چهارشنبه 18 بهمن 1402 / خواندن: 9 دقیقه
پرونده پرواز بر فراز آشیانه‌ی سیمرغ | صفحه چهل و هشتم

ریویو: نقد و نظری به فیلم «بی‌بدن»، ساخته «مرتضی علی‌زاده»

داستان فیلم یکی از مشهورترین پرونده‌های جنایی دهه‌‌ی نود را به خاطر می‌آورد: پرونده‌ی «آرمان و غزاله» که در نهایت به اعدام آرمان منجر شد. قصه‌ی فیلم «بی‌بدن» با گم شدن ارغوان آغاز می‌شود، دختر دانشجویی که کم‌کم معلوم می‌شود با سروش دوست بوده و اختلافاتی هم داشته‌اند. جست‌وجوهای پدر و مادر ارغوان و پلیس آن‌ها را با پرونده‌ی قتل و از بین بردن جسد مواجه می‌کند...

4.43
ریویو: نقد و نظری به فیلم «بی‌بدن»، ساخته «مرتضی علی‌زاده»

مجله میدان آزادی: در پنجمین نقد از نقدهای مکتوبِ امسالِ پرونده «پرواز بر فراز آشیانه سیمرغ» سراغ فیلم پرحاشیه «بی‌بدن» می‌رویم. فیلمی به کارگردانی «مرتضی علیزاده» و  نویسندگی «کاظم دانشی».  تهیه‌کنندگی اثر با «سید مصطفی احمدی» است و بازیگرانی چون «الناز شاکردوست»، «سروش صحت»، «گلاره عباسی»، «نوید پورفرج» و «پژمان جمشیدی» در آن به ایفای نقش می‌پردازند. موسیقی اثر توسط «حبیب خزایی‌فر» ساخته شده و تدوین بر عهده «مهدی سعدی» بوده است. در ادامه ریویوی نقد و بررسی فیلم بی‌بدن را به قلم آقای «سید حسام فروزان» در ستون «نقد و بررسی فیلم‌های جشنواره 42» پرونده جشنواره فجر بخوانید:

نقد فیلم بی بدن

ژانر جنایی از ژانرهایی است که در سینمای ایران طرفدارانی پروپاقرص دارد، معمولاً فیلم‌های آن با استقبال روبه‌رو می‌شود و تماشاگر تا آخر پای فیلم می‌نشیند تا معما حل شود و قصه به سرانجام برسد. یادمان هست «می‌خواهم زنده بمانم» در دهه‌ی هفتاد چه فروش خیره‌کننده‌ای داشت و چه همه نقل محافل شد. فیلم «بی‌بدن» اولین ساخته‌ی مرتضی علیزاده براساس فیلم‌نامه‌ای از کاظم دانشی بر بستر سینمای اجتماعی و درام‌های جنایی و دادگاهی ساخته و با جنجال‌های بسیار در جشنواره به نمایش گذاشته شد.

داستان از چه قرار است؟

از سابقه‌ی مرتضی علیزاده چیز زیادی نمی‌دانیم. فیلم‌نامه‌نویس فیلم «مردها دروغ نمی‌گویند» بوده و چند فیلم کوتاه ازجمله «پلنگ» را ساخته. «بی‌بدن» به‌عنوان فیلم اول تجربه‌ی موفقی برای یک فیلم‌ساز تازه‌کار به حساب می‌آید. کاظم دانشی که پیش از این فیلم «علفزار» را در همین ژانر ساخته بود، فیلم‌نامه‌نویس و بازیگردان «بی‌بدن» بوده است. به نظر می‌رسد نقش کاظم دانشی را باید بیشتر از نویسنده‌ی فیلم‌نامه بدانیم. او تمام مجوزهای ساخت را هم گرفته و در تولید نقش داشته است. «بی‌بدن» یک فیلم دقیقه‌نودی به تمام معناست! فیلم 23 آذر کلید خورده و تقریباً یک‌ماهه ساخته شده و در لحظات آخر به جشنواره رسیده است. نسخه‌ای که به هیئت انتخاب داده شده 68 دقیقه بوده!

