شنبه 30 اردیبهشت 1402 / خواندن: 12 دقیقه
پرونده اردیبهشت کاغذی | صفحه نوزدهم

گزارش: در خدمت و خیانت نمایشگاه کتاب - بخش چهارم | نظر فرزانه مردی و سیدحسام فروزان

برای تهیه‌ی مطالب ستون «در خدمت و خیانت نمایشگاه کتاب تهران» سعی کردیم تا از نظر اهالی کتاب، صنعت نشر و دوستداران زبان فارسی بهره ببریم. این ستون را با انتشار دیدگاه خانم «فرزانه مردی» جانشین انتشارات «روایت فتح» و آقای «سیدحسام فروزان»، نویسنده و مترجم به پایان می‌بریم.

4.5
گزارش: در خدمت و خیانت نمایشگاه کتاب - بخش چهارم | نظر فرزانه مردی و سیدحسام فروزان

مجله میدان آزادی: برای تهیه‌ی مطالب ستون «در خدمت و خیانت نمایشگاه کتاب تهران» سعی کردیم تا از نظر اهالی کتاب، صنعت نشر و دوستداران زبان فارسی بهره ببریم. این ستون را با انتشار دیدگاه خانم «فرزانه مردی» جانشین انتشارات «روایت فتح» و آقای «سیدحسام فروزان»، نویسنده و مترجم به پایان می‌بریم. نوزدهمین صفحه از پرونده‌ی «اردیبهشت کاغذی» را در همین زمینه بخوانید:

«فرزانه مردی» محقق و نویسنده؛ جانشین انتشارات روایت فتح:

از سال 66 تا الان نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران سی و چهار بار در محل دائمی نمایشگاه‌ها، مصلای تهران و شهر آفتاب برگزار شده است. سؤال این است آیا این رویداد بزرگ فرهنگی کشورمان توقعی را که از آن می‌رفت برآورده کرده است یا نه؟

بی‌شک تصور اولیه‌ی اهل فن کتاب، برپایی نمایشگاه است، نه فروشگاه. مشکل اساسی از آنجا شروع می‌شود که نمایشگاه محلی برای فروش کتاب شده است، نه محلی برای دیدار و گفت‌وگوی ناشران، نویسندگان، مترجمان و ویراستاران. اگرچه در سال‌های اولیه‌ی برگزاری آن حضور ناشران خارجی پررنگ‌تر از دوره‌های بعدی بود و همین امر زمینه‌ی رشد و تبادلات فرهنگی را افزایش می‌داد اما اکنون با افزایش ناشران داخلی و هیاهوی آن، بیم آن می‌رود که از عرصه‌ی رشد و تبادلات فرهنگی به‌روز دنیا و تجهیزات آن، به‌خصوص در قالب‌ها و فرم‌های ارائه‌ی کتاب، عقب بمانیم. ذکر این نکته را در پرانتز لازم می‌دانم که با گرانی قیمت بند کاغذ و هزینه‌های چاپ باید به فکر جایگزین‌های آن بود. این امر حتی در تعامل افراد کتاب‌خوان هم تأثیرگذار خواهد بود؛ چراکه فرهنگ کتاب‌خوانی و جست‌وجوی کتاب خوب باید جزو ارکان جامعه‌ای باشد که نقش نمایشگاه کتاب بخشی از آن و راهبردی در جامعه‌ی هدف است.

همچنین اگر بنا به خرید کتاب باشد که کتاب‌فروشی‌ها و فضای مجازی محل عرضه‌ی کتاب است و نمی‌دانم چرا تمام این ده روز برگزاری نمایشگاه به فروش و شلوغی و تردد بازدیدکنندگان اختصاص دارد. البته همین امر باعث رکود چندین ماهه‌ی فروش کتاب‌فروشی‌ها و متضرر شدن آن‌ها هم خواهد بود. اگر حرفه‌ای‌تر به این رویداد فرهنگی نگاه کنیم باید از مسئولان فرهنگی مطالبه‌ی درایت، بازنگری و مقایسه‌ی این نمایشگاه با نمایشگاه‌های هم‌تراز بین‌المللی را داشته باشیم.

و سخن آخر اینکه آیا بهتر نیست نمایشگاه را به دو بخش زمانی تقسیم کرد، مثلاً پنج روز اول مختص خرید عموم و بقیه‌ی ایام مختص افراد مرتبط مثل ویراستار، مترجم و نویسنده باشد و در آن تبادل نظر و گپ‌وگفت‌‌های کاری پیگیری شود؟

«حسام فروزان» نویسنده و مترجم:

چند خطی در باب نمایشگاه کتاب و چرخه‌ی معیوب نشر

از رنجی که می‌بریم
یا
این نمایشگاه به چه درد می‌خورد؟

راستش را بخواهید یکی از سنت‌های غلط و رایج کشور ما این است که اگر خشت اول کج گذاشته شود لزوماً و به‌احتمال زیاد دیوار تا ثریا کج می‌رود و هیچ اصلاحی هم صورت نمی‌پذیرد! ماجرای نمایشگاه سالانه‌ی کتاب هم درست مثل جشنواره‌ی فیلم فجر یکی داستان است پر آب چشم. سال‌هاست صاحب‌نظران و منتقدان معایب این رویدادها را برشمرده‌اند اما دریغ از یک مورد اصلاح یا بهبود یک رویه از سوی مسئولان و دست‌اندرکاران. به‌نظر می‌رسد برای مسئولان فرهنگ و ارشاد تنها چیزی که مهم است برگزاری رویدادها مطابق تقویم و پر کردن گزارش‌های کاری پایان سال باشد. هیچ چیز دیگری مهم نیست.

