مجله میدان آزادی: در صفحهی دهم پروندهی «اردیبهشت کاغذی» خانم «فاطمه صادقیمقدم» در جستاری نگاهی داشته به فرصتهای موجود در طراحی جلد کتابها و نمونههایی تاثیرگذار و هنرمندانه از طرح جلد کتابها را نیز بررسی کردهاست.
وقتی پای درددل اهالی کتاب و افراد اهل مطالعه مینشینیم بعضی جملات برایمان آشنا است. مثلاً اینکه این روزها کتابها به کالا تبدیل شدهاند و ما از آنها بهعنوان وسایل تزیینی خانهمان استفاده میکنیم.
به مهمانیای دعوت شدهایم و بهمحض ورود به خانه با کتابخانهای زیبا روبهرو میشویم؛ با کتابهای رنگارنگی که پشت سر هم در طبقات کتابخانه ردیف شدهاند یا کتابهایی با جلد سخت گالینگور در طبقهی بالای کتابخانه که محکم و باوقار چشم در چشم ما ایستادهاند. فقط خدا و گاهی ما که از دوستان نزدیک صاحبخانه هستیم میدانیم که چند درصد از این کتابها خوانده شده یا میشوند. البته آن کتابهای رنگارنگ و ذرات گرد و غبار نشسته بین دو لبهی گالینگور هم اطلاعات خوبی به ما میدهند.
اما اگر از این حرفهای قلنبهسلنبه و نگاهها و گلایههای فرهیختگانی بگذریم، حتماً بیشترمان این خاطره را هم داریم که در نوجوانی با مقداری پول راهی نمایشگاه کتاب شدیم و دست پر به خانه برگشتیم. یا در عصری دلپذیر که حوصلهمان هم بهشدت سر رفته بود در خیابانها پرسه میزدیم و مغازههای اطراف فقط کتاب داشتند؛ همان جا اتفاقاً کتابی با طرح و جلد و اسمش، از تنهایی و بیاطلاعی ما استفاده کرد، شروع کرد به دلبری و ما هم که فطرتاً عاشق و دلبستهی این تحفهی ارزشمند بودیم، عنان از کف داده و ناگهان خودمان را در حال گفتن رمز به صاحب مغازه دیدهایم و با پاکت یا پلاستیکی در دست از آن اتاق جادویی خارج شدهایم.
لحظات بعد از آن نیز حکایت جالبی دارد. گاهی ارتباط عمیق و ناگسستنی میان ما و آن کتاب مذکور پدید آمده است و گاهی نیز به ما ثابت شده که عشق در یک نگاه معنا ندارد و آن کتاب با آن همه ارج و قرب در کتابفروشی الان در گوشهای نادیدنی پنهان شده است یا اگر خیلی خوششانس باشد از پشت شیشههای کتابخانه در حال دلبری از مهمانان و تازهواردان است. به هر حال ما هم بدمان نمیآید از نمایش فرهیختگی لذت ببریم و از زیباییهای آن موجود بینوا استفاده کنیم.
بد نیست یک قصهی دیگر هم بگویم؛ بهخصوص برای شما فرهیختهی گرامیِ متعصب روی محتوا و ارزش کتابها: تصور کنید دست کودکتان را گرفتهاید و به کتابفروشی محلهتان رفتهاید تا او را نیز اسیر و شیفتهی دنیای کتابها کنید. شما یک دام بزرگ برای او پهن کردهاید و چه کسی میتواند به کمک شما بیاید جز آن طراح گرافیک؟ کودک شما هنوز آنقدری فهم و درک ندارد تا از روی محتوای کتابها آنها را انتخاب کند یا بهسراغ متخصصی برود و از او برای آشنایی با کتابها کمک بگیرد. حالا اوست و بینهایت تصویر رنگارنگ که همه منتظر نشستهاند تا آن دستهای کوچک یکی از آنها را برگزیند.
اینجا پس از طراحی جلد، تصویرگری کتاب نیز اهمیت ویژهای پیدا میکند. کودک شما حتماً با کنجکاوی بیانتهایی که دارد صفحات کتاب را تورق میکند و قصه را از عکسها میخواند. در باب طراحی کتاب کودک، چیزهای دیگری هم هست که در ادامه خواهم گفت.
پس تا اینجای سخن احتمالاً روشن شده است که دریچهی معرفی کتابها به ما، طرح جلد آنهاست.
حالا شاید وقت آن باشد که طراحان جلد کتابها را با فرهیختگان و مؤلفان آشتی دهیم. اگر جامعهی اهل کتاب اهمیت و ارزش این موضوع را بداند، مؤلف و ناشر نیز با جدیت و نگاه عمیقتری به این مسائل خواهد پرداخت.
