چهارشنبه 03 اردیبهشت 1404 / خواندن: 18 دقیقه
به مناسبت سالروز تولد و درگذشت سخن‌سرای آون

فهرست: 10 نمایشنامه از بهترین نمایشنامه‌های ویلیام شکسپیر

«ویلیام شکسپیر» که به‌عنوان بزرگ‌ترین نمایش‌نامه‌نویس تاریخ ادبیات انگلیسی شناخته می‌شود. حدود سی و نه نمایش‌نامه، صد و پنجاه و چهار غزل‌واره و دو شعر روایی بلند (ونوس و آدونیس، تجاوز به لوکریشا) را در عمر پنجاه و دو ساله‌اش از خود به جای گذاشته است. آثار نمایشی او در دسته‌های تراژدی، کمدی و تاریخی جای می‌گیرند که بیشتر آن‌ها به ‌علت واکاوی مضامین عمیق انسانی مانند عشق، قدرت‌طلبی، حسادت، بحران‌های روحی، تضادهای اخلاقی و... در طول تاریخ تحسین شده‌اند.

3.75
فهرست: 10 نمایشنامه از بهترین نمایشنامه‌های ویلیام شکسپیر

مجله میدان آزادی: امروز 23 آوریل (سوم اردیبهشت) و سالروز تولد یکی از بزرگترین مشاهیر ادبی جهان، ویلیام شکسپیر است. این نمایشنامه‌نویس بزرگ، در سال 1564 در استراتفورد انگلستان به دنیا آمد، و 52 سال بعد، در همان مکان، و در همین تاریخ  یعنی در سالروز تولد خود از دنیا رفت! در این فهرست که توسط فاطمه دهقان تهیه شده است، قصد معرفی ده نمایشنامه از برترین نمایشنامه‌های این هنرمند را داریم. در ادامه شما را به مطالعه این مطلب دعوت می‌کنیم: 

«ویلیام شکسپیر» که به‌عنوان بزرگ‌ترین نمایش‌نامه‌نویس تاریخ ادبیات انگلیسی شناخته می‌شود، حدود سی و نه نمایش‌نامه، صد و پنجاه و چهار غزل‌واره و دو شعر روایی بلند (ونوس و آدونیس، تجاوز به لوکریشا) را در عمر پنجاه و دو ساله‌اش از خود به جای گذاشته است. آثار نمایشی او در دسته‌های تراژدی، کمدی و تاریخی جای می‌گیرند که بیشتر آن‌ها به ‌علت واکاوی مضامین عمیق انسانی مانند عشق، قدرت‌طلبی، حسادت، بحران‌های روحی، تضادهای اخلاقی و... در طول تاریخ تحسین شده‌اند.

«شکسپیر» در استراتفورد انگلستان به دنیا آمد. پدر او یک تاجر و سیاستمدار محلی بود و مادرش از خانواده‌ای ثروتمند و اصیل. او در هجده‌سالگی با «آن هتوی» ازدواج کرد و صاحب سه فرزند شد. تنها پسر او با نام «همنت»، در یازده‌سالگی از دنیا رفت و احتمالاً مرگ او بر خلق تراژدی‌هایی مانند هملت اثر گذاشته است. شکسپیر در دهه‌ی ۱۵۸۰ به لندن رفت و ابتدا به ‌عنوان بازیگر و نمایش‌نامه‌نویس به گروه مردان «لرد چمبرلین» پیوست و با اقتباس از آثار کلاسیک به شهرت رسید.

برخی از نظریه‌پردازان ادعا می‌کنند شکسپیر آثار دیگران را به نام خود ثبت می‌کرد، اما بیشتر محققان این موضوع را رد می‌کنند. درنهایت گفته می‌شود اگرچه شکسپیر قطعاً از آثار پیشینیان الهام گرفته است اما نبوغ او نه در ابداع داستان‌های نو، بلکه در تبدیل مواد خام به آثاری ماندگار با زبانی بی‌همتا بود. همچنین او حدود هزار و هفتصد کلمه جدید به زبان انگلیسی افزوده است و آثار او امروزه به بیش از هشتاد زبان مختلف ترجمه شده‌اند و همچنان در صحنه‌های نمایش اجرا می‌شوند و الهام‌بخش هنرمندان بسیاری هستند.


