چهارشنبه 20 فروردین 1404 / خواندن: 19 دقیقه

بیانیه‌ی انتقادی نزدیک به 1000 نفر از چهره‌های هنر و فرهنگ و دانش درباره‌ی فرهنگ ایرانی و تمامیت ارضی ایران

نزدیک به 1000 نفر از چهره‌های هنر، فرهنگ و دانش از سراسر کشور، در بیانیه‌ای تحلیلی درباره‌ی وقایع نوروز امسال رویکرد دولت را برشاخه نشستن و بن بریدن دانسته، و آن را تهدیدی برای انسجام و امنیت ملی و تقویت واگرایی‌های محلی ذکر کرده‌اند.

5
بیانیه‌ی انتقادی نزدیک به 1000 نفر از چهره‌های هنر و فرهنگ و دانش درباره‌ی فرهنگ ایرانی و تمامیت ارضی ایران

مجله میدان آزادی، روزهای آغازین سال 1404 در شمال غرب ایران با حرکت‌های ناخوشایندی همراه بود که دل هر ایرانی وطن‌دوستی را به درد می‌آورد. این اتفاقات اگرچه وجه سیاسی پررنگی داشتند اما از آنجا که به بهانه‌ی نوروز که بخشی جدانشدنی از فرهنگ ایران است رخ داد، واکنش بسیاری از چهره‌های ادبی و هنری را در کنار اهالی دانش به دنبال داشت. این چهره‌ها با امضای بیانیه‌ای که تعداد امضاکنندگان آن همچنان ادامه دارد، صدمات فرهنگی و هنری این اقدامات را به مسئولان امر گوشزد کردند. این خبر را در ادامه بخوانید:

به گزارش مجله میدان آزادی، نویسندگان این بیانیه تاکید می‌کنند که «برای نخستین‌بار است که تنوعی از اندیشمندان، چهره‌های ملی شناخته شده و برجستگان ایران‌شناسی، استادان دانشگاه، پژوهشگران علمی و فرهنگی، نویسندگان، هنرمندان رشته‌های گوناگون موسیقی، سینما و هنرهای تجسمی و فعالان دانشجویی از نقاط مختلف کشور در کنار یکدیگر نسبت به مسئله‌ای ملی هشدار می‌دهند. در این بیانیه اسامی چهره‌هایی چون ژاله آموزگار، کیخسرو پورناظری، میرجلال‌الدین کزازی، علی‌اشرف صادقی، کاوه بیات، داریوش پیرنیاکان، تهمورس پورناظری، بهزاد عبدی، مرضیه برومند، پوراندخت برومند، علی مصفا، رخشان بنی‌اعتماد، مهدی شکیبانیا، فرهاد جم، مهدی فقیه و علی دهباشی به چشم می‌آید.»

متن کامل بیانیه (که امضای آن هنوز ادامه دارد) در ادامه آمده است:

 به نام خداوندِ جان و خرد 

بیانیه‌‌ی هشدارآمیز گروهی از متخصصان، هنرمندان و کارشناسان درباره‌ی برخی سیاست‌های فرهنگی و پیامدهای مخاطره‌آمیز آن برای کشور

هم‌میهنان پاکنهاد!

ملّتِ تاریخی و بزرگِ ایران!

ضمن ابراز شادباشِ جشنِ ملّی نوروز و سالِ نو ایرانی خدمتِ شما هم‌وطنانِ گرامی، همان‌گونه که مستحضرید کشورِ عزیزمان ایران در شرایط بسیار حساسی است و بحران‌های بزرگی چون چالش‌های اقتصادی، گرانی، تورّم و کاهش شدید ارزش پولِ ملّی تا سردرگمی سیاستِ خارجی کشور و خطرِ احتمالی بروز جنگ، مهاجرتِ نخبگان و خروج سرمایه‌های مادی و معنوی کشور و ناتوانیِ دولتمردان در استیفای کاملِ حقوقِ شهروندانِ ایرانی، کشور را با مخاطراتِ بزرگی مواجه کرده است. ورود غیرکارشناسی بخش‌هایی از حاکمیّت از جمله قوه‌ی مجریه به «مباحثِ قومی» به جای تمرکز و توجه به ابرچالش‌های پیش ‌روی کشور و ملّتِ ایران، خود زمینه‌سازِ چالش‌های بزرگ‌تری شده است. بر این اساس یادآور می‌شود:

یکم)
در آستانه‌ی نوروز ۱۴۰۴ خورشیدی، در اقدامی کم‌سابقه زمینه‌ی برگزاری مراسمی با عنوان «پیشواز از نوروز» و سپس «جشنِ نوروز» از سوی نهادهای مربوطه‌ی دولتی در برخی از استان‌های غرب و شمال‌غربِ کشور فراهم شد، بدون اینکه از پیش، برنامه‌ریزی دقیق و کارشناسی شده‌ای درباره‌ی نحوه‌ی برگزاری و اجرای آن تدوین و تنظیم شود. در جریانِ برگزاری این مراسم، گاه شاهد بروز برخی رخدادها بودیم که نباید به سادگی از کنار آن گذشت. شوربختانه برابرِ برخی تصاویر و اخبارِ منتشر شده، آنچه که با عنوانِ مراسمِ «پیشواز از نوروز» در برخی از استان‌های غرب و شمال‌غربِ کشور از جمله استانِ کُردستان و استانِ آذربایجان غربی رخ داد، فروکاستنِ نوروز از یک جشنِ بزرگِ ملّیِ ایرانی، به یک مراسمِ خُردِ قومی و طایفه‌ای و محلّی بود! بی‌تدبیری دستگاه‌های مسئول و عدم آگاهی و تقلید ناشیانه از برخی کشورهای همسایه، که نوروز، جشن ملّی‌شان نیست و دولتهایشان، دست‌کم تاکنون آن را به رسمیّت نشناخته‌اند، در برپایی این برنامه‌های ناشیانه در استان‌های غرب و شمال‌غرب کشور، بی‌تأثیر نبوده است. آیا تصادفی بود که نهادهای مسئول، مجوّز و زمینه‌ی برگزاری چنین مراسمِ تقلیدی و برساخته‌ای را فراهم کردند؟!

از سوی دیگر شاهد بودیم، گردهمایی دیگری در شهر ارومیه در تاریخِ دوّم فروردین ۱۴۰۴ خورشیدی و به بهانه‌ی روز شهادت حضرت امام علی (ع)، با فراخوانِ وابستگانِ به نهادهای عمومی و دولتی که بعضاً تقابلِ عریانِ ایشان با هویّت و مدنیّت ایرانی و به‌ویژه زبانِ ملّی پارسی،‌ زبانزد خاص و عام است و با حضور تأییدآمیزِ مقاماتِ سیاسی-امنیتیِ استانِ آذربایجان غربی برگزار شد که با نمادها و شعارهای نفرت‌پراکنانه‌ی قومیِ شماری از افراطی‌های قوم‌گرا و تجزیه‌طلب، رفتارهای سخیفِ آنان و تهدید دیگر هم‌میهنان با چماق‌های یک شکل به میتینگی از نفرت‌پراکنی قومی و سیاسی مبدّل شد. در این مراسم، شعارها و  صداهای نابخردانه و سبکسرانه توسط تعدادی از قوم‌گرایان و تجزیه‌طلبانی سرداده شد که خود را در متن و حاشیه‌ی این مراسم، جای داده بودند، بی‌آنکه هیچ واکنشی توسط مقاماتِ حاضر در این مراسم از جمله استاندار آذربایجان غربی -به عنوان رییس شورای تأمینِ امنیتِ استان- نشان داده شود.

