مقدمه مجله میدان آزادی: 20 شهریور ماه سال 1316 مردی به دنیا آمد که بعدها در تاریخ ادبیات فارسی و بهخصوص در زمینهی کتاب شاهنامهی فردوسی نقش بزرگی ایفا کرد. امروز سالروز تولد این هنرمند است و به همین مناسبت، در این تکنگاری مروری کوتاه خواهیم داشت بر زندگینامه، فعالیتهای هنری و مهمترین آثارجلال خالقی مطلق. این یادداشت را به قلم خانم طاهره تهرانی همراه بخوانید:
عمرت دراز و سایهات بلند، آقای خالقی مطلق عزیز!
داند هر آنکو خوانَد شهنامه/ کاین مرز، ارز خود ز کجا دارد
ز آب حیات چشمهی فردوسی/ در واژه واژه راز بقا دارد
در واژه واژه ماندن بر حقش/ کاین کاخِ نظمِ مانده به پا دارد
حقّا جلال خالقی مطلق/ حقی جدا به گردنِ ما دارد!
سال ۱۳۸۶ بود که جلال خالقی مطلق برای رونمایی انتشار ویراست اول شاهنامهای که در سی و هفت سال گذشتهاش تصحیح کرده بود، به ایران آمد. او به جمعهای مختلفی دعوت شد و بارها بهخاطر کار بزرگی که کرده بود، تجلیل شد. در مراسم رونمایی کتابش در مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی گفت:
«در طی این سالها روزی ده ساعت کار کردم، ولی نه ده ساعت هفتهای پنج روز، بلکه ده ساعت هفتهای هفت روز، یعنی شنبه و آدینه و عید و عزا همیشه در کار بودم و طبیعی است که این کارِ مدام، خستگی و بیماری میآورد و بعضی محرومیتها را بهدنبال خواهد داشت. بزرگترین محرومیت در میانِ خانواده زیستن و خانواده را ندیدن بود. بزرگترین محرومیت این بود که بزرگشدنِ بچهها را ندیدم. ولی با همهی این احوال، این سالها برایم سالهای لذت هم بود.»
اینطور کار میکرد که نسخهها را دور میز ناهارخوری بزرگی چیده بود، دور میز راه میرفت و هر بیت را در نسخهها پیدا میکرد و مطابقت میداد. علیرضا شجاعپور ـ شاعر شعری که بالاتر ذکر شد ـ به او گفت: «بیشتر از خود فردوسی، روی شاهنامهاش کار کردهای!»
جلال خالقی مطلق امروز با همین کار بزرگش، تصحیح منقح و دقیق شاهنامه، شناخته میشود.
*
جلال خالقی مطلق در ۲۰ شهریور ۱۳۱۶ در تهران، در خانوادهای اصیل و آزاداندیش به دنیا آمد. در خانهی پدربزرگش به شاهنامه علاقهمند شد، با عکسی از رستم که تیر بهسمت اشکبوس رها میکند؛ وقتی پسرداییاش حین تمرین کشتی شاهنامه میخواند و عمدتاً همان داستان رستم و اشکبوس را.
دبستان را به مدرسهی نوشیروان در خیابان مولوی رفت و دبیرستان را به مدرسهی مروی در ناصرخسرو و از همان زمان خوب مینوشت و شعر میشناخت و شعر میسرود. روزنامهی مدرسه را که اسمش پیک مروی بود منتشر میکرد و عضو انجمن ادبی بود. به رادیو هم دعوت شده بود.
سال ۱۳۳۷ بود که دیپلم گرفت و بعد راهی آلمان شد؛ کشوری که تا امروز در آنجا کار میکند و ساکن است. آن وقت در سه رشتهی شرقشناسی، ژرمنشناسی و مردمشناسی در دانشگاه کلن تحصیل کرد؛ همانجا با حماسهها و اسطورههای آلمان و دیگر ملتها آشنا شد و بعدتر برای تحقیق بهسراغ شاهنامه رفت. موضوع پایاننامهی دکترایش زنان شاهنامه بود؛ کتابی که به فارسی ترجمه و چاپ شد و هنوز هم در این زمینه کتاب مرجع است.

