مجله میدان آزادی: اولین فیلم سینمایی «محمدابراهیم عزیزی» با تهیهکنندگی برادران کیایی، پس از چندین بار تغییر نام در نهایت به اسم «بازی را بکش» در چهل و سومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. در هشتاد و پنجمین صفحه از پرونده «پرواز بر فراز آشیانه سیمرغ»، ریویوی نقد، تحلیل و بررسی این اثر را بخوانید که به قلم آزیتا ناهیدفر نوشته شده است:
توتو یا هجده قدم
در ابتدا بنا بود نام فیلمِ «بازی را بکش» چیز دیگری باشد؛ «توتو». بعدها «توتو» به «هجده قدم» تغییر کرد. اما معلوم نیست چرا در نهایت عنوان فیلم «بازی را بکش» شد و همان ماند. در حالیکه سابق بر این یک فیلم ایرانی و حتی یک فیلم خارجی با همین نام ساخته شده. آیا این کار صرفاً ادای دینی به فیلمی قدیمی بوده یا دستاندرکاران بدون فکر و بدون رعایت کپیرایت این نام را برگزیدهاند؟
فیلم «بازی را بکش» در ژانر اجتماعی که محصول سال ۱۴۰۲ است، به جشنوارهی فجر ۱۴۰۳ راه پیدا کرده و اولین فیلم بلند محمدابراهیم عزیزی است. در کارنامهی هنری این کارگردان، فیلمهای کوتاهی چون «سفر تابستانی طوبی»، «حقایقی در رابطه با سگها و گربهها» و «هجوم ابر تیره» وجود دارد. اما بارزترین اثر او در واقع فیلم کوتاه «دوست برادر همسایه» است که با محوریت روابط انسانی و اجتماعی ساخته شده و نشاندهندهی دغدغهمند بودن کارگردان نسبت به این مسائل است. فیلم «بازی را بکش» نیز از این طرز فکر تبعیت میکند و فیلمی در رابطه با یک معضل اجتماعی است. اگرچه یکی از تفاوتهای اصلی این فیلم با سایر آثار کارگردان در این است که داستان این فیلم جنجالیِ فوتبالی، از یک داستان واقعی گرفته شده.
تهیهکنندگان این اثر مصطفی و محسن کیایی هستند. برادرانی که جدانشدنی به نظر میرسند. این بار برادر سوم، میلاد کیایی نیز به جمع این دو پیوسته و او که معمولاً عکاسی میکرد، در سمت تبلیغات در این فیلم حضور دارد.
داستان فیلم بازی را بکش
داستان فیلم در یکی از شهرهای شمالی کشور و اطراف شخصیتی به نام موسی با بازی محسن کیایی میگردد که زندگی خود را وقف مادر، خواهر، برادر و خانوادهاش کرده، بهطوریکه ازدواج خود را با ویدا نامزدش بهخاطر همین اولویتها و شرایط اقتصادی عقب میاندازد. او فوتبالیستی پیشکسوت است ولی به نظر میآید در کارش به جایگاه بالایی نرسیده و علیرغم تربیت فوتبالیستهای متعدد موفق، در حال حاضر بهعنوان مربی معمولی تیم کودک و نوجوان فعالیت دارد. روزی طی سانحهای، برادر موسی به نام مسعود جانش را در حین بازی فوتبال از دست میدهد. موسی که نمیتواند با مرگ برادرش کنار بیاید، باور دارد که مرگ او سانحه نبوده و مشکوک است. او اعتقاد دارد که برادرش به قتل رسیده و تصمیم میگیرد در این رابطه تحقیق کند. موسی با پیگیریها و تحقیقاتش متوجه حقایق و حواشی پشت پرده میشود و به مافیایی میرسد که سایهی سنگینی بر روی فوتبال انداخته است. موسی باید پاسخ سؤالی را که در ذهن دارد پیدا کند. آیا مافیای فوتبال در مرگ برادرش مسعود نقش دارد؟
«محسن کیایی» در فیلم سینمایی «بازی را بکش»
حاشیههای فیلم بازی را بکش
در این فیلم محسن کیایی در نقش موسی، هدی زینالعابدین در نقش مونا، همسر مسعود و محمدبحرانی در نقش رضا، برادر نامزد موسی ایفای نقش میکنند و پوریا رحیمی سام هم نقش امیر رضوانی را بازی کرده است.
