پنجشنبه 11 اسفند 1401 / خواندن: 3 دقیقه
مادر؛ روایت رابطه‌ی مادر و پسری در دوران مبارزه

ریویو: نگاهی به رمان «مادر»، نوشته «ماکسیم گورکی»

سال 1366 دختربچه‌ای بودم که این کتاب را خواندم. دلیل انتخابم طرح روی جلد آن بود؛ زنی با چشم‌های پر از خشم و دهانی باز. این اولین اثر از ماکسیم گورکی بود که می‌خواندم و از طریق خواندنش با واژه‌ها و اصطلاحاتی نو آشنا شدم؛ رفیق، بلشویک و حزب. البته من پیش از آن از طریق خواندن آثار گوگول، تولستوی و نویسنده‌ی‌ محبوبم آنتوان چخوف کمابیش با ادبیات روس آشنا شده بودم ولی خواندن رمان «مادر» مرا در همان دوران کودکی شیفته‌ی ادبیات روسی کرد.

5
ریویو: نگاهی به رمان «مادر»، نوشته «ماکسیم گورکی»

مجله میدان آزادی: مادر از معروف‌ترین رمان‌های «ماکسیم گورکی» است. ریویوی خانم «پری آخته» را برای این اثر بخوانید:

«حقیقت را نمی‌توان در دریای خون خاموش کرد.» (کتاب «مادر» اثر ماکسیم گورکی، صفحه‌ی ۴۶۲)

ماکسیم گورکی نویسنده‌ی اهل روسیه، از بنیان‌گذاران سبک ادبی واقع‌گرایی سوسیالیستی و فعال سیاسی بود. معروف‌ترین آثار او عبارت‌اند از: «در اعماق»، «بیست و شش مرد و یک دختر»، «آوای مرغ طوفان» و «مادر». رمان «مادر» یکی از ده شاهکار ادبیات کلاسیک روس است. داستان درباره‌ی رابطه‌ی مادر و پسری است در پس‌زمینه‌ی اتفاقات سیاسی.

سال 1366 دختربچه‌ای بودم که این کتاب را خواندم. دلیل انتخابم طرح روی جلد آن بود؛ زنی با چشم‌های پر از خشم و دهانی باز. این اولین اثر از ماکسیم گورکی بود که می‌خواندم و از طریق خواندنش با واژه‌ها و اصطلاحاتی نو آشنا شدم؛ رفیق، بلشویک و حزب. البته من پیش از آن از طریق خواندن آثار گوگول، تولستوی و نویسنده‌ی‌ محبوبم آنتوان چخوف کمابیش با ادبیات روس آشنا شده بودم ولی خواندن رمان «مادر» مرا در همان دوران کودکی شیفته‌ی ادبیات روسی کرد. بزرگ‌تر که شدم این رمان را دوباره خواندم. همان طعم گس را داشت و این باور را که «برای تغییر جامعه‌ای باید روی افکار و نگرش مادران آن جامعه کار کرد.» در من تقویت کرد. 

ماکسیم گورکی مرد سفر بود و پیش از موفقیت در حیطه‌ی‌ نویسندگی پانزده سالی به بسیاری از نقاط امپراتوری روسیه سفر کرد و به شغل‌های متعددی پرداخت. ردپای این تجربیات را می‌توان به‌کرات در آثار او دید. گورکی که خود طعم زندان و فقر و زیستن در طبقه‌ی کارگر را چشیده بود به‌خوبی توانسته درد این طبقه از جامعه را در آثارش به تصویر بکشد. اما چون این کتاب را به‌سفارش لنین نوشته مضمون اصلی آن که دعوت به انقلاب است بیشتر خود را نشان می‌دهد و بار ادبیاتی‌ آن هم از بار انقلابی‌اش کمتر است. کتاب تلاشی است در جهت القاي ايدئولوژي و ادبیات کارگری. این کتاب از نظر لنین بسیار مهم بود و نقطه‌عطفی در ادبیات روسی به حساب می‌آمد.

«مادر» در سال ۱۹۰۶، درست در بحبوحه‌ی مبارزات نوشته شد؛ زمانی که نهضت کارگری، بر موجی از اندیشه‌های کارل مارکس و بر پایه‌ی‌‌ تفکرات لنین سوار بود. در این گیرودار نویسنده به نقش زنان در جامعه و مبارزات طبقات پایین می‌پردازد. کتاب روایت عشق یک مادر به فرزندش است. روایت تلاش مادری برای رسیدن به خوشبختی؛ خوشبختی خود، فرزندش و مردمش. قهرمان داستان زنی است به نام «پلاگی». پلاگی خواندن و نوشتن نمی‌داند، از شوهر می‌خواره و مست و خشنش کتک می‌خورد، هم همسر یک کارگر است و هم مادر یک کارگر و سعی دارد پسرش مثل شوهرش بار نیاید. داستان از کارخانه‌ای در شهرکی کوچک شروع می‌شود. پلاگی پس از مرگ شوهر ظالمش، متوجه می‌شود پسر نوجوانش پاول، کتاب‌های ممنوعه می‌خواند و این شروع ماجرا است. دستگیری‌ها و خشونت‌ که بالا می‌گیرد داستان به اوج خود می‌رسد. حرکت‌های انقلابی شخصیت‌های داستان و به‌خصوص مادر از آنجا شکل گرفته و جنبش‌ها و تظاهرات پا می‌گیرند. پاول رهبر کارگران شورشی شده و بارها دستگیر می‌شود و به زندان می‌افتد.

هرچند رمان صحنه‌پردازی و فضاسازی خوبی دارد اما دیالوگ‌های آن چنانچه از اثری سیاسی انتظار می‌رود، شعاری‌اند. در اواسط کتاب کمتر به جزئیات پرداخته شده که شاهدی است بر تعجیل نویسنده در نوشتن و تمام کردن آن. داستان واقع‌گرایانه است و رویدادها و شخصیت‌ها از واقعیت قیام جامعه‌ی کارگری علیه تزار اقتباس شده‌اند. هر کدام از قهرمان‌های آن به‌نحوی به‌سوی کمال خود پیش می‌روند. «مادر» را می‌توان داستان عشق دانست؛ عشق مادر به فرزند و عشق فرزند به مادر. عشق بزرگی که به پایان‌بندی‌ای خارق‌العاده در داستان می‌انجامد.
 




  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
ماکسیم گورکی مرد سفر بود و پیش از موفقیت در حیطه‌ی‌ نویسندگی پانزده سالی به بسیاری از نقاط امپراتوری روسیه سفر کرد و به شغل‌های متعددی پرداخت. ردپای این تجربیات را می‌توان به‌کرات در آثار او دید. گورکی که خود طعم زندان و فقر و زیستن در طبقه‌ی کارگر را چشیده بود به‌خوبی توانسته درد این طبقه از جامعه را در آثارش به تصویر بکشد.


مطالب مرتبط