شنبه 26 فروردین 1402 / خواندن: 6 دقیقه
پرونده شاخه‌های درخت باربد | صفحه سی‌ودوم

جستار: موسیقی عاشیق‌ها و بررسی پیوند موسیقی آذربایجان و خراسان

باید گفت عاشیق/آشیق‌خوانی آذری شکلی از یک موسیقی تک‌خوانی با مایه‌های حکمت و عرفان عامه و اخلاق ممزوج به دین است که در میان تمام اقوام ایرانی رواج داشته و دارد. دو شکل برجسته‌ی این تک‌خوانی، بخشی‌ها (خواننده‌های دوتارنواز خراسان) و عاشیق‌ها (خواننده‌های سازنواز آذربایجان) هستند.

5
جستار: موسیقی عاشیق‌ها و بررسی پیوند موسیقی آذربایجان و خراسان

مجله میدان آزادی: موسیقی عاشیق‌ها، برگ ماندگار و ریشه‌دار موسیقی آذربایجان در کتاب سترگ تاریخ موسیقی نواحی ایران است. در این جستار، آقای «رضا شیبانی» تاریخ این موسیقی و ارتباط آن با موسیقی خراسان را بررسی کرده و مصادره‌ی آن به نام کشوری دیگر، حکایت می‌کند. این یادداشت را در صفحه‌ی سی‌ودوم از پرونده‌ی «شاخه‌های درخت باربد» و در ادامه می‌توانید بخوانید:

بدیع‌الزمان فروزانفر جمله‌ی معروفی دارد با این مضمون که اگر تمدن ایران را هیبتی بزرگ تصور کنیم خراسان و آذربایجان، شانه‌های این هیبت باشکوه هستند. واقعیت بی‌تردید چنین است. بسیاری از مظاهر فرهنگ و هنر ایران از این دو خطه برخاسته‌اند. دو خطه‌ای که هرچند دور از هم اما به هم پیوسته بوده‌اند. همین ادبیات پارسی، دو قرن پیش از آنکه حافظ و سعدی در شیراز به میدان آیند، در خراسان و آذربایجان نضج یافته است. پیش‌تر از شیراز و اصفهان و کرمان، غول‌های سبک خراسانی را در خراسان داریم و شاعرانی چون قطران، نظامی، خاقانی و... را در آذربایجان و آران.

در هنرهای محلی نیز این دو خطه گنجینه‌ای ژرف از سبک‌های فرهنگی و هنری ایرانی هستند. در آذربایجان موسیقی عاشیق یا آشیق یکی از این گنج‌های فرهنگی است که ریشه در تمدن کهن ایران دارد اما متاسفانه کشورهای برساخته و نوبرآمده در حال تاراج و تحریف و انهدام آن هستند.

در واقع باید گفت عاشیق/آشیق‌خوانی آذری شکلی از یک موسیقی تک‌خوانی با مایه‌های حکمت و عرفان عامه و اخلاق ممزوج به دین است که در میان تمام اقوام ایرانی رواج داشته و دارد. دو شکل برجسته‌ی این تک‌خوانی، بخشی‌ها (خواننده‌های دوتارنواز خراسان) و عاشیق‌ها (خواننده‌های سازنواز آذربایجان) هستند.

 بخشی‌ها به زبان‌های فارسی، کردی کرمانجی و بعضاً ترکی شمال خراسان و ترکمن‌صحرا می‌خوانند و عاشیق‌ها عموماً به ترکی آذربایجانی. این دو گرچه زبان شعرشان متفاوت است اما بوطیقای اندیشگی، احساسی و اعتقادی مشابهی دارند. علاوه بر این حتی در شکل ساز و دستگاه‌های موسیقیایی و نوا و نغمه شباهتی عظیم را نشان می‌دهند که حکایت از ریشه‌ی یکسان تمدنی دارد.

موسیقی عاشیق نیز مانند بخشی خراسان یک کنسرت تک‌نفره است. از این رو عاشیق نوازنده‌ای است که موسیقی و شعر در ذات او ملکه است. بنابراین فرصت خروج از دستور و اشتباه ندارد. او حتی در اغلب موارد علاوه بر بداهه‌نوازی، بداهه‌خوانی نیز می‌کند. عاشیق در میانه‌ی‌ مجلسی ارجمند (که مجلس لهو و لعب و... نیست و در آن مسئله‌ی مهمی جاری است و ذکر مقدسی جریان دارد) می‌خواند. در میانه‌ی‌ مجلس سخنی نو جاری می‌شود. خبری تازه می‌رسد؛ خبر فتح، ظفر یا تولد کسی و اینجاست که عاشیق بلافاصله بداهه می‌نوازد و قدرت شعری خود را نیز با خواندن شعری بداهه برای خبر جدید به رخ می‌کشد.

