مجله میدان آزادی: به بهانهی اکران عمومی فیلم هفتادسی (70سی) به کارگردانی بهرام افشاری، بخوانید ریویوی نقد و بررسی این فیلم را به قلم «سید مجتبی هاشمی»:
بهرام افشاری، چهرهی نامآشنای کمدی چند سال اخیر، در آذر ۱۴۰۳ با یک تجربهی جدید پا به سالنهای سینمایی ایران میگذارد. او برای اولین بار در جایگاه کارگردان و طراح قصه، فیلم سینمایی در ژانر کمدیاجتماعی ساخته است. فیلمی که احتمالا بهواسطهی سرمایهگذاری و تبلیغات خوب و تجربهی پیشین سازندگانش در «دینامیت» و «فسیل»، یکی از گزینههای جدی شکستن رکورد پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران خواهد بود. اکران عمومی «هفتادسی» بهانهی خوبی برای تحلیل و بررسی نقادانهی قصه و شخصیتهای این فیلم است.
خلاصهی داستان هفتادسی
یعقوب، پیرمردی است که به گفتهی پزشکی مجرب بهخاطر وجود غدهای در سرش تنها هفت روز تا مرگ فاصله دارد. او بهواسطهی شرکت در قرعهکشی هموطن خوشبخت، برندهی جایزهی سی میلیارد تومانی میشود. برات و پرویز، با خانوادههای خود در کنار این پیرمرد زندگی میکنند و برای اینکه بتوانند مشکلات مالی خود را حل کنند به این پول نیاز دارند. اما تا زمان برگزاری جشن اختتامیهی قرعهکشی و اهدای جایزه پانزده روز مانده است. آنها باید کاری کنند که یعقوب شاد و زنده بماند و این شاد بودن بیهزینه و بیحساب و کتاب نیست!
فیلم «هفتادسی»، ساختهی «بهرام افشاری»
عوامل تولید هفتادسی
«هفتادسی» نخستین تجربهی کارگردانی بهرام افشاری در سینمای بلند محسوب میشود. او پیشتر با بازی در نقشهایی همچون بهتاش فریبا در سریال «پایتخت» و حضور در فیلمهای «فسیل» و «رحمان ۱۴۰۰» به شهرت رسیده بود. سیدابراهیم عامریان نیز با تجربهی تهیهکنندگی فیلمهایی نظیر «فسیل»، «تگزاس»، «دینامیت» و «کارگر ساده نیازمندیم»، تهیهکنندهی این اثر است. طراحی قصه به عهدهی بهرام افشاری و نویسندگی آن بر عهدهی حمزه صالحی بوده است. ازجمله تجربههای حمزه صالحی میتوان به «دینامیت»، «بخارست» و «نارگیل» اشاره کرد. تیم بازیگری این فیلم شامل هوتن شکیبا در نقش پرویز، سیاوش طهمورث در نقش یعقوب، الهه حصاری در نقش خواهر پرویز، صدف اسپهبدی در نقش زن برات و مهدی حسینینیا در نقش برادرزن برات میشود. بهرام افشاری علاوهبر کارگردانی اثر، یکی از دو بازیگر محوری فیلم است و در نقش برات را بازی میکند. فیلمبرداری «هفتادسی» را روزبه رایگا انجام داده است. او پیشتر در فیلمهایی مانند «ابد و یک روز»، «شعلهور»، «شهر هرت» و «متری شیش و نیم» بهعنوان فیلمبردار فعالیت داشته و جوایزی نیز در این زمینه دریافت کرده است.
