یکشنبه 22 مهر 1403 / خواندن: 14 دقیقه
پرونده هزار و یک سریال | صفحه سی‌ و نهم

ریویو: نقد و بررسی سریال «افعی تهران» ساخته «سامان مقدم»

سریال «افعی تهران» به کارگردانی سامان مقدم و با تهیه‌کنندگی جواد فرحانی در چهارده قسمت از شبکه‌ی نمایش خانگی فیلم‌نت پخش شد و توانست مخاطب قابل توجهی را به خود جذب کند. نگارش فیلم‌نامه‌ی این اثر به عهده‌ی پیمان معادی بود و ترکیب باتجربه و به نام معادی و مقدم باعث شد علاوه‌بر بازیگرانی مانند سحر دولتشاهی، آزاده صمدی، مریلا زارعی، پژمان جمشیدی و... بازیگرانی همچون مهران مدیری، هومن سیدی، امین حیایی، سروش صحت و رضا یزدانی نیز به‌صورت افتخاری در این سریال نقش‌آفرینی کنند.

4.5
ریویو: نقد و بررسی سریال «افعی تهران» ساخته «سامان مقدم»

مجله میدان آزادی: سریال «افعی تهران» به کارگردانی سامان مقدم و نویسندگی پیمان معادی در سال 1402 در 14 قسمت ساخته شده است. این سریال با بازی بازیگران سرشناسی همچون پیمان معادی و سحر دولتشاهی توانست جزء یکی از سریال های پربیننده‌ی نمایش خانگی در سال 1402 شود. برگ بعدی پرونده‌ی «هزار و یک سریال» مجله میدان آزادی را که این بار با قلم خانم راضیه کاظم‌زاده به تحلیل و بررسی این اثر پرداخته است را بخوانید: 

سریال «افعی تهران» به کارگردانی سامان مقدم و با تهیه‌کنندگی جواد فرحانی در چهارده قسمت از شبکه‌ی نمایش خانگی فیلم‌نت پخش شد و توانست مخاطب قابل توجهی را به خود جذب کند. نگارش فیلم‌نامه‌ی این اثر به عهده‌ی پیمان معادی بود و ترکیب باتجربه و به نام معادی و مقدم باعث شد علاوه‌بر بازیگرانی مانند سحر دولتشاهی، آزاده صمدی، مریلا زارعی، پژمان جمشیدی و... بازیگرانی همچون مهران مدیری، هومن سیدی، امین حیایی، سروش صحت و رضا یزدانی نیز به‌صورت افتخاری در این سریال نقش‌آفرینی کنند؛ بازیگرانی که هر یک به‌تنهایی قابلیت جذب مخاطب بالایی دارند.


خلاصه سریال افعی تهران

«افعی تهران» ماجرای زندگی یک منتقد سینما را مطرح می‌کند که پس از سال‌ها تصمیم دارد به هر قیمتی شده اولین فیلم بلندش را کارگردانی کند. «آرمان بیانی» با بازی پیمان معادی که اسمش نشانی از آرمانگرایی دارد و نام خانوادگی‌اش نیز در راستای بیان موضوعات مختلف و نویسندگی است، در راه ساخت فیلم سینمایی‌اش با مشکلات عدیده‌ای مواجه است. او روی موضوعی خاص با سوژه‌ای خاص دست گذاشته است. افعی تهران! قاتل سریالی که با استفاده از سم قربانیانش را از پا درمی‌آورد؛ قربانیانی که همگی در پرونده‌ی سیاه‌شان سابقه‌ی کودک‌آزاری دارند. آرمان که خود کودکی پرماجرایی را با پدر و مادرش گذرانده با این سوژه هم‌ذات‌پنداری کرده و برای ساخت فیلمش روی این موضوع حساس دست گذاشته است. از طرفی الهه، همسر سابق آرمان که در کیش زندگی می‌کند نیز به‌دلیل اینکه قصد ازدواج دارد، فرزند مشترک‌شان را پیش آرمان آورده تا مدتی با پدرش زندگی کند. این اقدام دردسرهای زیادی برای آرمان درست می‌کند، چون او هیچ وقت پدری کردن بلد نبوده. چالش‌های پدری کردن و نگهداری از فرزند باعث می‌شود آرمان برای یافتن راه درست و برای اینکه فرزندش سهواً یا عمداً دچار مشکل نشود و مثل او بار نیاید، به روانشناس مراجعه می‌کند. کم‌کم یک رابطه‌ی عاطفی بین آرمان و روانشناس با بازی سحر دولتشاهی ایجاد می‌شود و این رابطه قصه را جذاب‌تر کرده و به پایان‌بندی این سریال نیز کمک می‌کند.


