مجله میدان آزادی: جدیدترین فهرست پرونده «اردیبهشت کاغذی» از میان شاهکارهای ادبیات جنگی جهان انتخاب شده است. امروز ستون «فهرست کتابهای پیشنهادی برای خرید از نمایشگاه کتاب» را با معرفی ده اثر در این موضوع پرطرفدار بهروز میکنیم. این فهرست را به قلم نرگس فرجادامین -داستاننویس و پژوهشگر ادبیات- بخوانید:
رمانهای جنگ
داستاندوستها میدانند که آدم اگر دلش بخواهد داستانی درجهیک بخواند، یکی از اولین گزینهها این است که برود سراغ داستان جنگ. در جنگها آنقدر اتفاقات عجیب و غریب میافتد که داستاننویس میتواند یکی از آن اتفاقات عجیب را انتخاب و حتی بدون اضافه کردن عنصر تخیل، داستانی جذاب خلق کند. حالا چه رسد به اینکه نویسنده خودش هم خلاق باشد و واقعیتها را تبدیل کند به حقایق داستانی پر از فراز و نشیب. در جای جای دنیا، نویسندهها جنگ را دستمایه قرار دادهاند و رمانهایی نوشتهاند که میتوان با مطالعهی آنها به درک بهتری از انسان رسید؛ زیرا در جنگ است که آدمها پنهانترین لایههای وجودشان را آشکار میکنند. «احمد دهقان»، نویسندهی رمان «سفر به گرای ۲۷۰درجه» گفته است: «عشق و جنگ، بزرگترین سوژههای تاریخ بشری هستند.» و راستی که از ترکیب جنگ و عشق چه داستانهای فوقالعادهای حاصل میشود!

«قطار به موقع رسید»، نوشتهی «هاینریش بل»
1. قطار به موقع رسید؛ هاینریش بل | آلمان
خیلی از داستاننویسهایی که دربارهی جنگ داستان نوشتهاند، خودشان تجربهی حضور در جنگ را داشتهاند؛ بعضی به اجبار به جنگ رفتهاند، بعضی با علاقه و اختیار و بعضی هم فقط از روی کنجکاوی. «هاینریش بل» از آن دسته نویسندههاست که با اختیار خودش به جنگ رفته. او که تا مدتها با فاشیسم همدل بود، به عنوان یک سربازوظیفه در جبههی فاشیستها میجنگید. همین تجربهی حضور در جنگ باعث شد که بعدها به عنوان کسی که از جنگ بیزار است دربارهی آن داستان بنویسد. «قطار به موقع رسید»، نمایشی از این احساسات اوست. داستان دربارهی سربازی آلمانی به نام «آندریاس» است که به لهستان اعزام شده. او به شکلی رازآلود میداند که وقتی به لهستان برسد میمیرد. این آگاهی باعث میشود در طول این سفر نگاه او به زندگی و تمام تبعات جنگ، نگاهی منتقدانه و بعضاً منفعلانه باشد؛ چرا که میداند دیگر فرصتی برای زیستن ندارد. با این حال در همین مسیرِ حرکت به سوی مرگ، عاشق دختری لهستانی به نام «اولینا» میشود. این کتاب با دو ترجمهی فارسی در دسترس است؛ ترجمهی «کیکاووس جهانداری» در نشر «چشمه» با عنوان قطار به موقع رسید و ترجمهی «سارنگ ملکوتی» در انتشارات «نگاه» با عنوان «قطار سروقت» منتشر شده است.

«نشان سرخ دلیری»، نوشتهی «استیفن کرین»
۲. نشان سرخ دلیری؛ استیفن کرین | آمریکا
داستان این رمان ظاهراً در دوران جنگ داخلی آمریکا میگذرد؛ اما نویسنده عامدانه و هنرمندانه کوشیده آن را به شکل مطلقِ جنگ به تصویر بکشد، زیرا هدفش بررسی احوالات انسانی بوده نه وقایع تاریخی. «نشان سرخ دلیری»، داستان پسری جوان به نام «هنری» را روایت می کند که اتفاقاً آدم ترسویی است، جنگ او را میترساند و صدای توپ و شلیکها تمام بدنش را میلرزاند، آنقدر که مخاطب داستان با خودش فکر میکند «این پسره بالاخره از مهلکهی جنگ خواهد گریخت»؛ اما اشتباه میکند! چون هنری سفری درونی از ترس به شجاعت را تجربه کرده و در پایان داستان، آنچه از او میبینیم یک مرد جنگی تمام عیار است که دیگر از مردن نمیترسد. این رمان را نشر «امیرکبیر» با ترجمهی «غفور آلبا» منتشر کرده است.