لزوم نگاه نقادانه به تولیدات سینمایی ژانر کمدی
مقدمهی تحلیل نقادانهی «هفتادسی»، پاسخ به یک سؤال است: چرا باید به تحلیل انتقادی آثار سینمایی ژانر کمدی پرداخت؟ دادهها و آمار سامانهی مدیریت فروش و اکران سینما و بررسی تعداد و نسبت فیلمهای کمدی اکرانشده به کل تولیدات سینمایی اکرانشده در چهار سال اخیر و سه فیلم پرفروش هر سال، حاکی از روند فزایندهای تولید و اکران آثار کمدی در سینمای ایران و مهجور ماندن سایر ژانرها در میان سه فیلم پرفروش سال است. نکتهی قابل توجه در باب فیلمهای کمدی این است که طی سه سال اخیر، تنها ژانر کمدی توانسته است سه جایگاه برتر فروش گیشه را فتح کند. نگاهی ساده به کیفیت و کمیت سالن و سانس نمایش آثار نیز این موضوع را تأیید میکند. با توجه به موارد بیانشده میتوان گفت بررسی نقادانهی تولیدات سینمایی ژانر کمدی ضرورت دارد. ژانر کمدی به هر دلیلی توانسته است سهم مهمی از سبد مصرفی سینمایی خانوار ایرانی کسب کند. این ژانر مهم است؛ چون در انتقال مضامین و محتوا بهنحو ناخودآگاه عمل میکند و بهراحتی میتواند یک هنجار یا ضدارزش را عرفیسازی کرده و بهعنوان یک باور و کنش نشان دهد. همچنین استقبال قابل توجه مخاطب ایرانی از آثاری در این ژانر، ضرورت تأمل بر آنها را دوچندان میکند. میتوان با تکیه بر عناصر داستانی، ادبیات مورد اتفاق اهالی سینما پیرامون ترکیببندی تصویر و تکنیکهای تولید محصول و فرامتن اثر، به تحلیل و بررسی مصادیق و طیف حاضر در گیشه پرداخت.
سال
|
فیلمهای با ژانر کمدی
|
کل فیلمهای اکرانشده
|
درصد کمدی از کل اکرانشدهها
|
۱۳۹۹
|
۶
|
۳۰
|
۲۰ درصد
|
۱۴۰۰
|
10
|
42
|
23 درصد
|
1401
|
13
|
50
|
26 درصد
|
1402
|
19
|
55
|
34 درصد
|
جدول یک سهم آثار کمدی از کل اکرانها
سال اکران
|
سه فیلم پرفروش سال
|
ژانر
|
کل اکرانها
|
1399
|
شنای پروانه
|
اجتماعی
|
3 میلیارد و 300 میلیون تومان
|
1399
|
خوب، بد، جلف۲
|
کمدی
|
1 میلیارد و 500 میلیون تومان
|
1399
|
آقای سانسور
|
کمدی
|
1 میلیارد و 200 میلیون تومان
|
1400
|
دینامیت
|
کمدی
|
58 میلیارد و 100 میلیون تومان
|
1400
|
گشت ارشاد 3
|
کمدی
|
42 میلیارد تومان
|
1400
|
قهرمان
|
اجتماعی
|
12 میلیون تومان
|
1401
|
انفرادی
|
کمدی
|
77 میلیون و 500 هزار تومان
|
1401
|
بخارست
|
کمدی
|
5 میلیون و 480 هزار تومان
|
1401
|
سگ بند
|
کمدی
|
400 میلیون 210 هزار تومان
|
1402
|
فسیل
|
کمدی
|
324 میلیارد و 526میلیون و 502 هزار و 103 تومان
|
1402
|
هتل
|
کمدی
|
277 میلیارد و 52 میلیون و 115 هزار و 831 تومان
|
1402
|
هاوایی
|
کمدی
|
83 میلیارد و 350 میلیون تومان
|
1403
|
تگزاس3
|
کمدی
|
249 میلیارد و 121 میلیون و 543 هزار و 400 تومان
|
1403
|
زودپز
|
کمدی
|
191 میلیارد و 681 میلیون و 177 هزار و 500 تومان
