مجله میدان آزادی: در تازهترین صفحه از پرونده «هزار و یک سریال»، به سراغ سریال «از یاد رفته» ساخته «برزو نیکنژاد» رفتهایم. سریالی که امروزه مخاطبان زیادی را در پلتفرمهای مختلف سینمای خانگی پای تماشای خود نشانده است. ریویوی نقد و نظری به این سریال را، به قلم پروانه سراوانی بخوانید:

سریال «از یاد رفته» ساخته «برزو نیکنژاد»
تاکنون دوازده قسمت از سریال ایرانی «از یاد رفته» نمایش داده شده است. «برزو نیکنژاد» کارگردانی و «مجتبی وحیدی» تهیهکنندگی این اثر را به عهده داشتهاند. سریال «از یاد رفته» از محصولات پلتفرم فیلمنت است که در تیرماه ۱۴۰۴ منتشر شد.
برزو نیکنژاد که بود و چه کرد؟
پس از درجا زدن و رکود سریالهای تلویزیونی و از دست دادن تماشاچیان همیشگی، روی آوردن سریالسازان به پلتفرمهای مختلف، جمعیت بینندهها را به این سمت کشاند.
برزو نیکنژاد رگ خواب عموم مردم را بلد است. فیلمها و سریالهایش غالباً مورد استقبال و توجه بودهاند. او در زمینههای مختلف طنز، کمدی و درام اجتماعی فیلم میسازد و مخاطب را پای صفحهی تلویزیون و پردهی سینما مینشاند و تا پایان کار نگه میدارد.

«برزو نیکنژاد» در نشست خبری جشنواره فیلم فجر
سریال «از یاد رفته»، جدیدترین اثر برزو نیکنژاد، که از فیلمنت پخش میشود، علیرغم کلیشهای بودن موضوع و تم، ظاهراً در جلب نظر مخاطب موفق عمل کرده.
آثار مخاطبپسند نیکنژاد در بستر واقعیتهای روزمرهی جامعه شکل گرفته و مشکلات ملموس بین افراد خانواده و افراد اجتماع را با توجه به شرایط محیطی زندگی، در شکلهای مختلف، به تصویر میکشند.
چی از یادِ کی رفته؟
در سریال «از یاد رفته»، در پی سکتهی ناقص پدربزرگ اشرافی و بازگشت مجدد او به زندگی، پیرمرد تصمیم میگیرد نوهی طردشدهاش را به خانواده برگرداند و او را تحت حمایت مالی و عاطفی قرار دهد. ورود ناگهانی شهاب به خانوادهی پدری تنشها، اختلافات، دلخوریها، کینهتوزیها و انتقامجوییهای کهنه را زنده میکند تا با مرور تقطیعشدهی خاطرات سالهای بیخبری شهاب از وجود خانواده، ماجراهای گذشته مجالی برای ظهور پیدا کنند.
قصهی همیشگی پسر فقیر و دختر پولدار، در این سریال بهشکل معمول و مرسوم این سبک داستانها، با شعلهور شدن عشق و پافشاری بر آن در مقابل مخالفت خانوادهی یکی از طرفین ادامه پیدا میکند.

