ﺳﻪشنبه 20 آذر 1403 / خواندن: 30 دقیقه
پرونده هنر و آهستگی | صفحه‌ی دهم

جستار: آهستگی و طراحی لباس

تأثیر مهم انقلاب صنعتی بر صنعت لباس، همه‌گیر شدن «مد» بود؛ همه‌گیر شدن به معنای بخشی از سبک زندگی همه‌ی اقشار جامعه و نه فقط اعیان و اشراف شدن. این همه‌گیری باعث شد تولید لباس به‌شدت افزایش و قیمت آن کاهش یابد. دیگر به طراحی و تولید لباس فقط به چشم صنعت نگاه نمی‌کردند و آن را نوعی هنر می‌دانستند. اما کی و چگونه؟

4
جستار: آهستگی و طراحی لباس

مجله میدان آزادی: در تازه‌ترین صفحه از پرونده «هنر و آهستگی»، مینو رضایی به جستجوی تاثیر آهستگی و شتاب در تاریخ تحولات طراحی لباس میان فرهنگ‌های گوناگون رفته است. این جستار را در ادامه بخوانید:


تاریخچه‌ی خیلی مختصر لباس

انسان‌ها لباس‌های اولیه‌ی خود را از گیاهان و پوست حیوانات تهیه می‌کردند و بعد از یک دوره‌ی گذارِ مطمئناً سخت و زمان‌بر، توانستند گیاهان را به الیاف تبدیل کنند و پارچه‌هایی ابتدایی ببافند. پارچه‌هایی که با شال یا بند روی کمر محکم می‌شدند. بعدها انسان، دوختن پارچه‌ها به همدیگر را کشف کرد و جالب اینکه نسبت اولین خیاطی را به ادریس پیامبر می‌دهند. اما مراحل تهیه‌ی لباس در طول تاریخ تا نزدیک به انقلاب صنعتی، بسیار وقت‌گیر و پرمرارت بوده است. تهیه‌ی الیاف، تهیه‌ی گیاهان رنگ‌زا چون روناس و وسمه، رنگرزی الیاف، بافت پارچه، دوخت پارچه با دست و ابزارهای بدوی و در نهایت تزئینات روی لباس که به‌اندازه‌ی خود لباس اهمیت داشت و حتی در سنگ‌نگاره‌های غارنشینان نیز نقش تزئینات لباس جلب توجه می‌کند و همگی با دست انجام می‌گرفت. این مرارت‌ها باعث می‌شد امکان تولید انبوه لباس وجود نداشته باشد و هر فرد تعداد کمی لباس داشته باشد و لباس‌‌ یک وسیله‌ی مصرفی نبود که بعد از خرابی، دور انداخته شود، بلکه لباس‌ها در صورت نیاز تعمیر می‌شدند. اما انقلاب صنعتی در قرن هجدهم باعث شد صنعت نساجی بسیار رونق بگیرد و با مکانیزه کردن تولید پارچه، بخشی از سختی‌های تولید لباس کم شود. از طرفی اختراع چرخ خیاطی هم به سرعت تولید لباس کمک شایانی کرد. الیاف و رنگ‌های مصنوعی نیز در قرن بیستم به کمک صنعت تولید لباس آمدند. اما یک تأثیر مهم انقلاب صنعتی بر صنعت لباس، همه‌گیر شدن «مد» بود؛ همه‌گیر شدن به معنای بخشی از سبک زندگی همه‌ی اقشار جامعه و نه فقط اعیان و اشراف شدن. این همه‌گیری باعث شد تولید لباس به‌شدت افزایش و قیمت آن کاهش یابد. دیگر به طراحی و تولید لباس فقط به چشم صنعت نگاه نمی‌کردند و آن را نوعی هنر می‌دانستند. اما کی و چگونه؟


تندیس کوچک ترکیبی، باکترین (شمال افغانستان)، اوایل هزاره دوم پ.م، ایلام، از کتاب «هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی» نوشته مهرآسا غیبی

طراحی لباس به‌مثابه یک هنر

تولید یک لباس هم مانند باقی محصولات هنری مراحلی چون ایده‌یابی، طراحی و اجرا دارد اما تقریباً تا پیش از انقلاب صنعتی افرادی که در تهیه‌ی لباس مشارکت داشتند به‌نوعی صنعتگر محسوب می‌شدند تا هنرمند؛ مانند پارچه‌باف و رنگرز و نخ‌ریس و... . همین امروز هم شاید هیچ کس نتواند به‌طور دقیق بگوید چه زمانی طراحی مد و لباس که روزگاری نوعی صنعت بود به‌صورت یک رشته‌ی هنری پذیرفته شد، زیرا این موضوع به‌آهستگی و طی قرن‌ها صورت گرفت. اما با این همه مواردی در پذیرفتن طراحی مد و لباس به‌عنوان یک رشته‌ی هنری، مؤثر بودند. در ادامه این موارد را به‌اختصار بررسی می‌کنیم.

