که با زبان فرمول‌های ریاضی و فیزیک و همچنین ادبی، درست به‌مانند مشرب خیام، ثابت کنیم که حکیم عمر خیام بی‌شک یکی از مفاخر جهان است.


حکیم عمر «خیام نیشابوری»

 

x=y+z (تولد در نیشابور)

نیشابور در زمان سلجوقیان مهد فرهنگ و دانش و هنر بود و دانشمندان مسلمان بسیاری در آن شهر بالیدند. یکی از آن‌ها غیاث‌الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری یا خیامی نام داشت. این‌گونه بود که جمع میان دانش و هنر در نیشابور، حاصلی چون خیام دانشمند و شاعر داشت. ابوالحسن بیهقی در تتمه‌ی صوان‌الحکمه از تاریخ تولد او می‌گوید: «طالع او در برج جوزاست؛ آن‌گاه که خورشید و عطارد در سومین روز از جوزا به درجه‌ی طالع بودند و عطارد صمیمی بود و مشتری در حالت تثلیث ناظر به آن دو.» بنابراین خیام براساس اطلاعات محققان علم نجوم در ۲۸ اردیبهشت یا سوم خرداد ۴۳۹ ق (۴۲۷ شمسی) در شهر نیشابور دیده به جهان گشود.


سرعت= مسافتْ تقسیم بر زمان (آموزش در خراسان)

سرعت یادگیری خیام جوان همگان را به حیرت واداشته بود. سال‌ها بعد، وقتی ابوالحسن بیهقی شاگرد خیام شد، گواهی داد که حافظه‌ی هیچ‌ کس چون او نیرومند نبوده است. خیام روزگاری در اصفهان کتابی را هفت بار خوانده و در زمان برگشت به نیشابور، آن را به کتابت درآورده بود. هنگامی که نسخه‌ی خیام را با نسخه‌ی اصلی مطابقت دادند، تفاوت چندانی میان آن دو ندیدند. سرعت یادگیری خیام، دیگر همه‌ی مسافت‌ها را در همه‌ی زمان‌ها درنوردیده بود و آوازه‌اش در اقصانقاط حکومت سلجوقی پیچیده بود. حالا زمان آن بود که سرعت یادگیری او چندبرابر شود و همگان را شگفت‌زده کند.


E=mc2 (دعوت به اصفهان)

ابن اثیر در کتاب «کامل‌التواریخ» خود ذکر می‌کند که ملک‌شاه سلجوقی و وزیرش، خواجه نظام‌الملک، از خیام دعوت کردند تا به اصفهان برود و در رصدخانه‌ی اصفهان مشغول به کار شود؛ در کنار او دانشمندان دیگری چون مظفر اسفزاری و میمون ابن نجیب واسطی نیز برای همین مأموریت به اصفهان می‌روند. بعضی از محققان عقیده دارند که سرپرستی خیام در رصدخانه‌ی اصفهان افسانه‌ای بیش نیست و ملک‌شاه سلجوقی نمی‌توانسته سرپرستی این نهاد علمی مهم را به دست جوانکی سی‌ساله که خیام باشد، بسپارد و حکیم معموری، بزرگ‌ترین دانشمند آن عصر، در آن‌ زمان سرپرستی این رصدخانه را بر عهده داشته است. به ‌هر روی خیام هجده سال در اصفهان اقامت می‌گزیند و در این بین در یکی از جاودانه‌ترین کارهای تاریخ، سهیم می‌شود. این‌چنین است که خیام در اصفهان در اوج بهره‌وری علمی و فکری خود قرار دارد. دانش و توان علمی بالقوه‌ی او در محیط رصدخانه‌ی اصفهان شتابی چندبرابری گرفت و به انرژی خیره‌کننده‌ای تبدیل شد؛ انرژی‌ای که باز هم از زمان و مکان فراتر رفت و سهم بزرگی در یکی از جاودانه‌ترین اتفاقات تاریخ داشت.