یادآوری می‌کنیم که جشنِ نوروز، جشنِ باستانی، ملّی و افتخارآمیزِ ایرانیان است و به هیچ قوم و قبیله‌ای تعلّق ندارد و همه‌ی ایرانیان با هر زبانِ محلّی و مذهبی، بخشی از جغرافیای معنوی این جشن بشمار می‌آیند. از همین‌رو برگزاری انحصاری جشنِ نوروز توسط یک گروه از ایرانیان و پاسخ متقابل و انحصاری به آن، توسط گروهی دیگر، آن‌هم با استفاده از ادبیات و رفتارهایی ایران‌ستیزانه، و همچنین اقدامِ مقاماتِ کشوری و منطقه‌ای در  اجازه دادن به «تفکیکِ قومیتی» در برگزاری جشنِ ملّی نوروز، جز در راستای مطامع و منافعِ دشمنانِ ایران نبوده است و نخواهد بود. نوروز، جشنِ ملّی و میهنی ایرانیان است و نمی‌تواند محلِّ منازعاتِ کاذب و مصنوعیِ قومی و قبیله‌ای باشد. از همین‌رو نحوه‌ی عملکردِ دستگاه‌ها و نهادهای دولتی در استان‌های غرب و شمال‌غربِ کشور، به‌ویژه در استان‌های آذربایجان غربی و کُردستان، از نگاه ما اقدامی به‌غایت نگران‌کننده و تحریک‌کننده و شایسته‌ی نکوهش است.


دوم)
ایران خاستگاه برگزاری جشنِ نوروز است و بسیاری از ایرانیان از دیرباز و همه‌ساله این آیین و جشنِ ملّی را طبقِ رسومِ کهنِ ایرانی، شکوهمندانه گرامی و بزرگ می‌دارند. ولی در نتیجه‌ی برخوردهای سلیقه‌ای و ناسنجیده و گاه همراه با تحریف، تخفیف و تقلیلِ مسئولانِ کشور نسبت به میراثِ فرهنگی، تاریخی و تمدّنی ایران به‌ویژه نسبت به جشنِ ملّی نوروز، در آستانه‌ی نوروز ۱۴۰۴ خورشیدی شاهد بودیم که رئیس‌جمهور تُرکیه - البتّه با همراهی و زمینه‌چینی بعضی جریان‌های قومگرای داخلی - به توهّم «مصادره‌ی نوروز» گرفتار شود و گستاخانه ادعای ثبتِ جشنِ نوروز را به نامِ «جهانِ خیالی تُرک» بیان کند و در ادامه، تبریزِ عزیز و باشکوه، پاره‌ی تن و یکی از میراث‌دارانِ فرهنگِ کهنسالِ ایرانِ بزرگ را جزئی از میراثِ معنوی کشورِ خود اعلام کند! واحیرتا از سکوتِ ناموجّه و نابخشودنیِ مسئولانِ ما در پاسخ به این ادعاهای بی‌اساس! البته این سکوت، استمرارِ سیاست‌های غلط فرهنگی چند دهه‌ی اخیرِ مسئولانِ کشور است که به بیگانگان اجازه‌ داده است تا به فکر مصادره‌ی میراثِ فرهنگی، تاریخی و تمدّنی ایران‌زمین باشند. ما، گروهی از دغدغه‌مندان فرهنگ و تاریخ و یکپارچگی ایرانِ عزیز، عمیقاً نگرانِ تحریف، تخفیف، تقلیل و مصادره‌ی جشن نوروز با هر عنوانی هستیم.


سوم)
در چند ماهی که از فعالیّتِ قوه‌ی مجریه در دوره‌ی چهاردهم می‌گذرد، همگی دیده‌ و شنیده‌ایم که در مجموعه‌ی ده‌ها سخنرانی و نوشته‌ی عالی‌ترین مقام اجرایی کشور، بارها واژگانی چون «قومیّت»، «قوم»، «اقلیّت» و مانند آن، نادرست و نابه‌جا به کار رفته است و حتی در کمالِ تعجّب از «حقوقِ طبیعی» و «حقوقِ شهروندی» شهروندانِ ایرانی به عنوانِ «حقوقِ قومیِ» آنان یاد شده است! حال پرسش این است، در شرایطی که تمامی حقوقِ آحاد ملّتِ ایران، ذیل مفهومِ دقیق، شایسته و درستِ «حقوقِ شهروندانِ ایرانی» احصا می‌شود، چرا آقای مسعود پزشکیان و اطرافیان تأثیرگذارِ ایشان، اصرار و تأکید مؤکّد دارند که با نگاه قومی و رویکردِ قومی و مذهبی، به عمومِ مردم نگریسته شود یا حقوق‌شان از این منظر مطرح گردد؟! آیا این رویکرد، تصادفی است یا دلایلِ دیگری دارد؟! آیا به پیامدهای مخرّب چنین کاربردهای غیرعلمی ولی با بارِ حقوقی و تبعات بسیار آگاه‌اند؟!