سریال «افعی تهران»

هم‌زمان با تمامی این مسائل، آرمان بیانی کار روی پرونده‌ی افعی را با دقت دنبال می‌کند و پلیس نیز که از دستگیری افعی عاجز شده، می‌خواهد از طریق همکاری با آرمان و ساخت این اثر راه را برای دستگیری افعی هموار کند.

درباره‌ی فیلم‌سازی و همه غیرحرفه‌ای‌ها

این سریال با همه‌ی خوبی‌ها و بدی‌هایش چیزی فراتر از یک سریال صرفاً سرگرم‌کننده است، زیرا در کنار قصه به مسائلی عمیق‌تر می‌پردازد. معادی جنس کار کردن در ایران را می‌داند و درباره‌ی «فیلم‌سازی» دست روی نکاتی گذاشته که برای همه‌ی کسانی که در این حوزه فعال‌اند، بسیار آشناست: مصائب مالی، سانسورهای فرمایشی، ضوابط غیرمنطقی، سرمایه‌گذار زن و بچه‌داری که به خود حق می‌دهد صرفاً به‌خاطر پول و سرمایه، خارج از تخصص خود اظهار نظر کرده و حتی برای دلبری از معشوقه‌اش او را در جمع بازیگران قرار دهد یا به چینش عوامل سازنده دست بزند، استفاده از هنرپیشه‌ها صرفاً برای فروش گیشه، همکاری با منتقدان پولی و همه‌ی مسائل غیرحرفه‌ای در مسیر هنرهیچ کدام از دید نویسنده دور نمانده و به‌خوبی به آن‌ها پرداخته است. از طرف دیگر هم مخاطب می‌بیند که نتایج مراجعه به روانشناس‌هایی که در کارشان حرفه‌ای نیستند چه عواقبی دارد. 

همچنین نگاه آسیب‌شناسانه به روند تربیتی گاه خطرناکی که برخی پدر و مادر و معلم‌ها در پیش می‌گیرند ازجمله نوآوری‌های این سریال است. نوآوری که باعث به وجود آمدن حاشیه برای افعی تهران و شکایت آموزش و پرورش از سازندگان افعی تهران شد. همچنین در این سریال پلیس همیشه باهوش نیست و همیشه این قدرت را ندارد که بیاید مشکلات را در پایان قصه حل کند و برود. موضوعی که تا امروز در تمام سریال‌های پلیسی و جنایی شاهد آن بوده‌ایم که پلیس علیرغم ظرفیت‌های بسیاری که دارد به چالش کشیده نمی‌شود. اما در «افعی تهران» انسان‌ها هیچ کدام بی‌نقص نیستند و حتی پدر، مادر، معلم و پلیس نیز می‌توانند اشتباه کنند.

در نهایت مهم‌ترین نکته‌ای که این سریال بر روی آن دست گذاشته وجود کودک‌آزارهایی است که در این شهر بدون محاکمه می‌گردند و کودکانی آسیب‌دیده از کودک‌آزاری که اتفاقاً برخی از آن‌ها قربانی آزار نزدیک‌ترین افراد خانواده‌شان بوده‌اند. کودکانی که در زیر پوست همین شهر زندگی می‌کنند و کسی نمی‌داند ذهن رنجدیده‌شان آبستن چه شخصیت افسرده، جامعه‌گریز یا حتی خطرناکی است. 


سریال «افعی تهران»


اشتباهات ریز و درشت

سریال افعی تهران در ابتدا طوری آغاز می‌شود که مخاطب بعد از دیدن دو صحنه می‌فهمد آرمان چه‌کاره بوده، افعی کیست و ماجرا از چه قرار است، چیزی که به‌ندرت در سریال‌های ایرانی شاهد آن هستیم و به‌نوعی یکی از نقاط قوت سریال محسوب می‌شود. ولی این لو رفتن سریع داستان مخاطب را به دیدن رفت و برگشت‌ها مجبور می‌کند، داستان را به تکرار مکررات می‌اندازد و این نقطه‌ی اوج به فرود تبدیل شده و عملاً پنج قسمت ابتدایی سریال را تا حدی دچار کندی و سردرگمی می‌کند. 

