جمعه 27 تیر 1404 / خواندن: 12 دقیقه
به مناسبت تولد بانوی نویسنده ادبیات کلاسیک انگلستان؛

فهرست: 10 فیلم از بهترین فیلم‌های سینمایی اقتباس‌شده از آثار جین آستین

اواخر دهه‌ی ۹۰ میلادی، گویی دوره‌ی بازگشت‌ فیلم‌سازان به سوی اقتباس آثار کلاسیک بود. در این دهه بسیاری از آثار جین آستین هم در دستور کار تولیدکنندگان قرار گرفتند و جزو بهترین اقتباس‌های تاریخ سینما شدند، آنچنان که هنوز که هنوز است هر فیلم‌ساز و فیلم‌نامه‌نویسی پنجره‌ای جدید به روی این رمان‌ها باز می‌کند و اقتباسی دیگر را سوار بر رویکرد جدیدی از روایت به نمایش می‌گذارد.

4.67
فهرست: 10 فیلم از بهترین فیلم‌های سینمایی اقتباس‌شده از آثار جین آستین

مجله میدان آزادی: 18 ژوئیه (27 تیر) سالروز درگذشت جین آستین، نویسنده‌ی سرشناس ادبیات انگلستان است. پیش این در یادداشت تک‌نگاری این هنرمند به زندگی و آثار این بانوی نویسنده پرداخته بودیم. در فهرست پیش رو، این بار به سراغ بهترین آثار سینمایی که از روی کتاب‌های جین آستین اقتباس شده‌اند رفته‌ایم. در ادامه، شما را به مطالعه این فهرست دعوت می‌کنیم:


شاید نویسندگان عصر گذشته، حتی گمان نمی‌کردند که روزی ورق‌ به ورق آثارشان، تبدیل شود به سکانس‌هایی از یک فیلم! و کتابی که نوشتن و خواندنش روزها زمان می‌برد، با یک حرکت سریع و سیر، وارد ذهن مخاطب شود! اما شگفتا که چرخ صنعت، چرخید و چرخید و سینما را به خدمت ادبیات درآورد. بالاخره داستان‌ها، سوار بر درشکه‌ی مدرنیته به تماشاخانه‌ها و سینماها رسیدند! از آن روز، یکی از پرطرفدارترین سوژه‌ها در سینمای جهان، اقتباس از آثار مشهور و کلاسیک شده. اما در میان طومار بلند نویسندگان قرن‌های گذشته، نام یک نویسنده جایی ویژه در قلب مخاطبین و البته فیلم‌سازان باز کرده است؛ دوشیزه‌ی جوان،«جین آستین». هر چند جای تعجب هم ندارد. این بانوی نویسنده‌‌‌ معروف است به داستان‌های عاشقانه‌‌ و شخصیت‌هایی که همیشه سر و سامان می‌گیرند و به خانه‌ی بخت می‌روند! خوب، کدام فیلم‌سازی است که از خیر این داستان‌های محبوب و پرطرفدار بگذرد؟

جین آستین در عمر کوتاه ۴۱ ساله‌ی خود مجموعاً ۹ رمان را به جهان ادبیات تقدیم کرد.«عقل و احساس»،«غرور و تعصب»،«منسفیلد پارک» و «اِما» در زمان حیاتش و «نورثنگر ابی (کاترین)»،«ترغیب» و «لیدی سوزان» پس از فوتش منتشر شدند. دو اثر دیگرش هم، یعنی «واتسون‌ها» و «سندیتون»، هیچ وقت به پایان خوشی که جین برایشان تصور کرده بود، نرسیدند و با مرگ نویسنده، شخصیت‌هایشان محکوم به داستانی ناتمام شدند. 