 
طراحی لباس به‌مثابه یک هنر در شرق

یافته‌های باستانی از هزاره‌های پیش از میلاد تمام چیزی هستند که اطلاعات پوشش و تاریخ لباس را به می‌دهند و تایید می‌کنند لباس‌های شرق (آسیا) در همه‌ی دوران‌ها تنوع، فلسفه و پیچیدگی‌های خاص خودشان را داشتند. ظهور همه‌ی ادیان در آسیا، قلمرو امپراتوری‌های بزرگی چون ایران و چین و ژاپن و عثمانی بودن، خاستگاه تمدن‌هایی چون بابل و بین‌النهرین بودن، گستردگی جغرافیایی و فراوانی اقلیم و اقوام و فرهنگ‌ها را می‌توان علت این تنوع دانست.


نقش برجسته‌ی زنی ایستاده بر روی جام نقره‌ای مرودشت، 3200 سال پ.م

از طرفی جاده‌ی ابریشم که نه‌تنها دو سوی آسیا که دو سوی جهان را به هم وصل می‌کرد نقش بسزایی در اثرگذاری بر پوشش داشت؛ زیرا هم مسافران، هم مردم در مسیر جاده‌ی ابریشم تا حدودی تحت تأثیر فرهنگ‌های دیگر قرار می‌گرفتند که پوشاک هم بخشی از آن است. حتی در حکایات سعدی هم از تجارت برد یمانی و دیبای رومی سخن به میان آمده است. به کار بردن ابریشم چینی در لباس هم که از دوره‌ی باستان، هم در شرق و هم در غرب نشانه‌ی ثروت و طبقه‌ی اجتماعی بالا بود. با این حال بخش بیشتر تنوع لباس‌های اقوام و ملل یا به کلی از بین رفت و یا امروزه تنها نشانه‌های اندکی از آن را مثلاً در مراسم‌های تشریفاتی می‌توان یافت. در ادامه از بین رفتن تنوع پوشش در دو تمدن بزرگ شرق یعنی چین و ایران را بررسی می‌کنیم.


چین

به جز تولید انبوه ابریشم در چین، این کشور بیش از پنجاه و شش قومیت به رسمیت شناخته‌شده دارد. بنابراین تنوع لباس سنتی آن‌چنان فراوان بود که فقط در مکان بزرگی چون موزه‌ی پوشاک سنتی چینی می‌توان بیشتر این مدل‌ها را کنار هم دید. اما با ظهور مائو و اعمال اصلاحات او ازجمله‌ یکسان‌سازی لباس، پوشش مردم چین کم‌کم به سبک امروزی یا سبک غربی تبدیل شد. البته چین همچنان جایگاه خود را در صنایع پوشاک و نساجی به عنوان قطب تولید حفظ کرده است اما سبک زندگی امروزی که به کاربردی و سهولت هرچیز از جمله لباس اهمیت بیشتری می‌دهد، باعث شد تمام زیبایی‌های لباس اقوام چین هم به موزه‌ها منتقل شود و در زندگی روزمره پذیرفته نشود.


زنان دربار چین با روسری های گلدار و پوشش سنتی هانفو، قرن هفتم

ایران

در ایران هم مانند بسیاری از کشورها، جریان مد از سمت دربار آغاز می‌شد و بین مردم رواج پیدا می‌کرد. هرچه یک سلسله، هنردوست‌تر بودند، نساجی و پارچه‌بافی و طراحی لباس در آن از تنوع و فاخر بودن بیشتری برخوردار بود. مثلا در دودمان صفوی که به همه هنرها پروبال داده شد، لباس‌ها و پارچه‌ها و تزیینات مربوط به آن بسیار قیمتی و گرانقدر بود. هرج و مرج اوضاع در سال‌های آخر این دودمان، باعث افت همه‌چیز شد.