«جلال خالقی مطلق» در جوانی
چرا پنجاه و پنج سال پیش خالقی مطلق جوان، تصمیم گرفت کار طولانی و سنگین تصحیح شاهنامه را آغاز کند؟
در جریان کار روی پایاننامهاش، از پنج نسخهی اصلی شاهنامه ـ چاپهای ترنر ماکان، ژول مول، یوآنس فولرس، بروخیم و مسکو ـ استفاده میکرد. از همهی نسخهها کاملتر نسخهی مسکو و ژول مول بود، ولی آنها هم اشکالات و نقایصی داشتند. پس تصمیم گرفت به نسخههای خطی و دستنویس شاهنامه مراجعه کند. ده سال بعدش را صرف بررسی و جمعکردن فیلم و عکس از شاهنامهها کرد. ابتدا به چهل و شش نسخه و نهایتاً به پانزده نسخه رسید: نسخههای فلورانس، دو نسخهی کتابخانهی دانشگاه بریتانیا در لندن، نسخهی کتابخانهی طوپقاپوسرای در استانبول، نسخهی کتابخانهی عمومی دولتی لنینگراد، دو نسخه در دارالکتب قاهره، نسخهی کتابخانهی لیدن، نسخهی کتابخانهی دانشگاه لیدن، نسخهی کتابخانهی پاپ در واتیکان، نسخهی کتابخانهی دولتی برلین، نسخهی کتابخانهی دانشگاه آکسفورد، نسخهی کتابخانهی بریتانیا در لندن، نسخهی انیستیتو خاورشناسی فرهنگستان علوم شوروی در لنینگراد و نسخهای دیگر از کتابخانهی طوپقاپوسرای در استانبول.
نسخهی بُنداری را هم که ترجمهی عربی شاهنامه از «فتح بن علی بنداری اصفهانی» است، پیش رویش گذاشت. در حین بررسی، پنج نسخهی دیگر هم به این تعداد افزوده شد؛ ازجمله نسخهی بیروت. او در مجموع پنجاه و یک نسخه را بررسی کرد و سرانجام با استفاده از نسخههای منتخب به انتخاب ابیاتی پرداخت که نزدیکترین صورت به زمان و زبان فردوسی را داشتند؛ تصمیمی که در فرآیند بررسی نسخ به آن رسید.
بزرگی کار در عمل بیشتر از چیزی بود که اول به نظر میرسید. در میانهی کار خالقی مطلق بیمار شد، به همین دلیل با اضافه شدن «محمود امیدسالار» و «ابوالفضل خطیبی» در دفاتر ششم و هفتم کار ادامه پیدا کرد و سرانجام در هشت دفتر به پایان رسید. «احسان یارشاطر» مقدمهای بر جلد نخست نوشت و بنیاد ایران در نیویورک کتابها را بعد از حروفچینی، طی بیست سال ـ از ۱۳۶۶ تا ۱۳۸۶ ـ دفتر به دفتر منتشر کرد.
شیوهی تصحیح او چه بود؟
خالقی مطلق در تشخیص بیتها و قطعات الحاقی از ملاکهایی بهره برد که پیش از او، هیچ یک از مصححان شاهنامه به آنها توجه نکرده بودند. علاوه بر بررسی بودن یا نبودن این قطعات در نسخههای مختلف، یکی از مهمترین معیارهای او تطبیق ویژگیهای سبکی این قطعات با شعرهای اصیل فردوسی بود. همچنین، خالقی مطلق به منطق درونمتنی و برونمتنی این بیتها و قطعات اهمیت ویژهای میداد؛ به این معنا که بررسی میکرد آیا قطعهی مورد نظر در بافت سخن ارتباطی ارگانیک با بیتهای قبل و بعد خود دارد یا صرفاً همچون وصلهای ناسازگار به متن افزوده شده است. در زمینهی منطق برونمتنی نیز برای او مهم بود که آیا روایت قطعهی مورد بحث اساساً امکان حضور در متن منثورِ پایهای نظم شاعر را دارد یا خیر.
