مجله میدان آزادی: با شروع ماه محرم، مرور صفحات بهیادماندنی هنر و ادبیات ایران که به روایت از مردم ایران و کنشهای اجتماعیشان در این ایام پرداخته است، رنگوبویی دیگر دارد. به همین بهانه، در پرونده «ای ایران»، به سراغ كتاب «ساربان سرگردان» نوشتهی «سیمین دانشور» -نويسنده معاصر ايرانی- رفتهایم. عصمت زارعی -پژوهشگر ادبیات معاصر- در این مطلب قسمتی از این کتاب را انتخاب کرده است. این صفحه از داستان را در پرونده «ای ایران» بخوانید:
در رمانهای «سیمین دانشور» که یکی از مهمترین مهرههای ادبیات داستانی ایران است، تحولات اجتماعی سیاسی و فرهنگی جامعه و زمانه تجلی دارد. در رمان عاشقانهی «ساربان سرگردان» که دومین رمان از سهگانهی سرگردانی است هم، با تحولات انقلاب اسلامی از قبل تا بعد انقلاب همراه میشویم که البته در نهایت به جنگ تحمیلی ختم میشود. در این رمان علیرغم اینکه صداهای مختلف مبارزان با اندیشههای مختلف و متنوع شنیده میشود، از جمله هستی و مراد، شخصیتهای اصلی رمان، میتوان نگاه واقعبین سیمین را دید که از ترسیم واقعگرایانهی آنچه در جامعه رخ میدهد غافل نیست و در بریدهی زیر پیوند این مبارزات را با اعتقادات مذهبی مردم میبینیم:
«نزدیکیهای دانشگاه، نه راه پس بود و نه راه پیش. اول عدهای جوان و نوجوان تمام طول و عرض خیابان را اشغال کرده، از شرق و غرب و جنوب و شمال رو به دانشگاه پیش میرفتند. عدهای نوار قرمز بر پیشانی داشتند که روی آن با خط سفید نوشته شده بود یا حسین (ع)؛ و عدهای دیگر نوار سفید بسته بودند که خط قرمزش نشان شهادت علی (ع) و تبرّکیافته با نام او بود. بعد مردانی که کفنپوشیده بودند. .... بعد مردهایی با مشتهای گرهکرده - بعد زنانی با چادرهای سیاه ... بعد تابوتهایی بر دوشها - صداها و و صداها و شعارها و شعارها. قرن مذهب. قرن مذهب که از دنیای غرب انتقام خواهد کشید. این را کی گفته بود؟»