|
1403
|
تمساح خونی
|
کمدی
|
168 میلیارد و 280 میلیون و 427 هزار و 250 تومان
|
هفتادسی؛ عاجز در تثبیت شهر داستانی خود
قصه زمانی جاری میشود که تمامی اتفاقات، کشمکشها و شخصیتها در یک موقعیت جغرافیایی رقم بخورند. اهالی ادبیات و نویسندگی در این باره از یک مفهوم مهم به نام مکان/شهر داستانی صحبت میکنند. این مفهوم نقش اساسی در معرفی ژانر، روایت و خلق درام دارد. مکان/شهر داستانی در یک بیان ساده، موقعیت/سرزمینی خیالی و ساختهی ذهن، تخیل و بینش نویسنده است. شهری که چنان به واقعیت شباهت دارد که گویی تمام اجزا و عناصر حاضر در آن برآمده از ذهن نیست. احمد اخوت در «تفنگ چخوف» بحث دقیقی حول این مفهوم ارائه میکند. به گفتهی اخوت، هر نویسنده شهر داستانی خود را از شهری واقعی میسازد و بهاصطلاح بیرون میکشد؛ شهر/مکانی که برخاسته از بینش و تجربهی زیستهی اوست. او برای تبیین این گزاره، مثالی از زوج نویسنده پل استر و سیری هوستوت میآورد. به گفتهی اخوت، استر و هوستوت هر دو در منتهن نیویورک و در یک منزل زندگی میکنند. اما نیویورک داستانیشان با هم تفاوت بسیاری دارد. با این طرح بحث بهسراغ «هفتادسی» میرویم.
پوستر فیلم سینمایی «هفتادسی»
شهر داستانی «هفتادسی» تهران است. به نظر میرسد بنای بهرام افشاری و حمزه صالحی در تعریف و تصویرسازی از این شهر، برجستهسازی تهران بهمثابه شهری نابرابر و بیتوجه به تودهی کمبضاعت و کمبرخوردار جامعه باشد. ظاهراً فیلمنامه و حتی دکوپاژ کردن آن نیز بر این مضمون سوار شده است. از مجموع سکانسهای «هفتادسی»، میتوان به سه سکانس کلیدی فیلم -حضور در بیمارستان، مسابقهی کبابخوری و گفتوگو با مالک اتوگالری- برای برجسته کردن این نابرابری اشاره کرد. مشکل اساسی «هفتادسی» دقیقاً همینجاست. این سکانسها از به تصویر کشیدن عمق لازم برای بازنمایی ایدهی تهران نابرابر، عاجز و ناتواناند. بیمارستان بهجای اینکه بتواند با حفظ ژانر خود به فضایی برای نمایش استیصال مردم عادی خصوصاً شخصیتهای محوری تبدیل شود، بهشکلی کلیشهای به نمایش درآمده است. با تکیه بر ایدهی افشاری و صالحی، دقیقا مشخص نیست این مکان چطور میتواند نمادی از بیتوجهی به قشر ضعیف باشد. از بیمارستان صرفاً بهعنوان لوکیشنی برای اجرای کمدیهای موقعیت استفاده شده است.
مسابقهی کبابخوری هم به همین شکل، بهجای اینکه نمایشی از بیپروایی یا فقر فرهنگی در اثر نابرابری باشد، بیشتر شبیه یک شوخی اغراقشده به نظر میرسد که هیچ ارتباط عمیقی با مضمون اصلی ندارد. این سکانس نه بار استعارهای جدی دارد، نه میتواند مخاطب را با رنج یا مشکلات قشر محروم درگیر کند. کلیشهایترین سکانس نیز گفتوگو با مالک اتوگالری است. این گفتوگو قادر نیست تضاد طبقاتی تراژیک را نمایش دهد و صرفاً به نمایش شخصیتی تیپیک و اثر وضعی آن ختم میشود.