برخلاف مصححان پیشین، خالقی مطلق چه در مقالات مستقل و چه در یادداشتهای شاهنامه، دلایل و شواهد خود را برای الحاقی بودن برخی قطعات بهطور دقیق و مستند ارائه کرده است. او در یکی از برجستهترین مقالاتش با عنوان «معرفی قطعات الحاقی شاهنامه»، به بررسی یازده قطعهی شاهنامه پرداخت و با ارائهی مدارک و استدلالهای مختلف، آنها را الحاقی دانست. در مجموع، خالقی مطلق در مقایسه با تمامی مصححان پیشین شاهنامه، توانایی بیشتری در شناسایی و تشخیص قطعات و بیتهای الحاقی داشته است.
خالقی مطلق در تصحیح شاهنامهی فردوسی تلاش کرده است تا متنی نزدیک به اصل اثر فردوسی ارائه دهد، هرچند اذعان دارد که بازسازی دقیق و کامل شاهنامهای که فردوسی سروده ـ با توجه به فاصلهی زمانی دویستساله بین پایان سرایش و کتابت قدیمیترین نسخهای که ما داریم ـ غیرممکن است. کاتبان در طی قرنها، شاهنامه را بهروز کردهاند و واژههای کهن را با واژههای نوتر جایگزین کردهاند تا متن برای مخاطبان زمان خود قابل فهمتر باشد. برخی بیتها هم به دست کاتبان حذف یا به متن افزوده شدهاند و در نتیجه، هزاران بیت الحاقی در نسخههای مختلف شاهنامه دیده میشود.
نسخههای کهن شاهنامه حدود چهل و نه هزار بیت دارند، در حالی که نسخههای جدیدتر به پنجاه و پنج هزار بیت میرسند. این تفاوت نشان میدهد این بیتها و روایات جعلی را کاتبان به متن شاهنامه افزودهاند. خالقی مطلق با مقایسهی قطعات الحاقی و اصیل شاهنامه، توانسته تشخیص دهد که برخی از این بیتها کاملاً سرودهی دیگران هستند و برخی دیگر، در اصل سرودهی فردوسی بودهاند اما دستکاری شده و کلماتش جابهجا شدهاند.
روش کار خالقی مطلق بر اساس تشخیص عناصر کهن و نو است؛ عناصر نو نشاندهندهی دست بردن کاتبان هستند و باید عناصر کهنتر جایگزین آنها شوند تا متن به زبان و زمان فردوسی نزدیکتر شود. برخلاف روش معمول مصححان متون کهن در ایران که اغلب کهنترین نسخه را اصل قرار میدادند، خالقی مطلق عناصر دشوارتر و کهنتر را، فارغ از اینکه در کدام نسخه باشند، در متن اصلی قرار داده و سایر عناصر را به حاشیه برده است. این رویکرد باعث شده تا متن تصحیحشدهی او به زمان سرایش شاهنامه نزدیکتر باشد.
پیش از او چه کسانی روی شاهنامه کار کرده بودند؟
در دو قرن گذشته، شاهنامهپژوهی و تصحیح متن آن، پنج زمان قابل توجه داشته است:
در سال ۱۸۲۹ میلادی، «ترنر ماکان» برای اولین بار چاپ کامل شاهنامه را در چهار جلد در کلکته منتشر کرد. «ژول مول» پس از سالها تحقیق در نسخههای شاهنامه، متن اصلی و ترجمهی فرانسوی آن را بین سالهای ۱۸۳۸ تا ۱۸۷۸ میلادی به چاپ رساند.
