چهارشنبه 20 اردیبهشت 1402 / خواندن: 7 دقیقه
پرونده اردیبهشت کاغذی | صفحه سوم

گزارش: در خدمت و خیانت نمایشگاه کتاب - بخش اول | نظر گیتی صفرزاده و مهدی صالحی

به بهانه برگزاری سی‌وچهارمین دوره‌ی نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، به سراغ تعدادی از ناشران، نویسندگان، مروجان و حتی دوستداران کتاب رفتیم، با این پرسش: «برگزاری نمایشگاه تهران چه مزایا و آسیب‌هایی برای جریان کتاب و صنعت نشر کشور دارد؟»

5
گزارش: در خدمت و خیانت نمایشگاه کتاب - بخش اول | نظر گیتی صفرزاده و مهدی صالحی

مجله میدان آزادی: برپایی نمایشگاه کتاب تهران و حضور در آن از مسائلی است که سال‌ها بحث و چالش پیرامون آن وجود داشته‌است. مافیا، تحریم و ضرر به کتابفروشان از حاشیه‌های منفی و حمایت از ناشران ضعیف‌تر، دسترسی مناسب به تعداد بالایی از عنوان‌ها و ترویج فرهنگ کتاب‌خوانی نیز از حاشیه‌های مثبت پیرامون برگزاری این نمایشگاه بوده‌است. به همین بهانه و به بهانه برگزاری سی‌وچهارمین دوره‌ی نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، به سراغ تعدادی از ناشران، نویسندگان، مروجان و حتی دوستداران کتاب رفتیم، با این پرسش: «برگزاری نمایشگاه تهران چه مزایا و آسیب‌هایی برای جریان کتاب و صنعت نشر کشور دارد؟» این گفتگو در قالب گزارش چهار قسمتی «در خدمت و خیانت نمایشگاه کتاب تهران» توسط خانم «مینو رضایی» انجام شده‌است. قسمت اول این گزارش را در صفحه‌ی سوم پرونده‌ی «اردیبهشت کاغذی» با مروری بر نظرات یک نویسنده و کارشناس عرصه‌ی کتاب (خانم صفرزاده) و یک ویراستار و فعال حوزه‌ی زبان پارسی (آقای صالحی) می‌خوانید:

«مهدی صالحی»، دبیر انجمن ویرایش و درست‌نویسی:

فارغ از ماجراهای ناشران و کتاب‌فروشان، که بعضی از آن‌ها صرفاً کاسبان این عرصه‌اند و بعضی هم با خون دل خوردن، به نگاهبانی در عرصهٔ فرهنگ‌ مشغول‌اند، از زاویه‌ای دیگر هم باید به موضوع نمایشگاه کتاب نگاه کرد.

ما در سیاست‌گذاری حوزۀ کتاب، در چند دهۀ گذشته، برنامه‌های متعددی را پیش برده‌ایم. اغلب این برنامه‌ها، حاکمیتی و از جنس حمایت مالی و اقتصادی از تولیدکنندهٔ کتاب بوده‌ است. از نویسنده و مترجم در قالب جایزه‌های مالی حمایت شده و حمایت از ناشر به‌عنوان تولیدکننده هم در قالب بسته‌های حمایتی ارشاد مثل کاغذ بوده است. این حمایت‌ها بعضی از ناشران را رشد داده است و بعضی هم نتوانسته‌اند از فرصت‌ها استفاده کنند و شکست خورده‌اند.

اما عرض بنده این است: ما در حوزهٔ تولید سرمایه‌گذاری زیادی کرده‌ایم. در حوزهٔ توزیع نیز هم سرمایه‌گذاری کرده‌ایم و هم برنامه‌ریزی. در حوزهٔ ترویج هم به‌زعم خودمان مفصل سرمایه‌گذاری کرده‌ایم. اما سخن اینجاست که در حوزۀ مخاطب و تربیت مخاطب سرمایه‌گذاری نکرده‌ایم یا دست‌کم سرمایه‌گذاری‌هایمان وافی و مبسوط و مؤثر نبوده‌ است.

