مجله میدان آزادی: فیلم سینمایی «آبستن» اولین تجربه کارگردانی برادران تنابنده است که در چهل و سومین جشنواره فیلم فجر برای اولین بار روی پرده رفته است. در تازهترین صفحه از پرونده «پرواز بر فراز آشیانه سیمرغ» شما را به خواندن ریویوی نقد، بررسی و تحلیل این فیلم سینمایی دعوت میکنیم که به قلم زهرا فرنیا نوشته شده است:
فیلم سینمایی «آبستن» محصول ۱۴۰۳، به کارگردانی مشترک مصطفی و محمد تنابنده و تهیهکنندگی جلال تیموری است. این فیلم بلند در ژانر اجتماعی به مدت ۹۰ دقیقه در بخش سودای سیمرغ جشنوارهی فجر ۱۴۰۳ به نمایش درآمد.
داستان آبستن
افشین (با بازی توماج دانش بهزادی) یک آدمپران سابق است که پس از ۵ سال توبه، خلافکاریاش را میشکند و دوباره به آدمپرانی و عبور غیرقانونی از مرز روی میآورد. در جریان داستان با مشتریانش که قصد گذراندن آنان از مرز را دارد، با چالشهایی مواجه میشود.
برادران تنابنده، کارگردانان فیلم سینمایی «آبستن»
فیلم اولیها
مصطفی و محمد تنابنده همانطور که از فامیلیشان میتوان حدس زد، برادران محسن تنابنده هستند. مصطفی قبلتر با تجربهی دستیاری کارگردان مجموعههای تلویزیونی نظیر «دزد و پلیس» مشغول فعالیت بود و محمد تنابنده علاوه بر نویسندگی در مجموعههای «نون خ»، «پایتخت» و مجموعههای کمدی مختلف، سریال «قرعهکشی» را نیز بهعنوان اثری ضعیف، در کارنامهی خود دارد. همچنین پیشاز این فیلم «تدفین» را نوشته و در سینماهای هنر و تجربه به اکران درآمده است. نویسندگی فیلمنامهی «آبستن» نیز کاملا با محمد تنابنده بوده و این دو برادر در مصاحبهای برادرشان، محسن را تنها همفکر فیلمنامه دانستند و اولین تجربهی فیلمسازی مشترکشان کاملا دونفره و پرچالش بوده است. جلال تیموری تهیهکنندهی «آبستن» نیز فیلم اولیست. با جستوجوی نام او، پروفایل وکیل پایه یک دادگستری را میبینم و بهنظر میرسد تخصص وی تا این جای کار، فیلمسازی نبوده است. در مجموع کارگردانی و تهیهکنندگی این اثر، تجربهی اول همگی حساب میشود.
بازیگران سینمایی آبستن
«توماج دانشبهزادی» بهعنوان شخصیت اول داستان به نام «افشین»، قصه را با نریشنی آغاز میکند:« شده یه کاری کنی بعدش تا سر حد مرگ پشیمون شی؟ شده پشیمون شی ولی دلت نذاره بیخیال شی؟ من کاری کردم که مثل سگ پشیمونم…» و دوربین پشت سر او میآید. افشین سراغ زنش (رها خدایاری) میرود و با دیدن او و دانشبهزادی در کنار هم، کمی خیالمان از بازیها راحت میشود. کمی مصنوعی اما نسبتا همه چیز معمولی بهنظر میآید.
به نشیمن میرویم، جایی که «تیما تقیزاده» و «مجتبی شفیعی» نشستهاند. ترکیب کمی نگرانکننده میشود، وقتی که میدانیم «سوگل خلیق» و «عباس غزالی» قرار است در ادامه به فیلم اضافه شوند. بازیها تئاتریست، بازیگران به نوبت توجهات را میگیرند و داستان هرچند گنگ، ادامه دارد. در این بین با کاراکتری به نام سامان با بازی «عماد درویشی» مواجهیم که برای وجودش خیلی فکر نشده، بیشتر در بستر بیماریست، دیالوگ زیادی ندارد اما از پس همان چند دیالوگ هم درست برنمیآید. بااینحال فیلم سختی است، نمیتوان به او خرده گرفت.
انتظار به سر میرسد. «عباس غزالی» (بهمن) سینماییگونه در را میکوبد و تنش به فیلم تزریق میکند. در این کار موفق است اما برای مخاطب واضح نیست که این عباس غزالیست یا نوید محمدزاده اما بالاخره بازیبلدِ فیلم که قطعا توقعات از او بالاست، نقش را درمیآورد. بااینحال ابدا به فضای فیلم تا آن لحظه نمیخورد. سوگل خلیق هم همینطور، توانمند از فرصتی که برای درخشش دارد استفاده میکند، اما برایش دشوار است.