محسن کیایی خیلی خوب در نقش موسی فرو رفته؛ مردی با جثهای درشت که خشم و غم و عصبانیت را بهزیبایی به بیننده القا میکند. موسی که برادرش را مانند فرزند خود میدانسته برای رسیدن به جواب سؤالاتش خود را به آب و آتش میزند. این بخش از شخصیت موسی با توجه به واقعی بودن داستان، برای غالب مخاطبان، حکایتی از فرهنگی آشناست. برادران بزرگی که بعضاً عهدهدار نقش پدری میشوند و زندگی خود را وقف خانواده میکنند. موضوعی که بار درام فیلمنامه را دوچندان میکند. اما برخلاف آنچه از هدی زینالعابدین انتظار میرفت، نقش مونا خیلی خوب از آب در نیامده است. زینالعابدین سابق بر این با بازی در سریال «در انتهای شب» و فیلمهایی چون «زالاوا» نشان داده که تواناییهای بالایی دارد و شاید بازی بیروح او در این فیلم صرفاً بیانگیزگی خود او نبوده و به کارگردانی کار بازگردد.
گفته شده که دستاندرکاران «بازی را بکش» برای ساخت این فیلم افشاگرانه تهدید شده بودند. چراکه آنها تصمیم داشتند عوامل پشت پرده و فساد حاصل از شرطبندیها و زد و بندهایی را که در فوتبال صورت میگیرد به نمایش بگذارند. اما بهرغم این مشکلات، موفق شدند فیلم را بسازند و به جشنواره برسانند. استفاده از عادل فردوسیپور در نقش خودش و اشاره به افشاگریهای او در برنامهی ۹۰ نیز اقدامی شجاعانه و قابل تقدیر است.
«هدی زینالعابدین» در فیلم سینمایی «بازی را بکش»
هر جا پول هست، فساد هم هست
فوتبال از آن جاهایی است که در آن ثروت زیادی جابهجا میشود و هر جا پول باشد فساد هم هست. این فیلم حواشی فوتبال در لیگهای پایینتر و ضعیفتر را بهخوبی نشان میدهد و از طرفی نیمنگاهی به اوضاع نابسامان کشور و اقتصاد ناپایدار آن دارد. «بازی را بکش» مردمی را نشان میدهد که شش ماه از سال مشغول کارند و شش ماه بعدی بیکار بوده و برای گذران زندگی راهی جز شرطبندی و اتراق در قهوهخانهها به ذهنشان نمیرسد. فیلم دربارهی تبانی و پولهای کثیفی است که بازی فوتبال را به لجن کشیده و فوتبالیستهایی که برای پول حاضرند ببازند و بهعمد خطایی بگیرند یا کرنری را به اشتباه بزنند و مدیرانی که با علم به این چیزها کیسهی بزرگتری برای جیبهای خود دوختهاند و مهرهی اصلی این مافیای بزرگاند. پشتکار برادران کیایی در کنار کارگردانی قابل قبول محمدابراهیم عزیزی که اولین تجربهی فیلم بلندش را پیش میبرد و اتکا به فیلمنامهای که لادن شیرمرد و عزیزی نوشتهاند، باعث شده اثری خلق شود که بهنوبهی خود کاری بدیع در سینمای ایران است. پرداختن به موضوعی که خیلیها از آن باخبر بودند ولی توان و جرئت مطرح کردنش را نداشتند.
قدرت موسیقی
ساخت این فیلم جایی کامل میشود که پیام آزادی با موسیقی الهامبخشش قطعههای این پازل را بهخوبی کنار هم میچیند. این موسیقی بهزیبایی بر لحظهلحظهی فیلم نشسته و بهموقع میتواند مخاطبش را مضطرب و حتی خشمگین سازد. پیام آزادی پروندهی درخشانی در زندگی هنری خود دارد: آثاری چون انیمیشن «لوییتو»، فیلم داستانی «بازگشت» و دیگر آثار او که در دورهی سی و نهم جشنوارهی فجر در لیست نامزدهای بهترین موسیقی قرار گرفتند. به نظر میرسد او در جشنوارهی امسال نیز شانس زیادی برای بردن سیمرغ داشته باشد. امیدوارم شجاعت ساخت چنین آثاری به دیگر فیلمسازان نیز سرایت کند و به این ترتیب بتوان ناگفتهها را بیان کرد و در رفع مشکلات مردم کوشید.
در ادامه باید گفت فیلم با توجه به تصاویری واقعی که از شمال کشور و زندگی افراد نشان میدهد و با تکیه بر داستان قوی در کنار قاببندیهای صحیح و درست، به دل مخاطب نشسته و مخاطب با آن ارتباط برقرار میکند.
هرچند پایانبندی فیلم تلخ است اما تماشاچی را به فکر فرو میبرد که فوتبال بهظاهر هیجانی و سرگرمی، چه درآمد هنگفتی برای دستهای پشت پرده دارد.