مجله میدان آزادی: امروز بیستم اردیبهشت و سالروز تولد رضا عطاران هنرمند سرشناس سینمای ایران است. او که در سال 1347 به دنیا آمده، امسال پنجاه و هفت ساله میشود. به همین مناسبت، در این یادداشت تکنگاری به زندگی و آثار این هنرمند پرداختهایم. این مطلب را در ادامه به قلم سمیه کشوری بخوانید:
بیشترِ ما «رضا عطاران» را با لبخند و بعد قهقهه در قاب تلویزیون به یاد میآوریم. بازیِ رها، نمکین و به دور از اغراق در سریالها و همچنین آمیخته با زندگیِ معمولیِ آدمهای دور و برمان، او را در ذهن اکثرمان ماندگار کرده است.به بهانهی تولد عطاران در اردیبهشت خنک و زیبا به سیر زندگی هنری او میپردازیم که حرفههایی چون بازیگری، کارگردانی، فیلمنامهنویسی، خوانندگی و حتی تدوینگری را در کارنامهی خود دارد.
تولد رضا عطاران
رضا عطاران در سال ۱۳۴۷ در یکی از محلههای شهر مشهد به نام خیابان «ضد» در یک خانوادهی پرجمعیت به دنیا آمد. اما اصلیت عطاران به شهر کاخک میرسد که یکی از بخشهای گناباد در استان خراسان رضوی است. رضا عطاران مادرش را در کودکی در زلزلهی کاخک از دست داد.
عطاران دیپلمش را در رشتهی اقتصاد گرفت. اما بعد به هنر روی آورد و تئاتر را در دههی شصت در مشهد با مرحوم «حسن حامد» با نقشهای جدی شروع کرد. این همکاری تا مرگ حسن حامد در سال ۱۳۷۱ ادامه داشت. سپس برای خواندن رشتهی طراحی صنعتی به دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران آمد. ولی همان را هم رها کرد و وارد حوزهی تلویزیون و سینما شد.

عکس رضا عطاران بر روی مدرک دیپلمش
کمدی یا طنز
قبل از هر چیز برای اینکه به زبان مشترک برسیم بهتر است با هم توافقی داشته باشیم. توافقمان این باشد که بین کمدی و طنز تفاوت قائل شویم و برای هر کدام تعریف مجزایی بیاوریم. شاید در نگاه اول به نظر بیاید طنز و کمدی یکی هستند ولی این دو ژانر رویکردهای متفاوتی دارند. بهطور کلی میتوان گفت طنز بیشتر بر انتقاد سازنده و ایجاد تأمل در مخاطب تمرکز میکند، در حالیکه هدف کمدی بیشتر سرگرم کردن تماشاگران و و خنداندن صرف برای بهبود وضعیت روحی آنهاست.
با این تعریف آثار عطاران بیشتر به کمدی تنه میزنند تا طنز. طنازی عطاران شاید ما را بخنداند ولی آنچنان تأملبرانگیز نیست. با این تعریف و با بررسی آثار عطاران میتوان گفت او در حوزهی بازیگری و همچنین در حوزهی کارگردانی یک کمدیپرداز است.
تلویزیون و رضا عطاران
شروع فعالیت تصویری عطاران از تلویزیون بود. او در سال ۱۳۶۹ با بازیگری در سریال «بیداران» به کارگردانی «اصغر عبداللهی» از شبکهی دو در قاب تلویزیون نقش بست. این سالها جامعه در سرگردانی و ناامیدی بعد از جنگ به سر میبرد. از طرفی ساخت برنامههای ایدئولوژیک نفسهای آخرش را میکشید. بنابراین در دورهی سازندگی مردم بیشتر به شادی نیاز داشتند و اینجا بود که تلویزیون شروع کرد به کمدی ساختن.