برای مثال بیشتر نمایشگاه‌های کتاب معتبر دنیا صرفاً «نمایشگاه» تازه‌های نشر هستند، نه یک «فروشگاه» بزرگ کشوری! در برخی از نمایشگاه‌‌‌‌‌‌ها اصلاً کتابی فروخته نمی‌شود و نمایشگاه صرفاً فرصتی است برای آشنایی مؤلفان و ناشران و خوانندگان و فعالان حوزه‌ی نشر با یکدیگر.

حال به‌نظر می‌رسد موضوع مضر بودن نمایشگاه کتاب برای کتاب‌فروشی‌ها بیش از آنکه علت باشد، خود معلول سیکل معیوب چاپ و نشر و توزیع و فروش کتاب در کشور است. اگر ما صنعت نشر حرفه‌ای ‌داشتیم، علی‌القاعده برگزاری یک نمایشگاه ده‌روزه در سال نباید چندان آسیبی به جا می‌گذاشت.

از آنجا که هر دو طرف این جریان (ناشران و کتاب‌فروشان) خود را محق می‌دانند، به‌نظرم باید یک بار موضوع را از منظر هر یک ببینیم و مزایا و مضار آن را بررسی کنیم.

نمایشگاه کتاب برای ناشر چه سودی دارد؟

خب می‌دانیم که تمام هزینه‌های چاپ و پخش کتاب از ابتدا تا انتها با ناشر است و اکثراً هم نقدی پرداخت می‌شود. به‌خصوص هزینه‌ی کاغذ که به‌روز است و به اصلی‌ترین مشکل ناشران ما بدل شده. معمولاً ناشران فقط حق‌التألیف نویسنده و مترجم را طبق قرارداد چندین ماه پس از انتشار کتاب پرداخت می‌کنند که البته در برابر هزینه‌های فنی کتاب مبلغ زیادی نیست. در نظام فعلی پخش کتاب، ناشر باید چهل‌پنجاه درصد قیمت پشت جلد کتاب را به شرکت پخش بدهد و تازه پول آن را شش، نه و گاهی دوازده ماه بعد بگیرد! پس اصلی‌ترین مشکل ناشران ما مسئله‌ی نقدینگی است.

نمایشگاه کتاب تنها فرصت ناشر برای فروش بی‌واسطه‌ی کالایش و هرچه سریع‌تر به نقدینگی رسیدن برای تسویه‌ی بدهی‌ها و احتمالاً برداشت سود سرمایه‌گذاری است. بسیاری از ناشران کوچک و بزرگ ما در طول سال منتظر ایام نمایشگاه هستند تا با فروش خوب این روزها کسری نقدینگی خود را جبران کنند. حتی اگر ناشر در نمایشگاه تخفیف سی‌چهل‌ درصدی هم به خریداران بدهد باز هم برایش بهتر از این است که کتاب را به پخش‌کننده بدهد و یک چک چندماهه بگیرد. پس نمایشگاه از این نظر برای ناشران فایده دارد. دیگر چه؟ شاید فرصت تبلیغات و برندسازی و ارتباط بی‌واسطه با انبوه مخاطبان. دیگر چه؟ همین.

نمایشگاه برای ناشر چه ضرری دارد؟

وقتی علاقه‌مندان کتاب در ایام نمایشگاه بیشتر کتاب‌هایی را که نیاز دارند می‌خرند، در طول سال از کتاب‌فروشی‌ها کمتر خرید خواهند کرد، در نتیجه سفارش کتاب‌فروشی‌ها در طول سال به ناشران کمتر خواهد شد. این یعنی گردش مالی کمتر در طول سال برای کتاب‌فروش و پخش‌کننده و ناشر. صنعت نشر باید در تمام مدت سال جریانی سیال و پویا و مداوم باشد تا دست‌اندرکاران بتوانند روی آن حساب کنند.

اینکه در چند سال اخیر بسیاری از ناشران برجسته‌ی بخش خصوصی به‌صورت اختیاری و به‌نفع کتاب‌فروشی‌ها در نمایشگاه شرکت نکرده‌اند، نشان‌دهنده‌ی این است که ناشرانی هم هستند که از آورده‌ی نقدی ایام نمایشگاه به‌نفع سلامت صنعت نشر بگذرند.

