مجله میدان آزادی: امروز، روز دانش آموز است. یعنی روز یک خلاق، یک امید، یک سازندهی آینده. به همین مناسبت فهرستی از بهترین رمانها با حالوهوای مدرسه فراهم کردیم. این فهرست را به قلم مهشاد حمزهلو در ادامه بخوانید:
در میان هیاهوی کلاسهای درس و زنگهای تفریح، جایی که دوستیها شکل میگیرند و ماجراها آغاز میشوند، بهترین قصهها متولد میشوند. رمانهای نوجوان در ژانر زندگی-مدرسه مانند کلیدی جادویی، دروازهای به سوی دنیایی پر از احساس، هیجان و کشف باز میکنند. دنیایی که نهتنها سرگرمکننده است؛ بلکه چون آینهای تجربههای واقعی و چالشهای زندگی دانشآموزی را به تصویر میکشد. این روزها که دوباره برگهای پاییزی خبر از شروع مدرسهها دادهاند، قصد داریم به دنیای ده رمان نوجوانانه در حال و هوای مدرسه قدم بگذاریم و در هوای سحرانگیزشان نفس بکشیم!

رمان «خُمره» نوشتهی «هوشنگ مرادی کرمانی»
۱. خمره | هوشنگ مرادی کرمانی
«باید بدانید که اگر قرار بود تهمت و غیبت آدمهای خوب را دلسرد کند، بزرگان دین دنبال کارشان را نمیگرفتند.» (هوشنگ مرادی کرمانی)
داستان «خُمره» از «هوشنگ مرادی کرمانی»، در مدرسهای کوچک و ساده رقم میخورد. جایی که فقط محلی برای درس خواندن نیست. این مدرسه صحنهای است که فقر، محرومیت و سختیهای زندگی دانشآموزان را به تصویر میکشد؛ اما درعینحال، همدلی، مهربانی و تلاش جمعی آنها را هم نشان میدهد. در دنیای ساده و صمیمی این مدرسهی روستایی، خمرهای کهنه سقای دانشآموزان است؛ جایی که آب گوارا را برای لبهای تشنهی بچهها نگه میدارند.
اما در شبی سرد و زمستانی خمره ترک میخورد و آبها از دستش فرار میکنند. حالا معلم و بچهها باید دست به دست هم بدهند تا این خمره، که چون قلبی تپنده برای مدرسه است، دوباره جان بگیرد. بچههای مدرسه، در جریان شکستن و تعمیر خمره یاد میگیرند که حتی ترکهای زندگی را میتوان با همکاری و محبت ترمیم کرد. خمره نمادی از هر قلبی است که با شرایط سخت یا حرفهای سرد و گزنده میشکند؛ اما هیچ وقت از محبت، همدلی و کمکرساندن به دیگران خالی نمیشود! این پیام عمیق، «خمره» را به اثری ماندگار تبدیل کرده که نهتنها در ایران، بلکه در کشورهای دیگر از انگلیس و آلمان تا اسپانیا، هلند و ترکیه مورد استقبال قرار بگیرد. این رمان ارزشمند، جوایزی چون دیپلم افتخار «شورای کتاب کودک» و عنوان «کتاب برگزیدهی سال» ۱۹۹۴ آلمان را از آن خود کرده و همچنان در قلب خوانندگانش جای دارد. خمره یک اقتباس سینمایی موفق به کارگردانی «ابراهیم فروزش» به همین نام دارد.