در اوایل دههی هفتاد بود که رضا عطاران مسیرش را در کمدی پیدا کرد. شاید بتوان گفت رضا عطاران، «مهران مدیری» و «سعید آقاخانی» که خود بعدها کارگردانان سبک کمدی شدند کارشان را با همین برنامهی موفق شروع کردند. آنها با دو طنز تلویزیونی «پرواز ۵۷» و «ساعت خوش» نقطهی عطفی در باب طنز در تلویزیونِ پس از انقلاب به وجود آوردند. با اینکه هیچ کدام چهرهی شناختهشدهای نبودند، ولی سریال دیده شد و جانی تازه به کمدی در تلویزیون دمید. عطاران علاوهبر بازیگری در «ساعت خوش» در نویسندگی آن هم به «داوود اسدی» و «ارژنگ امیرفضلی» کمک کرد. «ساعت خوش» اگر نگوییم بهتمامی اما تا حد زیادی به کمدیهای بعدی سر و شکل داد و مسیر را برای دیگر کمدیپردازان هموار کرد.

عوامل سریال «ساعت خوش»
با این حال که تازه کمدی در تلویزیون در جان مردم نشسته بود و «ساعت خوش» به معنای واقعی ساعات خوشی را برای مردم رقم میزد و مخاطبان زیادی را جذب کرده بود، عوامل برنامه به دلایل نامشخصی برای دو سال از فعالیت محروم شدند. عطاران در این مدت ممنوعالکاری، از آنجایی که در ابتدای زندگی حرفهایاش بود، مجبور شد برای امرار معاش با وانت مشغول به توزیع مواد غذایی شود. حتی بعد از پایان ممنوع الکاری هم از عوامل خواسته شد بیشتر از دو یا سه نفرشان یکجا کار نکنند.
رضا عطاران در مصاحبهای اینطور توضیح میدهد: «ما این موارد را رعایت کردیم تا جایی که تبدیل به عادت شد و تا الان هم ادامه داشته است. ما همگی پخش شدیم. من به پیشنهاد آقای رسام و بیرنگ برای کار رفتم به دفترشان. البته دوست داشتم آنجا کار کنم. بعد سریال آقای بقایی داشتند کاری میساختند که اسمش «دنیای شیرین» بود و طنز مخصوص خودشان در خانواده را داشتند. در آن بازی کردم و البته کار را هم دوست داشتم. بعد پیشنهاد کارگردانی به من دادند. من هم دنبال موقعیتی برای کار بودم و ساخت «سیب خنده» را قبول کردم. «سیب خنده» کاری برای کودک با نمایشهای کوتاه و آیتمی و با موضوعهای هفتگی بود. این اولین کاری بود که ساختم و دیدم دوستش دارم و علاقهی خود را در کارگردانی پیدا کردم.»

رضا عطاران در یک گروه نمایشی در مشهد
ازدواج رضا عطاران
رضا عطاران در سال ۱۳۷۳ در سن ۲۶ سالگی با «فریده فرامرزی» ازدواج کرد. فریده فرامرزی یکی از بازیگران سینما و تلویزیون است که توانسته برای بازی در فیلم «صندلی خالی» نامزد سیمرغ بلورین نقش مکمل زن جشنوارهی فجر شود. فریده فرامرزی با هنرمندان زیادی کار کرده است اما جالب اینجاست که با همسرش رضا عطاران بیشترین همکاری را داشته است.
کارگردانی رضا عطاران
عطاران در اواسط دههی هفتاد مسیر هنریاش را از بازیگری و نویسندگی تغییر داد و خودش را در حرفهی کارگردانی محک زد. برنامهی «سیب خنده» اولین تجربهی کارگردانیاش بود که با کمک «شیرین جاهد»، کارگردانِ «پرواز ۵۷» انجام داد. این برنامه از شبکهی یک، در سی و پنج قسمت پخش شد و لحظههای پر از لبخند و خوشی را به وجود آورد.