نویسنده‌ی به‌نام قرن هجدهم، در بسیاری از این آثار،  لباس رزمی از جنس عاشقانه‌ها را به تن می‌کند و به مبارزه‌ی نُرم‌های اجتماعی می‌رود. در این داستان‌ها، معضلات زمانه و مشکلاتی که زنان در روزگار آستین با آنها دست و پنجه نرم می‌کردند، به خوبی مشهود است. بسیاری از زن‌ها از قانون ارث محروم‌ بودند و همین مسئله‌ی ازدواج را تبدیل به مسئله‌ی مرگ و زندگی می‌کرد. بدون ازدواج فقط دو راه پیش روی این دختران جوان بود؛ پیوستن به کلیسا یا استخدام شدن به عنوان معلم سرخانه. مجال زیادی برای فعالیت اجتماعی زنان هم نبود. آستین با روایت ماجرای عاشقانه‌ی دخترانی که به همین موقعیت‌ها دچار شده‌ بودند، غیرمستقیم انتقادات خود را به این اوضاع بیان می‌کرد. علاوه بر این هیچ یک از داستان‌هایش را هم تلخ به پایان نمی‌برد. او که خود و خواهرش هیچ وقت به فرجام عشق خود نرسیدند، حداقل می‌خواست شخصیت‌های داستانی‌اش پایان خوشی را تجربه کنند. در حقیقت، جین آستین با پایان‌های خوش،  مشتی بر صورت سرنوشت می‌زد و در لباس رزم عاشقانه‌ها، به جدال روزگار می‌رفت. 

اواخر دهه‌ی ۹۰ میلادی، گویی دوره‌ی بازگشت‌ فیلم‌سازان به سوی اقتباس آثار کلاسیک بود. در این دهه بسیاری از آثار جین آستین هم در دستور کار تولیدکنندگان قرار گرفتند و جزو بهترین اقتباس‌های تاریخ سینما شدند، آنچنان که هنوز که هنوز است هر فیلم‌ساز و فیلم‌نامه‌نویسی پنجره‌ای جدید به روی این رمان‌ها باز می‌کند و اقتباسی دیگر را سوار بر رویکرد جدیدی از روایت به نمایش می‌گذارد. البته در میان تمامی این اقتباس‌ها، نام پرتکرار «اندرو دیویسِ» فیلم‌نامه‌نویس، بیش از همه می‌درخشد و حقیقتاً آثارش به استاندارد بدل شده‌اند.

 در این یادداشت قصد داریم ۱۰ اقتباس برتر از آثار جین آستین را پیش رویمان بگذاریم و با داستان‌هایی که همه به خوبی و خوشی در آن زندگی می‌کنند، از هیاهوها فاصله بگیریم:

۱. غرور و تعصب (۱۹۹۵)

 این داستان غرور و تعصب است که در لباس یک مرد و یک زن درآمده‌اند و در جدال عشق و نفرت زورآزمایی می‌کنند!

 فیلم «غرور و تعصب» (۱۹۹۵)، به کارگردانی «سایمون لنگتون» و فیلم‌نامه‌ی اقتباسی اندرو دیویس، در قالب مینی سریالی شش قسمتی منتشر شد. این اقتباس موفق و درخشان با وجود دست بردن‌های اندکی در اصل داستان، همچنان نزدیک‌ترین نسخه به رمان جین آستین محسوب می‌شود. بازی «جنیفر ایلی» در نقش «الیزابت بنت» و «کالین فرث» در ردای «آقای دارسی» هم در این قضیه بی‌تأثیر نیست. آنها چنان هنرمندانه ظاهر می‌شوند که گویی خود شخصیت‌های داستان از کتاب بیرون‌ زده‌اند و جلوی دوربین نقش‌آفرینی می‌کنند! گفتنی است که باقی بازیگران این اثر هم به روایت جین آستین نزدیک‌ترند و سریال به واسطه‌ی مجال بیشتر برای روایت، جزئیات بیشتری را برایمان به تصویر می‌کشد. 