«سینا مهراد» در نقش «شهاب» در کنار «پردیس احمدیه» در نقش «پریسا»
به چه چیزهایی گیر بدهیم؟
ـ افراط در نمایش دادن اعتیاد به قمار و مواد و رفتارهای خارج از اخلاق در ثروتمندان از کلیشههایی است که گویا تا ابد با این شخصیتسازیها همراه است. آیا هر کس ثروتمند است یا از امکانات اقتصادی و رفاهی باکیفیت بالا استفاده میکند، لزوماً در تمام دورههای زندگی مشغول توطئهچینی و از سر راه برداشتن رقبا و دشمنان خانگی است؟ یا الزاماً پا را از دایرهی اخلاقیات در خانواده فراتر گذاشته و به همسرش خیانت میکند؟ آیا این رفتارها در سالهای اخیر بین تمام اقشار جامعه تسری نیافته؟
ـ منطق روایی داستان در باورپذیری محبوب نبودن نوهی دختری (فرزند «فرهاد اصلانی» در سریال)، بدون اشاره یا تأکید بر علت این بیمهری، نزد پدربزرگ، لنگ میزند. بیخبری شهاب از علت مرگ پدر، محل دفن او و خانوادهی پدری، در روزگار جستوجوهای گوگلی و یافتن اخبار متنوع و مختلف از افراد غریبه و آشنا، قابل قبول نیست. لیالخصوص که زمینهی کاری شهاب و پدربزرگ یکی است و شهاب با تیتر اجتماعی مهندس جوان تحصیلکرده حتی نام او را در حوزهی کاریاش نشنیده.
ـ تاکنون دوازده قسمت از سریال پخش شده و همچنان دسیسه یا اشتباه پدربزرگ در لو دادن و گرفتار کردن مازیار در نگهداری و فروش مواد مخدر روشن و واضح بیان نشده. همدستی کتایون با اسماعیل یا عمل خودسرانهی او در پاپوش دوختن برای مازیار، همچنان در ابهام است. لایهلایه رسیدن به داستان و علت اصلی ماجرا، از ظرایف جذاب قصهگویی آثار تصویری است اما اصرار بر مرموز ماندن تا قسمتهای پایانی، وقتی تقریباً میشود با حدس و گمان کلیت ماجرا را دریافت، تکرار مکررات است.
ـ ازدحام توطئه در کاراکترهایی که دو به دو با هم تبانی دارند تا نفرات سوم را از سر راه بردارند، شکلی کمیک و خندهدار به ماجرا داده. آرش و بهزاد علیه اسماعیل، میترا و بهزاد علیه آرش، منشی و بهزاد علیه آرش، منشی و میترا علیه بهزاد، کتایون و میترا علیه مهتاب، داییشهاب و کتایون علیه شهاب و... ؛ این قصه سر دراز دارد. البته شاید چندوجهی شدن توطئههای خانوادگی در مقایسه با نسل قبلی سریالها که فقط دو قطب موافق و مخالف داشت، سرگرمکنندهتر باشد.
چه چیزهایی را تحسینکنیم؟
ـ جذابیتهای بصری سریال قابل انکار نیست. تصاویر شستهرفتهی فضاهای مختلف، نورپردازی مناسب، طراحی صحنهی دقیق و تدوین حرفهای، یادآور دوران شکوه سریالهای پرمخاطب تلویزیون است.
ـ موسیقی متن سریال در جان تصاویر نشسته اگرچه یادآور موسیقی سریال مشهور و پربینندهی «زخم کاری» است.
ـ مهر و عاطفهی پسر به مادر، علاقهی پدربزرگ به نوهی دختری که دختر است و در کلیشهی خانوادههای سنتی کمتر مهم شمرده شده و دیده نمیشود (پریسا)، بهخصوص در این دوران که زنستیزی در لایه های زیرین جامعه بهشکل قتلهای وحشیانه نمود پیدا کرده، بسیار ارزشمند است. همچنین حس مسئولیت و مراقبت همسر دوم پیرمرد نسبت به او مقابل دختر تنی خودش (میترا)، تا قسمت دهم، جالب توجه بود.
ببینیم یا نبینیم؟
«از یاد رفته» سریالی پرادعا و فاخر نیست اما درامی خوشساخت و مورد توجه عموم جامعه است. روی هم رفته در لیست طولانی سریالهای تکراری، باورناپذیر و کمدیهای سخیف و سطحی سالهای اخیر، تماشای «از یاد رفته» با توجه به نداشتن مظاهر خشونت در بستر تصاویر، در دورهمیهای خانوادگی خالی از لطف نیست.