وقتی بین مؤلف و طراح وفاقی صورت بگیرد چهبسا از دل طرحی محتوایی آفریده شود و طرحهای خلاقانهتری نیز از دل محتوا برآید.
برای اینکه ببینیم راز آن ارتباط عمیق و ناگسستنی میان ما و کتابها که گاه پس از نگاه اول پدید میآید، چیست، شاید بد نباشد ذهن آن گرافیست و طراح جلد را بشکافیم که معمولاً نامش روی کتاب حک شده و کم پیش آمده است سراغش را بگیریم. ذهن او البته کمی پیچیده است اما کمی اطلاعات علمی و تخصصی کلید قفل گنجهی این راز است؛ اینکه طرح جلد یک کتاب باید چگونه باشد و تفاوت آن با دیگر طرحهای گرافیکی چیست؟
سیر کارکرد اثر هنری در طول تاریخ بسیار تغییر کرده است. هنر در معانی کلاسیکش کاری آزاد و برگرفته از دل هنرمند بوده است. دورهها و جریانهای بسیاری در این روند تأثیر گذاشتند و هنر را به خدمت خود درآوردند. امروزه، بهخصوص پس از پایهگذاری رشتهی گرافیک و اهمیت عنصر تبلیغات، هنر در زندگی مردم تأثیر بیشتری دارد. از همین رو ارتباط بین هنر و مردم و کارفرماها ارتباطی دوطرفه است. طراحی جلد نیز بهعنوان یکی از شاخههای رشتهی گرافیک از اقتضائات عصر جدید است.
کلیدیترین نکته برای طراح جلد کتاب این است که باید از محتوا و آنچه در کتاب میگذرد مطلع باشد و چه بهتر که پیوندی دلی میان او و محتوای کتاب اتفاق افتاده باشد. بدین صورت نتیجه قطعاً چشمگیر خواهد شد.
به طرح جلد این کتاب که اثر مجید کاشانی است دقت کنید. آمیختگی طرح جلد کتاب با موضوع آن و چیزی که دربارهاش صحبت میکند، کاملاً مشهود است. همهی عناصر صفحه روان و در حال حرکت هستند؛ گویی همه چیز میدود. از طرف دیگر جذابیت بصری فوقالعادهای که جلد کتاب دارد، هر نگاهی را بهسمت خود خواهد کشاند.
سادگی از اهمیت زیادی برخوردار است. بله درست خواندید. طرحهای شلوغ، درهم برهم و رنگارنگ، درمورد طرح جلد کمکاربرد است. طراح نباید آن مخاطب بیچارهای را که از میان طرح و نوشتهها دنبال خواستهاش میگردد، گیج کند. هر مخاطبی، چه آن که کتاب را میشناسد و چه آن که برحسب اتفاق چشمش به طرح روی کتاب افتاده، باید بتواند اسم و مشخصات اصلی کتاب را بهخوبی بیابد. در واقع به این کار رعایت سلسله مراتب بصری گفته میشود. پررنگ کردن و متفاوت کردن هر عنصر در طراحی جلد به اهمیت آن بستگی دارد.
این کتاب قدیمی که طراح جلد آن ناشناخته است، یک طرح جلد ساده دارد. طرح جلد با دو رنگ سیاه و سفید هم جذابیت بصری آفریده است و هم مفهوم سبکشناسی را با قلم و آن تفاوت رنگ نشان داده است.
به ژانر کتاب هم باید توجه جدی داشت. معمولاً رنگها و ترکیبات تصویری و المانها در کتابی با ژانر عاشقانه با کتابی دیگر در ژانر جنایی متفاوت است. اشکال کار این است که برخی تصور میکنند یک اثر هنری و یک طرح جلد خوب باید مخاطب را گول بزند، در حالی که تمام رسالت طرح جلد کمک کردن به بیننده برای گرفتن اطلاعات اصلی و اساسی کتاب است. پس طرح جلد باید بتواند فضای کلی کتاب و ژانر آن را صادقانه و خلاقانه نشان دهد.
جلد این کتاب را مرتضی ممیز طراحی کرده است. اولین چیزی که با دیدن این کتاب به چشم ما میآید دستهای فردی است که به قولی از هر انگشتش هنری میبارد و انگشتهای یک دستش از پنج تا بیشتر است. ارتباط اسم کتاب با ژانر کتاب که بهنوعی یک اتوبیوگرافی است، همه از طرح جلد کتاب روشن است.