کلیجه (کت ابریشمی)، کردی و کاتبی (بالاپوش)، دوره صفویه، مینیاتور منسوب به محمدزمان

وقتی قاجار، حکومت را تحویل گرفت این قضیه را می‌دانست که هنر، باعث تقویت شکوه سلسله‌ی پادشاهی آنها می‌شود. بنابراین اوضاع نساجی و پوشاک ایران از نظر تولید داخل و استفاده از لباس‌های متناسب با فرهنگ بومی خوب بود. گرچه گهگاه مواردی چون زنان گرجی دربار صفوی بر برخی پوشش‌های ایرانی‌ اثرگذار بودند اما جریان مد به معنای مدرن و امروزی ایران، در دوره‌ی قاجار و با سفر‌های فرنگی زنان و مردان این خاندان پا گرفت. احتمالا همگی شنیده یا خوانده‌اید که ناصرالدین شاه بعد از تماشای اپرای باله، طرح کوتاه و پرچین کردن دامن زنان اندرونی را داد اما واقعیت این است که تهاجم فرهنگی در لباس در دوران قاجار بسیار عمیق‌تر و ریشه‌دارتر از کوتاه شدن دامن‌هاست. در دوره قاجار یک امنیت نسبی در کشور برقرار بود و صنایع نساجی روزهای خوبی را به خصوص در یزد و کرمان و اصفهان و کاشان می‌گذراند اما کم‌کم با جلب توجه و نفوذ غربی‌ها به شرق، این آرامش از میان رفت! نتیجه ارتباط با غرب، تغییر تکنیک‌های دستی پارچه‌بافی و تولید لباس بود. از طرفی خودباختگی عجیب دربار قاجار، راه را برای واردات انواع منسوجات فرنگی باز کرد. شال‌های کرمانی که از آن‌ها قبا و خلعت و چه و چه دوخته می‌شد در حضور شال کشمیر، از رونق افتاد. و به قول مولف کتاب «هنرهای ایران»: «شال کشمیر رقیب کرمانیش را از بازار بیرون راند و کتاب‌های باسمه‌ای هندوستان عرصه‌ای برای هنرنمایی قلمکار ایرانی خالی نگذارد.» هشت هزار کارگاه بافندگی کاشان به عدد هشتصد رسید و کارگاه‌های ابریشم‌بافی تقریبا تعطیل شد مگر در اندک روستاها و ایل‌ها. سقوط صنایع نساجی ایران بعد از ناصرالدین شاه سرعت بیشتری گرفت و آنطور که در منابع آورده‌اند مثلا پارچه زربفت بعد از مرگ او دیگر بافته نشد. با این‌حال دغدغه استفاده از منسوجات وطنی برای وطن‌دوستان همیشه بوده است و اگر سری به مقالات جراید دوره قاجار بزنید، یکی از مهم‌ترین راه‌های مقابله با اجنبی، پوشیدن پوشاک وطنی عنوان شده است! در کتاب سیاحت شرق که سفرنامه آقا نجفی قوچانی برای تحصیل علم به اصفهان و نجف و ... است و در دوره قاجار می‌گذرد آمده است: 

«به منزلی از حدود اصفهان شب منزل گزیدیم و ما نفهمیدیم که در چه نقطه باز داخل شاهراه اصفهان شدیم، همینقدر می‌دانیم که کوپا و نایین که در بین اصفهان و یزد است و محل بافتن عباهای خوب ایران است، در طریق حرکت خود ندیدیم.»


انواع چادر زنان ایرانی، از کتاب «هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی» نوشته مهرآسا غیبی

در ابتدای پهلوی و دیدار رضاشاه با خاندان‌های حکومتی افغانستان و ترکیه، قوانینی برای یکدست‌سازی لباس به شیوه‌ی غربی و بی‌حجابی اجباری صادر شد. این قوانین و رویکردها که به‌نوعی در پهلوی دوم هم ادامه داشت، تیر خلاصی بود به پوشاک اقوام ایرانی. درواقع در دوره پهلوی هم دربار و درباریان و هم رسانه‌ها جریان‌ساز اصلی مد بودند؛ مد غربی. بعد از انقلاب هنر طراحی مد و لباس نیز با چالش‌های دیگری روبرو شد. با این ‌حال نشریات و رویدادهای مربوط به مد و پوشاک در ایران تا زمان جنگ تحمیلی فعال بودند. اما شرایط جنگ به‌شدت این فعالیت‌ها را تحت تأثیر خود قرار داد. بعد از جنگ نیز مسئله‌ی مد در ایران همچنان با چالش‌هایی چون به رسمیت شناخته نشدن بخش خصوصی فعال در این حوزه، رفتارهای سلیقه‌ای به بهانه محدودیت‌های عرفی و شرعی و قانونی دست و پنجه نرم می‌کند.