۲. غرور و تعصب (۲۰۰۵)

نسخه‌ی اقتباسی سال ۲۰۰۵ از رمان غرور و تعصب هم اگرچه به پای نسخه‌ی سریالی‌اش نمی‌رسد ولی درخشان است. در مقایسه با مینی سریال، برخی وقایع حذف شده و بعضی از کاراکترها نتوانسته‌اند خمیره‌ی شخصیت‌ها را به درستی شکل بدهند. با این وجود نسخه‌ی سینمایی با سبک مدرن‌تر، فیلم‌برداری‌ فوق‌العاده و بازی زیبای «کیرا نایتلی» (در نقش الیزابت بنت)،«متیو مک فادین» (در نقش آقای دارسی) و «روزموند پایک» (در نقش جین بنت) ضعف‌ها را جبران می‌کند. مناظر خیره‌کننده و موسیقی فیلم هم چاشنی‌های خوشمزه‌ای می‌شوند که باعث می‌شوند، بیننده‌ فیلم‌ را بارها و بارها به تماشا بنشیند. گفتنی است، این اثر به کارگردانی «جو رایت» و قلم «دبورا موگاک»، بازآفرینی شده و جوایز متعددی را در جشنواره‌های گلدن گلوب، اسکار، بفتا و… از آن خود کرده است.


۳. منسفیلد پارک (۱۹۹۹)

«منسفیلد پارک»، قصه‌ی دخترک جوانی به نام «فنی پرایس» است که به دلیل فقر، از کودکی به خانواده‌ی ثروتمند خاله‌اش سپرده شده. فنی به دلیل اختلافات طبقاتی، هیچ وقت احساس تعلق نکرده است؛ نه به جایی که در آن زندگی می‌کند و نه به خانه‌ی مادری‌اش که سالهاست از آنجا کوچ کرده… ‌. در این میان تنها «ادموند» (با بازی جانی لی میلر) است که او را همانطور که هست می‌بیند و می‌شناسد. اگرچه در خصوص اقتباس‌ها از این رمان، بحث بسیار است؛ ولی عمدتاً منتقدین نسخه‌ی ۱۹۹۹ را بر نسخه‌ی ۲۰۰۸ ترجیح می‌دهند.«پاتریشیا رزما»، کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس این اثر، حقیقتاً روح نامرئی و دخترک طردشده‌ی خانواده‌ی پرایس را به خوبی به تصویر کشیده است. فنی پرایسِ نسخه‌ی رزما (با بازی فرانسیس اوکانر) حتی از خود کتاب هم ملموس‌تر شده و مخاطب را به هم‌ذات‌پنداری وامی‌دارد. البته یک نکته‌ی مثبت دیگر هم وجود دارد که این اثر را دوست‌داشتنی می‌کند؛ افزودن روح مبارزه در شخصیت‌های اصلی و طرح داستان. آن هم مبارزه با صنعت وحشیانه‌ی برده‌داری که خانواده پرایس در آنتیگوا، از آن کسب درآمد می‌کردند!


۴. اما (۲۰۰۹)

«اما وودهاوس»، دختری از خانواده‌ی‌ای ثروتمند است که در کنار پدر پیر و سالخورده‌اش زندگی می‌کند. پدری شدیداً محتاط و ترسان از بیماری و سفر و هر چیزی که فکرش را بکنید! تنها همدم اِما وودهاوس،«خانم تیلور» است که او را از کودکی در دامانش بزرگ کرده. ولی حالا که اما خود زنی جوان شده، خانم تیلور هم به خانه‌ی بخت رفته. این روزها اِما در عمارت هارتفیلد تنهاست و خودش را با وصلت دادن جوان‌های دور و برش سرگرم کرده‌! اما یک مشکلی وجود دارد؛ او با اشتباهاتش دلشکستگی‌های متعددی را مرتکب می‌شود و بدتر اینکه آن قدر سرگرم قلب‌های دیگران است که رسیدگی به قلب خودش را فراموش کرده.

نسخه‌ی سریالی «اِما» که در سال ۲۰۰۹ در چهار قسمت منتشر شد، دقیق‌ترین بازنمایی از این شخصیت‌ را ارائه می‌دهد. جین آستین معتقد بود که  شخصیت اما را هیچ کسی جز خودش دوست نخواهد داشت. با این حال فیلم‌سازان به خوبی توانسته‌اند،  جوهره‌ی این شخصیت را به خوبی و از نگاه نویسنده به تصویر بکشند. اما واقعاً دوست داشتنی است‌. به ویژه که با فیلم‌نامه‌ی محشر «سندی ولش» و بازی فوق‌العاده‌ی «روملا گری» قابل درک‌تر شده. اما در سال ۲۰۰۹ با کارگردانی «جیم اوهنلن» و هنرنمایی دقیق «جانی میلر» در نقش «آقای نایتلی»، مهمان جعبه‌ی جادویی شد و قلب‌های بسیاری را مسحور خود کرد.