گاه عاشیق‌ها با زبان شعر و ساز در یک مجلس با هم مناظره‌ی شاعرانه می‌کنند. تمام این خصوصیات در بخشی‌های خراسان نیز وجود دارد. نوازندگان هر دو موسیقی کسانی هستند با کمالات معنوی خاص و بیشتر به اهل شریعت و عرفانِ پایبند به شرع تعلق دارند تا به اهالی تصوفِ گریزان از تقیدات. در واقع عاشیق و بخشی بیشتر جانب شریعت را می‌گیرند تا جانب رندی و زعارت. این به‌خصوص از آن زمان بیشتر به چشم آمد که شاه‌تهماسب موسیقی را حرام اعلام کرد، اما این حرمت شامل دوتار و ساز عاشیق نشد.

کشور موسوم به جمهوری آذربایجان سال‌ها پیش سعی داشت که بخشی‌ها را نیز به روال سابقِ سرقت فرهنگی خود بدزدد که با سرعت عمل مدیران فرهنگی خراسان و همت پژوهشگرانی چون هوشنگ جاوید و بخشی معروف خراسان، حاج قربان سلیمانی که با سفر به لندن و برگزاری اجرا در اروپا این دُر گران‌بهای ایرانی را به جهان و یونسکو شناساندن، ناموفق ماند. اما در آذربایجان بی‌عملی و فشلی مدیریت فرهنگی و پرزوری و استالینی بودن جریان تحریف سبب شده امروزه‌روز آن موسیقی و هنر مقدسی که در آن نوازنده و خواننده با عشق به اهل بیت و با دست‌نماز و طهارت دست به ساز می‌برد، حتی در پوشش خود نیز به تقلید از قومی به نام کازاک (که از اقوام جنوب روسیه و اوکراین هستند) دست زده و لباس لیاخوف روسی را به‌عنوان لباس آذربایجانی بر تن کرده و ترانه‌های مبتذل و بی‌معنی بخواند. هرچند هنوز به برکت فرهنگ و تمدن اصیل ایرانی و اسلامی عمده‌ی عاشیق‌های آذربایجان به فرهنگ ایرانی وفادارند اما اگر این ناشناسی و ناسپاسی در قبال تمدن کهن ایران ادامه یابد دیر و دور نیست که هویتی جدا از ایران برای موسیقی عاشیق آذربایجان ببافند و اساساً آذربایجان را نه‌فقط در موسیقی و هنر که در تمام ابعاد، جدا از ایران جلوه دهند. سیاستی که به‌صورت تشکیلاتی و عمیق چه در داخل کشور و چه در بیرون پیش می‌برند و بعضاً نهادهای دولتی نیز در نتیجه‌ی‌ نفوذ قوم‌گرایان پنهان‌کار و رادارگریز، در خدمت این جریانات قرار می‌گیرند. سند مدعای من همایش‌ها و جشنواره‌هایی است که برای موسیقی آذربایجان و عاشیق‌ها برگزار می‌شود و این پیوند دیرینه میان موسیقی عاشیق و موسیقی بخشی را نمی‌بیند و در عوض می‌خواهد عاشیق‌های آذربایجان را به فرهنگ بخشنامه‌ای و حکومتی رژیم باکو گره بزند.

منکر آن نیستیم که همواره پیوندی عمیق میان آذربایجان با آن سوی ارس بوده و این دو، پاره‌ی تن هم‌اند. اما این همبستگی و پیوستگی در بستر ایران بزرگِ فرهنگی بوده است. همچنان که نظامی در آران به زبانی شعر گفته که فردوسی در خراسان و حافظ و سعدی در خطه‌ی فارس شعر گفته‌اند، عاشیق‌های آن سوی ارس نیز با همان بوطیقایی اثر خلق کرده‌اند که عاشیق‌های آذربایجانِ همواره ایرانی و بخشی‌های خراسانی. و هر دو با کلیت تک‌نوازی محلی ایرانی پیوستگی داشته‌اند و این بوطیقای تک‌نوازی تمدنی در هر قومی با اندک تفاوت‌های قومی شکل‌های زیبایی از جلوه‌های متمایز را خلق کرده است.

 




  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
در هنرهای محلی نیز این دو خطه گنجینه‌ای ژرف از سبک‌های فرهنگی و هنری ایرانی هستند. در آذربایجان موسیقی عاشیق یا آشیق یکی از این گنج‌های فرهنگی است که ریشه در تمدن کهن ایران دارد اما متاسفانه کشورهای برساخته و نوبرآمده در حال تاراج و تحریف و انهدام آن هستند.

گاه عاشیق‌ها با زبان شعر و ساز در یک مجلس با هم مناظره‌ی شاعرانه می‌کنند. تمام این خصوصیات در بخشی‌های خراسان نیز وجود دارد. نوازندگان هر دو موسیقی کسانی هستند با کمالات معنوی خاص و بیشتر به اهل شریعت و عرفانِ پایبند به شرع تعلق دارند تا به اهالی تصوفِ گریزان از تقیدات. در واقع عاشیق و بخشی بیشتر جانب شریعت را می‌گیرند تا جانب رندی و زعارت. این به‌خصوص از آن زمان بیشتر به چشم آمد که شاه‌تهماسب موسیقی را حرام اعلام کرد، اما این حرمت شامل دوتار و ساز عاشیق نشد.

مطالب مرتبط