         
طراحی لباس به‌مثابه یک هنر در غرب

جنبش‌های مختلف در قرون وسطی، رنسانس و انقلاب صنعتی و جنگ جهانی: 

علاوه‌بر مواردی که پیش‌تر درباره‌ی تأثیرات انقلاب صنعتی بر مد و لباس گفته شد باید این را اضافه کرد که مد و لباس چه در قرون وسطی و چه در دوره‌ی رنسانس مسئله‌ای بسیار متفاوت از امروز بود. فروپاشی امپراتوری روم، جنگ‌های صلیبی، به وجود آمدن طبقه‌ای از بازرگانان ثروتمند در مقابل فئودال‌ها و گسترش شهرها در قرون وسطی، از علت‌هایی بودند که تغییرات سبک لباس از شیوه‌ی ساده و دهقانی به شیوه‌ی پرتجمل و متنوع‌تر را به وجود آوردند. 


پوشش در قرون وسطی در نقاشی «فلسفه هفت علم مقدماتی را به بوئتیوس ارائه می‌کند»، منسوب به استاد کوئتیوی، حدود 1460–70 میلادی

اما در دوره‌ی رنسانس این قضیه قوت بیشتری گرفت، چون همه چیز به‌سمت نوعی افراطی‌گری در احیای هنر و فرهنگ و البته تجمل‌گرایی پیش رفت. بنابراین لباس‌های این دوره نیز بسیار پیچیده‌ بودند و برای هر فرد، تکه لباس‌های بیشتر با متراژ پارچه‌ی بیشتر و تزئینات پرزرق‌ و برق‌تر مصرف می‌شد. این چندین لایه لباس روی هم پوشیدن، تزئینات سنگی و فلزی، پوشش‌های جانبی مانند سربند، دستکش، تور آستین، یقه‌های بسیار بلند و جوراب‌های شبیه چکمه هر کدام هم به وزن لباس می‌افزود، هم حرکت را سخت و محدود می‌کرد و از همه مهم‌تر زمان و انرژی زیادی برای پوشیدن و درآوردن می‌طلبید. به این‌ها چیزهایی مثل جواهرات و کلاه‌گیس را هم که نقش بسیار مهمی در مد پیچیده‌ی این دوره داشتند، اضافه کنید. دو نکته‌ی قابل توجه در مد این دوره استفاده از لباس به‌عنوان راهی برای شناسایی طبقه‌ی اجتماعی و هم افزایش آگاهی عمومی از هنر بود که دومی بر شناخته شدن طراحی مد به‌عنوان هنر تأثیر داشت.


انواع پوشش زنانه و مردانه در دوران رنسانس

بعد از انقلاب صنعتی که زنان و حتی کودکان را برای ساعت‌های طولانی راهی کارخانه‌ها کرد، نیاز به لباس‌های راحت‌تر و کارآمدتر باعث شد طراحی لباس کاملاً متحول شود. منظور از کارآمدی در اینجا طراحی لباس برای موقعیت‌های مختلف چون ورزش، کار فیزیکی، مهمانی‌های اشرافی و بر اساس روحیات و خلقیات فردی و ... است. 