«تئودور نولدکه»، ایرانشناس برجستهی آلمانی، در سال ۱۹۲۰ میلادی، چاپ دوم کتاب «حماسهی ملی ایران» را منتشر کرد که نقطهعطفی در پژوهشهای مربوط به شاهنامه محسوب میشد.
در میانهی قرن بیستم میلادی، تصحیح شاهنامه با استفاده از روشها و نسخههای جدید در اتحاد جماهیر شوروی سابق، تحت نظارت «برتلس» و «عبدالحسین نوشین» صورت گرفت و مجلدات نهگانهی آن بین سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۱ میلادی در مسکو منتشر شد.
در ایران هم یکی از تلاشهای مهم و امیدبخش در راستای تصحیح علمی و دقیق شاهنامهی فردوسی، تأسیس بنیاد شاهنامه در سال ۱۳۵۱ به دست «مجتبی مینوی» بود. مینوی با یاری «عباس زریاب خویی»، «سید جعفر شهیدی»، «محمدرضا شفیعی کدکنی»، «محمد روشن»، «احمد تفضلی»، «علی رواقی»، «مهدی قریب»، «بهبودی»، «مدائنی» و «محمد مختاری» قدمهایی در این راه برداشت. در دوران حیات مینوی، نمونههایی از داستانهای شاهنامه که تحت تصحیح یا نظارت او قرار گرفته بود، منتشر شد و نشاندهندهی کیفیت بالای کار او بود. پس از درگذشت مینوی، مدیریت بنیاد به دکتر «محمدامین ریاحی» سپرده شد. با وجود تلاشهای ریاحی، فعالیت بنیاد شاهنامه در میان حوادث گوناگون متوقف شد.
در همین زمان و دور از خاک ایران در شهر بندری هامبورگ آلمان بود که خالقی مطلق ـ با آگاهی از ناکامیهای پیشین در تصحیح شاهنامه ـ تصمیم گرفت این کار را با رویکرد علمی و دقیق ادامه دهد. میبینیم که پیش از جلال خالقی مطلق از میان اساتید، کسی نتوانسته بود روی تمام شاهنامه کار کند و آن را به سرانجام برساند.
و سرانجام، انتشار در ایران
در تیرماه سال 94 که خبر پایان تصحیح شاهنامه به دست جلال خالقی مطلق در رسانهها اعلام شد، شش دفتر منتشر شده بود و دفاتر هفتم و هشتم در مرحلهی حروفچینی قرار داشتند. اسفند همان سال، از قول او در نخستین «هماندیشی هویت ایرانی» اعلام شد که حروفچینی دو دفتر باقیمانده طی دو سال به پایان خواهد رسید و پس از چاپ این دفاتر در آمریکا، تمامی هشت دفتر تصحیحشده بههمراه یادداشتهای مرتبط با شاهنامه در ایران هم منتشر خواهند شد.
سال ۱۳۸۵، «محمد کاظم موسوی بجنوردی»، رئیس مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، پیشنهاد چاپ این اثر در مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی را به خالقی مطلق داد و او پذیرفت و حقوق انحصاری چاپ و نشر تمامی مجلدات تصحیح و یادداشتهای شاهنامه در ایران را به این مرکز واگذار کرد. قرار شد انتشارات کانون فردوسی، وابسته به مرکز پژوهش حماسههای ایرانی که زیر نظر مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی فعالیت میکند، این اثر را منتشر کند.
مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی سال ۱۳۸۶ نسخهای افست از چاپ آمریکا با رفع غلطهای املایی تهیه کرد. مجوز انتشار این اثر را گرفتند و فرایند تولید، تکثیر و صحافی کتاب آغاز شد؛ و بنا شد پیش از عرضهی کتاب در بازار و کتابفروشیها، مراسمی برای رونمایی از شاهنامهی تصحیح خالقی مطلق برگزار شود. این اقدام نشاندهندهی اهمیت فرهنگی و ملی شاهنامه و تصحیح دقیق آن به دست جلال خالقی مطلق بود. به این ترتیب مراسم رونمایی با اجرای «علی دهباشی» روز سهشنبه، ۱۹ تیر ۱۳۸۶، در تالار امیرالمؤمنین (ع) مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، با حضور محمدرضا شفیعی کدکنی، «امیرهوشنگ ابتهاج»، «علینقی منزوی»، «بدرالزمان قریب»، «اسماعیل سعادت»، «مصطفی محققداماد»، «ژاله آموزگار»، «مهدی محقق»، «علی بلوکباشی» و «کامیار عابدی» و... برگزار شد.
بعد از ماهها تأخیر بالاخره در اردیبهشتماه سال ۱۳۸۷، نسخهی هشتجلدی شاهنامهی خالقی مطلق در بیست و یکمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران عرضه شد. سه سال بعد، در اردیبهشت ۱۳۹۰ و در بیست و چهارمین دورهی نمایشگاه کتاب تهران، یادداشتهای شاهنامه که شامل اصلاحات و افزودههایی نسبت به چاپ قبلی کتاب در آمریکا بود، بهعنوان مجلدات نهم تا یازدهم این مجموعه منتشر شد. آخرین جلد از این مجموعه هم با عنوان «بیتیاب شاهنامه» در آذرماه ۱۳۹۳ به کوشش «علی ایمانی» و با همکاری «خدیجه خسروی» به بازار آمد. این جلد، در واقع ابزاری کاربردی برای جستوجوی ابیات شاهنامه است که در بیست و هشتمین نمایشگاه کتاب تهران در اردیبهشت ۱۳۹۴ عرضه شد. پس از انتشار کامل این مجموعهی دوازدهجلدی، شاهنامهی خالقی مطلق، بهعنوان یکی از برجستهترین و کاملترین تصحیحات شاهنامهی فردوسی، معمولاً بهصورت یکجا عرضه میشود.
پیدا شدن نسخهی کتابخانهی بیروت و اهمیت تصحیح دوم
خالقی مطلق پس از کشف دستنویس بیروت در سال ۱۳۸۵ خورشیدی، ضرورت تصحیح مجدد شاهنامهاش را احساس کرد. از سال ۱۳۸۶ کار بر روی دومین تصحیح شاهنامه آغاز شد که تا میانهی سال ۱۳۹۳ ادامه داشت. انتشارات سخن این تصحیح را با فراز و فرودهایی، ابتدا در دو جلد و سپس در چهار جلد منتشر کرد. نسخهی آمادهی چاپ به دلایلی نامعلوم از دست رفته بود و خالقی مطلق دچار سرخوردگی شده بود. اما «عباس وفایی» توانست متن دستنویس را دوباره آماده کند و پروژه را نجات بدهد.
در پیرایش دوم، برخلاف پیرایش نخست، دگرنوشتها بهصورت گزیدهای از مهمترین نسخهبدلها در پایان هر بخش ثبت شدند. همچنین برای سهولت خواندن و درک بهتر متن، نشانهگذاری و اعرابگذاری کامل انجام شد. این تغییرات بهدلیل محدودیت فضای صفحات در پیرایش نخست امکانپذیر نبود. دستنویس بیروت بهعنوان یکی از منابع اصلی پیرایش دوم نقش مهمی ایفا کرد و باعث شد تصحیح جدید ویژگیهای دقیقتر و کاملتری داشته باشد. برای این کتاب هم در عصر پنجشنبه، ۲۱ اسفند ۱۳۹۳ خورشیدی، بههمت مجلهی بخارا و با همکاری بنیاد فرهنگی و اجتماعی ملت، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، گنجینهی پژوهشی ایرج افشار و انتشارات سخن، مراسم رونمایی در قالب صد و نود و چهارمین شب از سلسله شبهای بخارا با عنوان «شبِ شاهنامه» برگزار شد.
