مجله میدان آزادی: تازهترین مطلب «پروندهپرتره سعید صادقی» به یادداشت تکنگاری اختصاص دارد. در این تکنگاری مروری کوتاه خواهیم داشت بر زندگینامه، فعالیتهای هنری و مهمترین آثار سعید صادقی. این یادداشت را به قلم فاطمه پالیزوان بخوانید:

«سعید صادقی»
سعید صادقی؛ جوانی در میان لابراتوارهای چاپ و ظهور
۱۵ آذر ۱۳۳۲ در تبریز چشمانش را به دنیا گشود؛ بعد از گذراندن تحصیلات ابتدایی، همان ابتدای کودکی پدر و یکی از برادرانش را از دست داد و به همراه باقی اعضای خانواده راهی تهران شد. بعد از چند سال تصمیم گرفت تا برای تکمیل تحصیلاتش تنهایی به شیراز سفر کند. در این شهر بود که استعداد خود در عکاسی را کشف کرد و به فکر سفر به جهان عکاسی افتاد. برای همین ابتدا در شیراز و سپس در تهران با کار در لابراتوارهای چاپ و ظهور کار خود را شروع کرد. در سال 1358 اولین پروژهی عکاسی خود در فیلم سینمایی «جُنگ اطهر» را آغاز کرد. از آن جایی که به موضوعات اجتماعی و ثبتشان با دوربین عکاسی علاقهی بیشتری داشت، به سراغ این شاخه از هنر عکاسی رفت.
در سال ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ برای دفتر «آیت فیلم» عکس و فیلم تهیه میکرد و در نهایت عکسهایش در مساجد و مکانهای عمومی به نمایش در میآمدند. در میان عکسهای آن موقع که میگردیم یک ویژگی ثابتی را میتوان از صاحب این دوربینها پیدا بکنیم که آن هم این است که صاحب دوربین بسیار در دل هر اتفاق است و عکاسی میکند، نه این که از دور به تماشای وقایع بنشیند. این ویژگی بعدها در عکاسیهای دیگری که از وقایع اجتماعی میکند هم نمایان است. او در اکثر وقایع تاریخی همچون ۱۷ شهریور ۱۳۵۷، نماز عید فطر قیطریه و تسخیر سفارتخانه آمریکا، درگیریهای شهری بعد از انقلاب در کردستان و تبریز و... حضور داشته است و تمام سعی خود را کرده که در عکسهایش حرفهای مردمانی که سوژهی عکاسیاش شدهاند را هم ضبط بکند. شاید برای همین است که عکسهایش همیشه حرفی برای گفتن دارند.
صادقی عقیده دارد که هیچگاه مالک واقعی عکسها، خودش نبوده و مالک حقیقیاش مردم هستند و برای همین خیلی به تجارت و کسبوکار عکسهایش علاقهای ندارد.
«محمدعلی نجفی» و «مصطفی هاشمیطبا» مستندی با نام «لیلة القدر» از عکسهای سعید صادقی و همکارانش تهیه کردهاند که تا کنون بارها پخش شده است.
سعید صادقی و حضور در جنگ
اوایل سال ۱۳۵۸ وارد روزنامه جمهوری اسلامی شد و با شروع جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۵۹، در اولین موشکباران تهران در منطقه اکباتان، حضور داشت و عکاسی کرد. بعد از آن در حالی که سه ماه از ازدواجش میگذشت، به همراه خبرنگاران دیگری همچون غلامحسین افشردی (شهید حسن باقری) برای عکاسی کوتاهمدت عازم جبههها شد و تصور نمیکرد که ۸ سال در آن جا بماند و به قول خودش تبدیل به ولگرد جبههها شود.
سعید صادقی در این رابطه در مصاحبهای گفته است: « آنقدر فضای جبهه متفاوت بود که امکان نداشت کسی آنها را ببیند و مجذوبشان نشود. آدمهایی خالص و پایبند به اعتقادات خود. در واقع عشقورزیدن را آن جا پیدا کردم. من معتاد این عشقورزیدن شدم! جنگ بهانه بود. بهترین لحظات زندگیم همان لحظاتی بود که در کنار بچهها بودم.»
او در عملیاتهای طریقالقدس، بازیدراز، فتحالمبین، بیتالمقدس، رمضان، والفجر مقدماتی، کربلای۵، والفجر۸ و چندین عملیات مهم دیگر حضور داشت. در عملیات بدر شدت انفجار آنچنان بالا بود که توان جسمی و کنترل خود را از دست داد و با آمبولانس به عقب برگردانده شد. او همچنین در زمان بمباران شهر حلبچه هم در شهر حضور داشت و عکسهای تأثیرگذاری از آن جا گرفت. حاصل حضور در این عملیاتها، بیش از ۵ هزار فریم عکس بود که حدود ۳ هزارتای آن را مرکز اسناد دفاع مقدس منتشر کرد که در فضاسازیهای شهری و مکانهای عمومی و حتی جهانی به نمایش درآمده است.
«سیفالله صمدیان» دربارهی ویژگی عکاسی سعید صادقی میگوید:« صادقی با بهرام بیضایی زیاد رفتوآمد داشت و کلاسهایش را شرکت میکرد. از آنجا که بگیریم و بیاییم جلو متوجه میشویم که سعید چرا در عکسهایش از معدود آدمهایی است که انگار فتواستوری کار میکند و عکسهایش مجموعهای است و تک فریم نیست و با هم است که معنا پیدا میکند.» و «محمود کلاری» هم دربارهی عکاسیاش میگوید:« به نظر من سعید صادقی، یک عکاس بسیار درجهی یک، قابل احترام، با حواس جمع و بسیار باهوش است.»