جنگ‌های جهانی هم باعث تأثیر در کارآمدی و جا افتادن مد به‌عنوان یک هنر مهم و غیرقابل حذف شد. این موارد به‌علاوه‌ی افزایش تقاضای لباس برای موقعیت‌ها و افراد مختلف باعث شد کم‌کم به مد و لباس نگاه جدی‌تری شود. مسائلی چون کمبود مواد اولیه و کارگر، حضور همه‌ی اقشار و جنسیت‌ها در جنگ و مسائل مربوط به حفظ روحیه از مواردی بودند که باعث فعالیت بیشتر و جدی‌تر صنعت مد شدند. برای مثال به‌جای کلاه‌های اغراق‌آمیز و بزرگ و پرتزئین، توربان‌های مختلف و ارزان برای جمع کردن و آراستگی موی زنان به بازار آمد. این توربان‌ها به‌خصوص در بین زنانی که بیرون از منزل یا حتی در جبهه‌ی نبرد فعالیت می‌کردند بسیار محبوب بودند. محوریت ایالات متحده در مد به‌جای پاریس اشغال‌شده، رنگ و لعاب بیشتر مجلات مد برای حفظ روحیه‌ی مردم درگیر جنگ، اضافه کردن نشان‌های میهن‌‌دوستانه به طراحی‌ها، ملاحظه در استفاده از رنگ‌ها (مثلاً رنگ سرخ که نشانه‌ی کمونیسم بود)، رو آوردن به فلزاتی غیر از طلا و نقره در ساخت زیورآلات، تعیین سایزبندی برای تولید سریع یونیفرم، بازطراحی یا بازیافت لباس‌های قدیمی، امساک در گنجاندن درز و دوخت‌ و جیب و تزئینات و یراق‌آلات و حتی پارچه و چرم در تولید کفش و لباس از نمونه تأثیرات جنگ‌های جهانی بر صنعت مد و لباس بودند. اما مهم‌ترین تأثیر این بود که به‌علت همراهی جریان مد با نیازهای روز جوامع درگیر جنگ و جریان‌های اجتماعی و اقتصادی، طراحی مد و لباس به‌عنوان یک رشته‌ی هنری مستقل و تأثیرگذار و البته پردرآمد و رقابتی مطرح شد.

 
خانه‌های مد قرن نوزده و چارلز فردریک ورث: 

در قرن نوزدهم خانه‌های مد فراوانی به‌خصوص در پاریس فعال بودند. خانه‌های مدی که تمام علاقه‌مندان به تجارت پارچه، طراحی مد و دوخت لباس را به‌سمت خود فرامی‌خواندند. یکی از این افراد «چارلز فردریک ورث» بود که او را به‌نوعی پدر مد امروز می‌دانند. چارلز فردریک ورث متولد ۱۸۲۵ انگلیس بود که به فرانسه مهاجرت کرد و آنجا در کار طراحی و دوخت چنان استعدادی از خود نشان داد که به‌زودی جای مادام پالمیر، طراح لباس مخصوص دربار فرانسه را گرفت و سپس خانواده‌های سلطنتی اروپا را تحت تأثیر ایده‌های خود قرار داد.


چارلز فردریک ورث

خانه‌ی مد ورث ابتدا با پنجاه کارمند آغاز به کار کرد که تا پایان کار ورث تعدادشان به هزار و دویست نفر رسیده بود. چارلز ورث که طراح مخصوص لباس‌های شاهزاده اوژنی (یوژنی) همسر سوم ناپلئون بود، ابداعات کاربردی زیادی در زمینه‌ی طراحی داشت؛ مثلاً طراحی زیردامنی فنری یا چوبی برای پف کردن دامن‌ها به‌جای چندین لایه زیردامنی سنگین، کوتاه‌تر کردن دامن‌ها برای سهولت راه رفتن زنان و استفاده از مانکن زنده در نمایش لباس به‌جای مانکن‌های مجسمه. اما مهم‌ترین ابداع او «اوت کوتور»1 یا دوخت سطح بالا یا دوخت فاخر بود که به‌نوعی اوج هنر طراحی لباس است. هر قطعه لباس اوت کوتور با توجه به دستی بودن تمام مراحل، به‌مثابه یک اثر هنری است که بسیاری اوقات در موزه‌هایی چون موزه‌ی پوشاک سلطنتی نگهداری می‌شود. دوری از شتاب‌زدگی و احترام به فرآیند تولید محصول در اوت کوتور بسیار مهم است. محصولی که نهایت کیفیت و دوام و ارزش هنری را دارد. در واقع، اوت کوتور تجسمی از آهستگی و توجه به ریزه‌کاری‌هاست. اما اوت کوتور هم مشکلات خود را دارد زیرا هم بسیار گران است، هم فقط لباس‌هایی برای موقعیت‌های خاص را طراحی می‌کند و همچنین پاسخگوی نیاز پوشاک افراد عادی جامعه نیست، چون کاملاً اشرافی است. بنابراین با وجود کیفیت بالای مد اوت کوتور، به‌خاطر تقاضای زیاد جامعه «مد سریع» بیشتر مورد توجه قرار گرفت. 