۵. اما (۱۹۹۶)

نسخه‌ی ۱۹۹۶ اما هم لذت‌بخش است. این اثر موفق، به کارگردانی و قلم «داگلاس مک‌گرث» بر پرده‌ی نمایش ظاهر شد.«گوئینت پالترو»، بازیگر نقش اصلی داستان، تا حد خوبی در پوست و جلد اما می‌رود و اسکار بهترین بازیگر زن را هم از آن خود می‌کند. البته که همچنان بازنمایی او از اما به پای روملا گری نمی‌رسد.«جرمی نرثام» هم به خوبی از پس نقش آقای نایتلی برمی‌آید. روی هم رفته این نسخه برای بسیاری از مخاطبین نسل گذشته تبدیل به یک اثر نوستالژیک شده. هر چند که در جنگ اقتباس‌ها، همواره پس از نسخه‌ی ۲۰۰۹ و در جایگاه دوم قرارمی‌گیرد.


۶. عقل و احساس (۱۹۹۵)

این داستان جدال عقل و احساس در کسوت دو خواهر است: الینور و ماریان. این دو هر کدام به شیوه‌ی خود به مصاف عشق می‌روند؛ یکی سوار بر امواج احساس تصمیم می‌گیرد و دیگری محکم بر روی ساحل منطق سکنی گزیده است.

از این اثر خواندنی سه اقتباس تولید شده؛ ولی «عقل و احساس» (۱۹۹۵) یک سر و گردن از بقیه بالاتر است. نکته‌ی جالب توجه درباره‌ی این اقتباس، حضور اما تامپسون، فیلم‌نامه‌نویس این اثر، به عنوان یکی از شخصیت‌های اصلی فیلم است. حقیقتاً تامپسون به خوبی از پس اقتباس این رمان برآمده؛ چراکه کتاب عقل و احساس  مملو از توصیفات است و تقریباً خالی از گفتگو. بیرون کشیدن یک فیلم که دیالوگ‌ها در آن نقش به سزایی دارند، کار ساده‌ای نیست. تأثیر بازی‌های درخشان «کیت وینسلت» و خود «اما تامپسون» هم در جان‌بخشی به این دیالوگ‌ها کاملاً مشهود است. روی هم رفته این فیلم سینمایی که در اسکار هم برنده‌ی بهترین فیلم‌نامه‌ی اقتباسی و نامزد جوایز متعددی شد، بهترین اقتباس از این رمان آستین تلقی می‌شود. البته نسخه‌ی سریالی این اثر هم که در سال ۲۰۰۸ منتشر شد، نقاط قوت خاص خودش را دارد و به داستان هم وفادارتر است. اما بودجه‌ی کم آن در مقایسه با بودجه‌ی نسخه‌ی هالیوودی، در کیفیت پایین‌تر فیلم‌برداری و ابعاد دیگر آن اثرگذار بوده. 


۷. ترغیب (۱۹۹۵)

شاید اگر جین آستین، این اثر را در زمان حیاتش منتشر می‌کرد، از اینکه چه قدر در قلب خوانندگان جا باز کرده متعجب می‌شد. «ترغیب»، محبوب‌ترین رمان جین آستین بعد از غرور و تعصب است. در واقع همین محبوبیت باعث شده تا بارها مورد اقتباس قرار بگیرد؛ سه بار در سال‌های ۱۹۹۵، ۲۰۰۷ و ۲۰۲۲. البته در میان این سه، قدیمی‌ترین نسخه گوی میدان را ربوده است. این فیلم به کارگردانی «راجر میچل» و فیلم‌نامه‌ی «نیک دیر» بر روی پرده‌ی نمایش رفت. نقطه‌ی قوت این اثر بازی‌ به شدت واقعی «آماندا روت» (در نقش ان الیوت) و «کیران هایندز» (در نقش فردریک ونتفورث) است. این دو درکنار فیلم‌نامه‌ی به شدت وفادار به داستان، اقتباسی نوستالژیک را در تاریخ سینما ثبت کرده‌اند‌. البته دو نسخه‌ی متأخر هم جذابیت‌های خاص خود را دارند و سعی کرده‌اند با استفاده از تکنیک‌های مدرن مثل شکستن دیوار چهارم، روایتی متفاوت‌تر را ارائه دهند. 