بحثی که بنده از حدود ده سال پیش مطرح می‌کردم این بود که بیایید این بودجه‌های سرگردان یا متمرکز حوزۀ کتاب و فرهنگ را که در تولید و توزیع مصرف صرف می‌کنیم که نمایشگاه کتاب هم یکی از حوزه‌های توزیع و حتی ترویج است، این‌ها را در حوزۀ مخاطب‌پروری صرف کنیم. جریان‌های کتاب‌خوانی راه بیندازیم. طرحی را با عنوان «انجمن کتاب‌خوانان ایران» پیشنهاد دادیم و سازوکاری هم برایش مهیا کردیم و معتقدیم اگر این اتفاق بیفتد بخشی از معضل کتاب‌‌نخوانی و کم‌‌کتاب‌خوانی مردم ما برطرف می‌شود.

اینکه چه باید کرد، بحثی مجزا و مستوفا و متفاوت می‌طلبد؛ اما اجمالاً نمایشگاه کتاب رویدادی است که با وجود تمام مزایایش، برای تربیت مخاطب کاری نمی‌کند. یعنی چنین نیست که اگر کسی تمام این ده روز نمایشگاه را صبح تا شب در آنجا حضور داشته باشد، بعد از نمایشگاه کتاب‌خوان‌تر بشود یا حتی بگوییم تعداد زیادی افراد مراجعه‌کننده به آنجا کتاب‌خوان شده‌اند یا حتی نمایشگاه زمینه‌ای را ایجاد کرده‌ باشد که بعد از نمایشگاه کتاب، مثلاً هزار نفر به کتاب‌خوانان حرفه‌ای کشور اضافه شوند. هیچ‌یک از این‌ها اتفاق نیفتاده و نمی‌افتد.

کتاب‌خوان حرفه‌ای یعنی کسی که حداقل روزی یک ساعت کتاب می‌خواند و کتاب برایش دغدغه است. اگر ما بازار مصرف را بسازیم یا به تعبیر دیگر مخاطب کتاب را تربیت کنیم و برایش زمینه‌سازی کنیم، با شناخت این مخاطب و این بازار، خواه‌ناخواه، برمبنای نیاز محتوا تولید خواهیم کرد. الان هیچ ناشری در کشور طبق نیاز مخاطب کتاب تولید نمی‌کند. ناشر معمولاً کتاب را تولید می‌کند و با تبلیغات و پروپاگاندا یا با بسته‌های حمایتی سازمان‌ها کتابش را می‌فروشد.

اغلب هم کتاب روی ویترین کتاب‌فروشی‌ها می‌آید و مخاطب خودش سراغ کتاب می‌رود و به‌زحمت بررسی می‌کند و به این نتیجه می‌رسد که کتاب به دردش می‌خورد یا نه. بماند که گاهی هم خطا می‌کند. هیچ ناشری را سراغ ندارم که براساس نیاز بازار و نیاز مخاطب مشخص، کتاب تولید کند. ناشر تصوری از بازار دارد و طبق آن تصورش کتاب تولید می‌کند یا اصلاً هیچ تصوری هم ندارد، بلکه تصوری را در بازار ایجاد می‌کند و برای آن تصور محصول تولید می‌کند؛ اعم از ترجمه و تألیف. خلاصه اینکه اگر ما بازار را بسازیم، یعنی از مخاطب حمایت کنیم و حمایت از مخاطب معنی پیدا کند، با حمایت از مخاطب، هم ناشر، هم کتاب‌فروش و هم تولید‌کنندۀ کتاب سروسامان می‌گیرند. ما سرنا را از دهان گشادش می‌زنیم! به‌جای اینکه کاری کنیم که مصرف‌کنندۀ کتاب یا همان مخاطب بیاید و بازار را شکل دهد، از ناشر و کتاب‌فروش و نویسنده می‌خواهیم بازار را شکل دهند. البته که این‌ها هم دخیل هستند؛ اما این چندضلعی بدون حضور مخاطب، بدون دسته‌بندی او، بدون نیازسنجی او، بدون پرورش منتقدانۀ او و بدون تربیت مخاطب حرفه‌ای کامل نمی‌شود. اگر عمر و فرصتی بود، به طور مفصل‌تر دربارۀ انجمن مذکور توضیح خواهم داد.