نمایشگاه برای کتاب‌فروش چه سود و زیانی دارد؟

شاید تقریباً هیچ سودی نداشته باشد. کتاب‌فروش بیشتر خریدارانی را که در طول سال باید داشته باشد به‌یک‌باره از دست می‌دهد. ضمن اینکه زمان برگزاری نمایشگاه (اردیبهشت ماه) بدترین زمان ممکن است! بعد از رکود ایام عید و درست پیش از رکود تابستانی بازار کتاب. در واقع برگزاری نمایشگاه در این زمان رکود تابستانی بازار کتاب را تشدید می‌کند. ضمن اینکه ناشران از اواخر سال قبل با عجله تلاش می‌کنند کتاب‌ها را به نمایشگاه برسانند (آن هم در تعطیلات طولانی عید نوروز و فروردین ماه) و کیفیت بسیاری از کتاب‌ها قربانی تعجیل در رسیدن به نمایشگاه می‌شود. در حالی که می‌شد با برگزاری نمایشگاه در پاییز (در مهر یا آبان، هم‌زمان با هفته‌ی کتاب) در طول تابستان هم بازار کتاب را با عناوین تازه فعال نگه داشت.

پس این نمایشگاه به چه دردی می‌خورد؟

اگر بخواهیم از منظر علاقه‌مندان کتاب نگاه کنیم شاید بتوانیم بگوییم که صرفاً رویدادی فرهنگی برگزار می‌شود با محوریت کتاب و کتاب‌خوانی. در دهه‌های گذشته تخفیف نمایشگاه کتاب به سی یا چهل درصد هم می‌رسید که برای دانشجویان و قشر فرهنگی عدد جذابی بود. اما امروز از یک طرف کتاب‌ها گران شده‌اند و از طرف دیگر تخفیف نمایشگاه در نهایت بیست تا بیست و پنج درصد است. پس گزینه‌ی تخفیف نمایشگاه هم چندان مزیتی محسوب نمی‌شود. در گذشته نمایشگاه فرصتی بود برای دیدن همه‌ی کتاب‌های ناشران و پیدا کردن کتاب‌های مهجور و در انبار مانده. امروز به‌مدد سایت‌های فروش کتاب، حتی کتاب‌های قدیمی و مهجور را هم می‌توان در طول سال پیدا کرد و دیگر به شال و کلاه کردن و به نمایشگاه رسیدن نیازی نیست.

به‌نظر می‌رسد تنها برنده‌ی قطعی برگزاری نمایشگاه کتاب به‌صورت فعلی دولت باشد که ویترینی فرهنگی می‌چیند تا گزارش‌ها و بیلان‌های کاری وزارت ارشاد و خانه‌ی کتاب در پایان سال حرفی برای گفتن داشته باشند. ناشران کوچک تهرانی و دیگر شهرها هم که در طول سال کمتر فرصت عرض‌اندام دارند و کتاب‌های‌شان در شبکه‌ی توزیع جایی ندارد، فرصتی چندروزه برای دیده شدن پیدا می‌کنند.

مخلص کلام اینکه نمایشگاه کتاب به شکل فعلی هم یکی دیگر از کلاف‌های سردرگم فرهنگ و اجتماع ماست که مال امروز و دیروز نیست و سال‌هاست که ادامه دارد. اگر اراده‌ای برای اصلاح رویه‌های نادرست باشد باید اول سر کلاف را پیدا کند و یکی‌یکی گره‌های کور را باز کند و ... .




  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
بی‌شک تصور اولیه‌ی اهل فن کتاب، برپایی نمایشگاه است، نه فروشگاه. مشکل اساسی از آنجا شروع می‌شود که نمایشگاه محلی برای فروش کتاب شده است، نه محلی برای دیدار و گفت‌وگوی ناشران، نویسندگان، مترجمان و ویراستاران. اگرچه در سال‌های اولیه‌ی برگزاری آن حضور ناشران خارجی پررنگ‌تر از دوره‌های بعدی بود و همین امر زمینه‌ی رشد و تبادلات فرهنگی را افزایش می‌داد اما اکنون با افزایش ناشران داخلی و هیاهوی آن، بیم آن می‌رود که از عرصه‌ی رشد و تبادلات فرهنگی به‌روز دنیا و تجهیزات آن، به‌خصوص در قالب‌ها و فرم‌های ارائه‌ی کتاب، عقب بمانیم.

بیشتر نمایشگاه‌های کتاب معتبر دنیا صرفاً «نمایشگاه» تازه‌های نشر هستند، نه یک «فروشگاه» بزرگ کشوری! در برخی از نمایشگاه‌‌‌‌‌‌ها اصلاً کتابی فروخته نمی‌شود و نمایشگاه صرفاً فرصتی است برای آشنایی مؤلفان و ناشران و خوانندگان و فعالان حوزه‌ی نشر با یکدیگر.

مطالب مرتبط