«پوست»، نوشتهی «کورتزیو مالاپارته»
۳. پوست؛ کورتزیو مالاپارته | ایتالیا
جنگ جهانی دوم را نویسندههای کشورهای مختلف درگیر جنگ روایت کردهاند؛ هر کس از دید خودش و هر کس با انتخاب برههای که از نظر خودش دراماتیکتر بوده. «کورتزیو مالاپارته» در رمان «پوست»، برههی ورود نیروهای متفقین به ایتالیا و پایان غلبهی فاشیستها را انتخاب کرده است. او به عنوان کسی که در ابتدا با فاشیسم همدل و همراه بوده اما پس از چندی از آن جبهه اعلام برائت کرده، خودش را به عنوان راوی این داستان انتخاب نموده و بنابراین شخصیت اصلی داستان هم مالاپارته است. با این حال گمان نکنید که او به نیروهای متفق به چشم منجی نگاه میکند؛ بلکه توصیف او از نیروهای آمریکایی که وارد بندر «ناپل» شدهاند، توصیف مشتی احمق است که به اشتباه خودشان را منجی مردم فلاکتزدهی ایتالیا میدانند. تصویری که از عمق بدبختی و گرسنگی و انحطاط اخلاقی مردم ایتالیا در این داستان میبینیم، نگاه تیزبین نویسندهای را به همراه دارد که رویکردش به مقولهی جنگ آسیبشناسانه است. او در این داستان، ذرهذره فاسد شدن اخلاق انسانی به خاطر گرسنگی را به شکلی هنرمندانه تصویر کرده است. این رمان جذاب را «قلی خیاط» از زبان ایتالیایی برگردان کرده و نشر نگاه آن را منتشر کرده. همچنین ترجمهی «بهمن محصص» از این رمان با عنوان «ترس جان» توسط نشر «جامی» منتشر شده است.

«شطرنج با ماشین قیامت»، نوشتهی «حبیب احمدزاده»
۴. شطرنج با ماشین قیامت؛ حبیب احمدزاده | ایران
خلاصه که از هرچه میرود سخن دوست خوشتر است. ما یک رمان جنگی فارسی داریم به نام «شطرنج با ماشین قیامت» که در مقیاس جهانی مشهور است؛ آنقدر که «کریستف بالایی» فرانسوی و «پال استراکمن» آمریکایی که هر دو از چهرههای دانشگاهی و معتبر جهان در زمینهی ادبیات ایران هستند، این اثر را به زبانهای خودشان ترجمه کردهاند. «موسی»، قهرمان این رمان، یک بسیجی هفده ساله است که در زمان جنگ ایران و عراق مـأموریت خاصی را عهدهدار میشود. این مأموریت، گمراه کردن یک رادار عراقی است که آن را ماشین قیامت مینامند. در این رمان با سه روز از زندگی موسی همراه میشویم و در پایان این سه روز میبینیم که موسی به خاطر تجربههای جدیدی که از سر گذرانده حقیقتاً تغییر کرده. این کتاب را انتشارات «سوره مهر» منتشر کرده است.

«دکتر ژیواگو»، نوشتهی «باریس پاسترناک»
۵. دکتر ژیواگو؛ باریس پاسترناک | روسیه
راستی چه کسی بهتر از یک نویسندهی روس میتواند با کلماتش مینیاتوریترین تصاویر را از عظیمترین وقایع ترسیم کند؟ «باریس پاسترناک» با خلق شخصیت «دکتر ژیواگو»، یک پزشکِ شاعرِ عاشقپیشه، برههی مهمی از تاریخ روسیه را روایت کرده است. یوری ژیواگو که هم عاشق «آنتونیا» است و هم عاشق «لاریسا»، نمادی از حال دوگانهی آن انسان روسی است که نه در حکومت تزارها خوشحال است، نه در حکومت بلشویکها. با مطالعهی رمان دکتر ژیواگو، وقایع جنگ جهانی دوم و انقلاب اکتبر، پیش چشم خواننده جان میگیرد. پاسترناک خودش به عنوان یک خبرنگار در جنگ جهانی دوم حضور داشته و همین باعث شده تصاویری که از جنگ خلق میکند واقعگرایانه و باورپذیر باشد. اقتباس سینمایی این رمان توسط «دیوید لین» از آثار معروف تاریخ سینماست. از این رمان ترجمههای متعددی به زبان فارسی موجود است: ترجمهی «آبتین گلکار» در نشر چشمه که ویژگی این ترجمه برگردان مستقیم از زبان روسی است، ترجمهی «پروانه فخامزاده» در انتشارات «فرهنگ نشر نو» و ترجمهی «میترا نظریان» در نشر «ثالث».

«باران سیاه»، نوشتهی «ماسوجی ایبوسه»
۶. باران سیاه؛ ماسوجی ایبوسه | ژاپن
بمباران اتمی هیروشیما توسط آمریکا آنقدر واقعهی مشهوری است که هر انسانی در هر کجای دنیا دستکم با کلیت آن آشنایی دارد. با این حال اگر کسی علاقمند باشد که بداند دقیقاً چه بر سر آن آدمهایی آمد که در معرض باران رادیواکتیو قرار گرفتند، مطالعهی «رمان باران سیاه» مفید خواهد بود. این واقعهی دردناک و غیرانسانی که به عنوان پایانی بر جنگ دوم جهانی قلمداد میشود، در رمان باران سیاه از دید زنی جوان روایت میشود که در تلاش برای نجات جان خودش است. این اثر را «قدرتالله ذاکری» از زبان ژاپنی ترجمه کرده و در نشر چشمه منتشر شده است.

