مجله میدان آزادی: امروز ۲۷ آبان روز تولد فرامرز قریبیان بازیگر سرشناس و ستارهی سالهای دور و نزدیک سینمای ایران است. مردی که نماد قهرمان در سینما برای بسیاری از متولدان دهه پنجاه و شصت و شاید هفتاد است. تکنگاری فرامرز قریبیان را با نگاهی به زندگینامه و مهمترین آثار او به قلم محمدصالح فصیحی بخوانید:
«او بهترین بازیگر فیلمهای من است!» این را مسعود کیمیایی دربارهی فرامرز قریبیان میگوید. بازیگری که دیگر بازی نمیکند اما در دوران بازیاش در فیلم و سریالهای بسیاری حضور پیدا کرد. قریبیان متولد ۲۷ آبان 1320 است. مادرش تفرشی بود و پدرش تهرانی. خودش متولد تهران است و هممحلی کیمیایی. سابقهی دوستیشان به دوازدهسیزده سالگی برمیگردد. زمانی که قریبیان در رؤیای بازیگری بود و کیمیایی در تصورات کارگردانی.
قریبیان هم به بازیگری علاقه داشت و هم به کارگردانی. او در جوانیاش، پیش از اینکه با کیمیایی شروع به کار کند، مدتی دستیارکارگردانی کرد و مدتی هم در رشتهی بازیگری مدرسهی ویژوال آرت آمریکا درس خواند. بعد اما از تحصیل کناره گرفت و به ایران برگشت. شاید سختی زندگی در آمریکا باعث این تصمیم شد. چون در مصاحبهای میگوید «برای اینکه خرج تحصیلم را دربیاورم، مجبور به کارگری بودم.» قریبیان به ایران برمیگردد و اولین تجربهی سینماییاش با ساموئل خاچیکیان رقم میخورد. بعد از این تجربهی سینمایی، قریبیان برای فیلمی دستیارکارگردانی میکند و سپس میرسد به فیلمی که او را در مقام بازیگر، وارد دنیای حرفهای سینما میکند.
اولین فیلم جدی کیمیایی و شاید اولین فیلم سینمایی و بلند قریبیان، فیلم «بیگانه بیا» است. در فیلم «بیگانه بیا»، هنوز قریبیان به حدی معروف نیست که نقشی طولانی داشته باشد و حتی اسمش روی پوستر بیاید. اما دو فیلم دیگر از کیمیایی، فیلمهایی هستند که قریبیان را به یکباره به شهرت میرسانند.
فرامرز قریبیان و مسعود کیمیایی در سالهای جوانی
قریبیان در فیلمهای «خاک» و «گوزنها» بازی میکند. قریبیان در «خاک» نقش کسی را دارد که روی زمین زراعی کار میکند. داستان این فیلم را کیمیایی از «آوسنه باباسبحان»، نوشتهی دولتآبادی اقتباس کرده بود. اما اقتباسش وفادارانه نبود و حواشیای به بار آورد. همانطور که سر فیلم «گوزنها» هم باز حاشیههایی وجود داشت. هرچند «گوزنها» هنوز جزو برترین فیلمهای ایرانی است که ساخته شده. قریبیان در این فیلم نقش مرد جوانی به نام قدرت را بازی میکند. قدرت از بانک دزدی کرده و حالا مأموران دنبال او هستند. او فرار کرده و آمده پیش یکی از دوستانش به نام سیدرسول (بهروز وثوقی). سیدرسول عملی و معتاد است و بهکلی با قدرت فرق دارد. قدرت میکوشد زمانی که در خانهی سیدرسول مانده با رفتار و صحبتهایش، به سیدرسول هم نوعی نیرو بدهد. یکجور قدرت معنوی. در این کار هم تا حدی موفق است. گرچه که هر دو در نهایت میمیرند اما قدرت و سیدرسول مأموران را هم میکشند .
قریبیان تا پیش از انقلاب حدود نه فیلم بازی میکند و همکاران حرفهای و قویای هم دارد؛ از وثوقی و کشاورز گرفته تا فردین و فروهر. بازیگرانی که شاید تعداد کمی از آنها بعد از انقلاب در ایران ماندند. اما قریبیان ماند و در همان سال انقلاب سه تا فیلم مهم دیگر بازی کرد تا جایش بهعنوان ستاره تثبیت شود. برعکس زمانی که با خاچیکیان کار میکرد یا در فیلم اول کیمیایی کار کرده بود، حالا از نقشهای فرعی یا کمروایت، بهکلی دور شده بود و اسم و عکسش روی پوسترها و سردر سینماها خودنمایی میکرد. قریبیان در سال 57 در فیلمهای «هجرت»، «سایههای بلند باد» و «امشب اشکی میریزد» بازی کرد. فیلمی که در این بین اهمیت هنری بیشتری دارد، «سایههای بلند باد» است. «سایههای بلند باد» ساختهی بهمن فرمانآرا است و بر اساس داستان معصوم اول، نوشتهی هوشنگ گلشیری.
