مجله میدان آزادی: به روال همهی پروندههایمان، در هشتمین پرونده یعنی پروندهی «جشنواره بینالمللی فیلم کن»، اولین صفحه را به سرمقالهی آن اختصاص دادیم. این مطلب را به قلم آقای «حسن صنوبری» بخوانید:
جشنواره فیلم کن (Cannes Film Festival) از معتبرترین جشنوارههای سینمایی جهان است که همهساله در ماه می، نگاه مخاطبان جدی سینما را در سراسر جهان به خود جلب میکند. این جشنواره کار خود را به طور رسمی از سال 1946 در شهر کن در جنوب فرانسه آغاز کرد و امسال قرار است هفتادوششمین دورهی خود را برگزار کند.
پوستر رسمی این دوره از جشنواره -سال 2023- پرترهای است از بازیگر فرانسوی «کاترین دنو»؛ بازیگری که پیش از این در سال ۲۰۰۵ برگزیدهی جایزه نخل طلای «یک عمر بازیگری» در جشنواره کن شده بود. این تصویر نماییاست از فیلم ضربان قلب ساختهی آلن کاوالیه.
پوستر جشنواره کن 2023 با چهره کاترین دنو در فیلم «ضربان قلب» نسخه افقی (نسخه عمودی پوستر جشنواره)
همچنین بخش کلاسیک جشنواره کن امسال قدردانی ویژهای دارد از کارگردان بزرگِ تازهدرگذشتهی فرانسوی، ژان لوک گدار که به جز پخش یک مستند و یک فیلم ترمیمشدهی قدیمی، شامل اکران یک فیلم کوتاه اکراننشدهی او با عنوان «جنگهای مسخره» خواهد بود.
اما اگر مرور اخبار جشنواره امسال را رها کنیم و به تاریخچه و کلیت جشنواره کن بپردازیم باید بگوییم کن به نسبت دیگر رقبای مشهور خود، جزو هنریترین، نخبگانیترین، آزادانهترین و غیرسیاسیترین جشنوارهها و جایزههای سینمایی جهان بوده است. هرچند این آزادگی در دو دههی اخیر با تردیدهایی جدی مواجه شده است، اما دستکم در سالهای اوج و درخشش این جشنواره در دهههای شصت، هفتاد و هشتاد میلادی جلوههایی از این آزادگی را به وضوح میشد دید. در آن دوران جشنواره کن برخلاف بیشتر جشنوارههای غربی، هم محل بروز استعدادهای درخشان و جدید از سراسر جهان بود، هم تریبونی برای سینمای مستقل.
اگر جایزهها و جشنوارههایی مثل اسکار همواره به شدت سیاستزده و وابسته بودند، صرفا ارزشهای غربی و مخصوصا ارزشهای آمریکایی را ترویج و تحسین میکردند، به فیلمهای دیگریستیز بها میدادند و جولانگاه «سینمای صنعت و سرگرمی» بودند؛ جشنواره کن سعی میکرد به سینمای مستقل بها بدهد، از سیاستزدگی در داوری پرهیز کند، به دیگری و تنوعِ زیستی و فرهنگیِ انسانی احترام بگذارد و جایگاهی برای دیده شدن سینمای هنری باشد.
ریشهی این اندیشه به تاریخچه و تاسیس جشنواره کن برمیگشت. ظاهرا ایدهی اصلی تاسیس جشنواره فیلم کن مربوط به ماجرایی در سال 1938 در جشنواره فیلم ونیز (ونیز موسترا) در ایتالیا است. وقتی آن سال یک فیلم آمریکایی بیشترین توجهها و ارزشهای هنری را در داوری داوران و منتقدان داشت، اما با اعمال نفوذ هیتلر -حاکم وقت آلمان- جایزه به آن فیلم آمریکایی تعلق نمیگیرد و به جایش دو فیلم آلمانی و ایتالیایی برگزیده میشود. این رویداد تلخ، موسسان کن را بر آن داشت که به فکر تاسیس جایزه و جشنوارهای باشند که فارغ از سیاستها و اعمال نفوذهای سیاستمداران، تنها به ارزشهای هنری بها بدهد.
