شنبه 22 مهر 1402 / خواندن: 10 دقیقه
به مناسبت 15 اکتبر؛ روز جهانی عصای سفید

فهرست: از بهترین فیلم‌ها با موضوع نابینایی و شخصیت نابینا در سینمای ایران و جهان

به بهانه‌ی روز جهانی نابینایان فرصتی فراهم شده تا از رهگذر سینما به زندگی و تجربه‌ی نابینایی هم‌نوعان نابینا و کم‌بینای خود بنگریم. در انتخاب فیلم‌های این فهرست سعی کردیم تا تنوع داستان‌ها و زاویه‌دیدهای متفاوت درباره نابینایان را درنظر بگیریم. دو فیلم از سینمای ایران و سه فیلم از سینمای آمریکا، هند و دانمارک انتخاب شده است که همه‌ی آن‌ها می‌توانند یک پیشنهاد جدی و جذاب برای تماشا و تفکر در چنین روزی باشند. با این فهرست همراه باشید.

5
فهرست: از بهترین فیلم‌ها با موضوع نابینایی و شخصیت نابینا در سینمای ایران و جهان

مجله میدان آزادی: پانزدهمین روز از دهمین ماه میلادی به «روز جهانی عصای سفید» اختصاص دارد؛ روزی برای گرامی‌داشت نابینایان. تحریریه مجله میدان آزادی ضمن پاسداشت این روز و برای ارج‌دادن به شخصیت و زندگی این عزیزان، فهرستی از بهترین فیلم‌های سینمای ایران و جهان را تدارک دیده است. این فهرست را به قلم خانم «سوگند پناهی» بخوانید:

عصا را بیشتر به دست آن‌هایی دیده‌ایم که گرد پیری بر چهره‌شان نشسته یا آن‌هایی که عارض‌شدن یک کسالت یا وقوع یک حادثه، ناتوانشان کرده و عصا به دست‌هایشان داده است. اما عصا، این تکیه‌گاه و این رفیق، به دست گروهی از مردم معنای متفاوت‌تری دارد؛ عصایی برای همراهی یک نابینا، عصایی که رنگ آن اغلب سفید است. در تقویم جهان، پانزدهم اکتبر «روز عصای سفید» به همین مناسبت نام گرفته است.

حال به بهانه‌ی روز جهانی نابینایان فرصتی فراهم شده تا از رهگذر سینما به زندگی و تجربه‌ی نابینایی هم‌نوعان نابینا و کم‌بینای خود بنگریم. در انتخاب فیلم‌های این فهرست سعی کردیم تا تنوع داستان‌ها و زاویه‌دیدهای متفاوت درباره نابینایان را درنظر بگیریم. دو فیلم از سینمای ایران و سه فیلم از سینمای آمریکا، هند و دانمارک انتخاب شده است که همه‌ی آن‌ها می‌توانند یک پیشنهاد جدی و جذاب برای تماشا و تفکر در چنین روزی باشند. با این فهرست همراه باشید.

فیلم‌های دیدنی از سینمای ایران و جهان با موضوع نابینایی

1. «بوی خوش یک زن» به کارگردانی مارتن برست

https://azadisq.com/Portals/0/images/content/1401/%D8%A8%D9%88%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%B4-%DB%8C%DA%A9-%D8%B2%D9%86.JPG?ver=hkbrKaklbRjKtYILlSNM7A%3d%3d

«بوی خوش یک زن» (Scent of a Woman) به افراد بینایی تعلق دارد که از جایی به بعد، وقوع یک اتفاق یا بروز یک بیماری باعث شده تا دنیا مقابل چشم‌هایشان تیره و تاریک شود و مهر نابینایی بر پیشانیشان بخورد. داستان از این قرار است که دانشجوی یک کالج برای کار در تعطیلات «جشن شکرگزاری» تصمیم می‌گیرد تا از یک نابینا مراقبت کند؛ یک سرهنگ بازنشسته ارتش آمریکا با نام فرانک اسلید که کاراکتر پرکششی دارد. کلنل اسلید -با ایفای نقش آل پاچینو- با همه‌ی ثروت و نبوغش در ارتباط‌ با دیگران، چالش‌های روحی-عاطفی خاصی دارد که همین چالش‌ها او را با دنیای آن دانشجو و مشکلی که در کالج برایش پیش آمده، گره می‌زند؛ چالش‌هایی ویژه‌ی جهان یک نابینا که دیالوگ‌های تکان‌دهنده‌ی سرهنگ و افسردگی پنهان‌شده در پس برخی رفتارهای او، مخاطب را به فکر وامی‌دارد.