چند نمونه از لباس‌های طراحی شده توسط چارلز فردریک ورث

 
مد سریع2

اصطلاح مد سریع را اولین بار «زارا» مطرح کرد. این مد به‌دنبال ایجاد یک زنجیره‌ی‌ عرضه و تقاضای سریع در مد بود. زنجیره‌ای که باعث اشتغال گسترده در زمینه‌ی نساجی و تولید لباس و افزایش درآمد کشورها به‌خصوص صادرکنندگان لباس و پارچه شد. همچنین نیاز پوشاک اغلب مصرف‌کننده‌ها را برای تمامی رویدادها با قیمت ارزان تأمین کرد. اما این مد شتاب‌زده، اثرات منفی هم داشت. ترویج مصرف‌گرایی، تمرکز روی کمیت لباس به‌جای کیفیت، بیکاری بخش صنایع دستی مربوط به لباس، وضعیت ناگوار کارگران مشغول در این صنعت و از همه مهم‌تر آسیب شدید به محیط زیست از اثرات مد سریع است. واقعیت این است که صنعت مد یکی از بزرگ‌ترین صنایع مصرف‌کننده‌ی آب شیرین و تولید‌کننده‌ی زباله‌های انبوه و آلاینده‌هاست. شاید بد نباشد بدانیم برای تولید هر متر پارچه بیش از صد لیتر آب شیرین مصرف می‌شود. از طرفی بسیاری از کارگران نساجی و دوزنده و غیره که در مد سریع فعال‌اند در شرایطی غیراستاندارد و با دستمزدهای بسیار پایین و در سنین کودکی کار می‌کنند؛ به‌خصوص در جهان سوم. آگاهی‌رسانی درباره‌ی پیامدهای غیراخلاقی مد سریع، باعث شد تا «مد آهسته» در مقابل آن قد علم کند.


کارگران زن در کارگاه‌های صنعتی تولید لباس
 

آهستگی در صنعت مد و لباس

درباره‌ی مفهوم آهستگی در صنعت مد باید این دقت را داشته باشیم که آهستگی به معنای کندی روند تولید نیست، بلکه آهستگی یعنی زنده کردن ارزش‌هایی چون طراحی اصیل، اخلاق‌مداری و به‌خصوص کیفیت پایدار در مد. اما خصوصیات مد آهسته چیست؟


مد آهسته3

فرض کنید از محل کار به منزل آمده‌اید. روز سختی را داشته‌اید. حتی روزهای سختی. پوشه‌ی ذخیره‌ی خریدهای اینستاگرام را باز کرده و سفارش چند گزینه را نهایی می‌کنید. گزینه‌هایی که شبیه به آن را در کمد لباس‌تان دارید ولی نمی‌خواهید مدت زیادی آن را استفاده کنید. در هر حال مطمئناً با این خریددرمانی حال‌تان فقط برای مدتی کوتاه بهتر می‌شود ولی خیلی زود باز هم در این چرخه می‌افتید. افتادن در این چرخه یعنی خرید گزینه‌هایی نه‌چندان کاربردی در کمد لباس. گزینه‌هایی که صرفاً به‌خاطر مد فصل یا تخفیف غیرقابل چشم‌پوشی در سبد خرید جا می‌گیرند. مد آهسته برای چنین مواقعی در کنار شماست و از شما می‌خواهد هوشمندانه و آگاهانه خرید کنید. 

مد آهسته بر کاهش سرعت تولید و مصرف لباس تأکید دارد. این مد خواسته‌هایش را از طریق ترویج خرید آگاهانه، بالا بردن دوام محصولات برای استفاده‌ی طولانی‌مدت، شفاف‌سازی روند تولید لباس توسط برندها و اهمیت دادن به کارهای منحصربه‌فرد و دستی پیگیری می‌کند. این پیگیری نتایجی چون کاهش میزان تولید و مصرف، حفظ محیط زیست، کار کردن کارگران وابسته به صنعت مد4 در شرایط مناسب‌تر، حفظ ارزش‌های سنتی و بومی در طراحی و تولید محصولات مد را در پی دارد. 