عطاران در سال ۱۳۷۷ دوباره برای گروه سنی کودک و نوجوان سریال ساخت. سریال تلویزیونی «مجید دلبندم» در شبکهی یک سیما تولید شد و به نمایش درآمد و بازپخش آن در شبکهی دو بود. داستان آن ماجرای عروسکی دستدراز با نام «مجید» بود که با بازی با کلمات و شیرینکاریهایش لحظات خندهداری خلق میکرد. در «مجید دلبندم» بازیگرانی چون «مجید صالحی»، «زیبا بروفه»، «یوسف تیموری»، «بهراد خرازی»، «رضا عطاران»، «حمید لولایی» و «سید جواد رضویان» حضور داشتند.
سال بعد «قطار ابدی» را با همان رویکرد کمدی به کمک «بهروز بقایی» ساخت و از شبکهی سوم سیما پخش شد. «بیژن بیرنگ» و «مهران رسام» تهیهکنندههای آن بودند. از بازیگران آن میتوان به «نعمتالله گرجی»، «حمیده خیرآبادی»، «مهرانه مهینترابی»، «فرهاد آئیش»، «محمدرضا حقگو»، «حمید لولایی»، «مجید صالحی»، «شقایق دهقان» و «یوسف تیموری» اشاره کرد.

رضا عطاران در دوران دانشجویی
سینما و رضا عطاران
رضا عطاران در اثنای کار برای تلویزیون نوکی هم به سینما میزد؛ گویی وقت آن بود که خودش را در مدیوم سینما هم محک بزند. او در اثنای ساخت و بازی در «سیب خنده» و «قطار ابدی» اولین حضور خود در سینما را با بازیگری در فیلم «کلید ازدواج» به کارگردانی «داوود موثقی» رقم زد. در این فیلم بازیگرانی چون «علیرضا خمسه»، «نادر سلیمانی» و «سعید آقاخانی» نقشآفرینی میکردند. عطاران در اوایل دههی هشتاد هم در فیلم سینمایی موفق «کلاهقرمزی و سروناز» به کارگردانی «ایرج طهماسب» بازی کرد.
بازگشت عطاران به تلویزیون
خندهی واقعی را عطاران وقتی از مردم گرفت که در دههی هشتاد آنتن ماه رمضان را از آن خود کرد و نامش بر سرِ زبانها افتاد. سال ۱۳۸۳ شبکهی سهی تلویزیون آنتن ماه رمضان را به رضا عطاران سپرد. «خانه به دوش» حاصل تلاش عطاران بهعنوان کارگردان، نویسنده و بازیگر بود. از دیگر بازیگران این سریال میتوان به «حمید لولایی»، «مریم امیرجلالی»، «غلامحسین لطفی»، «علی صادقی» و «آناهیتا همتی» اشاره کرد. این سریال ماجرای آقاماشالله و خانوادهاش را روایت میکند که برای کار، قصد رفتن به مالزی را دارد. اما اتفاقات مختلف در طول سفر او را در وضعیت سختی قرار میدهد.
جدا از حاشیههای آن مثل اینکه نویسندهی سریال، اصغر فرهادی بود یا نه، سریال رضایت جمعی مخاطبان را به دست آورد و جای خودش را در بین خانوادهها پیدا کرد. تا جایی که بعضی تکیهکلامهای سریال هنوز که هنوز است بین مردم رد و بدل میشود؛ جملاتی مثل «لباس چی بپوشم؟» که دختر ماشالله در هر دورهمی خانوادگی بر زبان میآورد.
این سریال در هشتمین دورهی جشن حافظ برای حمید لولایی جایزهی بهترین بازیگر کمدی تلویزیونی را به دست آورد.سریال «خانه به دوش» موج جدیدی را در تولید سریالهای کمدی مناسبتی به راه انداخت. طوری که باعث شد تلویزیون همین فرمان را بگیرد و به ساخت سریالهای مشابه دیگری با همان فضا ادامه بدهد. همین شد که عطاران سال بعدش با سریال «متهم گریخت» دوباره به صفحهی تلویزیون برگشت؛ آن هم در ماه رمضان. این سریال داستان خانوادهای را روایت میکرد که به تهران مهاجرت میکنند و در این مسیر با مشکلات متعددی روبهرو میشوند.