قریبیان تا دههی شصت فیلمهای دیگری بازی کرد که همچنان او را در مقام ستاره نگه داشتند. در این فیلمها از نقش معلم تا بازرس را بازی کرد. در «بازرس ویژه» نقش کارگر، در «اطهر» نقش معلم و در «سفیر» نقش قیس بن مسهر را داشت. نقشهایی که بهنوعی خط فکرهای یکسانی دارند. شخصیتهایی که منفعل نیستند، در حرکت و تلاشاند (حتی اگر مانند قدرت در خانهای گیرکرده باشند) و میکوشند با جهانبینیای شخصی، درست را از غلط تشخیص دهند و غالباً هم در سمت درستی قدم برمیدارند. با همان چهرهی پرجذبه و نگاه عمیقی که مخصوص قریبیان است، همان چشمهای تیز و خیرهای که گویی در نوعی خشم و غم فرو رفتهاند.
اما هر چقدر که قریبیان در میان مخاطبان و اهالی سینما مشهور و معروف بود، در میان مسئولان آن زمان، خصوصاً وزیر ارشاد سال 66 محبوبیت نداشت. قریبیان در فیلم «ترن» بازی کرد و در جشنواره برندهی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد شد. ولی نه به جشنواره رفت، نه جایزه را گرفت. گویا مسئولان وقت از بازیگرانی که سابقهی بازی در پیش از انقلاب را داشتند، دل خوشی نداشتند. حتی با وجود اینکه قریبیان بیحاشیه بود و سخنانی نمیگفت که برایش دردسر درست کند. همچنین قریبیان حاضر نشد که در ششمین دورهی جشنوارهی فجر جایزهاش را از خاتمی تحویل بگیرد. پیش از اینها، او برای نقش مکملش در «گوزنها» و «خاک»، جایزه گرفته بود. بعدها نیز برای بازیگریاش جوایز دیگری را نصیب خود کرد. جوایزی مثل بهترین بازیگر مرد در جشن سینمای ایران، جشن دنیای تصویر، جشنوارهی سپاس، جشنوارهی آسیا پاسیفیک و جشنوارهی حراره.
او با اینکه در بازیگری خوش میدرخشید اما رؤیای جوانیاش را فراموش نکرد و کارگردانی فیلمهای «جدال در تاسوکی»، «چشمهایش»، «قانون» و «گناهکاران» را هم به کارنامهی هنری خود افزود. هرچند هیچ وقت برای کارگردانیاش جایزهای به دست نیاورد.
در میان فیلمهایی که قریبیان کارگردانی کرده، «گناهکاران» آخرین ساختهی او است که ابتدا قرار بود در خارج از ایران فیلمبرداری شود. فیلمنامه که پسر قریبیان (سام قریبیان) نوشته بود، بازنویسی شد و فیلم در نهایت در همین ایران ساخته شد. «گناهکاران» سیزده سال بعد از فیلم قبلی قریبیان (چشمهایش) ساخته شد و توانست برای فیلمنامهاش جایزهی لوسرن سوئیس را بگیرد.
قریبیان بهجز سینما، در تلویزیون هم بازی کرد. او در سریالهای «آخرین دعوت»، «پس از سالها»، «باغ شیشهای»، «روز حسرت»، «نیستان» و «تکیه بر باد» نقشآفرینی کرده است. اولین سریالی که قریبیان بازی کرد (آخرین دعوت) محصول سال 1387 است؛ زمانی که قریبیان دیگر در دوران پایانی بازیگری خود به سر میبرد. دیگر ستاره نیست و کمکار هم شده است. از این سریالی که بازی میکند تا آخرین سریالش در سال 1391، کیفیت آثار بهقدری پایین است، که صرفاً بازی یکسان قریبیان میتواند قابل تحملشان کند. نقشهای شبیه به هم –همیشه یک پدر– و نابلدی کارگردانها، بازیهای ضعیف و تکراری از قریبیان میگیرند. کمکم نقشها منفعل میشوند. اگر قریبیان در خانه مینشیند برای این نیست که بانک زده و فرار کرده (گوزنها) بلکه دخترش رفته تهران و او کاری نکرده و نمیتواند هم بکند و صرفاً هست که باشد. (تکیه بر باد)
فرامرز قریبیان و حاتمیکیا
اما در سال ۱۳۹۸ قریبیان در فیلمی به نام «خروج» (ساختهی حاتمیکیا) بازی میکند که یادآور کارهای دوران جوانیاش است؛ در نقشی جذاب و فعال که خشم و قدرت دارد. با «خروج» قریبیان هم از کرختی فیلمها و سریالهای قبلیاش خارج میشود، هم از دنیای بازیگری. خداحافظی در اوج.
قریبیان در گفتوگویی میگوید که دیگر حوصلهی غرضورزیهای مسئولان را ندارد و با همان فیلم «خروج» از بازیگری خداحافظی میکند. حالا چهار سال از آن گفتوگو گذشته و او نه بازی جدیدی داشته، نه کارگردانی کرده است. او مانند نقشهای قدرتمند فیلمهایش، پای حرف خود مانده. قریبیان در سالهای طولانی بازیگریاش بیش از پنجاه فیلم بازی کرد که برخلاف سریالهای تلویزیونیاش، لایق همان حرف مسعود کیمیایی هستند.