رمان «جنگ چهارشنبهها»، نوشتهی «گری دی. اشمیت»
۲. جنگ چهارشنبهها | گری. دی. اشمیت
«همهی معلمها پشت میزشان به دنیا نمیآیند؛ یعنی به شکل فردی عاقل و بالغ با یک خودکار قرمز توی دست و آماده برای نمره دادن.» (گری دی. اشمیت)
کتاب «جنگ چهارشنبهها»، نوشتهی «گری دی. اشمیت»، رمانی جذاب و پراحساس برای نوجوانان است که داستانی واقعی و گیرا را در بستر آمریکای دههی ۱۹۶۰ روایت میکند. این داستان که نشان نیوبری را نیز از آن خود کرده دربارهی دانشآموزی کلاس هفتمی به نام هالینگ هودهود است. او که در مدرسهای پر از ماجراهای غیرمنتظره گرفتار شده، فکر میکند معلمش، خانم بیکر، با او دشمنی دارد! دلیلش؟ هر چهارشنبه، خارج از ساعت درسی، هالینگ باید تنها با خانم بیکر در کلاس بماند و نمایشنامههای شکسپیر را بخواند! چیزی که اول برایش خستهکننده به نظر میرسد، اما کمکم در دلش جا باز میکند. این داستانهای قدیمی به او کمک میکنند تا با مشکلات زندگی از تنشهای خانوادگی و معضلات مدرسه گرفته تا تأثیرات جنگ ویتنام، بهتر کنار بیاید.
هالینگ از شکسپیر انتخاب را در تک تک مسیرها و چالشهای زندگی یاد میگیرد. بله... بودن یا نبودن؟ مسئله این است!

«آخرین روز خانم بیکسبی» نوشتهی «جان دیوید اندرسون»
۳. آخرین روز خانم بیکسبی | جان دیوید اندرسن
«با بقیهی معلمها که صحبت میکردی یک چشمشان به کلاس بود، ولی خانم بیکسبی تمام مدت نگاهش را به تو میدوخت. اصلاً هم مهم نبود چقدر طول بکشد، تا بتوانی حرفت را بزنی.» (جان دیوید اندرسن)
احتمالاً همهی ما روزی یک معلم داشتهایم که وجودش در زندگیمان تاثیری بزرگ داشته و حتی مسیر آیندهمان را با حرفها و نگاه مهربانش تغییر داده است. کتاب «آخرین روز خانم بیکسبی»، قصهی یکی از همین معلمهاست. این رمان بینظیر در ژانر زندگی-مدرسه و به قلم «جان دیوید اندرسون» به رشتهی تحریر درآمده. معلمها، همانطور که نویسنده با ظرافت نشان میدهد، انواع مختلفی دارند: از آنهایی که کلاس را به خواب میبرند تا آنهایی که با دانشآموزان رفیق میشوند. اما «خانم بیکسبی» در هیچکدام از این دستهها نمیگنجد. او یک شعبدهباز واقعی است؛ معلمی که با جادوی کلام و خلاقیتش، درس را به تجربهای فراموشنشدنی تبدیل کرده.
وقتی خبر میرسد که خانم بیکسبی دیگر نمیتواند معلم بچهها باشد، همه با حسرت به گریه میافتند. در این میان اما سه دانشآموز به نامهای «توفر»،«برند» و «استیو» تصمیم میگیرند تا کاری بیشتر از گریه و زاری بکنند. آنها با یک نقشهی جسورانه و پرماجرا به خانم بیکسبی نشان میدهند که تأثیرش در قلبهایشان ابدی است. این نقشهی پر از طنز و هیجان، نهتنها ادای دینی به یک معلم فوقالعاده است، بلکه نشان میدهد چگونه یک معلم میتواند زندگی شاگردانش را برای همیشه زیر و رو کند. «آخرین روز خانم بیکسبی» با روایت گیرا و طنز دلنشینش، جوایزی مانند جایزه NCTE Charlotte Huck 2017 را از آن خود کرده و منتقدان را چنان شیفته ساخته که گفتهاند: «قهرمانان افسانهای را فراموش کنید؛ ماجراجویی واقعی در کلاس درس خانم بیکسبی است!»