عطاران به ترکیب برندهی تجربهی قبلی دست نزد و از همان بازیگران استفاده کرد؛ کسانی چون خودش، مریم امیرجلالی و علی صادقی. فقط بهجای حمید لولایی از زندهیاد «سیروس گرجستانی» برای شخصیت اصلی استفاده کرد. سعید آقاخانی نیز بهعنوان نویسنده و بازیگر در کنار عطاران قرار گرفت.
عطاران دیگر قلق تلویزیون و مخاطب سریالهای خودش را پیدا کرده بود. برای همین دوباره به سریالسازی در تلویزیون ادامه داد. او در نوروز ۱۳۸۶ با سریال «ترش و شیرین» با همان ترکیب بازیگران ولی با نویسندگی «سروش صحت» و «محمدرضا آرین» روی آنتن شبکهی سه رفت. بازیگران آن رضا عطاران، حمید لولایی، مریم امیرجلالی، «احمد پورمخبر» و دیگران بودند.
عطاران در سریال «بزنگاه» نیز از همان فرمول سریالسازی خود استفاده کرد و دوباره آنتن ماه رمضان ۱۳۸۷ در شبکهی سه را در دست گرفت. مخاطبانی که «خانه به دوش» و «متهم گریخت» را دیده بودند برای تداعی همان تجربه و خنده این سریال را هم دیدند. ولی این فرمول دیگر مثل گذشته رنگ و لعاب نداشت. «بزنگاه» بر پایهی فیلمنامهای از سروش صحت و «ایمان صفایی» نوشته شده بود که حمید لولایی، «مرجانه گلچین»، «غلامرضا نیکخواه»، «سوسن پرور»، احمد پورمخبر و... در آن بازی کردند. این سریالها آنقدر در فیلمنامه و کمدی به هم نزدیک بودند که گاه تفکیک آنها برای یادآوری لحظههای خندهدار یا تکیهکلامها بسیار مشکل بود.

رضا عطاران، نضرالله رادش، رضا شفیعیجم و سعید آقاخانی در یک قاب
سبک کمدی عطارانی
عطاران در این سریالها با استفاده از خلق کمدی موقعیت که با شخصیتهای بانمک و منحصربهفرد عجین شده، روایتش را پیش میبرد. طوری که به دل مردم مینشست و آنها را پای تلویزیون مینشاند. به عبارتی ویژگی بارز کمدیهای تلویزیونیِ عطاران، به تصویر کشیدن خانوادهای از طبقهی متوسط رو به پایین، با همهی نقصها و گیر و گرفتاریهایش است. سبک کمدیِ عطارانی، فقر و دردسرهای فقر را در این خانوادهها دستمایهی خنده قرار میدهد و نوستالژی لطیفی را در بطن همین خانوادهها به تصویر میکشد.
بعد، به نمایشِ شخصیتها در کمدی عطارانی میرسیم که عموماً خاکستری هستند. به عبارتی هیچ کدام نه خوباند، نه بد. اتمسفر حاکم در کمدیها سرد است و گویی کمی از اخلاقیات تعاملی دور میشود. به عبارتی عطاران بلد است چطور از هنجارشکنی بهصورت دوپهلو و بدون اشارهی مستقیم استفاده کند تا از مخاطب خنده بگیرد. او سعی میکند روی مرز باریکی از خط قرمزها حرکت کند و حتی، هرازگاهی خطِ قرمزها را هم بشکند. در کل این موضوع هنجارشکنی برای مخاطب سینمای کمدی که بیشتر عموم مردم هستند، جذاب است.
عطاران با ادامهی سریالشهایش به سبکِ کمدی خودش سر و شکل بیشتری داد، طوری که پایهگذار سبک کمدیای شد که بعدها خیلیها خواستند از آن تقلید کنند ولی چندان موفق نبودند.