بیتوجهی به شبکهی شخصیتها؛ پاشنهی آشیل هفتادسی
رویکرد شبکهای به شخصیتها باعث میشود بهنحو دقیقتری به شیمی میان شخصیت، پیرنگ و قصه پی ببریم. شخصیت است که به توالی اتفاقات و چرایی هر کدام معنا میدهد. اینجاست که اهمیت شبکهی شخصیتها مشخص میشود. در این شبکه حضور هر شخصیت در اثر و تعامل و پیوندی که با دیگری دارد، مستلزم یک منطق و فلسفه است. با این نگاه ورود و خروج بیحساب و کتاب به قصه برابر است با یک باخت اساسی در خلق موقعیت دراماتیک. این قاعده در فیلم سینمایی بهواسطهی زمان کمی که نسبت به سریال دارد، برجستهتر است. «هفتادسی» مصداق بارز بیتوجهی محض سازنده و نویسنده به خرج کردن شخصیتهاست. از پسر و عمه برات تا خواهر پرویز و صاحب اتوگالری و افغانستانیهایی که در این فیلم به نمایش درآمدند، همگی بدون منطق و فلسفهی خاصی در قاب دوربین قرار گرفتند. یکی دیگر از مواردی که میتوان به آن اشاره کرد، ازدواج یعقوب و مادر پرویز و شروع بهانهجوییهای اوست. این کنش در شرایطی رخ میدهد که مادر پرویز از وضعیت مالی و گرههای دو خانواده آگاه است اما نهتنها در شخصیت تیپیک خود (یعنی مادر بودن) قرار نمیگیرد، بلکه شاهد کنش جذاب و طنزآلودی از او نیز نیستیم. مجموعهای از این مصادیق موجب میشود که بار تحمل شخصیتها به دوش بهرام افشاری و هوتن شکیبا (نه برات و نه پرویز، بلکه خود بازیگرها) بیفتد و صرفاً با کمدی موقعیتهای خود، قصه به پردهی آخر برسد. این بیتوجهی به شبکهی شخصیتها و منطق حضور و کنش آنها بیشباهت به پاشنهی آشیل نیست. ضعفی که باعث میشود «هفتادسی» از کمدی ماندگار به یک اثر یکبارمصرف تبدیل شود.
«بهرام افشاری» و «هوتن شکیبا»، در فیلم سینمایی «هفتادسی»
فیلم سینمایی «هفتادسی»، نخستین تجربهی کارگردانی بهرام افشاری، در ژانر کمدی-اجتماعی تلاش میکند به موضوعاتی همچون نابرابری طبقاتی و زندگی اقشار کمبضاعت بپردازد. داستان اولیهی فیلم ایدهای جذاب دارد و از مؤلفههای طنز برای انتقال پیامهای اجتماعی بهره میگیرد. با این حال، در مرحلهی اجرا و پرداخت روایت، اثر با کاستیهای چشمگیری روبهروست. سکانسهای کلیدی مانند بیمارستان، مسابقهی کبابخوری و گفتوگو با مالک اتوگالری، بهجای نمایش عمق تضادهای طبقاتی، به کلیشههای آشنا و سطحی تبدیل شدهاند و از ظرفیتهای ژانر کمدی برای پرداخت جدیتر به موضوعات اجتماعی استفاده نمیکنند. در بخش شخصیتپردازی نیز فیلم دچار ضعف است. بسیاری از شخصیتهای فرعی بدون منطق یا پیوند مناسب با داستان ظاهر میشوند و روابط میان آنها باورپذیر نیست. حتی شخصیتهای اصلی نیز، بهجای حرکت براساس منطق درونی روایت، بیشتر به توانایی بازیگران وابستهاند. این ناهماهنگی باعث میشود بار دراماتیک فیلم کمرنگ شود و مخاطب نتواند ارتباط عمیقی با داستان یا شخصیتها برقرار کند. «هفتادسی» با وجود ایدهی اولیهی جذاب، در پرداخت روایت و ساختار شخصیتها دچار ضعف است. همین مسئله باعث میشود این فیلم از تبدیل شدن به یک کمدی-اجتماعی ماندگار باز بماند و به اثری گذرا با فروش خوب تبدیل شود.