مجله میدان آزادی: مینیسریال «ریپلی» (Ripley) محصول سال 2024، اثر کارگردان سرشناس آمریکایی «استیون زیلیان» است. این سریال که در ژانر نئونوآر روانشناختی ساخته شده است، در جایزه امی برنده جایزه کارگردانی برجسته شد و نظر مثبت بسیاری از منتقدان و بینندگان را به دست آورد. در چهل و سومین صفحه از پرونده «هزار و یک سریال» ریویوی نقد، تحلیل و بررسی این اثر را به قلم خانم زهرا فرنیا بخوانید:
پوستر سریال «ریپلی»
سریال «ریپلی» (Ripley) مینیسریالی هشتقسمتی است که بر اساس رمان «آقای ریپلی بااستعداد» نوشتهی پاتریشا هایاسمیت ساخته شده. این سریال به نویسندگی و کارگردانی استیون زایلیان تولید و در ابتدای سال ۲۰۲۴ منتشر شده است.
استیون زایلیان کارگردان و نویسندهی این سریال، فیلمنامهنویس برجستهی آمریکایی است و در کارنامهاش یک عنوان اسکار برای فیلمنامهی «فهرست شیندلر» به چشم میخورد. همچنین کارگردانی بسیاری از قسمتهای سریال The Night Of در ژانر جنایی و رازآلود را بر عهده داشته و میتوان گفت «ریپلی» دومین اثر تلویزیونی جنایی اوست. بهجز «فهرست شیندلر»، «بیداریها»، «مانیبال» و «مرد ایرلندی» از دیگر فیلمنامههای اقتباسی او به شمار میروند. پس در بخش کارگردانی و نویسندگی «ریپلی» با متخصص اقتباسی کهنهکار طرفیم.
«جانی فلین»، «استیون زیلیان» و «اندرو اسکات» در پشت صحنه سریال «ریپلی»
خلاصهی ریپلی
فضای این سریال مربوط به دههی پنجاه و شصت میلادی در آمریکا و ایتالیا است. داستان در دههی پنجاه نیویورک آغاز میشود. جایی که تام ریپلی (اندرو اسکات)، با کلاهبرداریهای خرد نظیر جعل چکپول بیستدلاری بهسختی گذران زندگی میکند. زمانی که کسب و کارش با مشکل مواجه است، بهصورت تقریباً اتفاقی از طرف خانوادهی گرینلیف مأمور میشود تا به ایتالیا سفر کند و دیکی گرینلیف (جانی فلین)، پسر یک مرد کشتیساز ثروتمند را به خانه بازگرداند. با ورود به زندگی مرفه دیکی در ایتالیا، ریپلی بهتدریج به او نزدیک شده و در نهایت تصمیم میگیرد هویت او را تصاحب کند. این تصمیم او را به مسیری پر از فریب، جنایت و پیچیدگیهای روانشناختی میکشاند. در این داستان تصویر جالبی از تقابل زندگی فقیرانه و ثروتهای بادآورده میبینیم که تماشاچی قرن بیست و یکم بهخوبی با آن ارتباط برقرار میکند!
اقتباسهای گوناگون از داستان «آقای ریپلی بااستعداد»
اقتباس چندم؟
هایاسمیت، خالق تام ریپلی، بر اساس این کاراکتر چندین کتاب منتشر کرده است:
1. آقای ریپلی بااستعداد (The Talented Mr. Ripley)
2. ریپلی زیر زمین (Ripley Under Ground)
3. بازی ریپلی (Ripley’s Game)
4. پسر ریپلی (The Boy Who Followed Ripley)
5. ریپلی در خطر (Ripley Under Water)
اغلب اقتباسهای ریپلی، بر اساس جلد اول این مجموعهکتاب ساخته شده است؛ نظیر «ظهر بنفش» (۱۹۶۰) با بازی آلن دلون، «آقای ریپلی بااستعداد» (۱۹۹۹) با بازی مت دیمن و جودلا و همین سریال «ریپلی» (۲۰۲۴).
طرح جلد کتاب «آقای ریپلی بااستعداد» نوشته «پاتریشیا هایاسمیت»
سریال «ریپلی» در کلیت داستان و متن، کاملاً به کتاب اصلی وفادار بوده است. احتمالاً با تماشای سریال بتوانید دیالوگها و شخصیتهای کتاب را در ذهن خود برگردانید و تصور کنید که در حال تصویرسازی کتاب هستید. شاید تنها تفاوت میان سریال و متن داستان شخصیت مارج شروود (با بازی داکوتا فنینگ) باشد که در نقش دوستدختر دیکی ظاهر میشود و در کتاب کمتر به کاراکتر او و اهمیتش اشاره شده اما در سریال عضوی تأثیرگذار است. همچنین تأکید کارگردان سریال «ریپلی» بر نمایش زندگی اشرافی بیش از کتاب به نظر میرسد. سریال دقیقاً در نقطهای که جلد یک تمام میشود، به پایان میرسد.