علت این نام خاص برای فیلم را باید در میان دیالوگ‌ها و برخی رفتارهای کلنکل جست‌وجو کنید. این فیلم هالیوودی به کارگردانی مارتن برست و فیلم‌نامه‌ای اقتباسی به قلم بو گلدمن در سال 1992 تولید شد و توانست در چهار رشته نامزد جایزه اسکار شود. بازی تحسین‌شده‌ی آل پاچینو در نقش سرهنگ فرانک اسلید باعث شد تا او برنده‌ی اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شود. «بوی خوش یک زن» بازسازی فیلمی ایتالیایی با همین نام و تولید دهه هفتاد میلادی بوده است.

2. «سیاه» به کارگردانی سانجای لیلا بانسالی

https://azadisq.com/Portals/0/images/content/1401/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%87-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C.JPG?ver=gwetQq8F7SgKtCKjbRMCUA%3d%3d

کودکی را تصور کنید که هنوز سه سال هم از زندگیش نگذشته اما یک بیماری، جهان او را برای همیشه تاریک و خاموش می‌کند و نابینایی و ناشنوایی کامل سهم او از این چهان می‌شود. این داستان «سیاه» یا همان «Black» است. این فیلم با الهام از زندگی هلن کلر ساخته شده است. دختری به نام میشل با بازی رانی موکرجی -بازیگر جوانی میشل- بر اثر ابتلا به یک بیماری به سرنوشتی مشابه هلن کلر دچار می‌شود. او نه می‌بیند و نه می‌تواند توصیف دنیا از زبان دیگران را بشنود در نتیجه یگانه راه ارتباط او با جهان اطرافش لمس حرکات دست‌های دیگران برای فهم زبان اشاره و دهان گوینده برای فهم تلفظ‌هاست. سرگشتگی کودکی با این شرایط و تمام پیروزی‌ها و شکست‌های او در بزرگسالی و روزهای دانشجویی در «سیاه» به زیبایی نمایش داده شده است. آشفتگی روزگار میشل با وجود معلمی به نام آقای ساهای -با بازی آمیتاب باچان- رنگ دیگری به خودش می‌گیرد. میشل به کمک آقای ساهای کم‌کم یاد می‌گیرد تا دنیا را در ذهنش تصور کند و روشنی را جایگزین تاریکی کند و حالا این آقای ساهای است که در کهنسالی دچار بحران می‌شود و میشل می‌خواهد به او کمک کند.

«سیاه» در نسخه‌های ترجمه‌شده به فارسی با نام «تاریکی» شناخته می‌شود. این فیلم محصول هند و بالیوود است که در سال 2005 به کارگردانی لیلا بانسالی ساخته شد.

3. «رقصنده در تاریکی» به کارگردانی لارس فون تریه

https://azadisq.com/Portals/0/images/content/1401/%D8%B1%D9%82%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C.JPG?ver=EgsYlkB_NdRFOFnajFvvDg%3d%3d

وقتی نابینایی تقدیر موروثی انسان‌ها می‌شود، این عصاره‌ی داستان «رقصنده در تاریکی» (Dancer in the Dark) است. فیلمی موزیکال و درام که برای نمایش این تقدیر موروثی ساخته شده و رنج‎‌های مادری را نشان می‌دهد که کودکش به سرنوشت خودش یعنی نابینایی تدریجی و وراثتی مبتلاست. سلما به هر دری می‌زند تا با انجام جراحی روی چشم‌های فرزندش، سرنوشت برای او طور دیگری رقم خورد و به نابینایی ختم نشود، هر دری حتی ارتکاب به جرم و اعدام! و این میان تنها موسیقی و رقص است که سلما و نگرانیش برای چشم‌های فرزندش، نگرانیش برای از دست رفتن سوی چشمان خودش که رفته رفته دارد قوت می‌گیرد و نگرانیش برای تامین هزینه‌ی جراحی را تسکین می‌دهد.