۸.  نورثنگر ابی (۲۰۰۷)

«فلیسیتی جونز»، به خوبی «کاترین مورلند»، دختر ساده‌لوح رمان «نورثنگر ابی» را مجسم می‌کند. کاترین دختر هفده‌ساله‌ای است که به شدت تحت تأثیر رمان‌های گوتیک و ترسناک قرارگرفته. او که رویای عشق شخصیت‌های سیاه و خلافکار را در سر می‌پروراند، در زندگی حقیقی با تصویر متفاوتی از این کاراکترها مواجه می‌شود. نسخه‌ی اقتباسی این اثر که در سال ۲۰۰۷ منتشر شده، به کارگردانی «جون جونز» و حضور دیگرباره‌ی «اندرو دیویس» در کسوت فیلم‌نامه‌نویس ساخته شد. فیلم اگرچه تا حد خوبی موفق است؛ اما بسیار گذرا به داستان می‌پردازد. با این حال بازی‌های روان و ریتم تند فیلم‌نامه به جبران این ضعف و جذب مخاطب کمک می‌کند. البته فضاسازی گوتیک و ارتباط دادن آن با تخیلات شخصیت اصلی داستان هم در پرورش بهتر قصه کمک‌کننده بوده. تنها چیزی که متناسب نیست و کار را خراب کرده، مدرنیزه‌سازی شخصیت پاک کاترین و جنسیتی کردن این کاراکتر معصوم است… .


۹. سندیتون (۲۰۱۹)

«سندیتون» آخرین رمان جین آستین بود. تنها ۱۱ فصل از این رمان نوشته شده بود که جوهر عمر آستین پایان یافت و رمان هیچ‌وقت فصل آخر زندگی‌اش را ندید. اندرو دیویس، این بار به سراغ این رمان ناتمام می‌رود تا آن را با تخیلات ذهنی و آنچه از آستین انتظار می‌رود به پایان برساند. سریال سندیتون، از شبکه‌ی PBS و در دو فصل منتشر شد. در فصل اول، یازده فصل ابتدایی رمان، وفادارانه به تصویر کشیده می‌شود. بازی دوست‌داشتنی «رز ویلیماز»  در نقش «شارلوت هیوارد» هم آن را دیدنی‌تر می‌کند. اما مشکل از جایی آغاز می‌شود که دست‌نوشت‌های جین به آخر خط می‌رسند. چرا که با یازده فصل کوتاه، سرنخ زیادی برای ادامه دادن وجود ندارد… جدای از آنکه این پروژه به خودی خود، ریسک‌پذیر است و آدمی را به این فکر وامی‌دارد که نکند تن و بدن جین آستین را در خانه‌ی ابدی‌اش بلرزاند! فصل اول اگرچه ارزش دیدن دارد، در فصل دوم محکوم به سقوط است. با این حال سندیتون ارزش یک بار تماشا را دارد. حتی اگر فقط برای دیدن تلاش سازندگان برای تمام کردن یک داستان ناتمام باشد! 


۱۰. عشق و دوستی (۲۰۱۶)

سینمایی «عشق و دوستی»، اقتباسی از رمان «لیدی سوزان»، اولین رمان جین آستین است. البته خود آستین هیچ وقت تلاشی برای انتشار این اثر در زمان حیاتش نکرد. شاید به این دلیل که عشق و دوستی، مدرن‌ترین داستان او محسوب می‌شود؛ قصه‌ی زنی که همسرش را از دست داده و حالا برای خود و دخترش به دنبال شوهر می‌گردد. به عبارتی دیگر رسوایی عجیبی در آن دوره و زمانه! این داستان از طرح همیشگی شخصیت‌های سیاه و سفید آستین، فاصله می‌گیرد. بانو سوزان، زنی زیباست؛ اما تفکرات دوست‌داشتنی‌ای درباره‌ی ازدواج ندارد. او ازدواج را صرفاً شبیه به یک معامله می‌بیند و با همین نگاه، سوءاستفاده از مردان را توجیه می‌کند. 