نمایش‌نامه «هملت» اثر «ویلیام شکسپیر»

۱. هملت

نمایش‌نامه‌ی «هملت» داستان شاهزاده‌ای است که برای انتقام مرگ پدرش نقشه می‌کشد. هملت نه تنها مشهورترین تراژدی شکسپیر است، بلکه یکی از پیچیده‌ترین آثار ادبیات جهان است که تحلیل‌های بسیاری از آن ارائه شده. شکسپیر در این نمایش‌نامه به زیبایی به مفاهیمی مانند انتقام، جنون، اخلاقیات و بحران هویت می‌پردازد، و مرزهای تراژدی کلاسیک را گسترش می‌دهد.
شکسپیر برای نوشتن «هملت» از داستان «آملیت» از تاریخچه‌ی دانمارکی «ساکسو گراماتیکوس» (قرن ۱۲ میلادی) الهام گرفته است و سعی کرده با افزودن عمقی روانشناختی و فلسفی اثری جهانی خلق کند و آن را تا ابد به نام خود بزند.
شکسپیر برای این نمایش‌نامه از ساختار پنج پرده‌ای کلاسیک استفاده می‌کند که به‌خوبی با تم و شخصیت هملت و درامی که شکل می‌دهد هم‌خوانی دارد. تک‌گویی‌های زیاد این نمایش‌نامه که نقشی محوری در آشکارسازی روانشناسی شخصیت‌ها دارد نیز با شخصیت هملت که مانند عالمی بی‌عمل و جنون‌زده است تناسب دارد. اغلب دیالوگ‌ها و کنش‌ها لایه‌های معنایی دوگانه دارند که باعث می‌شود دل‌تان بخواهد حداقل دو بار نمایش‌نامه را بخوانید. همچنین هملت هنوز هم مدرن است چرا که تلاش می‌کند پرسش‌هایی بی‌مکان و زمان مطرح کند و در هر عصری می‌توان تفسیر متناسب با آن زمان از آن استخراج کرد. 
 


نمایش‌نامه «مکبث» اثر «ویلیام شکسپیر»

۲. مکبث

تراژدی «مکبث» که حضور بامزه‌ی جادوگران تلخی آن را کمی متعادل می‌کند، یکی از تاریک‌ترین و پیچیده‌ترین تراژدی‌های «شکسپیر» است که در بستر تاریخی اسکاتلند قرن یازدهم روایت می‌شود. «مکبث»، سردار شجاع اسکاتلندی، پس از پیروزی در نبرد، با پیشگویی سه جادوگر مبنی بر رسیدن به مقام پادشاهی مواجه می‌شود. همسر او، «لیدی مکبث» او را وا می‌دارد تا برای رسیدن به قدرت دست به جنایت بزند و پس از آن است که مکبث در چرخه‌ی خشونت و پارانویا گیر می‌افتد.

این نمایش‌نامه نه تنها بازتابی از جاه‌طلبی، گناه و فروپاشی اخلاقی است، بلکه مشخصاً تحت تأثیر اتفاقات سیاسی انگلستان به‌ویژه سلطنت جیمز اول نیز هست. شخصیت «مکبث» در تاریخ اسکاتلند (قرن ۱۱) به‌عنوان شاهی توصیف شده که هفده سال حکومت کرد و در نبرد با «مالکوم سوم» کشته شد. «شکسپیر» برای خلق اثر خود از کتاب «تاریخ‌نگاری اسکاتلند» اثر «رافائل هولینشد» الهام گرفت، اما روایت را با اغراق در شرورنمایی «مکبث» و «بانکو» (به‌عنوان قربانی) تغییر داد تا جاه‌طلبی و خیانت را برجسته کند. 

برخی معتقدند که «شکسپیر» این نمایش‌نامه را برای خوشآمد «جیمز اول» نوشت، چرا که «جیمز» خود را از نوادگان «بانکو» می‌دانست. همچنین احتمالاً ترس از توطئه‌های سیاسی و نگرانی از بی‌نظمی اجتماعی در اثر مرگ «الیزابت اول» (۱۶۰۳) در پرداخت فضای پارانوئید و هراس‌آلود مکبث نقش داشته است.در این نمایش‌نامه، «مکبث»، برعکس «هملت» که فقط حرف می‌زند و عمل نمی‌کند، به‌سرعت دست به عمل زده اما بعد پشیمان می‌شود. هرچند که دیگر در این چرخه‌ی نفرین‌شده گرفتار شده است.
 


نمایش‌نامه «رومئو و ژولیت» اثر «ویلیام شکسپیر»

۳. رومئو و ژولیت

«رومئو و ژولیت» (۱۵۹۷)، تراژدی-عاشقانه «ویلیام شکسپیر»، عشقی نافرجام را در بستری از خصومت‌های خانوادگی روایت می‌کند. «شکسپیر» این داستان را از شعر روایی «تراژدی رومئوس و ژولیت» (۱۵۶۲) اثر «آرتور بروک» اقتباس کرد، اما با افزودن عمق عاطفی (مثل صحنه‌ی بالکن) و شخصیت‌پردازی‌های منحصربه‌فرد (مانند مرکوشیو)، داستان را از آن خود کرد.