جان تازهی سریال
«ریپلی» کم اقتباس نداشته اما سریال «ریپلی» همچنان تازه است. استیون زایلیان میداند که برای نتفلیکس سریال ساخته، آن هم در عصر سریالهای سریدوزیشده، اما دست از خلق نمیکشد. او این بازی را در حالی شروع میکند که داستان ریپلی برای بسیاری از مردم آشناست و ممکن است در ابتدا سراغ تماشای چنین اقتباسی نروند.
اما همه چیز در سریال «ریپلی» جدید است. تجربهی جذاب از دههی شصت میلادی اروپایی که سیاه و سفید نمایش داده شده و نقش آن در خاطرات شما میتواند آنقدر نقش جدی شود که انگار در آن زمان در ایتالیا زندگی کردهاید و خودتان از این سالها خاطره دارید. کارگردان از این موضوع باخبر است و میخواهد کمی با نمایش زیبایی ایتالیایی و زرق و برق زندگی ثروتمندان اروپایی، حواس مخاطب را از ضعفهای احتمالی پرت کند، بهخصوص که گاهی تشخیص رنگها ممکن است حس بهتری به مخاطب بدهد و شاید جذابیت سیاه و سفید بودن سریال چند قسمت اول به پایان برسد. زایلیان دربارهی این انتخاب گفته که روی جلد نسخهای که از ریپلی دارد، عکسی سیاه و سفید نقش بسته. او مدت زیادی را صرف خواندن این کتاب میکند و تمام آن را در تصورات خود با همین تم کارگردانی کرده است. با این حال تماشای چنین تجربهای در سریالسازی امروزی بکر و جدید خواهد بود.
«ریپلی» بسیار خوشساخت و چشمنواز است. دیالوگها و صحنههایش اضافی نیست، هرچند ممکن است ده دقیقه سکوت مطلق وهمآلود را تجربه کنید اما خسته نمیشوید. شما در تماشای «ریپلی» با جنایت رسماً بهعنوان یک کار کامل از همهی جوانب مواجه میشوید. به خودتان میآیید و میبینید که کاملاً شریک جرم آقای ریپلی بااستعداد شدهاید.
بازی آقای ریپلی
کارگردان در شرایطی اندرو اسکات را برای ششمین پرترهی تلویزیونی/سینمایی ریپلی انتخاب میکند که دیوانگی او در نقشهای مشابه اثبات شده است. این انتخاب چندان سخت به نظر نمیرسد. گاهی این سؤال پیش میآید که آیا اندرو اسکات بهترین بازیگر مذکر عصر ماست؟ با این حال ریپلی با هملت و موریارتی و کشیش فلیبگ فرق میکند و این تفاوت در کارگردانی مشخص است. تام ریپلی در هشت قسمت از دوش گرفتن در فاضلاب به نقطهای میرسد که بیننده او را لایق زندگی در قصر مجللش میداند.
عوامل اصلی و بازیگران سریال «ریپلی»
اندرو اسکات در مصاحبهای میگوید که ریپلی را به گونهای بازی کرده که احساس میکند تام ریپلی چگونه عمل میکند و دقیقاً همینطور اتفاق افتاده. تام برای قتل قدرت بدنی فرازمینی ندارد، بهسختی شرایط را مدیریت میکند و سر به نیست کردن جسد برایش مسئلهای جدی است. تمام این مراحل را کارگردان به تصویر میکشد و اندرو اسکات بازی میکند. شما شاهد نفسنفس زدن تام ریپلی هستید زمانی که نمیتواند جنازهی شخصی هموزن خود را بلند کند. اعصابش خراب میشود که وسط قتل، آسانسور خراب است و درمانده میشود؛ جزئیاتی که معمولاً بخش کوچکی از فیلمهای جنایی را به خود اختصاص میدهند.
بازیگر شاخص دیگر این سریال داکوتا فنینگ است که زایلیان پس از تماشای نقشآفرینی او در سینمایی «روزی روزگاری هالیوود» او را بهترین گزینه برای بازی در نقش مارج شروود دانسته. مارج اضطراب، وقاحت و پررویی خاصی را به داستان افزوده که بابتش باید خوشحال باشیم، چون زایلیان شخصیت او را بیشتر شکافته است.
«داکوتا فینینگ» در سریال «ریپلی»
ریپلی برنده؟
در پایان باید به این موضوع اشاره کنیم که «ریپلی» در صورت شرکت در جشنوارههای تلویزیونی، احتمالاً برندهی بسیاری از عناوین باشد. تماشای «ریپلی» شاید برای همه مناسب نباشد اما اگر بهسراغ این سریال میروید، برای تماشای هر قسمت چهل و پنج دقیقهای آن وقت بگذارید و البته تماشای این سریال به کودکان توصیه نمیشود.