عوامل فیلم سینمایی «آبستن» در نشست خبری چهل و سومین جشنواره فیلم فجر - بهمن 1403
جادوی سکانس پلان
تمام ضعفهای بازیگری را باید باتوجه به سکانس پلان بودن کل فیلم دوباره سنجید. تجربهای جالب و نفسگیر که همیشه بینندگان را شگفتزده میکند. دوربین روشن میشود و تا قصه تمام نشود، کات نمیخورد، یا حداقل بیننده اینطور فکر میکند! یک پلان به بلندای یک فیلم. برای درک بهتر سکانس پلان شاهکار این ژانر، مرد پرندهای (birdman) را شاید بشناسید که توانست اسکار بهترین فیلم سال ٢٠١۵ را از آن خود کند. «ایثار» تارکوفسکی نیز به این سبک فیلمبرداری شده. سکانس پلان همه چیز را برای ساخت یک فیلم پیچیده میکند. از کارگردانی و بازی گرفته تا تدارکاتیای که درحال تامین چای و غذای گروه فیلمبرداری است، همه تحت فشار شدید این سبک قرار میگیرند.
برای مثال «آبستن» در آستارا اتفاق میافتد و بیشتر فیلم در محیط خارجی است. این سبک آن هم در یک لوکیشن شمالی باتوجه به سکانس پلان بودن آن، استرس باران و نور شدیدی دارد که این موضوع قطعا به بازیگران هم منتقل میشود.
در سینمایی «آبستن» فیلمبردار دوربین را روی شانهاش میگذارد و بازیگران طبق میزانسن تعریف شده مقابل دوربین قرار میگیرند. ضعف کار آنجاست که در آبستن در هر صحنه یک بازیگر، بار هنری صحنه را مدیریت میکند و معمولا در هیچ صحنهای، تمام بازیگران قوی ظاهر نمیشوند. شاید برای ریکاوری از صحنهی قبل نیاز به زمان دارند، شاید فشار زیادی را متحمل میشوند، شاید هم برنامهی کارگردان همین بوده، مشخص نیست. هرچند همه خوب بازی میکنند، حتی مجتبی شفیعی که از اینستاگرام به سینما آمده، اما کمی برای چنین نقشی در فیلمی پرچالش، زود است.
کارگردان در صحنههایی که وجود تمام عناصر کنار هم درنیامده، تکنیکی به کار میگیرد تا این نقص را کمرنگ کند، مثلا کاراکتری مریض است، پتوپیچ یک گوشه نشسته و یکی دیگر هروقت دیالوگ ندارد سیگار میکشد، خب این مشخص است و کمی از خالی بودن عریضه میآید. میتوانست طوری باشد که تمامشان در قصه نقش داشته باشند اما این اتفاق نمیافتد. البته کاراکترها، شخصیت عمیقی ندارند و بیشتر از داستان دو سه خطیایی که در جریان فیلم از خود میگویند، چیزی در شخصیتشان دیده نشده که ما را بیشتر مشغول کنند.
فیلم سینمایی «آبستن»
فقیر غنی
عنصر مشترک تمام شخصیتهای فیلم «آبستن»، فقر است. بدبختی، چیزیست که آنها را دورهم جمع کرده و فیلم براساس آن میچرخد. اما آیا ما این عنصر را میبینیم؟ خیر. شیک و مرتب آن هم دقایقی قبل از بروز فاجعه. در لباسها، مدل حرف زدن و آرایش کاراکترهای داستان خبری از فقر نیست. فقر هم لزوما نباید چیزی باشد که سعید روستایی به ما نشان میدهد ولی برای مثال سوگل خلیق درحالی از بدبختی صحبت میکند که کاپشنی نو پوشیده، شال و کلاهش سِت هستند و در مجموع خوشپوش و هماهنگ است. فقر مساوی با ظاهر نامناسب نیست منتها در نبود پیشینه و قصهی شخصیتها، بالاخره جایی باید دیده شود که سوگل خلیق یا سحر داستان از بدبختی مجبور به خلاف شده.
آبستن دیدنی
«آبستن» خیلی حرفها برای گفتن دارد اما نهایتا چیزی نمیگوید. مشکلات جامعه را به ترتیب لیست میکند؛ خوانندگی زیرزمینی، قاچاق، بیپولی، ناامنی، فساد اقتصادی و خیانت. منطق فیلم کمی میلنگد و با شعارهایش متناسب میشود. آبستن گاهی ناموسپرستانه است، گاهی امضای فیلمهای چندوقت اخیر و قر و رقص را میگیرد و گاهی رازآلود است. دستخط مشخصی ندارد اما باز هم تماشاییست. علیرغم تمام نواقص، داستان فیلم سوالات درونی جالبی را برمیانگیزد چراکه شما دائما درحال حدس زدن سرنوشت شخصیتها هستید. این یکی دیگر از ثمرات سکانس پلان است، وقتی که فیلم دقیقا با سرعت جهان پیرامون بیننده حرکت میکند، ذهن از فیلم جلو میزند و انگار بخواهد معمای آبستن را پیش از فاش، حل کند. در مجموع جسارت گروه ساخت تحسینآمیز بوده و باتوجه به تجربهی اولشان، مثبت است. پیشبینی میشود آبستن در جشنواره موفق عمل کند.