مجله میدان آزادی: تکنگاری نگاهی به زندگی و آثار مصطفی گودرزی را به قلم مینو خانی-استاد دانشگاه و منتقد و پژوهشگر نقاشی و سینما- بخوانید:
دربارۀ مصطفی گودرزی
مصطفی گودرزی یک هنرمند ایرانی است؛ نه چون در ایران زاده شده، چون آثارش ویژگیهای هنر سدههای فاخر ایران، ویژگی نگارگریهای دورۀ تیموری و صفوی را دارد، چون رنگ و جنس و فرم آثارش از اندیشه و فلسفۀ ایرانی حکایت میکند و چون زنده نگه داشتن هنر ایرانی یکی از مهمترین دغدغههای اوست. گودرزی از معدود هنرمندان تجسمی است که نه فقط ید طولایی در نقاشی دارد، که روزنامهنگار، نویسنده و منتقد هنری است. او یکی از هنرمندانی است که بنیانگذار بسیاری از رویدادها و جشنوارههای هنری در ایران بوده و هنوز هم هست.

«مصطفی گودرزی»، طراح گرافیک و نقاش ایرانی
اگر در صفحات مجازی اطلاعاتی دربارۀ مصطفی گودرزی را جستوجو کنیم، مستندترینِ آنچه منتشر شده، این است:
دکتر مصطفی گودرزی، متولد ۱۳۳۹ در بروجرد است. او فارغالتحصیل مقاطع لیسانس هنرهای تجسمی از دانشگاه تهران، فوق لیسانس و دکترای هنرهای تجسمی از دانشگاه رن ۲ و دکترای تاریخ هنر از دانشگاه سوربن فرانسه است. گودرزی در جایگاههای مختلف علمی، هنری و فرهنگی کشور همواره حضوری فعال داشته است.
و اگر به دانستههای نزدیکتر رجوع کنیم، به این میرسیم:
مصطفی گودرزی به یک روایت در ۵ تیر ماه ۱۳۳۹ در شهر بروجرد متولد شد. خودش میگوید تاریخ دقیق تولدش همزمان با تولد ولیعهد در روز ۹ آبان بوده ولی از آنجا که پدرش با حکومت زاویه داشته، تاریخ تولد او را در شناسنامه ۵ تیر ثبت کرده است. وقتی هفتساله بود، مینیاتورِ رنگ و رو رفتهای او را به سیر در باغهای مثالی نقاشی ایرانی برد. خودآموخته رنگ و خط را به جان صفحههای سفید ریخت و مشق کرد و تشعیر و تذهیب را به آنها افزود و شعر درخشان فارسی را زمزمه کرد؛ همۀ آن چیزهایی که به آثار او در طول بیش از چهار دهه رنگ و بوی ایرانی میدهد.
دیپلمش را در یکی از دبیرستانهای تهران گرفت و با بازگشایی دانشگاهها بعد از انقلاب فرهنگی وارد دانشکدۀ هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد و در سال ۱۳۶۸ مدرک کارشناسی در رشتۀ هنرهای تجسمی را اخذ کرد.

تابلویی از مصطفی گودرزی
گودرزی خیلی زود دریافت که نگاه غربی بر زندگی و خصوصاً بر هنر آن روزگار ایران استیلا دارد. برای همین با جدیت تمام بهسمت سنت نقاشی غربی رفت و آن را بهاندازۀ نقاشی ایرانی مشق کرد و ویژگیهای آن را در روح و جان قلم و بوم خود جاری ساخت، تا آگاهانهتر و بهتر به خلق آثاری با ویژگیهای ایرانی بپردازد؛ چه در نقاشی و چه در گرافیک، سینما و هنرهای جدید. تحصیل در دانشگاههای فرانسه در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری پیوند نگاه ایرانی و تجربۀ هنر غرب بود. خودش میگوید: «همزمان در دو دانشگاه (رن ۲ و سوربن ۱) دورۀ دکترا را گذراندم و به فاصلۀ سه ماه از رسالههای دکتری دفاع کردم.» دکترای هنرهای تجسمی از دانشگاه رن ۲ با رسالهای دربارۀ «خوشنویسی ایرانی» و دکترای تاریخ هنر از دانشگاه سوربن ۱ با رسالهای دربارۀ «هنرهای تجسمی معاصر ایران»، محصول سالهای تحصیل او در فرانسه است. بنابراین وقتی در جایگاه یک استاد دانشگاه قرار گرفت معلمی شد که هم هنرمند است، هم نگاه آکادمیکش در همۀ عرصهها راهنمای دانشجویان است و تجربیات فراوانش از او راهبر خردزیستهای ساخته و دستهایش قلابی است که دانشجویان از آن بالا روند تا درست بر سرشاخههای استعدادهایشان بایستند.