رضا عطاران و نصرالله رادش در یک قاب
خداحافظی عطاران از تلویزیون
عطاران با «بزنگاه» از تلویزیون خداحافظی کرد و فقط چند بار بهعنوان مشاور به مجید صالحی و سعید آقاخانی کمک کرد. پس از خداحافظی عطاران از صدا و سیما، پیشنهادهایی برای بازگشت به تلویزیون دریافت کرد اما تا این لحظه هیچ کدام را قبول نکرده است. البته عطاران دلیل دوری خود از تلویزیون را خستگی عنوان کرده است.
عطاران و بازگشت به سینما برای همیشه
شاید همان خستگی باعث شد عطاران دوباره به بازیگری روی بیاورد و تا چند سال سراغ کارگردانی نرود. او در سال ۱۳۸۶ در فیلم «خروس جنگی» بازی کرد. همچنین در سال ۱۳۸۹ برای بازی در «ورود آقایان ممنوع» و «اسب حیوان نجیبی است» تندیس لبخند زرین و دیپلم افتخار بهترین بازیگر مرد در مراسم اختتامیهی دومین جشن لبخند آفتاب را از آنِ خود کرد. عطاران در همهی این نقشها پرستیژ خودش را بهعنوان یک کاراکتر رها و نمکین حفظ کرده بود.

«رضا عطاران» و «ویشکا آسایش» در فیلم سینمایی «ورود آقایان ممنوع»
گویی سال۱۳۹۰ خستگی از تنِ عطاران در رفت چون دوباره به کارگردانی پرداخت. او فیلم «خوابم میاد» را با ترکیب بازیگری خودش، «مریلا زارعی» و «اکبر عبدی» در نقش مادر ساخت. این فیلم او را برندهی سیمرغ بلورین بهترین کارگردان بخش نگاه نو در سیامین دورهی جشنوارهی فیلم فجر کرد. همچنین فیلم جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای اکبر عبدی و سیمرغ بلورین و لوح تقدیر بهترین بازیگر مرد در بخش نگاه نو برای ناصرگیتیجاه را به دست آورد.
عطاران در همان سال برای بازی در فیلم «بیخود و بیجهت» به کارگردانی، نویسندگی و تهیهکنندگی «عبدالرضا کاهانی»، دیپلم افتخار بهترین بازیگر مرد را از انجمن منتقدان سینما دریافت کرد.
کمی جدی
شاید بتوان گفت فیلم «دهلیز» محصول سال ۱۳۹۲ اولین فیلمی بود که عطاران را از نقش تثبیتشده در ذهن مخاطب دور کرد و روی دیگر بازیگری او را نشان داد. عطاران در «دهلیز» نقشی جدی و به دور از نقشهای کمدی را با میمیک و بازی قبلی خود ارائه داد. «دهلیز» به کارگردانی «بهروز شعیبی» با بازیگری رضا عطاران و هانیه توسلی بود. عطاران در این فیلم نقش معلم زبانی را بازی میکند که در یک دعوا بهطور غیرعمد باعث قتل یک نفر میشود.
بازی در این فیلم برای عطاران جایزهی بهترین بازیگر نقش اول مرد در انجمن منتقدان نویسندگان سینمایی ایران و تندیس حافظ بهترین بازیگر مرد در چهاردهمین دورهی جشن حافظ را به همراه آورد.

«رضا عطاران» و جایزه حافظ
عطاران سودآورترین بازیگر سینمای ایران
اما عطاران در دههی نود دوباره به نقشهای قبلی خود برگشت و باز لباس کمدی بر تن کرد. در سال ۱۳۹۲ برای نقشآفرینی در «طبقهی حساس» برندهی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد شد. بعد از آن برای بازی در «رد کارپت» به کارگردانی و نویسندگی خودش و «کلاشینکف» به کارگردانی «سعید سهیلی» موفقیتهای زیادی کسب کرد. البته این موفقیتها از حیث جذب مخاطب بود، نه چیز دیگر. برای همین عطاران با عنوانِ پولسازترین بازیگر، لقب سودآورترین بازیگر سینمای ایران در سال ۱۳۹۳ را از آن خود کرد. بنابراین عطاران به بازی در نقشهای کمدی و این سودآوری ادامه داد و فیلمهای پرفروش «نهنگ عنبر» و دنبالهاش، «نهنگ عنبر ۲: سلکشن رؤیا»، «هزارپا» و «انفرادی» را بازی کرد.