«ساعت بغداد»، نوشتهی «شهاد الراوی»
۷. ساعت بغداد؛ شهاد الراوی | عراق
گمان نکنید که فقط نویسندگان مرد هستند که دربارهی جنگ داستان مینویسند؛ ذهن زنان نویسنده هم به اندازهی مردان نویسنده با مسائل مربوط به جنگ درگیر است. داستان «ساعت بغداد» از زمان جنگ خلیج فارس شروع میشود. دو دختربچهی عراقی همراه خانوادههایشان در پناهگاه مخفی شدهاند و در همان فضای تنگ و تاریک و در شرایطی پر از هراس با هم دوست میشوند. اما داستان جنگ در عراق به همینجا محدود نمیشود. این دختران بزرگ میشوند، به دانشگاه میروند، عاشق میشوند؛ اما باز هم جنگی دیگر کشورشان را به هم میریزد و این بار آمریکاست که به کشورشان لشکر کشیده. «شهاد الروای» به خاطر این رمان برندهی چندین جایزهی ادبی شده است. ساعت بغداد را «مهدی غبرایی» ترجمه و نشر ثالث منتشر نموده است. نشرهای دیگری هم این اثر را ترجمه و منتشر کردهاند.

«تمام نورهایی که نمیتوانیم ببینیم»، نوشتهی «آنتونی دوئر»
۸. تمام نورهایی که نمیتوانیم ببینیم؛ آنتونی دوئر | فرانسه
در شمال فرانسه شهری کوچک و زیبا هست به نام «سن-مالو» که در سال ۱۹۴۴ در جریان جنگ جهانی دوم توسط بمبهای متفقین به طور کامل نابود شد. داستان «تمام نورهایی که نمیتوانیم ببینیم» در این شهر و در همان زمان اتفاق میافتد. دو شخصیت اصلی داستان، دختری فرانسوی به نام «ماری-لور» و پسری آلمانی به نام «ورنر» هستند. ماری-لور که نابیناست و ورنر که سربازی در ارتش نازیها، با کیفیتی شاعرانه از طریق رادیو با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. داستان در عین رخ دادن در میان جنگ و آوار به خوبی به لطافتهای عواطف انسانی میپردازد. مینی سریالی هم از این رمان اقتباس شده است. این اثر را چند ناشر منتشر کردهاند: نشر «نیماژ» با ترجمهی «حسام جنانی» با عنوان «نوری که نمیبینیم»، نشر «کولهپشتی» با ترجمهی «مریم طباطباییها» با عنوان تمام نورهایی که نمیتوانیم ببینیم و نشر «نیلوفر» با ترجمهی «نوشین طیبی» با عنوان «این همه نوری که نمیتوانیم ببینیم».

«جنگ دوم سگ»، نوشتهی «ابراهیم نصرالله»
۹. جنگ دوم سگ؛ ابراهیم نصرالله | فلسطین
رمان «جنگ دوم سگ» در سال ۲۰۱۸، برندهی جایزهی «بوکر» عربی شد. این رمان که فضایی سورئال دارد، داستانی نمادین است از سرگذشت فلسطین تحت اشغال و جنگ. «آقای راشد» که مدیر بیمارستان امان است، نقش شخصیت اصلی این داستان را ایفا میکند. او که رفت و برگشتهایش در زمان در عین اینکه خودش را گیج میکند، مخاطب را هم گیج میکند و این گیجی گویا هدف نویسندهی داستان بوده است؛ نویسندهای فلسطینی که با ابزار کلمات میخواسته رنج و سردرگمی مردمان فلسطین را به تصویر بکشد. این رمان در انتشارات «گل آذین» با ترجمهی «ستار جلیلزاده» و در انتشارات «سمام» با ترجمهی «عبدالله ضابطی» منتشر شده است.

«بیمار انگلیسی»، نوشتهی «مایکل اونداتیه»
۱۰. بیمار انگلیسی؛ مایکل اونداتیه | کانادا
«بیمار انگلیسی» را غالباً به اقتباس سینماییاش با بازی «رالف فاینس» میشناسند، اما این داستان در ابتدا یک کتاب بوده و بعد تبدیل به یک فیلم سینمایی موفق شده است. باز هم این جنگ جهانی دوم است که دستمایهی پرداخت یک داستان عاشقانه شده. داستان دربارهی یک خلبان است که بدن سوخته و آش و لاش او تحویل نیروهای متفقین میشود و به دلیل وخامت حال وی یک پرستار قبول میکند در صومعهای در ایالت «توسکانی» از او پرستاری کند. روند به یادآوردن خاطرات توسط این خلبان سوخته که او را با نام بیمار انگلیسی صدا میکنند، پازل داستان را کامل میکند. این رمان را با ترجمهی «نیلوفر سرحدی» در انتشارات «جمهوری» یا ترجمهی «زهرا طراوتی» در انتشارات «سبزان» میتوانید مطالعه کنید.