جشنواره کن قرار بود یکسال پس از همان جشنواره ونیز تلخ، تاسیس شود اما دمیدن در شیپور جنگ جهانی دوم و تنشهای خونین اروپا در ۱۹۳۹ صدایش را در نطفه خفه کرد. هشت سال بعد اما جشنواره کن کار خود را شروع کرد و به مرور جایگاهش را تثبیت کرد تا جایی که در چندین دهه توانست صدای سینمای مستقل، سینمای اعتراض، سینمای هنری و سینمای آزادیخواه باشد. بسیاری از فیلمهای بینظیر تاریخ سینما و بسیاری از کارگردانان بزرگ سینمای مستقل سراسر جهان در طی دهههای متمادی در همین جشنواره کن شناخته شدند و درخشیدند. از فدریکو فلینی، اینگما برگمان، آندره تارکوفسکی، روبر برسون، ژان لوک گدار، لوئیس بونوئل، لوکینو ویسکونتی، تئو آنجلوپلوس، کریشتوف کیشلوفسکی، کن لوچ، کاستا گاوراس، میشائیل هانکه، لارس فونتریه، عباس کیارستمی، امیر کاستاریکا، برادران داردن (ژانپیر داردن و لوک داردن) تا حتی کارگردانان جدیدتر خود آمریکا که از هالیوود فاصله داشتند و به نوعی جزو سینمای مستقل محسوب میشدند، مثل اسپایک لی، برادران کوئن (ایتان کوئن و جوئل کوئن) و تارانتینو، همگی درخششهایی ویژه در جشنواره کن داشتند.
البته امروز که به جشنواره کن و برگزیدهها و کنارگذاشتههایش نگاه میکنیم این گذشتهی پر افتخار، درخشش سابق خود را ندارد. همین جشنوارهای که زمانی تا این حد با سیاستزدگی و اعمال نفوذ خارجی مرزبندی واضح داشت و اصلا در واکنش به اعمال نفوذ سیاسی تاسیس شده بود، سال 2003 در موقعیتی شبیه به همان موقعیت 1938 جشنواره ونیز، وقتی جو عمومی جشنواره و نظر اکثریت قاطع منتقدانش برگزیدهشدن فیلم دانمارکیِ ضدآمریکایی و هنرمندانهی «داگویل» را قطعی و بدیهی میدانست، خبر شوکهکننده جشنواره، برگزیدهشدن فیلم آمریکایی و متوسط «فیل» توسط جشنواره بود. و همین جشنواره کن که طی دههها مرزبندی شدیدی با اسکار و جنس برگزیدههایش و اصولا ارزشها و سیاستهای آمریکایی داشت، سال 2019 جایزهی نخل طلای خود را به فیلمی داد که جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی اسکار را از آن خود کرده بود، یعنی فیلم «انگل»؛ فیلمی که به تعبیر منتقدان اثری نمادین بود در تمسخر و زیرسوالبردن هرگونه اعتراض و کنشگری علیه سرمایهداری، یعنی فیلمی که دقیقا در راستای سیاستهای اسکار و ارزشهای آمریکایی بود.
اگر اسکار از ابتدا به کشورها و تمدنهای غیر غربی اهمیتی نمیداد، و اگر کن در دهههای ابتدایی کار خود سعی میکرد سینما و سینماگران غیرغربی را هم ببیند، اما همین کن در دو دههی اخیر، آندسته از سینما و سینماگران غیرغربی را میبیند و بر سر دست میگیرد که وفادار به ارزشهای غربی و در جنگ با ارزشهای بومی خود باشند.
با همهی آنچه گفته شد، کن با توجه به تاریخچهی درخشانش و همچنین با توجه به تمایزهای نسبیای که هنوز هم تا حدی با بیشتر جایزهها و جشنوارههای غربی دارد، جشنوارهی مهمی است که دوستداران سینما در ایران هم خوب است در جریان پیشینه و همچنین وقایع امروزش قرار بگیرند. جشنوارهای که مرور و نقدش و یا مرور نقادانهاش همچنان میتواند کارگاهی برای مطالعه سیر و افت و خیز سینمای هنری و جشنوارههای سینمایی باشد.
در این پروندهی جمعوجور قرار است نگاهی به وضعیت گذشته و امروز جشنواره کن بیاندازیم. هم حواشی و تاریخچهاش را مرور کنیم، هم برگزیدههای ادوارش را به یادآوریم و هم از برگزیدههای امسالش حرف بزنیم.