دههی نود برای عطاران سال پرکاری و خستگیناپذیری بود. طوری که گویی به هیچ پروژهای نه نگفته است. علاوهبر فیلمهایی که در بالا به آن اشاره شد، عطاران فیلمهای دیگری هم ساخت و بازی کرد. فیلم «دراکولا» به نویسندگی و کارگردانی رضا عطاران و تهیهکنندگی «علی سرتیپ» موفقیت چندانی به دست نیاورد. گویی عطاران خواسته بود با «دراکولا» یک ژانر جدید مثلاً فانتزی را تجربه کند. اما عطاران باید میفهمید سبک فانتزی مال او نیست، او استعداد ذاتی در پرداخت به رئالیسم محض با نگاهی کمدی دارد و هرچه بخواهد از برچسب بهاصطلاح «کمدی عطارانی» فرار کند، نمیتواند. چون در ژانر او، مخاطب است که حرف نهایی را میزند.
این ناکامی با پرفروش شدن فیلم «من سالوادور نیستم» به کارگردانی «منوچهر هادی» و تهیهکنندگی مشترک «سید امیر پروینحسینی» و «منصور سهرابپور» در سال ۱۳۹۴ جبران شد. البته این فیلم اکران نوروزی را در دست داشت.

«رضا عطاران» در فیلم سینمایی «اخلاقتو خوب کن»
در اینجا به اختصار فیلمهایی را که در این دهه کار کرده نام میبریم: «استراحت مطلق» به کارگردانی و تهیهکنندگی عبدالرضا کاهانی و نویسندگی عبدالرضا کاهانی، «چه خوبه که برگشتی» به کارگردانی «داریوش مهرجویی»، «گینس» به کارگردانی «محسن تنابنده»، «آینه شمعدون» به کارگردانی «بهرام بهرامیان»، «آبنبات چوبی» به کارگردانی «محمدحسین فرحبخش» و... .
عطاران بار دیگر در سال ۱۳۹۹ برای فیلم «روشن» به کارگردانی و نویسندگی «روحالله حجازی»، برندهی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد شد.
اودر سدهی چهارده همچنان پر کار ادامه میدهد. او در فیلمهای «ویلای ساحلی» به کارگردانی «کیانوش عیاری»، «قیف» به کارگردانی «محسن امیریوسفی» و «صددام» به نویسندگی و کارگردانی «پدرام پورامیری» در نقش بدل صدام حسین که در چهل و سومین دورهی جشنوارهی فیلم فجر به نمایش درآمد، نقشآفرینی داشته است.
عطاران در نمایش خانگی
عطاران در سال ۱۴۰۲ در سریال «دفتر یادداشت» به کارگردانی «کیارش اسدیزاده» اولین تجربهاش را در سریال نمایش خانگی بعد از ده سال ارائه داد؛ سریالی کمدی و معماییجنایی که عطاران در آن نقش اصلی و محوری را بازی میکرد. در این سریال بازیگرانی چون «حسن معجونی»، «مینا ساداتی»، «کاظم سیاحی» و «سوگل خلیق» حضور داشتند.

خندیدن به شیوهی عطاران
خواهناخواه بخشی از خاطرات کمدی دیدنِ ما، به تماشای آثار یا بازیگری خاصِ رضا عطاران گره خورده است. بعد از رفتن او از تلویزیون، برای دیدنش باید به سینما میرفتیم. اگرچه با وجود نمایش خانگی این مسئله تا حدی حل شد، اما دروغ چرا، دلمان برای دیدن عطاران در قاب تلویزیون تنگ شده است. امیدواریم رضا عطاران دوباره به تلویزیون برگردد و با کارهای خوبش مردم را پای تلویزیون بنشاند.