رمان «ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر» نوشتهی «لوییس سکر»
۴. ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر | لوییس سکر
«ته کلاس ما یک صندلی خالی بود. چیز خاصی هم نبود، فقط اینکه خالی بود و کسی رویش نمینشست. اما یک، روز یعنی سه هفته بعد از شروع مدرسه هیجان انگیزترین چیزی که ممکن بود برای یک نفر پیش بیاید،اتفاق افتاد. داستان با همان صندلی شروع شد!» (لوییس سکر)
بعضی وقتها خواندن داستانهایی با موضوع زندگی-مدرسه از زبان بچههای شرّ و قلدر میتواند زاویهدید جالبی را نشانمان بدهد. اینکه چرا بچهای دروغ میگوید، مشق نمینویسد، با بقیه مدام دعوا میکند و از درس خواندن متنفر است! این دقیقاً زاویهدیدی است که «لوییس سکر»، نویسندهی رمان پرطرفدار و پرافتخارِ «ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر» انتخاب کرده. داستان این کتاب دربارهی پسربچهای دردسرساز به اسم «برادلی چاکرز» است که همیشه ته کلاس، ردیف آخر و صندلی آخرمینشیند. برادلی در مدرسه به بچه قلدر کلاس معروف است و بچهها و معلمها را کلافه کرده. تا این که با ورود «کارلا»، مشاور جدید مدرسه، همه چیز تغییر میکند…
کارلا اصلاً شبیه معلمها و مشاورهای خشک و رسمی مدرسه نیست. او یک زن پرانرژی است که بیشتر خودش را یک نوجوان میبیند تا معلم! همین موضوع باعث میشود تا حسابی در دل بچههای شرّ کلاس، مثل برادلی چاکرز، جا باز کند و کم کم از او یک قهرمان واقعی بسازد!

رمان «شگفتی» نوشتهی «آر. جی. پالاسیو»
۵. شگفتی | آر. جی. پالاسیو
«مهم نیست آنها چه میگویند… حرفها نمیتوانند تو را از پای دربیاورند.» (آر. جی. پالاسیو)
رمان «شگفتی» نوشتهی «آر. جی. پالاسیو»، داستانی عمیق و تاثیرگذار دربارهی «آگوست پولمن» است؛ پسری که از کودکی، معلولیت و ۲۷ عمل جراحی را پشت سر گذاشته و به همین دلیل ظاهری بسیار متفاوت با دیگر همسالانش دارد. نگرانیهای زیاد مادر، پدر و خواهر آگی باعث شده تا حلقهی مراقبتی قویای را دور او بسازند که اگرچه از جنس عشق و محبت است؛ اما احساس متفاوت بودن و تافتهیجدابافته بودن را در آگوست قویتر میکند. او از بدو کودکی از هم سن وسالانش به دور بوده و حتی دروس مدرسه را در خانه و از مادرش آموخته است. حالا پس از گذشت چندین سال، خانواده او برای مقابله با چالشها آماده دیدهاند و عقیده دارند وقت آن رسیده که پسرشان به دنیای بیرون و مدرسه قدم بگذارد.
بدین ترتیب آگی با چهرهی متمایزش، بهعنوان دانشآموزی تازهوارد به یک مدرسهی خصوصی، وارد میشود و درمییابد که از اولین لحظه باید خود را به دیگران ثابت کند. این داستان، که از نگاه آگوست و گاهی نزدیکانش روایت میشود، نهتنها قصهی پذیرشِ خود و مبارزه با تبعیض است، بلکه نشان میدهد چگونه نگاههای تحقیرآمیز و قلدری همکلاسیها میتواند زندگی یک نفر را تحتتأثیر قرار دهد.
«شگفتی» با روایتی صمیمی و پراحساس، خواننده را به سفری پر از همدلی، شجاعت و دوستی دعوت میکند و پیامی قدرتمند دربارهی برابری میدهد. این رمان، که در فهرست پرفروشهای «نیویورک تایمز» جای گرفته و جوایزی چون «جایزهی کریستوفر» و «جایزهی خوانندهی جوان کالیفرنیا» را کسب کرده است. شگفتی برای هر دانشآموزی که با چالش تازهوارد بودن یا مقابله با قلدری روبهروست، الهامبخش و فراموشنشدنی است.

رمان «شرورترین دختر مدرسه» نوشتهی «انید بلایتون»
۶. شرورترین دختر مدرسه | انید بلایتون
«فقط آدمهای قوی شهامت این را دارند که وقتی در عقیدهشان اشتباهی ببینند، به آن اعتراف کنند و تصمیمشان را تغییر دهند.» (انید بلایتون)
رمان «شرورترین دختر مدرسه»، به قلم «انید بلایتون»، قصهی ادختری به نام «الیزابت» است که از فرط شیطنتهایش جان پدر و مادرش را به لب رسانده! آنها که از دست شیطنتهای دخترشان خسته شدهاند، تصمیم میگیرند او را به «مدرسهی شبانهروزی وایتلیف» بفرستند… بلکه کمی درس بگیرد و آرام شود. اما الیزابت عزمش را جزم کرده که از مدرسه متنفر باشد و آنقدر دردسر درست کند که اخراجش کنند و به خانه برگردد! او در این راه دست به هر شیطنتی میزند؛ از دروغ گفتن و اذیت کردن معلمها گرفته تا خرابکاری در مدرسه. هیچکس و هیچچیز از دست الیزابت در امان نیست. اما بالاخره جرقهی تغییر در وجود شرورترین دختر مدرسه روشن میشود… و او نشان میدهد که آنقدر شجاع است که از مسیر اشتباهش برگردد.