در قرن شانزدهم که انگلستان شاهد نزاع‌های خونین بین خانواده‌های اشرافی بود. «شکسپیر» با الهام از این درگیری‌ها، خصومت بین خاندان «مونتاگو» و خاندان «کاپولت» را خلق کرد و کوشید با نمایش عشقی پاک که به‌علت این نزاع نافرجام می‌ماند، به مخاطبان عصر خود تلنگر بزند. عشق «رومئو و ژولیت» که در اولین نگاه، بدون اطلاع از خانواده‌ی یک‌دیگر، آغاز می‌شود، در تقابل با نفرت دیرینه‌ی خاندان‌ها قرار می‌گیرد. «شکسپیر» از این تضاد برای نقد جامعه‌ی خود استفاده کرده که عقلانیت را فدای تعصبات کور می‌کند. معضلی که هنوز هم دست از سر بشریت برنداشته است.

از نسخه‌ی موزیکال «وست ساید استوری» (۱۹۵۷) تا فیلم «رومئو + ژولیت» (۱۹۹۶) اثر «باز لورمان»، این اثر همواره بازتاب‌دهنده‌ی تنش‌های این‌چنینی (نژاد، خشونت، مصرف‌گرایی) بوده است. «رومئو و ژولیت» فراتر از یک تراژدی عاشقانه، نشان‌دهندی بحران‌های اجتماعی عصر «شکسپیر» است. «شکسپیر»، با ترکیب شعر و اکت‌های نمایشی، پرسش‌هایی جاودان درباره‌ی عشق، نفرت و آزادی اراده مطرح می‌کند. این اثر از طریق شخصیت‌های به‌یادماندنی و ساختار تراژیک محکمش، به اثری جهان‌شمول تبدیل شده که می‌توان از آن برای هر عصری با هر موضوعی که برای درگیری وجود دارد الهام گرفت.
 


نمایش‌نامه «اتللو» اثر «ویلیام شکسپیر»

۴. اتللو

«اتللو» تراژدی پنج‌پرده‌ای نوشته‌شده در سال ۱۶۰۳–۱۶۰۴ یکی از چهار تراژدی بزرگ «ویلیام شکسپیر» است که به موضوعاتی چون عشق، حسادت، خیانت و قدرت تخریب‌گر شک می‌پردازد. داستان حول محور «اتللو»، ژنرال مغربی ارتش ونیز و همسرش «دزدمونا» می‌چرخد که تحت تأثیر حیله‌های «یاگو»، افسر زیردست حسودش، به ورطه‌ی جنون و نابودی کشیده می‌شود. 

سبک «شکسپیر» در «اتللو» استفاده از زبان استعاری و کنایه‌های ظریف برای نشان دادن تضاد بین ظاهر و باطن است. «شکسپیر» نشان می‌دهد که شک می‌تواند حتی از خود خیانت ویرانگرتر باشد. در جایی «اتللو» می‌گوید:

«دلم می‌خواهد تو را بکشم، سپس راحت دوستت بدارم!»

«اتللو» به‌عنوان یک مغربی در جامعه‌ی ونیز، با تبعیض روبه‌رو است. این موضوع در صحنه‌های اولیه‌ی نمایش‌نامه، مانند اتهام جادوگری به او، نشان داده می‌شود. «اتللو» به‌عنوان یک ژنرال غیراروپایی، بازتابی از نگرش‌های نژادپرستانه‌ی قرن ۱۶ اروپاست که هنوز هم ادامه دارد. «شکسپیر» در این نمایش‌نامه با انتخاب یک قهرمان سیاه‌پوست، به چالش‌های هویتی و پذیرش اجتماعی می‌پردازد.  نمایش‌نامه در دوره‌ی جنگ‌های ونیز و امپراتوری عثمانی بر سر قبرس (۱۵۷۰–۱۵۷۳) می‌گذرد. این درگیری‌ها نشان‌دهنده‌ی رقابت‌های استعماری اروپاست.

«اتللو» الهام‌بخش آثار بی‌شماری در تئاتر، سینما (مانند فیلم «اتللو» اثر «اورسن ولز») و ادبیات (مانند رمان «پاستورال آمریکایی» اثر «فیلیپ راث») بوده است. همچنین شخصیت «یاگو» به‌عنوان یکی از پیچیده‌ترین شرورهای ادبیات، موضوع مطالعات فراوانی درباره‌ی روانشناسی فریب و خودتخریبی بوده است.
 


نمایش‌نامه «شاه لیر» اثر «ویلیام شکسپیر»

۵. شاه لیر

«شکسپیر» نمایش‌نامه‌ی «شاه لیر» را بر اساس «افسانه‌های سلتیک» و داستان پادشاهی به نام «لیر» بریتانیایی نوشته است. قبل از او، نمایش‌نامه‌ای با عنوان «شاه لیر» در سال ۱۵۹۴ اجرا شد که احتمالاً «شکسپیر» از آن الهام گرفته باشد. این نسخه‌ی قدیمی‌تر، برخلاف تراژدی «شکسپیر»، پایانی خوش داشت و داستان «گلوستر» و پسرانش (ادگار و ادموند) را شامل نمی‌شد. «شکسپیر» با افزودن این خط داستانی و عمق بخشیدن به شخصیت‌ها، این اثر را به یک تراژدی پیچیده تبدیل کرد و مهر خود را بر آن زد.