داستان فیلم یکی از مشهورترین پرونده‌های جنایی دهه‌‌ی نود را به خاطر می‌آورد: پرونده‌ی «آرمان و غزاله» که در نهایت به اعدام آرمان منجر شد. قصه‌ی فیلم «بی‌بدن» با گم شدن ارغوان آغاز می‌شود، دختر دانشجویی که کم‌کم معلوم می‌شود با سروش دوست بوده و اختلافاتی هم داشته‌اند. جست‌وجوهای پدر و مادر ارغوان و پلیس آن‌ها را با پرونده‌ی قتل و از بین بردن جسد مواجه می‌کند. سروش به اعدام محکوم می‌شود و پدر و مادرش تلاش می‌کنند از راه‌های مختلف رضایت اولیای دم را بگیرند و پسرشان را نجات دهند.

با وجود شباهت بسیار زیاد قصه‌ی فیلم به پرونده‌ی مذکور، سازندگان فیلم بارها اقتباس از پرونده‌ی «آرمان و غزاله» را رد کردند و گفتند قصه‌ی فیلم‌شان اقتباسی از چند پرونده‌ی قضایی مختلف است. خانواده‌ی غزاله شکور اعتراض کرده‌اند که فیلم بدون کسب اجازه از آن‌ها ساخته شده است. حاشیه‌های «بی‌بدن» قبل از نمایش در جشنواره شروع شد. قصه‌ی فیلم در برخی سایت‌ها مطرح شد و خواستار توقیف فیلم شدند! بعد هم فیلم در بخش «سودای سیمرغ» پذیرفته نشد و به بخش جنبی «نوعی نگاه» رفت.

فیلم با صحنه‌ی اعدام یک متهم در خیابان شروع می‌شود و تماشاگر را درگیر می‌کند و امیدوار که درام پرکشش جنایی در پیش خواهد بود. اما در ادامه چنین امیدی رنگ می‌بازد.

 

درام بی‌شخصیت!

نقطه‌ضعف اصلی «بی‌بدن» فقدان شخصیت‌پردازی است. در واقع علی‌رغم وجود مواد و مصالح داستانی، شخصیتی ساخته نمی‌شود. شخصیت‌ها پشتوانه و هویتی ندارند و کنش و واکنش‌های آن‌ها برای تماشاگر بی‌توجیه است. پدر ارغوان (سروش صحت) کارش چیست و چرا نتوانسته با دخترش رابطه‌ی صمیمی داشته باشد؟ مادر سروش (گلاره عباسی) چرا این‌قدر بلاتکلیف و سردرگم است؟ این فقدان شخصیت‌پردازی روی بازی‌ها هم اثر گذاشته است و به‌جز الناز شاکردوست بقیه‌ی بازی‌ها تعریفی ندارند. نوید پورفرج در نقش بازپرس جوانی که پرونده را با انگیزه‌های شخصی خود قاطی می‌کند پاشنه آشیل فیلم است و می‌تواند به‌عنوان عجیب‌ترین شخصیت فیلم انتخاب شود. فقدان شخصیت‌پردازی در حدی است که گویی فیلم کارگردان نداشته و همه‌ی بار آن بر دوش بازیگران گذاشته شده است. انتخاب بازیگران بد بوده و سروش صحت و گلاره عباسی بدترین بازی‌های فیلم را ارائه می‌کنند.

از عناصر اصلی ژانر جنایی می‌توان به طرح معما و خلق تعلیق و هیجان و گره‌گشایی نهایی اشاره کرد. «بی‌بدن» سؤالاتی مطرح می‌کند و تا جایی تماشاگر را به‌دنبال یافتن پاسخ این سؤالات می‌کشاند. اما فیلم‌نامه‌نویس از آنچه کاشته بهره نمی‌برد و خیلی راحت پیش از موعد دست خودش را رو می‌کند. [خطر لو رفتن!] سکانس ملاقات پدر و پسر متهم در زندان همه چیز را بدون هیجانی دراماتیک لو می‌دهد و در واقع فیلم همان جا تمام می‌شود. واقعاً جای این گره‌گشایی اینجا بود؟