چهارم)
سوء‌استفاده و تحریفِ اصلِ پانزدهم قانون اساسی کشور و طرح کارشناسی نشده‌ی «آموزش زبان‌های قومی و محلّی»، آن‌گونه که مطرح‌کنندگانش در هیئت وزیران (از جمله سخنگو و معاون پارلمانی قوۀ مجریه) و برخی نمایندگانِ مجلس می‌گویند و اصرار می‌کنند، بی‌هیچ گمان و گزافه‌ای، موجب تضعیفِ زبانِ ملّی و رسمی کشور، یعنی زبانِ تمدّنی، دیرسال، نجیب و بارورِ فارسی می‌گردد و نتیجه‌ی این تضعیف نیز تکه‌پاره شدنِ زبانی و فرهنگی و سرانجام از هم‌گسیختگی ارکانِ کشور و... است؛ چیزی که خواستِ قلبی دشمنانی است که دور و برِ ایرانِ عزیز، دندان تیز کرده‌اند تا با همراهی‌ِ اطلاعاتی و لجستیکی سرویس‌های جاسوسیِ فرامنطقه‌ای و همدستانِ منطقه‌ای‌شان‌، به آن دست یابند.


پنجم)
در کشوری مانند ایران، معمولاً مسئولان همچون دیگر ایرانیان با بیش از یک زبان یا گویش آشنا هستند، ولی مطابقِ عرف و سنّتِ تاریخی ایران و همچنین مطابقِ قانون اساسی کشور و عرفِ دیپلماتیک در همه‌ی جهان، باید در گفتگوهای داخلی و خارجی و از جمله گفتگوهای رسمی اداری و سازمانی و نشست‌های خبری و علمی، خواه مکتوب و خواه به صورت شفاهی، به زبان ملّی و رسمی کشور سخن گفته و نوشته شود. شوربختانه و در کمال شگفتی شنیده شده که استانداران و مدیرانِ برخی مناطق و اعضای شورای شهرِ برخی شهرها، در نشست‌های رسمی اداری با مدیرانِ استان و شهرستان، به زبانِ محلّی سخن می‌گویند! حتی استاندارِ خورستان، آن‌هم در استانی با زبان‌های محلّیِ متنوع، عید سعید فطر را به یک زبانِ محلّی تبریک گفته است و با این کار خود، «عیدی دینی» را  به «عیدی قومی» تقلیل داده است!


ششم)
شاهد آنیم که بخشی از دولتمردان، در شرایط بسیار سخت و دشوارِ اقتصادی و بین‌المللی کشور، به جای پرداختن به مسائلِ اصلی کشور از جمله چالش‌های بزرگِ اقتصادی و سیاستِ داخلی و خارجی که زندگی جاری مردم را با بحرانِ جدّی مواجه کرده است، به بحث‌های نابه‌هنگام و تفرقه‌افکن و انسجام‌سوزی چون طرح بحثِ «فدرالیسم» با استناد ناموجّه و عجیب به برخی متونِ دینی، یا تشویقِ صریحِ نخبه‌های کشور به جلای وطن، آن‌هم با تکیه به فهمی نادرست از منابعِ دینی، یا تحریفِ اصل پانزدهم قانون اساسی از زبانِ سخنگوی قوه‌ی مجریه، یا اصرار بر اعزامِ سفیرانی به کشورهای همسایه یا انتصابِ مدیرانی که مواضعِ آشکاری در قومگرایی و تقابل با زبان و فرهنگ ایرانی و وحدتِ ملّی دارند و سکوت در برابر سخنانِ خلافِ واقعیاتِ تاریخی و یکپارچگی سرزمینی و انسجامِ فرهنگیِ ایرانیان توسط استاندار آذربایجان شرقی درباره‌ی پیوند آذربایجان با ایران، یا خطاب کردن استانداران به عنوان «رئیس‌جمهورِ استان‌ها»، دیدار عالی‌ترین مقام اجرایی کشور با برخی افرادِ افراطیِ قوم‌گرا و ستیزه‌جو با ارکانِ هویتِ ملّی ایران و سوء‌تدبیر استاندار آذربایجان‌ غربی در رخدادهای هفته‌های اخیر شهر ارومیه، وارد شده‌اند.