نمایش‌نامه‌ی «شاه لیر» شباهت‌هایی به داستان تقسیم جهان به دست «فريدون» میان سه پسرش در «شاهنامه‌ی فردوسی» دارد. «لیر»، همانند «فريدون»، قلمرو خود را میان سه دختر تقسیم می‌کند، اما برخلاف اسطوره‌ی ایرانی، پایانی تراژیک رقم می‌خورد. برخی از منتقدان معتقدند «شکسپیر» تحت تأثیر ماجرای «برایان آنزلی» (کنتی که دخترش «کوردل» از او در برابر خواهرانش دفاع کرد) در سال ۱۶۰۳ این اثر را نوشت. این رویداد هم‌زمان با نگارش «شاه لیر» بود و احتمالاً بر پرداخت شخصیت «کوردلیا» تأثیر گذاشته باشد.

«شاه لیر» در پنج پرده و به‌صورت تراژدی کلاسیک تنظیم شده است و دو خط داستانی موازی دارد که هم‌زمان به داستان «لیر»، پادشاهی پیر و مغرور و داستان پسر نامشروع او می‌پردازد که انتخاب این دوگانه به تقویت تم داستان یعنی تضاد میان خیانت و وفاداری، عقل و جنون، پیری و جوانی و... کمک می‌کند. «شکسپیر» در این نمایش‌نامه از شخصیت دلقک برای روایت کردن درونیات «لیر» استفاده می‌کند و با ناپدید شدنش در میانه‌ی نمایش، به‌صورت نمادین نابودی آخرین بقایای عقلانیت را نشان می‌دهد.

«شاه لیر» در دوره‌ای نوشته شد که انگلستان با بحران جانشینی «الیزابت اول» و ظهور «جیمز اول» مواجه بود. «شکسپیر» با نمایش سقوط یک پادشاه، هشدار می‌دهد که حکومت مبتنی بر چاپلوسی و تقسیم ناعادلانه‌ی قدرت، به فاجعه و نابودی می‌انجامد.«ای.سی. برادلی»، فیلم‌نامه‌نویس آمریکایی، در مورد این اثر «شکسپیر» گفته است:

«شاه لیر بزرگ‌ترین اثر شکسپیر است، چرا که تمامی عناصر تراژدی یعنی سقوط قهرمان، کشمکش درونی و فرجام ویرانگر را در خود دارد.»

«ادوارد باند» در نمایش‌نامه‌ی «لیر» (۱۹۷۱)، با تمرکز بر خشونت سیستماتیک، بازخوانی مدرنی از اثر «شکسپیر» ارائه داد. او با افزودن فلاش‌بک‌ها، ریشه‌های روانشناختی خشونت شخصیت‌ها را واکاوی کرد. 

از اجراهای برجسته می‌توان به نسخه‌ی «گریگوری کوزینتسف» (۱۹۷۱) و «پیتر بروک» (۱۹۶۲) اشاره کرد که هر کدام با تأکید بر جنبه‌های مختلفی مانند فروپاشی روانی «لیر» یا تضادهای طبقاتی، اثر را بازتعریف کردند. «شاه لیر» نه تنها یک تراژدی شخصی، بلکه آینه‌ای از فروپاشی اخلاقی جامعه است. «شکسپیر» با ترکیب اسطوره، تاریخ و فلسفه، اثری خلق کرده که پرسش‌های جاودانه درباره‌ی قدرت، عشق، و انسانیت مطرح می‌کند. همان‌طور که «هارولد بلوم» می‌گوید:

«لیر، در نهایت، نه یک پادشاه، بلکه یک انسان است. انسانی که در مواجهه با رنج، به حقیقت وجود خود پی می‌برد.» 

این نمایش‌نامه همچنان به‌عنوان یکی از عمیق‌ترین کاوش‌ها در روان انسان و ساختارهای اجتماعی، الهام‌بخش هنرمندان و فیلسوفان است.


نمایش‌نامه «تاجر ونیزی» اثر «ویلیام شکسپیر»

۶. تاجر ونیزی

این اثر «شکسپیر» که در فاصله‌ی سال‌های ۱۵۹۴–۱۵۹۶ نوشته شد و ترکیبی از کمدی رمانتیک و درام اجتماعی است، با الهام از منابع متنوعی خلق شده است:

•    داستان شرقی «یک پوند گوشت»: این طرحواره‌ی کهن‌الگویی در فرهنگ‌های شرقی، ازجمله در افسانه‌های ایرانی و هندی ریشه دارد و به‌عنوان هسته‌ی اصلی درگیری بین «آنتونیو» و «شایلاک» استفاده شده است. 

•    رمان ایتالیایی «ایل پکارونه» (۱۳۷۸): داستان معامله‌ی خونین و نقش زنی که در لباس وکیل ظاهر می‌شود، شباهت‌های آشکاری به ماجرای «پورشیا» دارد. 