یک فرمول دراز که در این مقال نمی‌گنجد برای تقویم جلالی (خیام منجّم)

یکی از دقیق‌ترین گاه‌شماری‌ها در رصدخانه‌ی اصفهان اتفاق افتاد؛ وقتی که خیام در آنجا مشغول به کار بود. پیش از این لحظه‌ی اعتدال بهاری هر ساله چندین روز جابه‌جا می‌شد. بعضی می‌گویند که خیام به‌همراه گروهش در رصدخانه، در همان سال ورود به اصفهان، زیج ملکشاهی را زیر نظر می‌گیرد و این گاه‌شماری را پس از چندین سال تحقیق، تنظیم می‌کند. جلال‌الدین ملک‌شاه سلجوقی این گاه‌شماری را به نام خود یعنی تقویم جلالی مزین می‌کند. بعضی دیگر از محققان عقیده دارند که درباره‌ی سهم خیام در تنظیم تقویم جلالی مبالغه شده است و منجمان ملک‌شاه، ازجمله خیام،‌ سهم چندانی در تنظیم این گاه‌شماری نداشته‌اند. هرچه که باشد، به نظر می‌رسد تحقیقات خیام تا حدودی توانست سهمی در محاسبه‌ی طول سال خورشیدی ایفا کند.


معادلات درجه‌سوم (خیام ریاضی‌دان)

خیام در رساله‌ی «في البراهین علی مسائل الجبر و المقابلة» دست به کاری زد که در زمانه‌ی خودش بی‌سابقه بود. او معادلات درجه‌سوم را دسته‌بندی کرد و راه‌حل‌هایی برای بعضی از آن‌ها یافت. ریاضی‌دان‌های پیش از او مانند خوارزمی، فقط روی معادلات درجه‌دوم تمرکز داشتند؛ اما خیام وارد دنیای پیچیده‌تری شد. او به این نتیجه رسید که هر نوع معادله‌ی درجه‌سومی را فقط نمی‌توان با دانسته‌های علم جبر حل کرد و باید در این میان از هندسه‌ی اقلیدسی کمک گرفت. این موضوع نشان می‌دهد که خیام چقدر از زمانه‌ی خود جلوتر بوده و با راهکارهای خلاقانه، سعی در حل مهم‌ترین مسائل ریاضی داشته است. خیام ریاضی‌دان حتی اصل پنجم هندسه‌ی اقلیدس را در اثر معروف خود با نام به چالش کشید و الهام‌بخش دانشمندان پس از خود شد.


دست‌نوشته‌ی «خیام نیشابوری»

R= Jw⋅J + Ew⋅E (خیام فیلسوف) 

خیام در فلسفه هم دستی بر آتش داشته و چندین رساله در این موضوع تألیف کرده است؛ ازجمله: «رساله فی الکون و التکلیف»، «رساله فی الوجود»، «ضرورة التضاد فی العالم» و «الجبر و البقا». یکی از موضوعات مورد توجه خیام در این رساله‌ها، مسئله‌ی جبر و اختیار بود. خیام که فیلسوفی مشّائی بود و ابن‌سینا را استاد خود می‌دانست (البته استادی که با خواندن کتاب‌هایش از او بسیار آموخته) معتقد بود که مسئله‌ی جبر با موضع فکری او هم‌سوتر است و آن را به‌طور کلی قبول می‌کند؛ اما محدودیت‌هایی را که بعضی از اندیشمندان به جبر نسبت داده بودند، رد می‌کرد. اگر بخواهیم خیلی ساده بگوییم، خیام تأکید داشت که انسان محدود است و از قوانین کلی نمی‌تواند تخطی کند؛ اما درک و آگاهی و عقل او باعث می‌شود که انتخاب‌هایی محدود در اختیارش قرار بگیرد. درست مانند فرمول ترکیب خطی که در آن جبر و اختیار هر کدام وزنی دارند و در نتیجه‌ی نهایی، تأثیر می‌گذارند. از نظر خیام این جبر است که بیشتر روی عمل نهایی تأثیر می‌گذارد.