و اما اقتباس سال ۲۰۱۶… این اثر چند مشکل بزرگ دارد: سردرگمی در معرفی شخصیت‌ها و پیرنگ داستانی، مخاطب را در میانه‌ی راه گم می‌کند. متأسفانه به دلیل ضعف در کارگردانی و فیلم‌نامه، مخاطب هیچ وقت کشش کافی برای پایان بردن فیلم را نمی‌یابد. اما به واسطه‌ی اینکه این فیلم، تنها نسخه‌ی اقتباسی از اولین رمان این نویسنده‌ی مشهور است، اهمیت به‌سزایی دارد و ذکر نامش در این فهرست خالی از لطف نیست.
 

اقتباس‌های آثار جین آستین در طول تاریخ سینما، مسیر طولانی‌ای را طی کرده‌اند. هر بار سوار بر کالسکه‌ی سینما، به مسافرخانه‌ای جدید رسیده‌اند و از زبان مسافری جدید روایت شده‌اند. برخی وفادارانه به روایت مو به موی نویسنده متعهد شدند. برخی داستان را به زمان معاصر آوردند و شخصیت‌های جین آستین را در موقعیت‌های کنونی عصر تکنولوژی قرار دادند. برخی هم چارچوب‌ها را بیش از پیش شکستند و اقتباس‌های عجیبی را  خلق کردند. نمونه‌ی بارز این موضوع، فیلم «غرور و تعصب و زامبی‌ها» ست که فضای واقع‌گرایانه‌ی داستان را با فانتزی و ژانر ترسناک ترکیب کرده است. گفتنی است که این انتخاب بدون غرض هم نبوده و در کنار پیام‌های مختلفش، به طور ناخودآگاه خشونت بسیاری را به مخاطب القا می‌کند.  زیرا دوربین در زمان حمله‌ی زامبی‌ها به گونه‌ای می‌چرخد که گویی مخاطب، یک زامبی‌ِ در حال حمله به اهالی هارتفوردشایر است!

البته همه‌ی اقتباس‌های عجیب هم در جهت منفی نبوده‌اند. مثل فیلم «اما» (۲۰۲۲) که با وام‌گیری و اقتباس همزمان از «داستان ندیمه»، تصویر پررنگ‌تری را از محدودیت زنان در دنیای غربِ گذشته و حال، کشیده‌ است. 




تصاویر پیوست

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
جین آستین در عمر کوتاه ۴۱ ساله‌ی خود مجموعاً ۹ رمان را به جهان ادبیات تقدیم کرد.«عقل و احساس»،«غرور و تعصب»،«منسفیلد پارک» و «اِما» در زمان حیاتش و «نورثنگر ابی (کاترین)»،«ترغیب» و «لیدی سوزان» پس از فوتش منتشر شدند. دو اثر دیگرش هم، یعنی «واتسون‌ها» و «سندیتون»، هیچ وقت به پایان خوشی که جین برایشان تصور کرده بود، نرسیدند و با مرگ نویسنده، شخصیت‌هایشان محکوم به داستانی ناتمام شدند. 

اقتباس‌های آثار جین آستین در طول تاریخ سینما، مسیر طولانی‌ای را طی کرده‌اند. هر بار سوار بر کالسکه‌ی سینما، به مسافرخانه‌ای جدید رسیده‌اند و از زبان مسافری جدید روایت شده‌اند. برخی وفادارانه به روایت مو به موی نویسنده متعهد شدند. برخی داستان را به زمان معاصر آوردند و شخصیت‌های جین آستین را در موقعیت‌های کنونی عصر تکنولوژی قرار دادند. برخی هم چارچوب‌ها را بیش از پیش شکستند و اقتباس‌های عجیبی را  خلق کردند. نمونه‌ی بارز این موضوع، فیلم «غرور و تعصب و زامبی‌ها» ست که فضای واقع‌گرایانه‌ی داستان را با فانتزی و ژانر ترسناک ترکیب کرده است.

مطالب مرتبط