مسیر حرفهای مصطفی گودرزی
گودرزی از هنرمندانی است که در سالهای اول فعالیت حوزۀ هنری به جمع هنرمندان این مرکز پیوست و با خلق آثار متعدد در زمینۀ نقاشی و گرافیک که موضوعات مختلف مرتبط با مفاهیم دینی، انقلاب و جنگ را دستمایۀ خود قرار میداد، یکی از هنرمندان فعال این عرصه شد. او را از جمله هنرمندان برتر نقاشی عصر انقلاب در ایران میدانند. خودش در همان سالهای دهۀ شصت درمورد هنر انقلاب مینویسد:
«هنرمند انقلاب اسلامی، عهدآشناست و تعهد او در تذکر به این عهد و وفاداری نسبت به آن معنا پیدا میکند. در حقیقت، هنرمند انقلاب با انقلاب همعهد است و از این رو، هنر او از هنر به معنای متعارف لفظ بسیار فراتر میرود. هنر انقلاب از یک سو، آینۀ معراج عاشقانۀ هنرمند به محضر ربوبیت و تمثل حسن و جمال الهی در صورتهای خیالی است و از دیگر سو، بازتاب حضور عارفانه و دردمندانۀ او در عرصههای دفاع از آزادی و عزت انقلاب...»1

یکی از محبوبترین آثار نقاشی مصطفی گودرزی در دوران جنگ
اولین آثار گودرزی همچون اغلب نقاشان این دوره، فیگوراتیو و رئال بود؛ همچون پردۀ «۱۵ خرداد». اما او خیلی زود بهسمت نقاشی انتزاعی و ملهم از هنر شرق و ایران روی آورد. او با گرایش به سادهسازی و بهرهگیری از رنگبندی روشن و تخت، حذف سایهروشن و حجمپردازی، سادهسازی فرمها و پرهیز از واقعگرایی، ضمن تلفیق این مؤلفهها با دستاوردهای هنر غرب به زبان و بیان شخصی دست یافت. گودرزی هنرمندی است که زبان نوین تجسمی را میشناسد و در آثارش به سادگی و با استفادۀ محدود از رنگهای منوکرومیک مثل سبز و سبزآبی آثاری خلق میکند که علاقۀ شاعرانهاش به طبیعت و وابستگیاش به مینیاتور ایرانی را نشان میدهند. البته او طبیعت را هیچ وقت به شیوۀ طبیعتگراها خلق نکرده است و آگاهانه از اصول سنت طبیعتگرایی پرهیز میکند؛ ویژگیهایی که در آثاری همچون «هجر»، «تمثیل»، «عروج»، «برکت» و... میبینیم.
