مجله میدان آزادی: مرور صفحات بهیادماندنی هنر و ادبیات جهان که از ایستادگی، تابآوری و مقاومت در برابر هجوم بیگانگان و متجاوزان به خاک و سرزمین روایت میکنند، در این روزها رنگوبوی دیگری برایمان دارد. به همین بهانه، به سراغ كتاب «گرینگوی پیر» نوشتهی «کارلوس فوئنتس» -نويسنده مکزیکی- رفتهایم. علی سدیری -نویسنده و منتقد ادبی- در این مطلب قسمتی از این کتاب را انتخاب کرده است. این صفحه از داستان را در پرونده «ای ایران» بخوانید:
روایت احساسات ضدآمریکایی در هر کجای جهان رنگوبوی خودش را دارد. بسته به این که آمریکاییها در یک کشور چه نوع تجاوز و سوءاستفادهای انجام داده باشند، تصویری در آینهی ادبیات آن کشور منعکس میشود که رنگوبویی خاص دارد. یکی از کشورهایی که از دستاندازی آمریکا در امان نمانده، همسایهی جنوبی این کشور، یعنی مکزیک است.
«کارلوس فوئنتس»، نویسندهی مطرح مکزیکی در رمان خواندنی «گرینگوی پیر» راوی بخشی از دستاندازی این همسایهی مزاحم به خاک مکزیک است.
در بریدههای مختلف این رمان «امیلیانو زاپاتا» حضوری میهنپرستانه دارد. در بریدهای که میخوانید روزنامهنگاران آمریکایی «پانچو ویلا» یعنی یکی از مهمترین یاران «زاپاتا» و از اصلیترین رهبران انقلاب مکزیک علیه حکومت «ژنرال اوئرتا» که وابسته به آمریکا بود را محاصره کردهاند:
اکنون همهی روزنامهنگاران یانکی که در کامارگو جمع شده بودند، پیش از آنکه به زاکاتکاس حرکت کنند و سرنوشت انقلاب علیه «اوئرتا» و در عین حال سرنوشت سیاست «ویلسن» در مورد مکزیک را روشن کنند، با پرسشهای خود دورهاش کرده بودند:
- « انتظار دارید در صورت پیروزی، ایالات متحد شما را به رسمیت بشناسد؟»
- «در این مورد شکی نداریم. من تابع کارانسا اولین رهبر انقلاب هستم.»
- «همه خبر دارند که شما و کارانسا آبتان به یک جوی نمیرود، ژنرال.»
- «کی خبر دارد؟ شما خبر دارید؟ پس لطفا به من هم بگویید.»
- «ما تلگرافی را ضبط کردهایم که ژنرال زیر فرمان شما، ماکلوویو آن را برای کارانسا فرستاده بعد از آن که شما را منع کرده بود از اینکه به زاکاتکاس حمله کنید، ژنرال ویلا، متن تلگراف خیلی کوتاه است، میگوید: حرامزاده.»
- «آه، دوست عزیز. من این کلمات بیادبانه را به اسپانیایی بلد نیستم. باور کنید، فقط به انگلیسی بلدم.»
- « راستی، ژنرال ویلا دربارهی اشغال وراکروز به دست آمریکاییها چه نظری دارید؟»
- «مهمان ناخوانده و آدم مرده دوروزه گندشان بلند میشود.»