شنبه 05 فروردین 1402 / خواندن: 4 دقیقه
پرونده شاخه‌های درخت باربد | صفحه بیستم

جستار: سنت «نوروزخوانی» در ایران و جهان؛ قسمت پنجم

نوروزخوانان بشارت‌دهنده‌ی بهار بوده‌اند و قرن‌ها بر ‌اساس سنتی نهادینه، صدای آنان به‌معنی پایان زمستان‌های سخت و سرد و بشارت گرم‌شدن هوا و در نتیجه شکوفایی و رویش گیاهان بود. از این گذشته فرارسیدن نوروز سرشار از خاطره‌های قومی و ملی و حاکی از پیوندهای ناگسستنی انسان و طبیعت بوده و جشنی کهن‌سال را تداعی می‌کرد و به سبک‌باری روح مردم و ایجاد شعف و شادمانی درونی می‌انجامید. بنا بر دلایل پیش‌گفته همه‌ی اقشار مردم اعم از دامداران، کشاورزان و پیشه‌وران با شنیدن صدای نوروزخوانان گویی شوری درونی و گشایش...

5
جستار: سنت «نوروزخوانی» در ایران و جهان؛ قسمت پنجم

مجله میدان آزادی: این مطلب تازه از پرونده‌ی «شاخه‌های درخت باربد» به ادامه‌ی جستار «نوروزخوانی در ایران و جهان» به قلم آقای «جهانگیر نصری اشرفی» اختصاص دارد. صفحه‌ی بیستم از پرونده را در همین زمینه مطالعه کنید:

جایگاه اجتماعی نوروزخوانان

نوروزخوانان بشارت‌دهنده‌ی بهار بوده‌اند و قرن‌ها بر ‌اساس سنتی نهادینه، صدای آنان به‌معنی پایان زمستان‌های سخت و سرد و بشارت گرم‌شدن هوا و در نتیجه شکوفایی و رویش گیاهان بود. از این گذشته فرارسیدن نوروز سرشار از خاطره‌های قومی و ملی و حاکی از پیوندهای ناگسستنی انسان و طبیعت بوده و جشنی کهن‌سال را تداعی می‌کرد و به سبک‌باری روح مردم و ایجاد شعف و شادمانی درونی می‌انجامید. بنا بر دلایل پیش‌گفته همه‌ی اقشار مردم اعم از دامداران، کشاورزان و پیشه‌وران با شنیدن صدای نوروزخوانان گویی شوری درونی و گشایشی مبهم و در عین حال شوق‌انگیز را در خود احساس می‌کردند. کودکان، نوجوانان و جوانان نیز نوروز و ره‌آوردِ بعدی آن یعنی بهار را سرفصلی دیگر در زندگی خود می‌دانستند. بنابراین نوروزخوان نماد میمنت و خیر و برکت، شادمانی و سرور، رفاه و آسایش و فراوانی بود. از همین رو نوروزخوانان نزد عالِم و عامی از جایگاه و منزلت ويژه‌ای برخوردار بوده و پیوسته با آغوشی گشاده و تبسم و مهربانی استقبال می‌شدند. با این حال گاهی اوقات نوروزخوانان با بی‌مهری و حتی تهدید و هتاکی برخی از صاحبان منازل مواجه و گاه با قهر و خشونت از درگاه خانه‌ها رانده می‌شدند.

استقبال نکردن از نوروزخوان‌ها در برخی موارد و برخوردهای قهرآمیز با آنان، ریشه در دو مسئله‌ی مشخص داشته است. اول اینکه گاهی چند گروه از نوروزخوانان طی یک روز و حتی تا نیمه‌های شب به یک خانه مراجعه می‌کردند و صاحبان خانه در اثر آمد و رفت مکرر نوروزخوانان و به‌ویژه در اثر وقت‌ناشناسی برخی، آرامش خود و خانواده‌شان را در مخاطره می‌دیدند. مسئله‌ی دوم مربوط به خیل گدایان و متکدیانی بود که فرصت را مغتنم دانسته و در کسوت نوروزخوان‌ها و در ازدحامی خسته‌کننده به خانه‌ها می‌رفتند. هرچند غالب مردم در اثر سال‌ها تکرار و تجربه با توانایی‌های ذوقی و فهم و کمال و دانش و اطلاعات نوروزخوانان آشنایی داشته و به‌آسانی فرق میان شعرخوان‌های خوش قریحه و گدایان و دریوزگان را تشخیص می‌دادند، ولی این اتفاق نیز دور از ذهن نیست که گاهی برخی افراد در شناخت ماهیت نوروزخوان واقعی دچار اشتباه می‌شدند. لذا نوروزخوانان جهت از بین رفتن سوء تفاهم ناچار می‌شدند با خواندن اشعاری فی‌البداهه شأن و جایگاه خود را به صاحبان خانه یادآور شده و از عمل ننگین و شرم آور گدایی تبری جویند.

ای باجی و ای ددا
(ای خواهر و ای آبجی)
نیمه طالقونی گدا
(من گدای طالقانی نیستم)
نیمی و دِسیر نیم چپا
(و دو سیر و نیم خرده برنج را نمی‌گیرم)
مه رفیق منه بچا
(رفیق من از سرما چاییده است)
شما مره نائورین گدا
(شما مرا گدا خطاب نکنید)
من روستا دارمو کوپا
(من در روستای خود خرمن‌خرمن گندم دارم)
کهنیم دارمو ملک و جا
(در روستای «کهنیم» ملک و منزل دارم)
باغ دارمو غولی کلا
(در روستای «غولی کلا» باغ دارم)
خدا بهلو تنه ریکا
(خدا پسرت را بر تو ببخشد)
اما رفق هستمی دتا
(ما دو رفیق هستیم)
یتا بلند و یتا کتا
(یکی قد بلند و یکی کوتاه قد)
عید خرامون آمد
(عید خرامان آمد)
با شاد و خندون آمد
(با شادمانی و خندان آمد)
مژده بدین دوستون
(دوستان مژده بدهید)
نوروز سلطون آمد
(نوروز سلطانی آمد)

و البته گاهی نیز تنگ‌چشمی، فرومایگی و خساست برخی از افراد موجب رنجش خاطر نوروزخوان می‌شد. با این حال موضوع فوق رویدادی نادر و اتفاقی انگشت‌شمار در کار نوروزخوانان تلقی شده و نوروزخوانان پیوسته نزد اکثریت مردم از منزلت و جایگاه نسبتاً شایسته‌ای برخوردار بودند.

ادامه دارد

 

 




  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
کودکان، نوجوانان و جوانان نیز نوروز و ره‌آوردِ بعدی آن یعنی بهار را سرفصلی دیگر در زندگی خود می‌دانستند. بنابراین نوروزخوان نماد میمنت و خیر و برکت، شادمانی و سرور، رفاه و آسایش و فراوانی بود. از همین رو نوروزخوانان نزد عالِم و عامی از جایگاه و منزلت ويژه‌ای برخوردار بوده و پیوسته با آغوشی گشاده و تبسم و مهربانی استقبال می‌شدند. با این حال گاهی اوقات نوروزخوانان با بی‌مهری و حتی تهدید و هتاکی برخی از صاحبان منازل مواجه و گاه با قهر و خشونت از درگاه خانه‌ها رانده می‌شدند.


مطالب مرتبط