گودرزی بهدلیل مطالعات و تجربیات مختلف در عرصۀ نقاشی ایرانی و همچنین تحصیلات آکادمیک و تجربههای نقاشی کلاسیک و مدرن غربی و کوشش برای تلفیق این دو، به زبان تصویری خاصی دست پیدا کرده که از همان ابتدا حاکی از توجه او به ساختار نقاشی شرق و خصوصاً نقاشی ایرانی است. خود او، در دهۀ هفتاد در این زمینه گفت:
«من فکر میکردم که برای رها کردن آنچه از نقاشی غرب بر ما تحمیل شده و یافتن هویت ایرانی در قلمرو نقاشی، ابتدا میبایست به ویژگیهای صوری نقاشی خودمان رجوع کنم و ضمن جستوجوی دیدگاه و منظر ازدسترفته، از تجربۀ چند سالۀ اساتید بزرگ در زمینۀ مسائل زیباشناسی، سادهسازی فرمها، رنگ و ترکیببندی استفاده کنم. ضمن آنکه اعتقاد داشتم که نباید در مرحلۀ نخست، یعنی کپیبرداری از صورت نقاشی سنتی ایران بمانم. بنابراین غرض برگشت به بستر حقیقی نقاشی ایرانی است که سیصد، چهارصد سال قبل از مسیر خود منحرف شده است. نسلهای آینده ازخودباختگی و سستی ما در برابر از دست دادن اصالت و فراموش کردن ریشههای مقدس هنرمان نخواهند گذشت، چنانکه امروز نقاش ایرانی برخورد انفعالی و سطحی نسلهای گذشتۀ خویش را با هنر غرب نمیتواند بپذیرد.»2

تابلوی نقاشی، اثر «مصطفی گودرزی»
گودرزی از همان سالهای نخست فعالیت، به زبانی «استعاری» و «نمادین» که ویژگی مهم و بارز هنر ایران است، روی آورد. برای او، عناصر گوناگون و خصوصاً طبیعت در غنای این زبان و بیان نمادین، نقش مهمی دارند. زندهیاد «عبدالمجید حسینیراد» -نقاش و استاد دانشگاه- معتقد بود:
«درختهای گودرزی صورت درختهایی نیست که بهعنوان تزیین مناظر یافت میشوند و همچنیناند آسمان و زمین و برکۀ او و همچنیناند رنگها، ترکیب و خطوط او. درختهای او نشانۀ کشف از صورت به معنا را با خود دارند. آنها هنوز صورت نوعی خود را ترک نکردهاند، زیرا هنرمند برای صورت اشیا ارزش قائل است، در نزد او صورتها محمل ظهور حقیقتاند و چنین است که درختها هم درختاند و هم تفکر، هم درختاند و هم شوری پرحوصله، هم درختاند و هم درد مشترک آدم این روزگار و آسمان و زمین او نیز... .»3
یکی از مهمترین ویژگیهای آثار گودرزی، «تکرار» نقشمایههاست. اما این تکرار بهدلیل فقر مضمون و موضوع نیست، بلکه آگاهانه، تعمدی و ادامۀ شناخت و درک او از هنر مشرقزمین و مبانی نقاشی و خصوصاً فلسفۀ ایرانی است. البته که گودرزی در تکرارهایش در هر اثر مواجههای دارد که با تجربۀ قبلی او متفاوت است. گودرزی با نقوش محدود، مفاهیم متفاوت، عمیق و گستردهای را بر بوم خود مینشاند و جنبههای گوناگون تصویری یک نقشمایه را به مخاطب میشناساند؛ امری که در خلق درختهای او خصوصاً درخت سرو در آثاری همچون «برای تمام فصول»، «شهید باکری» و «جاری در بهار» کاملاً مشهود و محسوس است.
گودرزی کمحضورترین هنرمند شاخصی است که در این روزگار پرهیاهو زندگی میکند. هنر در هر شاخهاش بستر حضور اجتماعی است، اما حضور اجتماعی مصطفی گودرزی به کلاسهای دانشگاه و جلسات کاری در فرهنگستان هنر و... محدود میشود. به ندرت میتوان او را در بزرگداشتها، رسانهها، تبلیغاتها، رویدادها و مراسمهای هنری دید؛ چه بهعنوان مخاطب و چه بهعنوان سخنران. و اینهاست که از او هنرمندی خاص، متواضع و مستغنی ساخته است.

تابلوی نقاشی، اثر «مصطفی گودرزی»
کارنامۀ فعالیتهای علمی و هنری مصطفی گودرزی
گودرزی عضو پیوستۀ فرهنگستان هنر و استادتمام دانشکدۀ هنرهای تجسمی دانشگاه تهران است و در کارنامۀ فعالیتهای او مسئولیتهای متعددی همچون ریاست گروه هنرهای تجسمی فرهنگستان هنر، مدیریت مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری، عضویت در هیئت مؤسس، هیئت امنا و هیئت مدیرۀ چند انجمن تخصصی هنرهای تجسمی کشور هم دیده میشود؛ ازجمله انجمن هنرهای تجسمی ایران، انجمن هنرهای تجسمی انقلاب و دفاع مقدس، و در دورهای هم مشاور علمیهنری موزۀ هنرهای معاصر تهران.