لارس فون تریه، کارگردان نام‌آشنای دانمارکی «رقصنده در تاریکی» را در سال 2000 ساخت. این فیلم موفق شد نخل طلای پنجاه و سومین دوره از جشنواره‌ی فیلم کن را برای خودش کند. بازی و اجرای بیورک، خواننده‌ی مشهور ایسلندی در نقش سلما از دیگر نقاط برجسته‌ی این فیلم دانمارکی است.

4. «رنگ خدا» به کارگردانی مجید مجیدی

https://azadisq.com/Portals/0/images/content/1401/%D8%B1%D9%86%DA%AF-%D8%AE%D8%AF%D8%A7.jpg?ver=31ST3qUQByg_WH9cuzczJg%3d%3d

و حالا می‌رسیم به فیلم «رنگ خدا» که همچنان در روایت لطیف روستا و احوال یک کودک نابینا سرآمد است. محمد، اهل روستا است و چاره‌ای ندارد جز آن که برای تحصیل به شهر برود و دور از پدر و خانواده‌اش در مجتمعی مخصوص نابینایان تحصیل کند. هنوز هم که هنوز است تماشای سکانس‌هایی که محمد در طبیعت گشت و گذار می‌کند، به آواز پرندگان گوش می‌دهد و روی ساقه‌ی گیاهان به دنبال خوانش کلمات بر اساس خط بریل می‌گردد، دل‌نشین و مغتنم است. دلتنگی‌های کودکانه‌ی محمد در «رنگ خدا» را بگذارید کنار همه‌ی شور و شوق و احساسش در ارتباط با انسان‌های دیگر و طبیعت، نتیجه می‌شود فیلمی روان و ریتم‌دار که هنوز هم دیدنی‌ست.

نقش محمد را خردسالی نابینا به نام محسن رمضانی بازی کرده که توانسته برای بازی هنرمندانه‌اش در این فیلم، جوایز جهانی و ملی متعددی را ببرد. حسین محجوب، سلمه فیضی و ساقی زینتی از دیگر بازیگران این فیلم هستند. «رنگ خدا» را مجید مجیدی در سال 1377 کارگردانی کرد. این فیلم نامزد جایزه اسکار شد و چندین جایزه جهانی و سیمرغ جشنواره فیلم فجر را هم به خودش اختصاص داد.  

5. «چشم‌هایم برای تو» به کارگردانی خسرو شجاعی

https://azadisq.com/Portals/0/images/content/1401/%DA%86%D8%B4%D9%85%D9%87%D8%A7%DB%8C%D9%85-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D9%88.jpg?ver=qsNMZcbR2TPy62YGQKkyew%3d%3d

«چشم‌هایم برای تو» از زاویه‌ای متفاوت به نابینایی می‌پردازد. تا میانه‌ی فیلم از مقوله‌ی نابینایی هیچ خبری نیست و داستان عاشقانه‌ی یک زوجِ در آستانه‌ی ازدواج در این فیلم درام روایت می‌شود اما با پیداشدن سر و کله‌ی یک بیماری خطرناک در زندگی عروس جوان، او با دختری نابینا آشنا می‌شود و تصمیمی مهم می‌گیرد.

چشم‌هایم برای تو با بازی مرجانه گلچین، دانیال حکیمی، رضا بابک و زنده‌یاد شهلا ریاحی در سال 1371 ساخته شده و خسرو شجاعی آن را کارگردانی و نویسندگی کرده است.

این فهرست به پایان آمد اما همچنان جای بازنمایی و یادآوری دنیای نابینایان در قاب هنر هفتم و سایر هنرها خالی‌ست. در این فهرست با مرور بخشی از آثار سینمایی ماندگار سعی کردیم تا این جای خالی را کمی پر کنیم. امید که مقبول افتد.




تصاویر پیوست

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
اما عصا، این تکیه‌گاه و این رفیق، به دست گروهی از مردم معنای متفاوت‌تری دارد؛ عصایی برای همراهی یک نابینا، عصایی که رنگ آن اغلب سفید است. در تقویم جهان، پانزدهم اکتبر «روز عصای سفید» به همین مناسبت نام گرفته است.


مطالب مرتبط