•    «رویدادهای معاصر شکسپیر»: در دوران «الیزابت اول»، یهودیان به‌علت رفتارهای مخرب‌شان از انگلستان تبعید شده بودند و انگلیسی‌ها آن‌ها را قومی رباخوار، بچه‌دزد و خرابکار می‌دانستند. بنابراین «شایلاک»، نماد این ذهنیت و بازتاب‌دهنده‌ی تنش‌های مذهبی و اقتصادی آن زمان انگلستان است. 

«تاجر ونیزی» که از لحاظ تعداد اجرا و محبوبیت بین مخاطبان در کنار آثار بزرگی چون «هملت» و «مکبث» قرار می‌گیرد، به‌علت شخصیت‌پردازی «شایلاک» که یک یهودی رباخوار و بی‌رحم است، منتقدانش را بر آن داشت تا نگذارند خطی از آن در کتب درسی بیاید و اگر قرار باشد به اجرا برود با تغییراتی همراه شود. «شکسپیر» این اثر را نیز در پنج پرده و با دو خط داستانی موازی طراحی کرده است؛ یکی داستان قرض گرفتن «آنتونیو» از «شایلاک» و شرط خطرناک «یک پوند گوشت» و دیگری داستان مسابقه‌ی انتخاب صندوقچه توسط خواستگاران «پورشیا». 

اگرچه نمایش‌نامه با ازدواج‌های خوشایند پایان می‌یابد، اما مجازات شدید «شایلاک» (از دست دادن ثروت، دختر و هویت مذهبی) آن را از نظر منتقدان امروزی که در حال تطهیر یهودیان هستند، به یک نمایش‌نامه‌ی مسئله‌دار تبدیل می‌کند و آن‌ها معتقدند که این کمدی در مرز بین ژانر کمدی و تراژدی حرکت می‌کند. و همین‌طور در اقتباسی سینمایی از این نمایش که «آل پاچینو» نقش «شایلاک» را بر عهده دارد، با پرداختن به رنج‌های او و پررنگ کردن بیگانه‌ستیزی در جامعه‌ی انگلستان سعی بر تطهیر این شخصیت داشته‌اند.

در این نمایش‌نامه نیز «شکسپیر» با ساختن و پرداختن تضادها امکان مقایسه و قضاوت را برای مخاطب خود برقرار می‌سازد. برای توضیح بیشتر می‌توان تضاد بین مذهب و اقتصاد، یعنی رباخواری «شایلاک» در مقابل وام‌های بدون سود «آنتونیو» را که نماینده‌ی تقابل بین یهودیت و مسیحیت است ذکر کرد. علاوه‌ بر آن «شایلاک» به‌عنوان یک غیرخودی در جامعه‌ی ونیز، تحقیر شده و مجبور می‌شود دینش را تغییر دهد. هرچند که تغییر دین ظاهری، باطن او را تغییر نمی‌دهد. در این نمایش نیز گفت‌وگوهای اشراف (مانند پورشیا و باسیانیو) به‌‌صورت منظوم و فاخر است، در حالی‌که صحبت‌های «شایلاک» و سایر شخصیت‌های فرعی بیشتر به نثر و عامیانه است.

«تاجر ونیزی» تصویری از تنش‌های جامعه‌ای است که میان سنت و مدرنیته، مذهب و اقتصاد، و عدالت و انتقام درگیر است. این نمایش‌نامه با وجود گذشت چهار قرن، همچنان پرسش‌های تندی درباره‌ی هویت، عدالت و انسانیت مطرح می‌کند.
 


نمایش‌نامه «شب دوازدهم» اثر «ویلیام شکسپیر»

۷. شب دوازدهم

یکی از محبوب‌ترین کمدی‌های رمانتیک «شکسپیر» نمایش‌نامه‌ی «شب دوازدهم» است که احتمالاً در سال ۱۶۰۱–۱۶۰۲ نوشته شده است. عنوان نمایش‌نامه به جشن مسیحی دوازدهمین شب (پایان دوره‌ی کریسمس) اشاره دارد که در آن مرزهای اجتماعی موقتاً برداشته می‌شدند. و برای اولین بار هم در جشنواره‌ی شب دوازدهم اجرا شد.

این نمایش‌نامه در دوره‌ی میانی فعالیت «شکسپیر» (بین تراژدی‌ها و کمدی‌های متأخر) خلق شد و به‌عنوان یکی از پیچیده‌ترین کمدی‌های او شناخته می‌شود که مضامینی چون عشق، هویت، جنسیت و قدرت را با طنزی ظریف در هم می‌آمیزد. «شکسپیر» برای خلق این اثر از منابع متنوعی الهام گرفت، ازجمله حکایت قدیمی «آپولونیوس و سیلا» در رمان «بارنابی ریچی» و کمدی ایتالیایی «فریب‌خورده» (۱۵۳۷). همچنین، شخصیت «صوفی» در نمایش‌نامه به «شاه‌عباس صفوی» اشاره دارد که نشان‌دهنده‌ی نفوذ فرهنگ شرقی در ادبیات رنسانس اروپاست. این اثر در دوره‌ای نوشته شد که «شکسپیر» به اوج شهرت خود رسیده بود و نمایش‌نامه‌هایش ترکیبی از نثر و شعر را به کار می‌گرفتند، سبکی که در «شب دوازدهم» نیز به‌وضوح دیده می‌شود.