این دست از موضوعاتِ انسجام‌ستیز برای امضاکنندگانِ این بیانیه و شمار قابل‌توجهی از شهروندانِ ایرانی که نگرانِ سرنوشتِ کشور هستند، جای پرسش و نگرانی جدی دارد. به‌راستی برای ما شگفت‌آور است که بخش‌هایی از حاکمیّت و از جمله بخش‌هایی از قوه‌ی مجریه، «قومی‌سازی مناسباتِ اجتماعی» را به جای مواجهه‌ی اصولی با چالش‌های کشور برگزیده است!


هم‌میهنان گرامی و ارجمند!

ما امضاکنندگان بیانیه، هشدار می‌دهیم، اکنون که دشمنانِ ملّتِ ایران به دنبال فعّال کردنِ گسل‌های قومی در کشور هستند تا به مقاصدِ شوم خود برای بر هم زدن یکپارچگی ایرانِ عزیز دست یابند. آیا وقت آن نرسیده است تا مسئولان و مدیرانِ ناکارآمد و بعضاً موافق با رخدادهای ناگوارِ پیش گفته در برخی استان‌ها، از کار برکنار و برای اقداماتِ مخرّب و یا سکوت همراه با تأییدِ خود، مؤاخذه شوند؟ آیا نباید در انتخابِ استانداران و دیگر مدیرانِ ارشدِ استانی و شهرستانی، بدون توجه به مسائلِ قومی، زبانی و مذهبی، ویژگی‌هایی چون کارآمدی، تخصص، خوشنامی، ایران‌دوستی و وطن‌خواهی ملاک باشد؟ به راستی آیا زمان آن نرسیده است تا از طرحِ مسائلِ قومی و شعارهای تفرقه‌افکنانه و تجزیه‌طلبانه و آوردن پرچمِ کشورهای بیگانه در ورزشگاه‌های کشور جلوگیری شود و با عواملِ داخلی و خارجی چنین اقداماتِ ضدِّ ملّی برخورد شود؟!

ما امضاکنندگان این بیانیه، ضمن هشدارِ دوباره به دولتمردان دربارۀ اتخاذ رویکردهای غیرکارشناسی و وفاق‌سوزی که در پیش گرفته‌اند، یادآور می‌شویم که چنین روش‌هایی به جز تهدیدِ انسجام و امنیتِ ملّی و تقویتِ واگرایی و منازعاتِ خانمان‌سوزِ محلّی، آوردۀ دیگری برای کشور و ملّتِ بزرگِ ایران ندارد. با تأکید یادآور می‌شویم که در صورتِ تداومِ چنین رویکردهایی، سکوت را خیانت به آیندۀ ایران و بازی در برنامۀ دشمنانِ کشور برای تهدیدِ تمامیّتِ ایران ارزیابی نموده و در قبالِ مسئولیتِ ملّی و تاریخی خود نسبت به سرنوشتِ کشور و ملّتِ ایران، روشنگری و کنشگری مدنی و ملّی خود را با جدیّتِ بیشتر، ادامه می‌دهیم.

پاینده و سربلند باد ایران و ایرانی




  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان

نزدیک به 1000 نفر از چهره‌های هنر، فرهنگ و دانش از سراسر کشور، در بیانیه‌ای تحلیلی درباره‌ی وقایع نوروز امسال رویکرد دولت را برشاخه نشستن و بن بریدن دانسته، و آن را تهدیدی برای انسجام و امنیت ملی و تقویت واگرایی‌های محلی ذکر کرده‌اند.

مطالب مرتبط