تعلق خاطر مقدم و معادی به سریال‌های سینمامحور آمریکایی در این سریال به‌وضوح مشخص است. این موضوع را سوای شباهت‌های فیلم‌نامه‌ای با سریال‌هایی همچون «سوپرانوز» و «دکستر»، در نوع دعوت سریال از چهره‌های بنام و نوع روابطی که برای انسان‌ها تعریف می‌کند نیز به‌شدت هویداست. 

البته با این تفاوت که آن سریال‌ها تمرکزشان بر روی گره اصلی داستان یعنی بخش جنایی و معمایی قصه است، اما بیشتر توجه مقدم به استفاده از ترانه‌ها، ساخت کلیپ‌ها و خلق لحظات تنهایی افراد معطوف است. هرچند مشخص نیست که این اتفاق به‌دلیل حذف بخش‌هایی از کار، کمبود زمان یا شاید حتی کمبود بودجه رخ داده یا از ابتدا چنین برنامه‌ای وجود نداشته است. استفاده‌ی صرف از چند دیالوگ جهت ایجاد تعلیق به نظر کافی نمی‌آید، علاوه‌بر اینکه مقدم از هیچ تکنیک خاصی مثل نشان ندادن صحنه‌ها برای حفظ تعلیق تا زمان گره‌گشایی معما در قسمت آخر، استفاده نمی‌کند. اینکه پلیس در انتهای کار به نتیجه نمی‌رسد، روالی برخلاف روند معمول سریال‌های ایرانی است و «افعی تهران» از این نظر نیز شبیه سریال‌های آمریکایی عمل می‌کند.

اگر قرار بود گره معما در قسمت آخر باز شود، چرا باید معادی به مریلا زارعی در نقش مدعی افعی، دیالوگ‌هایی چنین کلیدی بگوید؟ دیالوگ‌هایی که قاتل اصلی را برای ما مشخص می‌کند. در واقع یا می‌بایست همچون سریال «دکستر» ما قاتل را از ابتدا بشناسیم و کارهای پنهانی‌اش را ببینیم یا اگر قرار بود در انتها سورپرایز شویم دیگر نمی‌بایست از کارهای پنهانی قاتل صحنه‌ای را می‌دیدیم. چون با مشخص شدن قاتل، تنها نگرانی مخاطب این است که آیا پلیس آرمان را دستگیر می‌کند یا نه؟! از طرفی اگر قرار بر این بود که مثل سریال «دکستر» قاتل را از ابتدا بشناسیم، پس ما باید با جنبه‌ی روان‌پریش شخصیت اصلی آشنا می‌شدیم و شاهد کارهای پنهانی‌اش می‌بودیم. اگر قرار بود از کارهای پنهانی او چیزی نبینیم، به آن دیالوگ هم نیازی نبود. با وجود آن دیالوگ و ندیدن کارهای پنهانی آرمان، مای مخاطب با آگاهی از راز قصه، بی‌آنکه قاتل اصلی را در حال ارتکاب جرم بینیم، صرفاً منتظر این هستیم که ببینیم آیا افعی واقعی تهران بالاخره دستگیر می‌شود یا نه.

ایراد دیگر سریال روابط و ماجراهایی هستند که نیمه‌کاره یا بدون توضیح رها می‌شوند؛ مثل همسر پدر آرمان که با نویسنده وارد رابطه شده و حتی رابطه‌شان به هم‌خانگی می‌رسد. فیلم‌سازی آرمان یا شخصیت مژگان مشتاق به‌عنوان روانشناس که گاهی تا حد زیادی از یک روانشناس حرفه‌ای فاصله می‌گیرد و انتقاد بسیاری از هم‌صنفانش را برمی‌انگیزد، در راستای قصه عمل می‌کند. او که در تمامی قسمت‌ها شنونده بود و معلوم نشد چرا به آرمان علاقه‌مند شد (ما به‌جز یک اشتباه پزشکی چیز دیگری از پیشینه‌ی زندگی‌اش نمی‌دانیم)، در انتهای کار او را درک کرده و با او همکاری می‌کند. 