داستان حول محور «ویولا» و «سباستین»، خواهر و برادری دوقلو می‌چرخد که پس از غرق شدن کشتی‌شان در ساحل «ایلیریا» سرگردان می‌شوند. «ویولا» برای محافظت از خود، لباس مردانه می‌پوشد و با نام «سزاریو» به خدمت «دوک اورسینو» درمی‌آید. «اورسینو» عاشق «کنتس اولیویا»ست، اما «اولیویا» که سوگوار برادرش است، به‌جای «دوک»، عاشق «سزاریو» (ویولا در لباس مبدل) می‌شود. در همین حال، «سباستین» زنده می‌ماند و وارد شهر می‌شود و این شباهت ظاهری به سوءتفاهم‌های کمدی و درهم‌تنیدگی عشق‌ها دامن می‌زند. 

این نمایش‌نامه در پنج پرده و با ترکیبی از نظم و نثر نوشته شده است. حدود نیمی از متن به نثر است که بیشتر برای شخصیت‌های کمیک یا طبقات پایین‌تر جامعه استفاده می‌شود، درحالی‌که گفت‌وگوهای عاشقانه و احساساتی به شعر عروضی نزدیک هستند. «شکسپیر» با این تمایز زبانی، تفاوت‌های طبقاتی و روانشناختی شخصیت‌ها را برجسته می‌کند. علاوه‌بر این «شکسپیر» با استفاده از جشن شب دوازدهم به‌عنوان استعاره‌ای از وارونگی موقتی نظم اجتماعی زمان خود، آن را دستمایه‌ی تقویت وارونگی‌های تماتیک نمایش خود قرار می‌دهد.

نشریاتی مانند «Shakespeare Quarterly» این نمایش‌نامه را به‌عنوان «اثری ضروری» توصیف کرده و تحسین منتقدان را برای کاوش در «عشق و زمان» به خود جلب کرده‌اند. و تا امروز در تئاترهای جهانی اجرا شده و الهام‌بخش اقتباس‌های سینمایی و ادبی متعددی بوده است.
 


نمایش‌نامه «رویای شب نیمه‌ی تابستان» اثر «ویلیام شکسپیر»

۸. رؤیای شب نیمه‌ی تابستان

«رؤیای شب نیمه‌ی تابستان» یکی از درخشان‌ترین کمدی‌های «ویلیام شکسپیر» است که حدود سال‌های ۱۵۹۵-۱۵۹۶ نوشته شده. داستان این نمایش‌نامه که در «آتن» و جنگل‌های اطراف آن روی می‌دهد، ترکیبی استادانه از چندین داستان درهم‌تنیده است که حول محور ازدواج «تسئوس» (دوک آتن) و «هیپولیتا» (ملکه آمازون) می‌چرخد. «شکسپیر» در این اثر، جهان فانی انسان‌ها را با قلمرو سحرآمیز پریان در هم می‌آمیزد و اثری عمیق و البته سرگرم‌کننده خلق می‌کند.

«شکسپیر» این نمایش‌نامه را در دوره‌ای پربار از حیات هنری خود نوشت؛ هم‌زمان با نگارش آثار دیگری مانند «رومئو و ژولیت» و «ریچارد دوم». در آن زمان انگلستان عصر «الیزابت اول» شاهد شکوفایی تئاتر بود و نمایش‌‌نامه‌های «شکسپیر» در تئاتر گلوب اجرا می‌شدند. «رؤیای ‌شب نیمه‌ی تابستان» بازتابی از این فضای فرهنگی پرجنب‌وجوش است.

اگرچه برای این نمایش‌نامه منبع واحدی شناسایی نشده، اما به نظر می‌رسد «شکسپیر» از عناصر گوناگونی الهام گرفته است:

- داستان «تسئوس و هیپولیتا» از «حکایت شوالیه» اثر «جفری چاسر»

- اشاراتی به «زندگی‌ها» اثر «پلوتارک»

- عناصر فولکلور و افسانه‌های پریان انگلیسی

- داستان «پیراموس و تیسبی» از افسانه‌های کلاسیک 

«شکسپیر» در این اثر چهار داستان مجزا اما به‌هم‌پیوسته را با مهارتی مثال‌زدنی روایت می‌کند. خط داستانی اصلی، درباره‌ی برگزاری مراسم ازدواج «تستوس» و «هیپولیتا» است که سایر داستان‌ها و اتفاقات نمایش حول محور آن طراحی شده‌اند.