حالا نوبت خلاقیت است که حرف اول و آخر را بزند. همان چیزی که هر کسی را میخکوب میکند و هم فروش کتاب را بالا میبرد و هم مخاطب کتاب از داشتن چنین چیزی در خانهاش احساس رضایت میکند. چون اتفاقی که میافتد این است ما تنها یک کتاب خوب در خانهمان نداریم، بلکه یک تابلوی نقاشی یا گرافیکی زیبا نیز به خانهمان افزودهایم.
اما مسئلهی کلیدی در چنین خلاقیتهایی این است که پس از مطالعهی کتاب مخاطب دچار احساس شکست نشود و تصور نکند کلاه گشادی به سرش رفته است.
باز هم یک طرح جلد داریم که همهچیزتمام است؛ اعم از گویا بودن، رعایت سلسله مراتب بصری و خلاقیت بینظیر در نشان دادن موضوعی انتزاعی که طراحی در این زمینه کار هر کسی نیست. ابراهیم کاشانی در این طراحی جلد حقیقتاً یک تابلوی نقاشی آفریده است.
جلد این کتاب دیگر را طراح گرافیک نامآشنا مسعود نجابتی طراحی کرده است. بدون هیچ حرفی میتوان این اثر را قاب کرد و در گوشهای از خانه آویخت. این طرح جلد علاوه بر داشتن هماهنگی با محتوا، یک اثر هنری زیباست.
جز موارد گفتهشده، نکات دیگری که در طراحی جلد مهماند، در نظر گرفتن اندازهها، بحث تایپوگرافیها و مسلط بودن به مسائل گرافیکی است که از دایرهی بحث ما خارج است و هر طراح گرافیک متخصصی به این اصول آشنا و مسلط است.
و البته دربارهی طراحی جلد و تصویرگری کتاب کودک، علاوه بر تسلط بر نکات قبلی، دانستن و رعایت نکات روانشناسی کودکان، شناخت نحوهی کارکرد ذهن آنها و رنگشناسی مرتبط با کودکان نیز لازم است. طراح باید جلدهایی برای کودکان طراحی کند که در عین حال که برای آنها جذاب است، برای سلامت ذهنشان نیز مشکلی ایجاد نکند. طراح باید مراقب ذهن کودکان باشد. او اجازه ندارد در طراحی جلد به جهان کودک آسیب بزند یا او را وارد دنیای بزرگسالی کند.
این کتاب یک طراحی جلد مناسب برای کودکان است؛ یک تصویرسازی کودکانه، جذاب با استفاده از رنگهای پرشور. انگار که یک آشپزخانه را از دید یک کودک دیدهایم. طراح جلد این کتاب شاپور حاتمی است. فونت عنوان کتاب و دیگر مشخصات نیز بهخوبی گویا و در عین حال زیبا و برای دنیای کودکان آشنا است.
در یکی دو دههی اخیر، همزمان با پیشرفت هنر گرافیک در ایران، طراحی جلد نیز دچار دگرگونیهای بسیار و پیشرفتهای زیباییشناسانهی بیشتری شده است. از جمله این تغییرات پدید آمدن طرحهای حجمی و فانتزی است که در برخی موارد بسیار خوب عمل کردهاند. غیرمنصفانه است که این پیشرفتها و زیباییها را نادیده بگیریم.
بهعنوان مثال طرح جلد کتاب «نیستانگاری» اثر مجید زارع را میبینیم که با خالی کردن مقوای طرح جلد در قسمت سطور کتاب بهخوبی مضمون کتاب را میرساند. این طرح جلد هم خلاقانه است و هم سلسله مراتب بصری در آن رعایت شده و هم با محتوا عجین شده است.
طراحی حجمی یک اهمیت دیگر نیز دارد که به یکی از قصههای اول این متن برمیگردد. طراحی حجمی مخاطبان مهم و حساسی دارد؛ کودکان. هر کس با کودکی در اطرافش کتاب خوانده باشد یا با او به کتابفروشی رفته باشد بهخوبی این را میداند که علاوه بر طرح و رنگ و لعاب تصویرسازیهای کتاب، کتابهای حجمی بچهها را مسحور میکنند. کتابها فقط بهخاطر محتوایشان برای بچهها جذاب نیستند. کتاب هم مثل هر چیز دیگری که در این دنیا برای ما بزرگترها زیادی جدی و مهم است، برای بچهها وسیلهی بازی و سرگرمی است. فکر میکنم هر بچهای دوست دارد تا یکی از این کتابها را داشته باشد تا از قصهها پلی به بازیهایش بزند.
در همین زمینه بخوانید:
جستار: نقدی بر طرح جلدهای فانتزی