برگ برنده افعی تهران 

برگ برنده افعی تهران، برخی پرداخت‌های متفاوت آن است. یکی از این نکات، پرداختن به شخصیت قاتل داستان است. در «افعی تهران» همه چیز جوری چیده می‌شود که مخاطب نه تنها از نگاه پلیس یا قربانی که از نگاه قاتل و اینکه چرا او فراتر از قانون عمل کرده هم به ماجرا نگاه کند. همچنین تلاش مداوم آرمان و در نهایت شکست او در فیلم‌سازی از نکاتی است که پایان‌بندی این سریال را از کلیشه دور کرده و مخاطب‌پسند می‌کند. نکته‌ای که مانند معجزه در این سریال چهارده قسمتی، به‌رغم کاستی‌هایش رخ داده و همه را شیفته‌ی خود ساخته است.

در نهایت کاش می‌شد این سریال فصل دومی می‌داشت تا بعد از اینکه هویت آرمان برای مژگان و مخاطب فاش شد، او را در جامعه می‌دیدیم و با او همراه می‌شدیم.




تصاویر پیوست

مهدی صالحی
22 مهر 1403

سلام
افعی تهران را می توان یکی از بدترین کارهای پیمان معادی دانست که بزرگترین اشتباه آن در گره افکنی و گره گشایی است مثلاً ما نمی دانیم او چگونه به اطلاعات مقتولان دست پیدا می کرد چرا که کودک آزاری یک امر خانوادگی است و کسی جار نمی زند که من کودکی را اذیت کردم و یا شوهرم چنین رفتاری دارد و اینکه چطوری پلیس به این نتیجه رسیده.
نکته دیگر اینکه تمام مقتولان مرد بودند و زنان جایی در کودک آزاری و انتقام او نداشتند.
موضوع بعدی زمان ساخت فیلم است که با شروع به قتل جور در نمی آید در جایی هومن سیدی گفت که قرار بوده در سالهای گذشته این فیلم را بسازد ولی از طرف قاتل تحدید شده و قبل از او هم همینطور پس این قاتل باید چندسال باشد که این کار را انجام می داده
اما تیر آخر را پلیس زد آنجا که گفت این فیلم را بساز تا به وسیله آن قاتل را پیدا کنیم چطور می خواهد قاتل را بیابد از تک تک تماشاگران سوال کند «ببخشید شما قاتل هستید؟» و قاتل که در دوراهی وجدان و روح شیطانی خود گرفتار شده بگوید بله من قاتلم و ببین الان متحول شدم و بدنش یک تکان کوچک در حد محدوده شرعی بزند
به نظرم ساختن و دیدن چنین سریالی که به کوچکترین اتفاقات و چرایی آن فکر هم نشده وقت تلف کردن است
بماند که ما تا ته داستان را چون مجبور بودیم دیدیم

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
برگ برنده افعی تهران، برخی پرداخت‌های متفاوت آن است. یکی از این نکات، پرداختن به شخصیت قاتل داستان است. در «افعی تهران» همه چیز جوری چیده می‌شود که مخاطب نه تنها از نگاه پلیس یا قربانی که از نگاه قاتل و اینکه چرا او فراتر از قانون عمل کرده هم به ماجرا نگاه کند. همچنین تلاش مداوم آرمان و در نهایت شکست او در فیلم‌سازی از نکاتی است که پایان‌بندی این سریال را از کلیشه دور کرده و مخاطب‌پسند می‌کند. نکته‌ای که مانند معجزه در این سریال چهارده قسمتی، به‌رغم کاستی‌هایش رخ داده و همه را شیفته‌ی خود ساخته است.

مهم‌ترین نکته‌ای که این سریال بر روی آن دست گذاشته وجود کودک‌آزارهایی است که در این شهر بدون محاکمه می‌گردند و کودکانی آسیب‌دیده از کودک‌آزاری که اتفاقاً برخی از آن‌ها قربانی آزار نزدیک‌ترین افراد خانواده‌شان بوده‌اند. کودکانی که در زیر پوست همین شهر زندگی می‌کنند و کسی نمی‌داند ذهن رنجدیده‌شان آبستن چه شخصیت افسرده، جامعه‌گریز یا حتی خطرناکی است.

مطالب مرتبط