این نمایش‌نامه نیز به‌شیوه‌ی کلاسیک در پنج پرده تنظیم شده است. «شکسپیر» در این نمایش عشق را نیرویی غیرعقلانی و تغییرپذیر به تصویر می‌کشد. افسون گل عشق که دیدگان «تیتانیا» و «لیساندر» را می‌پوشاند، استعاره‌ای است از اینکه عشق واقعی اغلب کورکورانه و غیرمنطقی است. همچنین «آتن» نماد نظم و عقلانیت است، در حالی‌که جنگل نماینده‌ی هرج ‌و مرج و نیروهای غیرعقلانی، و این دوگانگی در پایان نمایش با بازگشت شخصیت‌ها به «آتن» حل می‌شود. عنوان نمایش‌نامه نیز به درون‌مایه‌ی تقابل رؤیا و واقعیت اشاره دارد. بسیاری از شخصیت‌ها تجربیات خود در جنگل را به رؤیا تشبیه می‌کنند و مخاطب نیز در پایان از خود می‌پرسد که آیا آنچه دیده واقعیت بوده یا رؤیا.

«شکسپیر» در این اثر نیز از ترکیب نظم و نثر استفاده کرده است. او برای صحنه‌های رمانتیک از منظومه‌های عاشقانه، برای صنعتگران از گفت‌وگوهای عامیانه و برای صحنه‌های پریان از اشعار لیریک استفاده می‌کند. ساختار نمایش پر از اشتباهات هویت، گفت‌وگوهای مضحک و موقعیت‌های خنده‌دار است. صحنه‌ای که «تیتانیا» عاشق «باتوم» با سر الاغ می‌شود، از مشهورترین صحنه‌های کمدی در ادبیات جهان است.

همچنین تاکنون بیش از پانزده فیلم از این اثر ساخته شده؛ از اولین نسخه‌ی صامت در 1909 گرفته تا اقتباس‌های مدرن.
 


نمایش‌نامه «هیاهوی بسیار برای هیچ» اثر «ویلیام شکسپیر»

۹. هیاهوی بسیار برای هیچ

«هیاهوی بسیار برای هیچ» یکی از کمدی‌های مشهور «ویلیام شکسپیر» است که احتمالاً بین سال‌های ۱۵۹۸ تا ۱۵۹۹ نوشته شده. این نمایش‌نامه که در دوران اوج خلاقیت «شکسپیر» و هم‌زمان با آثاری مانند «هنری پنجم» و «ژولیوس سزار» نوشته شد، در ژانر کمدی‌رمانتیک جای می‌گیرد. «شکسپیر» در این اثر، با ترکیب طنز، فریب و تعارضات عاطفی، نگاهی نقادانه به مفاهیمی مانند غرور، شایعه و نقش جنسیت در جامعه‌ی الیزابتی دارد. 

منابع الهام «شکسپیر» برای این نمایش‌نامه شامل داستان‌های ایتالیایی قرن شانزدهم است و همین‌طور طرح اصلی تهمت به «هرو» شباهت زیادی به داستان «دن تیمبرو» و «فنیسیا» در رمانی کوتاه از «بندلو» دارد که آن هم برگرفته از داستانی قدیمی‌تر است.

این نمایش‌نامه‌ی پنج‌پرده‌ای با استفاده از دو خط داستانی موازی پرداخته شده است. یکی از خطوط داستانی مربوط به عشق «کلودیو» و «هرو» است و خط دیگر جریان رقابت «بئاتریس» و «بندیک» را روایت می‌کند. تم کلی این نمایش‌نامه مبتنی بر تضاد و تقابل است، به همین دلیل «شکسپیر» در این نمایش هم از دو خط داستانی موازی استفاده می‌کند.

«شکسپیر» در این اثر خود سعی می‌کند با استفاده از قدرت کلمات و شایعه‌ها نشان دهد که جامعه چقدر در برابر اطلاعات نادرست آسیب‌پذیر است. علاوه‌بر آن «شکسپیر» نشان می‌دهد تنها وقتی می‌توان به عشق دست یافت که انسان غرور خود را کنار بگذارد. همچنین یکی دیگر از نقاط برجسته‌ی نمایش‌نامه، نمایش دوگانه‌ی زن در جامعه‌ی الیزابتی است. «شکسپیر» با شخصیت‌پردازی «هرو» به‌عنوان زنی آرام و مطیع که در ابتدا قربانی می‌شود و «بئاتریس» که مردان را به چالش می‌کشد و هویت مستقل دارد، به‌طور هم‌زمان امکان مقایسه‌ی این دو را نیز برای زنان عصر خود فراهم می‌کند که احتمالاً تحت تأثیر تحولات اجتماعی قرن شانزدهم است.