«گیتی صفرزاده»، نویسنده و مروج کتاب:

حرف زدن درباره‌ی نمایشگاه کتاب بستگی به این دارد که در چه جایگاهی نشسته باشید.

اگر کتاب‌فروش باشید طبیعی است که چنین نمایشگاهی به ضررتان است؛

اگر ناشر باشید معلوم است که حتی اگر برای‌تان سود نداشته باشد، کمِ کمش فرصت دیدار با علاقه‌مندان نشرتان یا عرضه و معرفی فعالیت‌های‌تان فراهم است؛

اگر نویسنده یا مترجم باشید بسته به لطف ناشر امکان دیدار با خوانندگان آثارتان را دارید؛

اگر دوستدار کتاب ساکن غیر تهران باشید بهترین فرصت است تا کتاب‌هایی را که سال تا سال به شهرتان نمی‌رسد ببینید و با قیمت مناسب بخرید؛

اگر علاقه‌مند کتاب ساکن تهران باشید و باورتان این باشد که باید از کتاب‌فروشی خرید کنید، باز هم با چرخی در این نمایشگاه با کتاب‌هایی آشنا می‌شوید که طی سال نه اسمی ازشان شنیده بودید و نه در ازدحام ویترین کوچک کتاب‌فروشی‌ها رؤیت‌شان کرده بودید؛

اما… اما اگر یک مسئول فرهنگی باشید خیلی زود باید متوجه بشوید که وجود چنین نمایشگاهی با همه‌ی استقبالی که از آن می‌شود نشان می‌دهد که چرخه‌ی کار کتاب در همه‌ی حوزه‌هایش دارد یک لنگ اساسی می‌زند.

حالا خود دانید و برگزاری نمایشگاه!




  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
بحثی که بنده از حدود ده سال پیش مطرح می‌کردم این بود که بیایید این بودجه‌های سرگردان یا متمرکز حوزۀ کتاب و فرهنگ را که در تولید و توزیع مصرف صرف می‌کنیم که نمایشگاه کتاب هم یکی از حوزه‌های توزیع و حتی ترویج است، این‌ها را در حوزۀ مخاطب‌پروری صرف کنیم. جریان‌های کتاب‌خوانی راه بیندازیم. طرحی را با عنوان «انجمن کتاب‌خوانان ایران» پیشنهاد دادیم و سازوکاری هم برایش مهیا کردیم و معتقدیم اگر این اتفاق بیفتد بخشی از معضل کتاب‌‌نخوانی و کم‌‌کتاب‌خوانی مردم ما برطرف می‌شود.

اگر کتاب‌فروش باشید طبیعی است که چنین نمایشگاهی به ضررتان است؛ اگر ناشر باشید معلوم است که حتی اگر برای‌تان سود نداشته باشد، کمِ کمش فرصت دیدار با علاقه‌مندان نشرتان یا عرضه و معرفی فعالیت‌های‌تان فراهم است؛ اگر نویسنده یا مترجم باشید بسته به لطف ناشر امکان دیدار با خوانندگان آثارتان را دارید؛ اگر دوستدار کتاب ساکن غیر تهران باشید بهترین فرصت است تا کتاب‌هایی را که سال تا سال به شهرتان نمی‌رسد ببینید و با قیمت مناسب بخرید ...

مطالب مرتبط