میدان آزادی: سیزدهمین صفحهی پروندهی از شیشه رنگی کلیسا اختصاص دارد به یادداشتی از مائده زمزمه دربارهی زندگی و آثار خوانندهی نامآشنای ارمنیتبار، آرداشس آودیان معروف به آرتوش.
اینکه تعداد قطعهها یا آلبومهای موسیقیای که یک خواننده اجرا کرده یا آن را در این بحر دیجیتال به یادگار گذاشته، کمتر از انگشتان یک دست باشد، اما در کارنامهی هنری خود، اثری داشته باشد که محبوبیت و شهرتش زبانزد چند نسل از مردم سرزمینی بشود، پدیدهای عجیب است؛ عجیب در حد عبور شیءای ناشناس از قلب آسمان. مخصوصاً اگر پنجاهسالی هم باشد که هر از چندی از این اثر، بازخوانیهایی هم عرضه شود و یاد آن را در ذهنها زنده کند. کدام هنرمند است که بتواند این اقبال خوشایند را نایده بگیرد؟ آرتوش، صاحب این اقبال موسیقایی بود؛ خوانندهای ارمنیتبار و ایرانی که نام اصلیاش آرداشس آودیان است.
او در مرداد سال 1321 و در تهران متولد شد. یکی از والدینش ارمنی بود و همین باعث شد تا آرتوشِ بیستساله، مدتی از دوران زندگی خود را در ارمنستان بگذراند. به سال 1342 میرسیم، سالی که در آن پرویز مقصدی - که در کنار واروژان، عطاالله خرم و سورن از نسل نخست آهنگسازی پاپ در ایران به حساب میآیند - برای قطعهای آهنگسازی کرد. شعر آن قطعه را هم پرویز وکیلی که از بنیانگذاران تصنیفهای قصهای در ایران بود، سرود؛ شعری غمگین و البته ماندگار. این قطعه، «نفرین» نام گرفت، با همان مصرعهای بهیادماندنی: «ای دلت خورشید خندان / سینهی تاریک من / سنگ قبر آرزو بود / سنگ قبر آرزو بود» آرتوش قطعهی نفرین را مانند برخی دیگر از قطعات موسیقی خود، بهصورت دوصدایی و همراه با همسر خوانندهاش «لولا» که از اهالی گرجستان و تفلیسی بود، اجرا کرد. چند سالی بعد از اجرای بهیادماندنی این قطعه، آرتوش به استخدام کارخانجات «قو» درآمد و دو ترانهی تبلیغاتی «افسانهی قو» و «نیلوفر دریا» را نیز برای این شرکت اجرا کرد. بعد از اجرای قطعهی محبوب نفرین، آرتوش چندین قطعهی دیگر را هم اجرا کرد؛ مانند قطعهی «قصهی دریا». ترانهسرایی بیشتر قطعات آرتوش برعهدهی پرویز وکیلی و آهنگسازیشان هم با پرویز مقصدی بود. اشعار آثار او غالباً درونمایهی محزون دارند و از فراق دیار و یار میگویند؛ حزنی که با حنجرهی گرم و گیرای آرتوش درمیآمیزد و به جان شنونده مینشیند.
قطعه نفرین با صدای آرتوش
در تمام سالهای فعالیت هنری آرتوش، او به مناسبتهای مختلف و در کنسرت خوانندههای دیگر مثل ویگن، قطعهی نفرین را که به خاطرهی جمعی ایرانیان موسیقیدوست تبدیل شده، از نو اجرا کرد. دیگرانی هم برای بازخوانی این قطعه تلاشهایی داشتهاند. تازهترین بازخوانی قطعهی نفرین در سالهای اخیر و توسط محمد معتمدی اتفاق افتاد؛ به بهانهی تیتراژ سریال تلویزیونی «لحظهی گرگ و میش».
بازخوانی قطعه نفرین با صدای محمد معتمدی
آخرین اثر آرتوش در این سالهای اخیر، قطعهای با نام «تهران» است که این اثر نیز درونمایهای غمآلود دارد و همراه است با ابراز دلتنگی برای تهرانی نهچندان قدیم و بااصالت. اثری که البته بهاندازهی نفرین شنیده و ماندگار نشد.
بهرغم گزیدهکاری آرتوش، محبوبیت او به حدی است که گاه او و آثارش با هنرمند همنامش «آرتوش هاریتونیان» اشتباه گرفته میشود. آرتوش هاریتونیان، خواننده و آهنگساز ارمنیتباری بود که نسبت به آرتوش آودیان کارهای بیشتری را در کارنامه داشت و حدود هشت آلبوم موسیقی را روانهی بازار کرده بود. او که سالها پیش از انقلاب به آمریکا مهاجرت کرده بود، بیشتر با کابارهها همکاری میکرد. هاریتونیان در سال 1397 در لسآنجلس از دنیا رفت. با درگذشت آرتوش هاریتونیان کارنامهی هنری او بسته شد، اما این فرصت همچنان برای حنجرهی آرتوش آودیان، خوانندهی قطعهی نفرین، وجود دارد که شنوندهی خود را در سالهای پیش رو به اثری دیگر به شهرت و اقبال نفرین مهمان کند. باید دید آیا این اتفاق در آینده رخ خواهد داد یا نفرین، بهعنوان یگانه اثر ماندگار او در دنیای موسیقی ایران باقی خواهد ماند.