جوایز و افتخارات سعید صادقی
در نهایت سعید صادقی در سال ۱۳۶۴ جایزهی عکاس جنگ از قرارگاه خاتمالانبیا را از آن خود کرد و در سال ۱۳۶۷ لوح دستخطی از امام خمینی برای هنرمندان و هم چنین در سال 1367 جایزهی بینالمللی دیگری با عنوان جایزه بزرگ یونسکو دریافت کرد. جایزه بهترین کتاب سال برای کتاب «عکسهای سعید صادقی» در سال ۱۳۷۸، لوح سپاس از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای عکاسی جنگ در سال ۱۳۸۳، نشان شجاعت در سال ۱۳۸۵، مدرک درجه یک هنری در سال ۱۳۸۶، جایزه ربع قرن کتاب در سال ۱۳۸۸ از دیگر نمونههای جوایزی است که سعید صادقی تا به حال دریافت کرده است.
سعید صادقی دوباره در دههی هفتاد وارد سینما میشود و در مجموعههایی به نام «تا مرز دیدار»، «پایان کودکی»، «عاشقانه»، «هبوط»، «محکومین بهشت» و... به عنوان فیلمبردار فعالیت میکند و در نهایت در بخش سینمایی هم دست خالی نمیماند. دیپلم افتخار بهترین فیلمبرداری جشنوارهی کودکان برای فیلم «دختران گلایه» در سال ۱۳۷۵، کاندید بهترین فیلمبرداری چهاردهمین جشنوارهی فیلم فجر برای فیلم «عاشقانه» در سال ۱۳۷۶، دریافت مجسمهی زرین بهترین تصویربرداری برای «گمشدگان دیار صفا» در نهمین جشنوارهی فیلم دفاع مقدس در سال ۱۳۷۸ از جمله جوایزی است که صادقی در عرصه سینما دریافت کرده است.
نمایشگاهی مشترک با عکاسی عراقی
از جمله کارهای متفاوت سعید صادقی بعد از جنگ، برگزاری نشستها و نمایشگاههای مشترک با عکاسان و فرماندهان عراقی بود که نمایشگاهی با عنوان «نیمه پنهان جنگ» با همکاری «سیدعید بطاط» از عکاسان جنگ عراقی، که در ایران برگزار شد. همچنین عضویت در شورای سیاستگذاری عکاسی معاصر جهان اسلام فرهنگستان هنر در سال ۱۳۸۴، عضویت در هیئت داوران جشنواره عکس جهان اسلام در سال ۱۳۸۷، داور بخش عکاسی جشنواره بینالمللی هنرهای تجسمی فجر در سال ۱۳۸۷ از فعالیتهای عمده او در دههی هشتاد است.
دستنوشتههایی برای دوربین
صادقی، در ایام بعد از جنگ، به نوشتن یادداشتهایی در حوزه عکاسی و انتشارشان در رسانههای معتبر پرداخت؛ که از جملهی همهی آنها میتوان به این موارد اشاره کرد: «آنها از لنز دوربین میترسند»، «من و دوربینم»، «جوانی ما این طور قاب شده»، «زیر پوست عکاسی»، «جنگ لهجهای جز حقیقت ندارد»، «عکاسی جنگ، هنر نگاه مستند عصر ما»، «هنر عکاسی با تاریخنویسی گره خورده است»، «روایت تازه از حقیقت زندگی عکاسی در ایران»، «شهادت دوربینها»، «باورپذیری عکسها مهمتر از سنجش آنهاست»، «هیچکس عکاس جنگ را دوست ندارد».

کتاب عکسهای سعید صادقی
تا کنون جدای از آلبومهای گروهی، سه کتاب عکس مستقل نیز از عکسهای سعید صادقی منتشر شده است؛ عناوین این کتابها به این شرح است: «زندگی دوباره» از اسرای عراقی در ایران از انتشارات حوزه هنری، «عکسهای سعید صادقی» از انتشارات روایت فتح، «شکوفههای شکسته» از انتشارات خانه عکاسان ایران؛ و آثاری در مجموعههای دیگری مثل؛ «مجموعهکتابهای ۹ جلدی جنگ تحمیلی» یا «Imposed War»، مجموعهی سه جلدی «إنا فتحنا»، مجموعهی دو جلدی بهنام «بهار حلبچه»، مجموعهکتابهای «جنگ» دفتر ادبیات مقاومت حوزه هنری، کتابهای عکس «فرهنگ جبهه»، «کودک، ایمان، رهایی»، «شاهدان زمان» و «دفاع عاشقانه» به انتشار رسیده است.
امروز؛ در آینه گذشته
از آخرین فعالیتهای سعید صادقی در دههی 90 گره زدن گذشته به اکنون است. او ماهها و حتی سالها بهدنبال آدمهای داخل عکسهایش میگردد و به سراغ آنها رفته و دوباره از آنها و تغییراتی که کردهاند عکس میگیرد. «یوسف حاتمیکیا» و «مهدی برجیان» در مستندی به نام «چشم جنگ» این دیدوبازدیدها را به تصویر کشیدهاند. علیرضا قاسم خان از پژوهشگران این حوزه، در رابطه با چرایی کار صادقی میگوید:« آرمان صادقی رسیدن به انسانیت است، و شاید آن را گم کرده و میخواهد دوباره آن را پیدا کند که به سی سال پیش برمیگردد.»