نقد روابط آزاد دختران و پسران، بی‌غیرتی، کم‌کاری پدر و مادر در تربیت فرزندان، اثرات منفی فضای مجازی و جوگیر شدن مردم در روند پرونده‌ها و البته تأکید بر مجازات قصاص از مضامین اصلی فیلم هستند. فیلم‌ساز نقدی بر قوانین موجود ندارد و به نظر می‌رسد ایراد کار را بیشتر در مردم و وکلای فاسد و در نهایت مجریان قانون می‌داند. اما همه چیز گفته می‌شود و چیزی نشان داده نمی‌شود. اگر فضای مجازی و رسانه‌ها این‌قدر مهم هستند چرا حتی یک نما از صفحات مجازی و تیترها و روزنامه‌ها نمی‌بینیم؟ سوژه و مواد خام و زمان طولانی 120 دقیقه‌ای همه برای ساختن فیلمی تأثیرگذار کافی بوده. اما فیلم الکن است و در روایت دراماتیک لکنت دارد. فیلم چندین سکانس بی‌کارکرد هم دارد که در صورت حذف آن‌ها اتفاقی نمی‌افتد. مثلاً جایی که مادر ارغوان در گورستان زباله‌ها دنبال جسد او می‌گردد! داستانک‌ها و شخصیت‌های فرعی هم کمکی به قصه نمی‌کنند و بیشتر باعث پراکندگی می‌شوند. به‌عنوان مثال زنی که ادعا می‌کند ارغوان را در ترمینال دیده، معلوم نمی‌شود هدفش چه بوده و چرا دست به این کار می‌زند.

مسئله‌ی دیگر گذشت زمان است. بیشتر پرونده‌های پیچیده‌ی جنایی چندین سال طول می‌کشند تا به فرجام برسند. همین پرونده‌ی «آرمان و غزاله» از زمان قتل تا اعدام آرمان هشت سال طول کشیده است. اما در «بی‌بدن» گذشت زمان را احساس نمی‌کنیم. فقط یک جا زیرنویس می‌شود که دو سال گذشته است. غیر از آن هیچ نشانه‌ی دیگری در سیر منطقی روایت دیده نمی‌شود. فیلم حتی به سوژه‌ی خودش هم اهمیت نمی‌دهد و کشف معما و شگفتی تماشاگر برایش ارزشی ندارد. در نهایت می‌توان گفت «بی‌بدن» حتی به‌اندازه‌ی «علفزار» کاظم دانشی در خلق درام موفق نیست و با وجود داشتن تمامی مصالح و امکانات و بازیگران حرفه‌ای به فیلمی معمولی و متوسط تبدیل شد، در حالی که روی کاغذ پتانسیل یک فیلم تأثیرگذار و ماندنی را داشت.

 


مطلب مرتبط:

ویدئو: نقد و بررسی فیلم «بی‌بدن»، ساخته «مرتضی علی‌زاده»




تصاویر پیوست

مجتبی
30 شهریور 1403

به نظر من که فیلم خوب و قابل قبولی بود. همینکه احتمالا برای اولین بار فیلمساز در کنار خانواده مقتول ایستاده و اینبار از زاویه‌ی نگاه آنها به مسئله قصاص پرداخته میشه، بسیار با ارزشه

حمید
27 شهریور 1403

نقد درستی بود. کارگردان و نویسنده فیلمنامه در حال کسب تجربه در ژانری هستند که احتمالا به اندازه کافی در این ژانر فیلم خوب ندیده‌اند.

شاید به نظر آنها انتخاب چنین سوژه‌ای جنجالی، برای مطرح شدن فیلم کافیست و فقط باید موضوع داستان واقعی را بصورت خطی روایت کنند!

مسلم
6 مرداد 1403

شاید کمی تند و و نامنصفانه باشد بعضی عبارت ها و قضاوت ها
ولی در مجموع هردو نقدتون برای این فیلم خوب بود

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
با وجود شباهت بسیار زیاد قصه‌ی فیلم به پرونده‌ی مذکور، سازندگان فیلم بارها اقتباس از پرونده‌ی «آرمان و غزاله» را رد کردند و گفتند قصه‌ی فیلم‌شان اقتباسی از چند پرونده‌ی قضایی مختلف است.

نقد روابط آزاد دختران و پسران، بی‌غیرتی، کم‌کاری پدر و مادر در تربیت فرزندان، اثرات منفی فضای مجازی و جوگیر شدن مردم در روند پرونده‌ها و البته تأکید بر مجازات قصاص از مضامین اصلی فیلم هستند.

مطالب مرتبط