در این برنامه هم استادان و خادمان فرهنگ ایران حضور داشتند؛ کسانی مانند «حسین محجوبی»، «صفدر تقیزاده»، «ایرج پارسینژاد»، «ژاله آموزگار»، «قدرتالله مهتدی»، «پیروز سیار»، «منصوره تدینی»، «اسماعیل کهرم»، «هارون یشایایی»، «اصغر علمی» (مدیر انتشارات سخن)، «افسانه اسفندیاری» (گیدفر)، «روحانگیز شریفیان»، «سرمد قباد»، «مهرداد ملکزاده»، «سیما سلطانی» و «محمد قنواتی».

استاد «جلال خالقی مطلق»؛ ادیب، زبانشناس و دانشنامهپژوه ایرانی
خالقی مطلق زیر سایهی نخل بلند شاهنامه
سایهی نخل بلندِ تصحیح علمیانتقادی شاهنامه در هشت دفتر، بهاندازهای بزرگ و گسترده بود که در کنارش جوانهها و درختان دیگری نیز روییدند:
_ «یادداشتهای شاهنامه» (تا امروز سه بخش از این مجموعهی مفصل چاپ شده و مجلدات دیگر نیز در دست چاپ است.)
_ دو گزیده مقالات به نام «گل رنجهای کهن» و «سخنهای دیرینه»
_ ترجمهی کتاب «اساس اشتقاق فارسی» اثر «پاول هرن»
_ تألیف بیش از صد مقاله و نقد تخصصی دربارهی تاریخ، فرهنگ و ادبیات ایران، بهویژه در حوزهی شاهنامهشناسی و ادب حماسی
_ تألیف دهها مدخل تخصصی در دانشنامههایی چون ایرانیکا و دایرةالمعارف بزرگ اسلامی
_ کتابهای «زنان در شاهنامه»، «واژهنامهی شاهنامه»، «کشفالابیات شاهنامه»، «جای پای سالها»، «زال و رودابه»، «آهوی کوهی در دشت» و «واجشناسی شاهنامه»
اینها آثار جلال خالقی مطلق هستند که طی سالها شاهنامهپژوهی نوشته و منتشر شدهاند. او هماکنون عضو هیئت علمی کنگرهی بینالمللی هزارهی شاهنامهی فردوسی و عضو هیئت امنای بنیاد فردوسی است.
به قول خود خالقی مطلق:
«فرق بزرگی بین شاهنامه و آثار دیگر هست. یک وقت باغچهای دارید که خیلی زیباست، شما با یک نگاه زیبایی این باغچه را درک میکنید. این رباعیات خیام ماست. یک وقت هست شما یک باغ دارید، با یک نگاه زیبایی آن را درک نمیکنید. باید یکی دو روزی یا یک هفتهای در این باغ باشید تا زیبایی باغ را درک کنید؛ اما باز بر آن مسلط میشوید بعد از چند روزی. مثل غزلیات حافظ، بوستان و گلستان سعدی و آثار نظامی. شاهنامه جنگل است که همیشه بر شما تسلط دارد. شما باید سالها در این جنگل سیر و زندگی کنید. یک گوشه اش رودی خروشان است، گوشهی دیگرش جانورانی مثل شیر و پلنگ و آهو است، یک گوشه درختان هزارسالهی سر به فلک کشیده است. شما برای اینکه به این جنگل مسلط شوید به سالها مطالعه در آن نیاز دارید. من پنجاه سال است جنگلبانی میکنم.»
این جنگلبان پیر که به قول «ایرج افشار» در دریا بار هامبورگ نشسته است، حقی عظیم به گردن فرهنگ ایران و شاهنامهخوانان و شاهنامهدوستان دارد.
عمرت دراز و سایهات بلند، آقای خالقی مطلق عزیز!