او از معدود هنرمندانی است که باید او را بهعنوان مدیر هنری و منتقد و نویسندۀ هنری نیز شناخت. عضویت در هیئت مؤسس مجلۀ سوره، مسئولیت مطبوعاتی چندین ساله او از دهۀ شصت بهعنوان سردبیر نشریۀ هنرهای تجسمی که یکی از معتبرترین نشریات هنری کشور بوده و هنوز هم هست و مدیرمسئولی و سردبیری فصلنامۀ خیال شرقی، مجلۀ علمیپژوهشی مطالعات عالی هنر (از مجموعه مجلههای فرهنگستان هنر) و نشریات دیگر، از او فردی توانمند در مدیریت فرهنگیهنری، ژورنالیسم هنر و همچنین نقد، تحلیل و شناخت آثار هنری داخلی و خارجی ساخته است.
عضویت در چند کمیته و شورای تخصصی در سازمانها و مراکز علمیآموزشی و فرهنگی و هنری، طراحی، ریاست، دبیری و دبیرکلی چند نمایشگاه و جشنواره همچون جشنوارۀ اولین دوسالانۀ بینالمللی گرافیک معاصر ایران، اولین جشنوارۀ هنری مهر، نمایشگاه بیان تمثیلی در نقاشی مدرن ایران، هنرهای تجسمی مقاومت، اولین و دومین دوسالانۀ نقاشی معاصر جهان اسلام، طراحی گرافیک و مدیریت هنری تعدادی نمایشگاه و همایش علمیهنری ملی و بینالمللی همچون نمایشگاه ملی و بینالمللی طراحی معاصر، طراح و مشاور چند برنامۀ تلویزیونی دربارۀ هنرهای تجسمی، ساخت تعدادی تیتراژ و فیلم مستند و ویدئوآرت، اهتمام در انتشار چند کتاب و مجموعه همچون «مدرنها و دیگران»، «خیلی دور، خیلی نزدیک»، «خاطرات ناتمام»، «نظریههای هنر» و... و انتشار دهها مقالۀ پژوهشی از دیگر فعالیتهای گودرزی است. او تاکنون بیش از ده نمایشگاه انفرادی برپا کرده و در بیش از دویست و پنجاه نمایشگاه جمعی در داخل و خارج از کشور شرکت کرده است. دریافت دیپلم افتخار از نمایشگاه بینالمللی گرافیک مسکو (۱۹۸۷)، جایزۀ ویژه از اولین نمایشگاه سالانۀ گرافیک تهران، لوح زرین، دیپلم افتخار و مدال یادبود از مجتمع هنر و ادبیات تهران (۱۳۶۷)، جایزه، لوح یادبود و دیپلم افتخار از دومین بیینال نقاشی تهران (۱۳۷۲) از جمله افتخارات او در جشنوارهها و جایزههای خارجی و داخلی است. همچنین در آئین ملی جایزۀ علامه طباطبایی که پس از شش سال وقفه در اردیبهشت ۱۴۰۴ برگزار شد، از بیست اندیشمند برتر در شش کارگروه «علوم انسانی و اجتماعی»، «علوم پایه»، «علوم پزشکی»، «کشاورزی، منابع طبیعی و دامپروری»، «علوم مهندسی» و «هنر و معماری» تقدیر شد. مصطفی گودرزی یکی از این بیست اندیشمند برتر بود که لوح تقدیرش را از دست رئیسجمهور وقت، آقای دکتر «مسعود پزشکیان» دریافت کرد.

تکمله
دلم میخواست این تکنگاری دربارۀ استادی که نزدیک به دو دهه نعمت شاگردیاش نصیبم شده واگویۀ همۀ آن چیزی باشد که از او آموختم. نه فقط هر آنچه در مباحث علمی دارم محصول دانش، علم و سخاوت او در آموختن است، بلکه آنچه از اخلاق از او آموختم؛ از شرافت، استغنا و بینیازی به هرچه غیر «او» است. مصطفی گودرزی نه فقط یک هنرمند وارسته، یک معلم تمامعیار، یک منتقد و مدیر هنری توانمند، که انسانی شریف، اخلاقمدار و بینظیر است؛ در عالم نقاشی، او نعمت روزگار ماست.
1. مصطفی گودرزی، ده سال با نقاشان انقلاب، تهران، حوزه هنری، 1368، ص ۱۳.
2. مرتضی گودرزی دیباج، نقاشی متعهد انقلاب، تهران، فرهنگستان هنر، 1387، ص 226.
3. عبدالمجید حسینیراد، «صورتی- سبز- آبی»، سوره، شمارۀ 5 و 6، مرداد و شهریور 1369، تهران، ص 61.