 اگرچه این اثر یک کمدی است، اما صحنه‌های اتهام به «هرو» و مرگ ظاهری او، لحظاتی تراژیک ایجاد می‌کنند. چنین ترکیب‌هایی، نشان‌دهنده‌ی مهارت «شکسپیر» در آمیختن ژانرهاست. هیاهوی بسیار برای هیچ از نظر پیچیدگی شخصیت‌ها و دیالوگ‌ها، در کنار آثاری مانند «رؤیای ‌شب نیمه‌ی تابستان» و «تاجر ونیزی» قرار می‌گیرد. اما برخلاف سایر کمدی‌ها، این نمایش‌نامه کمتر از عناصر فانتزی استفاده می‌کند و بیشتر بر تعاملات انسانی متمرکز است. این نمایش‌نامه نه تنها یک کمدی عاشقانه، بلکه پژوهشی عمیق در طبیعت انسان، قدرت زبان و تنش‌های اجتماعی است. شخصیت‌پردازی منحصربه‌فرد، ساختار دقیق و طنز هوشمندانه، آن را به اثری ماندگار تبدیل کرده است. «شکسپیر» در این اثر نشان می‌دهد که هیاهوی ظاهری زندگی، معمولاً پوششی برای حقایق عمیق‌تر است.
 


نمایش‌نامه «توفان» اثر «ویلیام شکسپیر»

۱۰. توفان

این نمایش‌نامه‌ی «شکسپیر»، اغلب به‌عنوان «وداع با صحنه» او شناخته می‌شود. «توفان» یک تراژی‌کمدی است که در آن مضامین قدرت، استعمار، بخشش و هنر در هم تنیده می‌شوند. این نمایش‌نامه که مانند «هملت» از پیچیدگی‌های روانشناختی و فلسفی عمیقی برخوردار است، در فضای جزیره‌ای دورافتاده اتفاق می‌افتد و تمرکزش به‌جای انتقام بر آشتی است. 

«توفان» در دوران پادشاهی «جیمز اول» نوشته شد و به‌نوعی تلاش‌های استعماری نوپای انگلستان، را نشان می‌دهد. جزیره‌ی این نمایش‌نامه، با «کالیبان» وحشی و ارواح اثیری‌اش، تداعی‌کننده‌ی مواجهه‌ی اروپاییان با دنیای جدید است و استعمار را به‌عنوان یک معضل اخلاقی و سیاسی به تصویر می‌کشد. علاقه‌ی «جیمز اول» به جادو نیز در نمایش‌نامه مشهود است که نشان می‌دهد «شکسپیر» اغلب درصدد جلب رضایت حامیان بوده است.

«توفان» که در اواخر زندگی حرفه‌ای «شکسپیر» نوشته شد به‌عنوان تأملی بر آفرینش هنری تفسیر می‌شود. کناره‌گیری «پروسپرو» از جادو («کتاب‌هایم را غرق خواهم کرد») موازی با بازنشستگی خود «شکسپیر» است و تفسیرهای خودزندگی‌نامه‌ای را ممکن می‌سازد، چیزی که در «هملت» کمتر دیده می‌شود اما به همان اندازه جذاب است. خود «توفان» یک توهم است، یک صحنه‌پردازی که مرزهای هنر و کنترل را زیر سؤال می‌برد. گذار «شکسپیر» از تراژدی به تراژی‌کمدی، بازتاب تحول فرهنگی گسترده‌تر به‌سوی آشتی پس از تنش‌های دوره‌ی الیزابتی است. و همین‌طور شاید نشان‌دهنده‌ی رشد خود «شکسپیر» و گذر کردن او از داغ پسرش نیز باشد.

منتقدان پسااستعماری (مثل ادوارد سعید) «کالیبان» را نماد مقاومت می‌دانند، درحالی‌که خوانش‌های فمینیستی به کالاسازی «میراندا» می‌پردازند. اقتباس‌های مدرن، مثل فیلم «جولی تایمور»، بر فوریت زیست محیطی و سیاسی آن تأکید می‌کنند. برخلاف اضطراب جاودانه‌ی «هملت»، انعطاف‌پذیری «توفان» این امکان را به دست می‌دهد که از منظرهای گوناگون آن را بازخوانی و تفسیر کنند که گواهی است بر نبوغ جاودانه‌ی «شکسپیر».




تصاویر پیوست

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
«شکسپیر» در استراتفورد انگلستان به دنیا آمد. پدر او یک تاجر و سیاستمدار محلی بود و مادرش از خانواده‌ای ثروتمند و اصیل.
او در هجده‌سالگی با «آن هتوی» ازدواج کرد و صاحب سه فرزند شد. تنها پسر او با نام «همنت»، در یازده‌سالگی از دنیا رفت و احتمالاً مرگ او بر خلق تراژدی‌هایی مانند هملت اثر گذاشته است.

«رومئو و ژولیت» فراتر از یک تراژدی عاشقانه، نشان‌دهندی بحران‌های اجتماعی عصر «شکسپیر» است. «شکسپیر»، با ترکیب شعر و اکت‌های نمایشی، پرسش‌هایی جاودان درباره‌ی عشق، نفرت و آزادی اراده مطرح می‌کند.

مطالب مرتبط