رمان «این کتاب را ممنوع کنید» نوشتهی «آلن گرتز»
۷. این کتاب ممنوع است! | آلن گرتز
«کتابهای خوب نباید پنهان بمانند. باید بیشترین آدمهای ممکن به بیشترین دفعات ممکن آنها را بخوانند.» (آلن گرتز)
رمان «این کتاب را ممنوع کنید» نوشتهی «آلن گرتز»، داستانی است که عطر کاغذهای نو و کهنهی کتابخانههای مدرسه را در مشام خواننده زنده میکند.«ایمی آن»، شخصیت اصلی داستان، دختری است که زندگیاش با کتابها گره خورده؛ روزهایش در کتابخانهی عمومی مدرسه و شبهایش زیر نور چراغقوه با کتابها سپری میشود. اما ناگهان اتفاقی عجیب در مدرسه رخ میدهد: کتابهای محبوب ایمی یکی پس از دیگری توسط هیئت امنای مدرسه ممنوع میشوند! اما چه کاری از دست او برمیآید تا کتابها را نجات دهد؟ اصلاً چه کسی فکرش را میکرد که روزی کتابها هم نیاز به مدافعی برای حقوقشان داشته باشند؟! مگر نه این است که کتابهای خوب نباید پنهان بمانند تا بیشترین آدمهای ممکن به بیشترین دفعات ممکن آنها را بخوانند؟ از اینجاست که ماموریت ایمی آن و دوستانش برای دفاعی جانانه از کتابهای مدرسه آغاز میشود. این اثر خواندنی که محبوب قلبهای نوجوانان کتابخوان بسیاری شده است، با طرح داستانی پرکشش و پر ماجرایش تاثیر سیستم آموزشی نادرست بر دانشاموزان را نشان میدهد. این کتاب ممنوع است! برای هر کسی که کتابها را دوست دارد، یک پیشنهاد درجه یک است. کتابی که موفق شده در «فهرست آثار برگزیدهی دوروتی کانفیلد فیشر» در سال ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹قرار بگیرد.

رمان «یه جا برام نگه دار» نوشتهی «سارا ویکس»
۸. یه جا برایم نگهدار | سارا ویکس
«پیروزی همیشه به معنی درخشیدن نیست گاهی وقتها پیروزی یعنی سهیم شدن نور با کسی که تمام مدت توی سایه منتظرت نشسته است.» (سارا ویکس)
رمان «یه جا برام نگه دار» نوشتهی «سارا ویکس» کتابی برای تمام تازهواردهایی است که در مدرسهی جدید احساس غریبی میکنند. این رمان داستان دو پسر به اسم «جو» و «راوی» است که از دو کشور کاملاً متفاوتاند؛ ولی برای یک هدف مشترک با هم رفیق شدهاند: ادب کردن «دیلن سمرین»، قلدر کلاس!
راوی که از هند به آمریکا مهاجرت کرده، در مدرسهی جدیدش حسابی غریبه است. بچهها تحویلش نمیگیرند، فامیلیاش را درست تلفظ نمیکنند و لهجهاش را نمیفهمند. از آن طرف جو، پسری آرام و سربهزیر است که از کودکی در آمریکا بزرگ شده؛ اما مشکل شنوایی دارد. بهترین رفیقش هم از مدرسه رفته و به همین دلیل خیلی خیلی تنهاست. این دو پسربچه که در ظاهر نقطهمشترک زیادی ندارند، با شروع اذیت و آزارهای دیلن، قلدر مدرسه، متحد میشوند تا به او یک یه درس درست و حسابی بدهند!
این کتاب پرماجرا روایتی شیرین از اتحاد و برابری آدمها از هر رنگ و زبان دنیاست. سارا ویکس، نویسندهی این رمان، به خوبی از عهدهی روایت این موضوع مهم برآمده و نامزد جوایز متعددی از جمله «جایزهی گلدن دُم جشنواره ورمونت» (۲۰۱۸) و کتاب کودک منتخب «جشنواره ویلیام الن وایت» (۲۰۱۹) شده است.