یکی از نمونه‌های محبوب مد آهسته «ابریشم اِری»5 است. ابریشم اِری نوعی ابریشم است که بدون کشتن کرم تولید می‌شود و برای رنگ‌آمیزی آن فقط از رنگ‌های طبیعی استفاده می‌کنند. این روش در مقایسه با مزارع پنبه‌ی بی‌شمار که به آب فراوان و سم‌کش‌های قوی نیاز دارند به حفظ محیط زیست و حقوق صنعتگران بومی احترام بیشتری می‌گذارد. همچنین پنبه‌ی ارگانیک که آفت‌کش کمتری در کشت آن استفاده شده، الیاف بامبو که به‌سرعت رشد می‌کند و منابع زیست‌محیطی کمتری مصرف می‌کند، پارچه‌های بازیافتی و کتان که آب کمتری برای تولید نیاز دارد از مصادیق مد آهسته به شمار می‌روند.6


ابریشم اری که به شکل سنتی تهیه می‌شود

در کل مد آهسته برعکس مد سریع که مخاطب را به‌سوی مصرف‌ سوق می‌دهد، او را به تأمل و تفکر و آگاهی در انتخاب و مصرف لباس تشویق می‌کند. نتیجه‌ی این تأمل و آهستگی چیست؟ شاید نتیجه‌ی اصلی این تأمل و آهستگی رسیدن به نوعی سبک شخصی در پوشش باشد. سبکی که با روحیات، سلیقه و استانداردهای اخلاقی هر کس سازگارتر است. سبکی که به خلاقیت و فردیت هر شخص احترام می‌گذارد و او را از زنجیره‌ی مصرف‌زدگی دیوانه‌وار لباس رها می‌کند. 

 


1. واژه‌ی فرانسوی اوت کوتور (Haute Couture) به معنای «دوخت سطح بالا» یا «دوخت فاخر» یا «فشن سطح بالا»ست و به خلق و تولید پوشاک و لباس‌های انحصاری و سفارشی در صنعت طراحی مد و لباس اشاره دارد. برندها برای کسب عنوان تولید لباس اوت کوتور باید استانداردهای خاصی را رعایت کنند؛ ازجمله داشتن آتلیه‌ی تمام‌وقت در پاریس با حداقل پانزده کارمند. تا قبل از جنگ جهانی خانه‌های مد اوت کوتور سی و پنج هزار نفر کارمند داشتند. کارمندانی که به‌جز طراحی و دوخت لباس، به طراحی و دوخت کفش، کیف، کلاه و تهیه‌ی دکمه و یراق‌آلات تسلط داشتند.

2. Fast Fashion

3. Slow Fashion

4. کارگران مزارع پنبه، دوزندگان، کارگران کارخانه‌های نساجی، هنرمندان سنتی مانند جواهردوزان، تولیدکنندگان کفش دست‌دوز، بافندگان پارچه‌های دستی و... از اقشار وابسته به صنعت مد محسوب می‌شوند.

5. Eri silk

6. مد آهسته با مفاهیم مد سبز، مد اخلاقی و مد پایدار کاملاً هم‌پوشانی دارد.




  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
اصطلاح مد سریع را اولین بار «زارا» مطرح کرد. این مد به‌دنبال ایجاد یک زنجیره‌ی‌ عرضه و تقاضای سریع در مد بود. زنجیره‌ای که باعث اشتغال گسترده در زمینه‌ی نساجی و تولید لباس و افزایش درآمد کشورها به‌خصوص صادرکنندگان لباس و پارچه شد. همچنین نیاز پوشاک اغلب مصرف‌کننده‌ها را برای تمامی رویدادها با قیمت ارزان تأمین کرد. اما این مد شتاب‌زده، اثرات منفی هم داشت. ترویج مصرف‌گرایی، تمرکز روی کمیت لباس به‌جای کیفیت، بیکاری بخش صنایع دستی مربوط به لباس، وضعیت ناگوار کارگران مشغول در این صنعت و از همه مهم‌تر آسیب شدید به محیط زیست از اثرات مد سریع است.

درباره‌ی مفهوم آهستگی در صنعت مد باید این دقت را داشته باشیم که آهستگی به معنای کندی روند تولید نیست، بلکه آهستگی یعنی زنده کردن ارزش‌هایی چون طراحی اصیل، اخلاق‌مداری و به‌خصوص کیفیت پایدار در مد.

مطالب مرتبط