قدر مطلق یا f(x)=∣x∣ (خیام شاعر)

به خیام حدود هفتاد تا پانصد و پنجاه رباعی به زبان فارسی نسبت داده‌اند و در این سال‌ها خیام‌پژوهان زیادی تلاش کرده‌اند که با معیارهای علمی، اشعار سره را از ناسره تشخیص دهند. در این میان پژوهشگر توانمندی چون سیدعلی میرافضلی با نگارش کتاب‌هایی چون «رباعیات خیام در منابع کهن» و «رباعیات خیام و خیامانه‌های پارسی» قریب به اتفاق رساله‌ها، جنگ‌ها، مجموعه‌ها و آثار قدیمی را کاویده است و از میان آن‌ها فقط بیست رباعی را قطعاً متعلق به خیام می‌داند و «احتمال» می‌دهد چهل و نه رباعی دیگر نیز از آن خیام باشد. شاید ما به بسیاری از این رباعیات زیبا با عنوان اثری از خیام برخورده باشیم؛ اما منابع نشان می‌دهند که این رباعی‌ها مطلقاً از خیام نیستند. 


«سید علی میرافضلی»

اما قدر مطلق چه نسبتی با اشعار خیام دارد؟ قدر مطلق نشانه‌ای از مثبت‌نگری است. هر چیزی،‌ چه مثبت و چه منفی، مثبت یا به بیان دقیق‌تر غیرمنفی از آن بیرون می‌آید. خیام شاید در اشعارش به دنیا بدبین باشد، نسبت به خیلی چیزها شک داشته باشد و از زمانه و زندگی گله‌مند باشد، اما باز هم از دل همه‌ی این مشکلات و مسائل، راهی به‌سوی لذت بردن از زندگی و درک زیبایی‌های جهان پیدا می‌کند. برای مثال می‌گوید:


چون نیست مقام ما درین دهر مقیم / پس بی می و معشوق خطایی است عظیم
تا کی ز قدیم و مُحدَثْ امّیدم و بیم / چون من رفتم، جهان چه محدث چه قدیم
یا:
زان پیش که از زمانه تابی بخوریم / برخیز ز خواب تا شرابی بخوریم
کین چرخ ستیزه‌کار، ناگه روزی/ چندان ندهد امان که آبی بخوریم
یا رباعی دیگری که ورد زبان خیلی از ماست:
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه / وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پر کن قدحی باده که معلومم نیست / کاین دم که فروبرم، برآرم یا نه


دست‌نوشته‌ی «خیام نیشابوری»

∞ یا بی‌نهایت (جاودانگی خیام) 

خیام بنا بر قول مشهور در سال ۵۲۶ هجری قمری در آرامگاه امام‌زاده محروق به خاک سپرده شد؛ اما بعضی وفات او را از سال ۵۱۷ تا ۵۲۶ ذکر کرده‌اند و برخی دیگر تاریخ دقیق مرگ او را ۱۲ آذر ۵۱۰ هجری قمری می‌دانند. اما این تاریخ‌ها در مقابل تأثیری که خیام بر دنیا گذاشت، هیچ به نظر می‌رسند. او هنوز هم با وجود گذشت حدود یک هزاره از مرگش، به حیات خود در میان مردم ادامه می‌دهد. هنوز هم مردم رباعی‌های او را زیر لب زمزمه می‌کنند، دانشمندان از دستاوردهای علمی او سخن می‌گویند و به موشکافی نظریه‌های او می‌پردازند. وقتی «ادوارد فیتزجرالد» رباعی‌های او را به زبان انگلیسی ترجمه کرد، آوازه‌ی او در جهان غرب پیچید و حیات فرهنگی او را وسیع‌تر کرد. حالا دیگر خیام در یاد همه‌ی مردم جهان زنده است و اثرش تا بی‌نهایت ادامه دارد. خاک بر او خوش باد!




تصاویر پیوست

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
نیشابور در زمان سلجوقیان مهد فرهنگ و دانش و هنر بود و دانشمندان مسلمان بسیاری در آن شهر بالیدند. یکی از آن‌ها غیاث‌الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری یا خیامی نام داشت. این‌گونه بود که جمع میان دانش و هنر در نیشابور، حاصلی چون خیام دانشمند و شاعر داشت.

خیام در رساله‌ی «في البراهین علی مسائل الجبر و المقابلة» دست به کاری زد که در زمانه‌ی خودش بی‌سابقه بود. او معادلات درجه‌سوم را دسته‌بندی کرد و راه‌حل‌هایی برای بعضی از آن‌ها یافت. ریاضی‌دان‌های پیش از او مانند خوارزمی، فقط روی معادلات درجه‌دوم تمرکز داشتند؛ اما خیام وارد دنیای پیچیده‌تری شد.

مطالب مرتبط