رمان «بیهوشی»، نوشتهی «گوردن کورمن»
9. بیهوشی | گوردن کورمن
«مثل اینکه به کل یادم رفته چه دانش آموز تنبلی بودهام. چون همهی معلمها از پیشرفت تحصیلیام شوکه شدهاند! وقتی مشقهایم را تحویل میدهم بعضیهایشان میخواهند غش کنند.» (گوردن کورمن)
فکرش را بکنید که روزی تمام حافظهتان را از دست بدهید و حتی اسمتان را هم به یاد نیاورید! این اتفاقی است که برای «چیس»، پسر نوجوان شرور مدرسه رخ میدهد. پسری که از پشت بام خانه پایین افتاد و بنگ! هر چه در مغزش از درس و اسم و خاطره ثبت کرده بود، به کلی پاک شد.
وقتی چیس به مدرسه برمیگردد، احساس میکند وارد یک دنیای عجیب و غریب شده. یک عده از بچهها جوری نگاهش میکردند که انگار قهرمان است و بقیه گویی از او وحشت داشتند! این واکنشهای متضاد چیس را به فکر میاندازد: «من قبل از این سقوط کی بودم؟» کمکم، با کمک دوستان و همکلاسیهایش، تکههای پازل گذشتهی او کامل شده و آن وقت است که با حقیقتی تلخ مواجه میشود. اینکه شاید او همیشه هم آدم خوبی نبوده… ما این شخصیت برای او خیلی غریبه است. چیس که علاقهای به تصویر گذشتهاش ندارد، فراموشی و از دست دادن حافظهاش را مثل یک ابرقدرت برای ساختن تصویری جدید از خودش به کار میگیرد!
«بیهوشی»، نوشتهی «گوردن کورمن»، کتاب پرفروش نیویورک تایمز و نامزد جوایز متعددی مثل «جایزهی کتاب کارولینای جنوبی» ۲۰۲۰ و «جایزهی خوانندگان جوان مانیتوبا» ۲۰۱۹ شده است. داستانی که از دیدگاه روانشناسی به زوایای مهمترین و جنجالیترین موضوع نوجوانان در مدرسه میپردازد؛ مسئلهی قلدری!

رمان «رونوشتهای درخت ته کلاس» نوشتهی «فاطمه مرتضایی»
۱۰. رونوشتهای درخت ته کلاس | فاطمه مرتضایی
«رونوشتهای درخت ته کلاس»، نوشتهی «فاطمه مرتضایی» اثری در ژانر زندگی-مدرسه است که رونوشتی خواندنی از چالشهای نوجوانان در پیدا کردن دوست و اعتماد به نفس را پیش چشم خواننده گشوده.
این رمان داستان دختری خجالتی را روایت میکند که به خاطر قد بلندش همیشه آخر کلاس مینشیند.«باران» سیزده ساله، به خاطر اعتماد به نفس پایینش خود را تافتهایجدابافته میبیند و ظاهرش را به یک جنگل وحشی تشبیه میکند… جنگلی که به قول خود او، قد زرافهای، گوش فیلی و چشمهای گاویاش حیوانات آن را تکمیل میکنند! بله… منظور از درخت ته کلاس، همین دختر خجالتی است که تنها دوست و همدمش یک دفترچهی خاطرات است. دفترچهخاطراتی که برگ برگ افکار و رازهای او و بچههای کلاس را در خودش پنهان کرده! حتما میدانید… دفترچهی خاطرات، یک سازمان اطلاعات سری تمام عیار است و وای به روزی که گم شود و به دست نااهلش بیفتد! آن وقت بدا به حال کسانی که اسمشان در این دفترچه آمده و قرار است رازشان برملا شود.